🍃 باردار بود همسرش به او گفت بیا کربلا نریم، ممکنه بچه از دست بره رفتند کربلا💔 ، حالش بد شد و دکتر گفت بچه مرده مادر با آرامش تمام گفت درست میشه چاره اش رفتن کنار ضریح امام حسین علیه السلام است خودشون هوای ما را دارند کنار ضریح امام حسین علیه السلام قدری گریه کرد،خواب دید که خانمی یک بچه در بغلش گذاشت از خواب بلند شد ، رفتند دکتر ، به او گفتند این بچه همان بچه ای که مرده بود نیست ؛ معجزه شده وقتی مادر شهیدهمت می خواست پیکر مطهر فرزندش را که سرش از بدن جدا شده بود ، داخل قبر بگذارد، رو به حضرت زهرا علیها السلام گفت خانم امانتی تون رو بهتون بر گردوندم💔😭😭😭
❣ســرداربےســـر
شهید #محمدابراهیم_همت
امانتےحضرتزهراس❣
#سـالـروزشهـادت💔🕊🥀
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
⚘﷽⚘
یه روز نگاه کردم تو چشمای حاج ابراهیم گفتم ابراهیم چشمات چقدر قشنگن ،
گفتم چشمای تو خیلی زیبان و خدا چیزای زیبا رو برای ما نمیزاره تو این دنیا برای خودش بر می داره
مطمئنم حاجی تو وقتی شهید بشی سرت جدا می شه چشماتو خدا میبره
همسر حاج ابراهیم همت میگه چشمای ابراهیم من بخاطر این قشنگ بود
🔹یکی بخاطر اینکه این چشم ها هیچوقت به گناه باز نشد
🔸دوم اینکه هر وقت خونه بود سحر پا می شدم می دیدم چشمای قشنگ حاج ابراهیم دارن در خونه خدا چه اشکی میریزن
🔹گفتم من مطمئنم این چشما روخدا خاطر خواه شده چشمات نمی مونه.
آخرش هم تو عملیات خیبر از بالای دهانش و لبهاش سرش رفت چشما رو خدا با قابش برداشت و برد.
#شهیـد_محمدابراهیم_همت
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
▫️بخشی از وصیتنامه شهید همت :
« از طرف من به جوانان بگویید
چشم شهیدان و تبلور خونشان
به شما دوخته شده است
به پا خیزید
اسلام را و خود را دریابید
نظیر انقلاب اسلامی ما
در هیچ کجا پیدا نمی شود »
📎بخشی از #وصیتنامه_شهید_سلیمانی :
« وصیت میکنم
اسلام را در این برهه
که تداعی یافته در
انقلاب اسلامی
و جمهوری اسلامی است
تنها نگذارید
.
▫️دفاع از اسلام نیازمند هوشمندی و توجّه خاص است
در مسائل سیاسی، آنجا که بحث اسلام
جمهوری اسلامی، مقدسات و ولایت فقیه
مطرح میشود، اینها رنگ خدا هستند
رنگ خدا را بر هر رنگی ترجیح دهید »
▫️جهاد ادامه دارد ریاکاران و خائنین
به زودی رسوا و سرنگون می شوند
قدرت و آینده از آن حزب الله است
📎هدیه به ارواح مطهر و ملکوتی
شهدای راه اسلام ناب محمّدی {ص}
الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و َعَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین
🌷شهیدِ دفاع مقدس
شهیدِ مدافع حرم "شهید حاج محمد ابراهیم همت"
"شهید حاج قاسم سلیمانی"🌷
#شهید_همت
#حاج_قاسم
#مکتب_حاج_قاسم🌷
🕊🕊🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
▫️بخشی از وصیتنامه شهید همت : « از طرف من به جوانان بگویید چشم شهیدان و تبلور خونشان به شما دوخته ش
از ابراهیم به جوانان ایران...📞
چشم شهيدان و تبلور خونشان به شما دوخته است بپاخيزيد و اسلام را و خود را دريابيد نظير انقلاب اسلامي ما در هيچ کجا پيدا نمي شود
#شهیدمحمدابراهیم_همت
#سالروزشهادت
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷
بــــاز هـــم خبــر رسـید
کـــہ یہ لالہ پرکشید..
#حاج_فرهاد_دبیریان، مسئول بلدیه زینیبیه و فرمانده قبلی شهر تدمر، شب گذشته در زینبیه به درجه رفیع شهادت نائل و آسمانی شد.
🕊🕊🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
پرواز پرستویی دیگر ...
رزمنده مدافع حرم
#حاج_فرهاد_دبیریان
مسئول بلدیه زینبیه
و فرمانده سابق شهر تدمر
شب گذشته در زینبیه سوریه
به درجه رفیع شهادت نائل آمد
#شهادتت_مبارک
#هنیئا_لڪ_یا_شهید
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
📸عکسی از سردار ابو حمزه در کنار شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی
🔺طی حکمی از سوی سرلشکر سلامی، سردار ابوحمزه به عنوان مشاور فرماندهی کل سپاه در بسیج شد.
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
🍃🥀
چادرے شدن من قصه نابی دارد
او قسم داده مرا حافظ خونش باشم
#پروفایل_مذهبی
#دخترونه #شهیدهمت
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
میگویند با هر ڪسی بگردے شبیهش میشوی
آنقدر با تو میگردم #حاج_همت ڪه شبیهت شوم
#پروفایل_مذهبی
#پسرونه #شهیدهمت
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
🌸زادروز خجسته « نماد عدالت » و
🌸«ترجیح پایبندی به ارزشهای اخلاقی و انسانی بر تصاحب و حفظ حکومت »
🌸مولای متقیان امام علی (ع) و روز پدر و مرد بر شما عزیزان و
🌸« پدران بزرگوار» و «غیور مردان مردآفرین » و
🌸«شیر زنان مردپرور »
🌸دیار اسلامی ایرانیمان
پیشاپیش مبارک باد 🌷
🌷ڪانال شهـیدگمنـام🕊👇
@shahidgomnam
🌟💫چادری هستی و تو این کانال نیستی😕
یه کانال عالی🌹🌈
✅مطالب مذهبی و احادیث ائمه😇✨
✅عاشقانه های چادری❤️
✅چالش💖و کلی راهکار برای فرشته شدن😍
💖زود جوین شو فرشته چادری😍😍👇👇👇
کانال اول ما در ایتا👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2262368277Cbc31e51378
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هم رزما یک کانال زدیم به عشق اقا امام زمان ارواحنا له فداه
متن های جالب و قشنگی داره😍
دلنوشته 😍 عکس 😍 کلیپ 😍مداحی 😍 و چند مدل هيئت مجازی 😖
یه جای قشنگ و معنوی واسه بچه هیئتی ها
واسه بچه بسیجی ها ، مذهبی ها
خلاصه بگم
خوشحالمون میکنید با حضور پر شورتون 😊
اینم لینک کانال🌷
@maazhabii
@maazhabii
@maazhabii
@maazhabii
باسلام😘😍
🌷محجبه ها وارد شن😍
🌹پسران مذهبی وارد شن😘
👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1350369280C96cee0f0cd
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتهفتم °•#ورزشباستانے •.[راوے:جمعےازدوستانشھید] بارها مےدیدم ابرا
••🦋••
✍🏻 #قسمتهشتم
°•#پھلوانان
.•[راوے:حسیناللهڪرم]
سید حسین طـحامے(ڪشتےگیر قھرمان جھان) به زورخانه ما آمد بود و با بچهها ورزش مےڪرد.
هرچند مدتے بود ڪه سیـد به مسابقات قھرمانے نمےرفت ، اما هنوز بدنے بسـیار ورزیده و قوے داشـت. بعد از پایان ورزش رو ڪرد به حاج حسن و گفت: حاجے ، کسے هست با من ڪشتے بگیره؟🌱
حاج حسن نگاهے به بچهها ڪرد و گفت: ابراهیم ، بعد هم اشاره ڪرد؛ بــرو وسط گود.
معمولا در ڪشتے پھلوانے ، حریفے ڪه زمین بخورد ، یا خاڪ شود مےبازد.🦋
ڪشتے شــروع شد. همه ما تماشا مےڪردیم. مدتے طولانے دو ڪشتےگیر درگیر بودند. اما هیچڪدام زمین نخوردند.
فشار زیادے به هردو نفرشان آمد ، اما هیچڪدام نتوانست حریفش را مغلوب ڪند ، این ڪشتے پیروز نداشت.🎭
بعد از ڪشتے سید حسین بلند بلند مےگفت: بارڪ الله ، بارڪ الله ، چه جوان شجاعے ، ماشاءالله پھلوون!🏁
ورزش تمام شده بود. حاج حسن خیره خیره به صورت ابراهیم نگاھ مےڪرد. ابراهیم آمد جلــو و باتعجب گفت: چیزے شده حاجے!؟🌵
حاج حســن هم بعد از چندلحظھ سڪوت گفت: تو قدیمهاے این تھرون ، دوتا پھلوون بودند به نامهاے حاج سید حسن رزاز و حاج صــادق بلور فروش ، اونها خیلے باهم دوست و #رفیق بودند.
توے ڪشتے هم هیچڪس حریفشــان نبود. اما مھمتر از همه این بود ڪه #بندھ هاے خالصے براے #خدا بودند.🌝
همیشه قبل از شروع ورزش ڪارشان رو با چند #آیھ_قرآن و یه روضه مختصر و با چشمان اشڪ آلود براے آقا #اباعبدالله (ع) شروع مےڪردند. نفس گرم حاج محمد صادق و حاج سید حسن ، مریض شفـا مےداد. 💜
بعد ادامه داد: ابراهیم ، من تو رو یه پھلوون مےدونم مثل اونها! ابراهیم هم لبخندے زد و گفت: نه حاجے، ما ڪجا و اونها ڪجا.
بعضے از بچهها از اینڪه حاج حســن اینطور از ابراهیم تعریـف مےڪرد ، ناراحت شدند.👀
فرداے آن روز پنج پھلوان از یڪے از زورخانههاے تھران به آنجا آمدند. قرار شد بعد از ورزش با بچههاے ما ڪشتے بگیرند. همه قبول ڪردند ڪه حاج حسـن داور شود. بعد از ورزش ڪشتےها شروع شد.✌️
چھار مسابقه برگزار شد ، دو ڪشتے را بچههاے ما بردند ، دوتا هم آنها. اما در ڪشتے آخر ڪمے شلوغ ڪارے شد!
آنها سر حاج حسن داد مےزدند. حاج حسن هم خیلے ناراحت شده بود.
من دقت ڪردم و دیدم ڪشتے بعدے بین ابراهیـم و یڪے از بچههاے مھمان است. آنها هم ڪه ابراهیم را خوب مےشناختند مطمئن بودندڪه مےبازند. براے همین شلوغ ڪارے ڪردند ڪه اگر باختند تقصیر را بیندازند دور گردن داور!☄
همه عصبانے بودند. چند لحظھ اے نگذشت ڪه ابراهیم داخـل گود آمد. با لبخندے ڪه برلب داشت با همه بچههاے مھمان دست داد. #آرامش به جمع ما برگشت.☂
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر😇
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻 #قسمتهشتم °•#پھلوانان .•[راوے:حسیناللهڪرم] سید حسین طـحامے(ڪشتےگیر ق
••🦋••
✍🏻#قسمتنھم
°•#پھلوانان
•.[راوے:حسیناللهڪرم]
بعد هم گفت: من ڪشتے نمےگیرم! همه با تعجب پرسیدیم: چرا !؟
ڪمے مڪث ڪرد و به آرامے گفت: دوســتے و #رفاقت ما خیلے بیشتر از این حرفها و ڪارها #ارزش داره! 🔗
بعد هم دست حاج حسن را بوسیــد و با یڪ #صلوات پایان ڪشتےهارا اعلام ڪرد.
شاید در آن روز برنده و بازنده نداشتیم. اما برنده واقعے فقط ابراهیم بود.🥀
وقتے هم مےخواستیم لباس بپوشیم و برویم. حاج حسن همه مارا صدا ڪرد و گفت: فھمیدید چرا گفتم ابراهیم پھلوانه!؟💫
ما همه ساڪت بودیم ، حاج حسن ادامه داد: ببینید بچهها ، پھلوانے یعنے همین ڪارے ڪه امروز دیدید.
ابراهیم امــروز با نفس خودش ڪشتے گرفت و پیروز شد.🌱
ابراهیم به خاطــر #خدا با اونها ڪشتے نگرفت و با این ڪار جلوے ڪینه و دعوا را گرفت. بچهها پھلوانے یعنے همین ڪارے ڪه امروز دیدید.✒️
داستان پھلوانےهاے ابراهیم ادامه داشت تا ماجراهاے پیروزے #انقلاب پیش آمد.
بعد از آن اڪثـــر بچهها درگیر مســائل انقلاب شدند و حضورشان در ورزش باستانے خیلے ڪمتر شد.🕸
بعد از آن هر روز صبح براے #اذان در زورخانه جمع مےشدیم. #نماز_صبح را به #جماعت مےخواندیم و ورزش را شروع مےڪردیم. بعد هم صبحانه مختصرے و به سر ڪارهایمان مےرفتیم.
ابراهیم خیلے از این قضیه خوشحـــال بود. چرا ڪه از طرفے بچهها #نماز صبح را به جماعت مےخواندند.🐾
همیشه هم #حدیث #پیامبر گرامے اســلام را مےخواند:《اگر نماز صبح را به جماعت بخوانم در نظرم از #عبادت و #شبزندهدارے تا صبح محبوبتر است.》🍃
با شروع #جنگ تحمیلے فعالیت زورخانه بسیار ڪم شد. اڪثــر بچهها در #جبھه حضور داشتند.🕊
ابراهیم هم ڪمتر به تھران مےآمد. یڪبـار هم ڪه آمده بود ، وســائل ورزش باســتانے خودش را برد و در همان مناطق جنگے بســاط ورزش باســتانے را راهاندازے ڪرد.🎗
زورخانه حاج حسن #توڪل ، در تربیت پھلوانهاے واقعے زبانزد بود. از بچههاے آنجا به جز ابراهیم ، جوانهاے بسیارے بودند ڪه در پیشگاه #خداوند پھلوانیشان اثبات شده بود!
آنها با #خون خودشان ایمانشان را حفظ ڪردند و پھلوانهاے واقعے همینها هستند.🗝
دوران زیبا و #معنوے زورخانه حاج حسن در همان سالهاے اول #دفاع_مقدس ، با #شھادت #شھید حسن شھابـے (مرشــد زورخانه) شھید اصغر رنجبران (#فرمانده تیپ عمار) و شھیدان سیدصالحے ، محمدشـــاهرودے ، علےخرمدل ، حسنزاهدے ، سیدمحمدسبحانے ، سیدجوادمجدپور ، رضاپنــد ، حمداللهمرادے ، رضاهوریار ، مجیدفریدوند ، قاســمڪاظمے و ابراهیم و چندین شھید دیگر و همچنین جانبازے حاجعلےنصرالله ، مصطفےهرندے و علےمقدم و همچنین درگذشت حاج حسن توڪل به پایان رسید.🎈
مدتے بعد با تبدیل محل زورخانه به ساختمان مســڪونے ، دوران ورزش باستانے ماهم به خاطرهها پیوست.💣
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر☺️
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتنھم °•#پھلوانان •.[راوے:حسیناللهڪرم] بعد هم گفت: من ڪشتے نمےگیر
••🦋••
✍🏻#قسمتدهم
°•#والیبالتڪنفرھ
[راوے:جمعےازدوستانشھید]
بازوان قوے ابراهیم از همان اوایل دبیرســتان نشان داد ڪه در بسیارے از ورزشها قھرمان است. در زنگهاے ورزش همیشه مشغول والیبال بود. هیچڪس از بچهها حریف او نمےشد.☘
یڪ بار تڪ نفره در مقابل یڪ تیم شش نفره بازے ڪرد! فقط اجازه داشت ڪه سه ضربه به توپ بزند.💡
همه ما از جمله معلم ورزش ، شــاهد بودیم ڪه چطور پیروز شد. از آن روز به بعد ابراهیم والیبال را بیشتر تڪ نفره بازے مےڪرد.
بیشتر روزهاے تعطیل ، پشت آتشنشانے خیابان ۱۷ شھریور بازے مےڪردیم. خیلے از مدعےها حریف ابراهیم نمےشدند.⭐
اما بھترین خاطره والیبال ابراهیم برمےگردد به دوران #جنگ و شھر گیلانغرب ، در آنجــا یڪ زمین والیبال بود ڪه بچههاے #رزمنده در آن بازے مےڪردند.🌂
یڪ روز چند دستگاه مینےبوس براے بازدید از مناطق جنگے به گیلانغرب آمدند ڪه مسئول آنها آقاے داودے رئیس ســازمان تربیت بدنے بود. آقاے داودے در دبیرستان معلم ورزش ابراهیم بود و او را ڪامل مےشناخت.🔮
ایشان مقدارے وسائل ورزشے به ابراهیم دادو گفت: هرطور صلاح مےدانید مصرف ڪنید. بعد گفت: دوستان ما از همه رشتههاے ورزشے هستند و براے بازدید آمدهاند.🎭
ابراهیم ڪمے براے ورزشڪارها صحبت ڪرد و مناطق مختلف شھر را به آنها نشان داد. تا اینڪه به زمین والیبال رسیدیم.⛳
آقاے داودے گفت: چند تا از بچههاے هیئت والیبال تھران با ما هستند. نظرت براے برگزارے یڪ مسابقه چیه؟🔎
ساعت سه عصر مسابقه شروع شد. پنج نفر ڪه سه نفرشان والیبالیست حرفهاے بودند ، ابراهیم به تنھایے در طرف مقابل. تعداد زیادے هم تماشاگر بودند.🎈
ابراهیم طبق روال قبلے با پاے برهنه و پاچههاے بالا زده و زیر پیراهنے مقابل آنها قرار گرفت. به قدرے هم خوب بازے ڪرد ڪه ڪمتر ڪسی باور مےڪرد.🎄
بازے آنها یڪ نیمه بیشتر نداشت و با اختلاف ده امتیاز به نفع ابراهیم تمام شد. بعد هم بچههاے ورزشڪار با ابراهیم عڪس گرفتند.🌼
آنها باورشان نمےشد یڪ رزمنده ساده ، مثل حرفهاے ترین ورزشڪارها بازے ڪند.
یڪبار هم در پادگان دو کوهه براے رزمندهها از والیبال ابراهیم تعریف ڪردم. یڪے از بچهها رفت و توپ والیبال آورد. بعد هم دوتا تیم تشڪیل داد و ابراهیم را هم صدا ڪرد.🌵
او ابتدا زیر بار نمےرفت و بازے نمےڪرد اما وقتے اصرار ڪردیم گفت: پس همه شما یڪ طرف ، من هم تڪے بازے مےڪنم!🕸
بعد از بازے چند نفر از فرماندهان گفتند: تا حــالا اینقدر نخندیده بودیم ، ابراهیم هر ضربهاے ڪه مےزد چند نفر به سمت توپ مےرفتند و به هم برخورد مےڪردندو روے زمین مےافتادند!🦋
ابراهیم در پایان با اختلاف زیادے بازے را برد. 🌱
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر😉
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتدهم °•#والیبالتڪنفرھ [راوے:جمعےازدوستانشھید] بازوان قوے ابراهی
••🦋••
✍🏻#قسمتیازدهم
°• #شرطبندے
[راوے:مھدےفریدوند،سعیدصالحتاش]
تقریبا سال ۱۳۵۴ بود. صبح یڪ روز #جمعھ مشغول بازے بودیم. سه نفر غریبه جلو آمدند و گفتند: ما از بچههاے غرب تھرانیم ، ابراهیم ڪیه؟!🌱
بعد گفتند: بیا بازے سر ۲۰۰ تومان. دقایقے بعد بازے شروع شد. ابراهیم تڪ و آنها سه نفر بودند ، ولے به ابراهیم باختند.⭐
همان روز به یڪے از محلههاے جنوب شھر رفتیم. سر ۷۰۰ تومان شرط بستیم. بازے خوبے بود و خیلے سریع بردیم. موقع پرداخت پول ، ابراهیم فھمید آنها مشغول قرض گرفتن هستند تا پول مارا جور ڪنند.🕊
یڪ دفعه ابراهیم گفت: آقا یڪے بیاد تڪے با من بازے ڪنه. اگه برنده شـد ما پول نمےگیریم. یڪے از آنها جلو آمد و شروع به بازے ڪرد. ابراهیم خیلے ضعیف بازے ڪرد. آنقدر ضعیف ڪه حریفش برنده شد!🙃
همه آنها خوشحال از آنجا رفتند. من هم ڪه خیلے عصبانے بودم به ابراهیم گفتم: آقا ابــرام ، چرا اینجورے بازے ڪردے؟! با تعجب نگاهم ڪرد و گفت: مےخواستم ضایع نشن! همه اینها روے هم صد تومن تو جیبشون نبود!🔎
هفته بعد دوباره همان بچههاے غرب تھران با دو نفر دیگر از دوستانشان آمدند. آنها پنج نفره با ابراهیم سر ۵۰۰ تومان بازے ڪردند.🌵
ابراهیم پاچههاے شلوارش را بالا زد و با پاے برهنه بازے مےڪرد. آنچـــنان به توپ ضربه مےزد ڪه هیچڪس نمےتوانست آن را جمع ڪند!
آن روز هم ابراهیم با اختلاف زیاد برنده شد.🕸
#شب با ابراهیم رفته بودیم #مسجد. بعد از #نماز ، حاج آقا #احڪام مےگفت. تا اینڪه از شرطبندے و پول #حرام صحبت ڪرد و گفت: #پیامبر (ص) مےفرماید:
《هر ڪس پولے را از راه نامشــروع به دست آورد ، در راه باطل و حوادث سخت از دست مےدهد.》🥀
و نیز فرمودهاند:
《ڪسے ڪه لقمهاے از حرام بخورد نماز #چھل شب و دعاے چھل #روز او پذیرفته نمےشود.》⏳
ابراهیم با تعجب به صحبتها گوش مےڪرد. بعد با هم رفتیم پیش حاج آقا و گفت: من امروز سر والیبال ۵۰۰ تومان تو شرط بندے برنده شدم. بعد هم ماجـــرا را تعریف ڪرد و گفت: البته این پول را به یڪ خانواده مستحـق بخشیدم!🛸
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر🙂
❤...شهیــــدگمنـــام...❤
••🦋•• ✍🏻#قسمتیازدهم °• #شرطبندے [راوے:مھدےفریدوند،سعیدصالحتاش] تقریبا سال ۱۳۵۴ بود
••🦋••
✍🏻 #قسمتدوازدهم
°•#شرطبندے
[راوے:مھدےفریدوند،سعیدصالحتاش]
حاج آقا هم گفت: از این به بعد مواظب باش ، ورزش بڪن اما شرط بندے نڪن. هفته بعد دوبــاره همان افراد آمدند. این دفعه با چند یار قویتر ، بعد گفتند: این دفعه بازے سر هزار تومان!🎐
ابراهیم گفت: من بازے مےڪنم اما شرط بندے نمےڪنم. آنها هم شــروع ڪردند به مســخره ڪردن و تحریڪ ڪردن ابراهیم و گفتند: ترسیده ، مےدونه مےبازه. یڪے دیگه گفت: پول نداره و ...🚀
ابراهیم برگشت و گفت: شرط بندے حرومه ، من هم اگه مےدونستم هفتههاے قبل با شــما بازے نمےڪردم ، پول شما رو هم دادم به #فقیر ، اگه دوست دارید ، بدون شرط بندے بازے مےڪنیم.
ڪه البته بعد از ڪلے حرف و #سخن و مسخره ڪردن بازے انجام نشد.🌙
دوستش مےگفت: با اینڪه بعد از آن ابراهیم به ما بســیار #توصیه ڪرد ڪه شرط بندے نڪنید. امــا یڪبار با بچههاے محله نازےآباد بازے ڪردیم و مبلغ سنگینے را باختیم! آخراے بازے بود ڪه ابراهیم آمد. به خاطر شرط بندے خیلے از دست ما عصبانے شد.☔
از طرفے ما چنین مبلغے نداشتیم ڪه پرداخت ڪنیم. وقتے بازے تمام شد ابراهیم جلو آمد و توپ را گرفت. بعد گفت: ڪسے هست بیاد تڪ به تڪ بزنیم؟📀
از بچههاے نازےآباد ڪسے بود به نام ح.ق ڪه عضو تیم ملے و ڪاپیتان تیم برق بود. با غرور خاصے جلو آمد و گفت: سَرچے؟!🕯
ابراهیم گفت: اگه باختے از این بچهها پول نگیرے. اوهم قبول ڪرد.🖇
ابراهیم به قدرے خوب بازے ڪرد ڪه همه ما تعجب ڪردیم. او با اختلاف زیاد حریفش را شڪست داد. اما بعد از آن حسابے با ما دعوا ڪرد!💠
ابراهیم به جز والیبال در بسیارے از رشتههاے ورزشے مھارت داشت. در ڪوهنوردے یڪ ورزشڪار ڪامل بود. تقریبا از سه سال قبل از #پیروزے_انقلاب تا ایــام #انقلاب هر هفته صبحهاے #جمعھ با چند نفر از بچههاے زورخانه مےرفتند تجریش. #نماز صبح را امامزاده صالح مےخواندند ، بعد هم به حالت دویدن از ڪوه بالا مےرفتند. آنجـا صبحانه مےخوردند و بر مےگشتند.❄
فراموش نمےڪنم. ابراهیم مشغول تمرینات ڪشتے بود و مےخواست پاهایش را قوے ڪند. از میدان دربـــند یڪے از بچهها را روے ڪول خود گذاشت و تا نزدیڪ آبشار دوقلو بالا برد!🎭
این ڪوهنوردے در منطقه دربـــند و ڪولڪچال تا ایام پیروزے انقلاب هر هفته ادامه داشت.
ابراهیم فوتبال را هم خیلے خوب بازے مےڪرد. در پینگ پنگ هم استــاد بود و با دو دست و دو تا راڪت بازے مےڪرد و ڪسے حریفش نبود.🎄
•┈••✾❄♥❄✾••┈•
•.⏳ #ادامه_دارد..
•.📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم_1
|•کپی به شرط دعای خیر😉