فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#وداع "شهید مدافع حرم" علی اصغر الیاسی با خواهرش😭😭😭😭
چادر حضرت زهرا رو همیشه رو سرت نگه دار ...☝️
چقدر سخته وداع خواهر و برادر😭😭
امان از دل زینب😭😭💔
@Shahidgomnam
1_44938305.mp3
7.5M
تو قرار منی زهرا...
😭😭😭😭😭😭
#سیدرضا_نریمانی
@Shahidgomnam
📖 #خاطرات_شهدا 💖
💕 #همسرانه 💕
🌸 خیلی شلوغ بود 😇 و همیشہ در منزل شعر و آواز میخواند . یادم هست یڪبار ڪه میخواستم نماز بخوانم ، گفتم : « چقدر سر و صدا میڪنی ! ڪمی آرام باش ☺️ » چون شلوغ میڪرد و تمرڪز نداشتم .
🌸 با خنده گفت : « زهره ! روزی بیاد آنقدر خونہ ساڪت باشہ ڪه بگی ای ڪاش سروصداهای میثم بود » . 😔
✍ زهره نجفی همسر شهید مدافع حرم
#شهید_میثم_نجفی 🌷
@Shahidgomnam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هفتم بهمن ماه اولین سالروز شهادت سرگرد پاسدار #شهید_احمد_شوهانی #مدافع_حرم یی که #مدافع_وطن شد بعد از چهار بار اعزام به سوریه، در دفاع از مرز های ایران در شمال غرب کشور در ازگله در درگیری با گروهک های تروریستی به شهادت نائل آمد...
🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹
.
#اللهم_عجل_لوليك_الفرج
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
#اللهم_الرزقنا_شهادت #اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهادة #پشتیبان_ولایت_فقیه_باشیم
🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷 🌷
@Shahidgomnam
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
🕊شهادت دو مامور انتظامی و یک سرباز وظیفه در حمله مسلحانه به خودروی پلیس
🔸فرماندهی انتظامی خوزستان از شهادت دو مأمور نیروی انتظامی بر اثر تیراندازی افراد ناشناس به خودروی پلیس در بندر امامخمینی خبر داد.
🔸مهاجمین با به رگبار بستن خودرو گشت پلیس، باعث شهادت یک نیروی کادر و یک سرباز وظیفه شدند.
@Shahidgomnam
حمید آقا خیلی از غیبت بدش میومد اصلا خوشش نمیومد جایی نشسته کسی غیبت کنه...سعی میکرد مجلس رو ارک کنه...تو خونه همیشه میگفتن دلم میخواد تو خونه من غیبت نباشه...دلم میخواد خدا و ائمه به خونه زندگی من یه جور دیگه نگاه کنن...بسیار مهربان بودن و مودب..رفتارش با فامیل و همسایه زبانزد بود انگار این مرد خوبی تمام رو داشت هیچ وقت عصبانیت ایشون رو نمیشد دید بی اندازه صبور بودن و مدام ذکر لبش این بود ...و کفی بالله ناصرا
پایین وصیت نامه هم این ذکر رو نوشتن تا صبوری برای خانوادشون بمونه...
روای: همسر شهید
شهید حمید سیاهکالی مرادی🌷
#فاطمیه
#صلوات
@Shahidgomnam
📖#خاطره
🌷دختر شهید مدافع حرم
سردار حاج #حمید_مختاربند🕊
#شوشتر
💐رفتن به #جمکران و خواندن نماز امام زمان(عج) جزو برنامه های ثابت پدرم بعد از سکونت در قم بود.
🍃یک بار که همراه ایشان برای زیارت به مسجد جمکران رفته بودیم ؛ به تازگی حیاط مسجد را گسترش داده بودند ، ایشان گفتند: ان شالله اینجا محل آموزش دادن سربازان #امام_زمان (عج) در زمان ظهور است؛ آقا همه ی سربازانشان را اینجا جمع می کند و آموزش نظامی می دهد تا برای جنگیدن با استکبار آماده باشند.
@Shahidgomnam
🌸🍃بسم الله الرحمن الرحیم 🌸🍃
رمان { 🌸🍃#حورا 🌸🍃}
💝💝💝💝💝💝💝💝
عرض سلام و ادب خدمت عزیزان باتوجه به علاقه شما به رمان قبلی ما😍😍😍
تصمیم گرفتیم که رمانی مذهبی و بسیار زیبا به نام "حورا" رادرکانال {❤️شهید گمنام ❤️} تقدیم به چشمان زیبایتان کنیم
امیدوارم که لذت ببرید.....
ایدی ادمین و مسئول پارت ها👇👇👇
@Sit_narges_2018
🌸🍃 #رمان_حورا🌸🍃
🌸🍃 #قسمت_چهاردهم🌸🍃
شب هنگام روبروی پنجره اتاقش نشسته بود و دستان ظریف و دخترانه اش را به روی آسمان بلند کرده بود.👐👐
دلش گریه می خواست،😥😥 بغض می خواست، نوازش می خواست😞😞، آغوش می خواست..😢😢
و فقط خدا را داشت تا از او یاری بخواهد. دور انگشتانش تسبیح سبز رنگ کربلا پیچیده بود که هدیه مادر بزرگش بود.😭😭
بعد از فوت مادر و پدرش، مادر مادرش هوای او را خیلی داشت اما زیاد عمر نکرد و بعد از چهار سال دنیا را ترک کرد.😖😔😔
از آن به بعد بود که دیگر دلخوشی در این دنیا نداشت جز زمزمه ها و ناله های شبانه اش.
با همان زبان خودش با خدا سخت گفت😔😔😔.
_خدایا من هروقت ازت کمک خواستم دستمو گرفتی.. کمکم کردی... تنهام نذاشتی... الانم تنهام نزار.😭😭😭😭
خیلی تنهام، کسیو ندارم پس دستمو بگیر.. دست خالی منو بر نگردون که پناهی جز تو ندارم.🙏🙏🙇♀🙇♀
نمیدونم این آقاهه کیه و چیکاره است و منو کی دیده؟ نمیدونم چرا ازم خوشش اومده و حرفاش راسته یا نه؟😣😣😣
فقط اینو میدونم که به این آشنایی حس خوبی ندارم.😬😬
پروردگارم تنها مونس و همدم من تویی دست رد به سینه ام نزن. من تنهام خیلی تنهام.. بدون تو تنها ترم میشم.😰😰😭😭
مهرزاد پشت در ایستاده بود و دلش برای دخترک دوست داشتنی قلبش آتش گرفته بود.😣😣 صدای هق هق گریه هایش و التماس هایش به درگاه معبودش داشت او را دیوانه میکرد.😭😭😭😭
هیچکاری از دستش بر نمی آمد.😔😔
چقدر بی عرضه بود که نمی توانست دست معشوقه اش را بگیرد و از آن خانه ببرد یا جلوی زور گویی های پدر و مادرش بایستد.😤😤😤
حتی نمیتوانست آن سعیدی نامرد را خفه کند.😠😠
مهرزاد نظاره گر بود وچقدر بد بود عاشق بی دست و پا..😵😵
"وقتی عاشق میشوی دیگر هیچچیز دست خودت نیست، دست قلبته" 😍😍
🌸🌸🌸 #نویسنده_زهرا_بانو 🌸🌸🌸
🍃🍃🍃 #کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد 🍃🍃🍃
🌸🍃 #رمان_حورا🌸🍃
🌸🍃#قسمت_پانزدهم🌸🍃
مهرزاد آن شب برای اولین بار برای رها شدن دختر عمه اش از آن مخمصه دعا کرد.🙇🙇
برای اولین بار دستانش را بالا برد و از خدای بالای سرش چیزی خواست..👐👐
خواسته ای که آینده اش را تایین میکرد..🙏🙏
_خدایا من نمیدونم کجایی و آیا صدامو میشنوی یا نه؟ من مثل حورا هرشب باهات حرف نمیزنم و نمیشناسمت. 😶😶نمازم نمیخونم😑. روزه هم نمیگیرم..😟😟 فقط الان ازت میخوام کاری کنی حورا از این وضع نجات پیدا کنه و به زور مجبور به انجام کاری که آیندشو به خطر میندازه نشه.😌😌
من.. من حورا رو دوست دارم😍😍 و میخوام برای خودم باشه. هرچند میدونم من پیشت ارزشی ندارم اما حورا که داره. 😙😙اگر نمیخوای به من بدیش لااقل نزار دست سعیدی بهش برسه.☺️☺️
مهرزاد آن شب سرش را آرام روی بالش گذاشت اما پریشان خوابش برد و با کابوس هم خواب شد.😴💤💤
صبح با سردرد از جا برخواست و بی حوصله راهی شرکت پدرش شد.😦😦
باید با او حرف می زد و ازش میخواست که دست از عروس کردن حورا بردارد.🤕🤕
با مادرش نمی توانست حرفی بزند چون اخلاقش را حدس می زد و می دانست که از حورا بیزار است، بنابراین پدرش مورد بهتری برای صحبت کردن بود.🤗🤗
هر چند او هم تحت تاثیر رفتار مادرش بود.😌😌
پا به شرکت که گذاشت سعیدی را دید که با مرد جوانی مشغول صحبت است.
زیر لب گفت:مرتیکه پیر خجالت نمیکشه میخواد کسیو بگیره که هم سن دخترشه.. عوضی حقه باز.😡😡
از کنارش رد شد و به اتاق پدرش رفت.
_چیشده مهرزاد؟ چه عجب این طرفا پیدات شد.😟😟
_حوصله گله کردن ندارم بابا. می خوام یه چیزی بگم بهتون.😤😤
_پول می خوای؟😰😰
_نه.. جواب میخوام ازتون.😠😠
_چه جوابی؟😳😳
_چرا می خواین حورا رو عروس کنین؟ که چی بشه؟ 😠😠که با یک آدم حسابی پولدار فامیل بشین و بچاپ بچاپ کنین؟😡😡
_حرف دهنتو بفهم پسر...😡😡
_هیچی نگین بابا بزارین حرفمو بزنم. بعدم جوابمو میدین. 😤😤
حورا چه گناهی کرده که باید تو خونه این یارو بدبخت بشه؟😣😣 شما دیگه چرا؟مگه تو اون خونه اضافیه؟ چقدر غذا میخوره؟😩😩چقدر خرج داره؟🤔🤔 یک دانشگاهشه که اونم دولتی میخونه و فقط چند تا کتاب میخره در طول ترم. 😩😩
کدوم پولتون رو هدر کرده این دختر که دارین زندگیشو سیاه می کنین؟😤😤
🌸🌸🌸 #نویسنده_زهرا_بانو🌸🌸🌸
🍃🍃🍃 #کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد🍃🍃🍃