7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔
لبخند گل زیباست...
روز بیست وششم #چله_دعای_توسل
بخوانید برسد به روح مطهر #شهید_قاسم_سلیمانی
به نیت
#تعجیل_در_فرج_مولا
#شهادت
و....
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
سلام
از امشب با رمان #مردی_در_آینه در خدمت شما هستیم
شما هم به دنبال گمشده تون هستین؟🤔
💔
✨بسم الله النور
#مردی_در_آینه
قسمت 1⃣
اولین شعاع نور
همیشه همین طوره ... از یه جایی به بعد می بری ...
و من ... خیلی وقت بود بریده بودم ...
صداش توی گوشم می پیچید ... گنگ و مبهم ... و هر چی واضح تر می شد بیشتر اعصابم رو بهم می ریخت ...
- هی توم ... با توئم توم ... توماس ... چشمات رو باز کن دیگه ...
عصبی شده بودم ... دیگه داشت با تمام وجود روی مغزم راه می رفت ... اونم با کفش های میخ دار ... اما قدرت تکان دادن دستم یا باز کردن دهنم رو هم نداشتم ...
به زحمت تکانی به خودم دادم شاید دست از سرم برداره اما فایده نداشت ... حالا دیگه داشت با لگد می زد به تخت ...
به زحمت لای چشمم رو باز کردم ... اولین شعاع نور، بدجور چشمم رو سوزوند ...
لعنتی هیچ جور بی خیال من نمی شد ... به زور دوباره لاشون رو باز کردم ... تصویر مات چهره اوبران در برابرم نقش بست ...
بلند شدم و نشستم .... سرم داشت می ترکید ... انگار داشتن توش، سرب داغ می ریختن ... به اطراف نگاه کردم ...
- من اینجا چه غلطی می کنم؟ ...
هنوز مغزم کار نمی کرد ... با تمسخر بهم نیشخند زد ...
- تو اینجا چه غلطی می کنی؟ ... همون غلطی رو که نباید بکنی ... تا کی می خوای اینطوری زندگی کنی؟ ... می دونی دیروز ...
صداش مثل چنگک روی شیارهای مغزم کشیده می شد ... معده ام بدجور داشت بهم می پیچید ... دیگه نتونستم خودم رو کنترل کنم ...
- لعنت به تو توماس ... سلول رو به گند کشیدی ... من احمق رو باش که واست قهوه آورده بودم ...
- برو گمشو لوید ... دست از سرم بردار ...
چند قدم رفت عقب ... نگاش نمی کردم اما سنگینی نگاهش رو حس می کردم ...
اومدم بلند بشم که روی استفراغ خودم سر خوردم و محکم وسط سلول پخش زمین شدم ...
دستم رو گرفتم به صندلی و خودم رو کشیدم بالا ...
- نمی دونم چرا توی آشغال رو اخراج نمی کنن؟ ...
سرم رو آوردم بالا و بهش نگاه کردم ... انزجار خاصی توی چشم هاش موج می زد ...
- یه پرونده جدید داریم ... زودتر خودت رو تمییز کن قبل از اینکه سروان توی این کثافت ببیندت ...
قهوه رو گذاشت کنارم و رفت بیرون ... و من هنوز گیج بودم... اونجا ... توی سلول چه غلطی می کردم؟ ...
⏪ ادامه دارد...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
نوشته ی: شهید مدافع حرم طه ایمانی
ارسال داستان فقط با لینک کانال مجاز و شرعی است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
#قرار_عاشقی
#نگاه_آخر
اولین باري كه نگاهم به گنبدت گره خورد انگار با تمام وجودم آرامش را حس میکرد . . .
از حرم که بیرون میرفتم دلم راضی نمیشد چشم از گنبد بردارم و در همان لحظه هم دلتنگت میشدم و هوایی حرمت
حالا حساب کن چند ماه دوری از تو و این وابستگی چه عذابی دارد!... دوری را میشود تحمل کرد اما دوری از چیزی که به آن وابسته شدی را نه . . .
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
از همان روز
که او رفت ؛
زمستان آمد
بعدِ او
بهمن و اسفند
چه فرقی دارند ؟!
#شهید_جواد_محمدی
#دوست_شهید
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
تصویری از حضور امروز #امام_خامنه_ای
در مرقد شهدای هفت تیر
#دهه_فجر
#فداےسیدعلےجانم❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
سپاس خدائی را که اول است بی انکه پیش از او اولی باشد،اخر است بی انکه پس از اون اخری باشد،خدایی که دیده های بینندگان از دیدنش فرو مانده، و اندیشه های توصیف کننده گان از وصفش عاجز شده اند...
#صحیفه_عزیز_سجادیه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
اول سلام و بعد سلام و سپس سلام
با هر نفس ارادت و با هر نفس سلام
قبل از ســلام ، جام تشهّـد گرفته ایم
ما ، کشتگان مسلخ عشقیم ، والسلام!
#اللهمارزقنازیارتالحسینعلیهالسلام
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
یه وقتایی لازمه دور باشی
تا عیار #دلتنگی بقیه مشخص بشه
ولی این بار بگویمت
من دیگر طاقت دورےت را ندارم
بیا که #دلتنگی ما از حد گذشت...
#شهید_گمنام_سلام
#دلشڪستھ_ادمین 💔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#انتشارحتماباذکرلینک