eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 به نامه نوشته که "عالیجناب من می دانم که شما در خصوص شرایط کنونی که مردم بی گناه یمن هر روز کشته و زخمی می شوند، و زیرساخت ها تخریب می شود، ناراحتید" میگن بن سلمان چنان تحت تاثیر قرار گرفته که از صبح نشسته داره آهنگ "تفنگت را زمین بگذار" رو گوش میده! ... 💞 @aah3noghte💞
💔 آسدمرتضی مےگفت: "سَر" آنست که در طریق وصال به باد رود و " جان" متاعی است که هم بخشیده است تا به بهای آن لقایش را باز خریم، و سِّر آنکه خون را گفته اند نیز در همین جاست.... چقدر حرف های سید زیباست... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 💞 🍃 بار خدایا !❤️ ✨ از تو آمرزش میطلبم برای هر گناهی که به واسطه ی آن پیمانی را که محکم کرده بودی شکستم یا خود را از خیری که وعده داده بودی محروم کردم...😭 🌿 پس بر محمد و آل محمد درود فرست و این گونه گناهم را بیامرز ای بهترین آمرزندگان!🤲 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 🌹 دنیای با حضور تو دنیای دیگری است روز طلوع سبز تو فردای دیگری است بوی بهشت می وزد از کوچه باغ ها خاک زمین بهاری گل های دیگری است گل های مریم از گل نرگس معطرند عیسی اسیر نام مسیحای دیگری است ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #سردار_بی_مرز خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) #قسمت_شانزدهم ۲۱ساله شده بود فرمانده گردان. اسمش ن
💔 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) حاجی در یک کشور نمی جنگید، یک وطن نداشت. از مرز افغانستان تا نهایت عمق عراق، از کنار مرزهای سرزمین اشغالی تا سراسر سوریه، از یمن تا فلسطین، هر جا که مورد دست برد آمریکا و اسراییل بود، حاج قاسم هم بود تا دستشان را از ناموس وخاک مسلمانان و مظلومان بی پناه کوتاه کند. نیروسازی از جوان مردان همان کشورها وتوانمندسازی برای جهاد، آرزوی جمهوری اسلامی بود به سمت ،که با یاران فرامرزی از جمله سپاه قدس محقق می شد. آمریکا و اذنابش با هزارها تریلیون دلار بودجه و به کار گرفتن نیروی زمینی و دریایی و هوایی با غارت و چپاول سرمایه های کشور ها؛ و بدون نیروی دریایی و هوایی و با چند ده میلیون دلار! اما با با کمک نیروهای مجاهد افغانی و ایرانی و لبنانی و عراقی و سوریه... پیروز میدان را همه دیدند؛ فرمانده سرافراز ایران 🇮🇷بود که همه جابود و همیشه بود. بشاش بود و پرتوان خستگی را خسته کرده بود! استراحتش تنها گوشه حسینیه و دفتر کارش ،برای ساعات کوتاه! 🌱وَلَقَد اَرسلنا بِآیاتِنا اَن اَخرِج قَومَکَ مِنَ الظُلُماتِ اِلَی النّورِ وَذَکّرِهُم بِاَیّامِ اللهِ؛ خدای متعال توصیه می کند، دستور می دهد حضرت موسی(ع) را که "ذَکّرِهُم بِاَیّامِ الله" ایّام الله را به یاد آن ها بیاور؛ موسی(ع)، پیامبر عظیم الشان الهی مامور است گه ایّام الله را به یاد مردم بیاورد.... ... 📚حاج قاسم ... ... @aah3noghte
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 به ذره گر نظر لطف بو تراب کند به آسمان رود و کار آفتاب کند فرستنده: یاعلی ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 إنَّ رَبّے لَسَمِیعُ الدُّعَاء🌟 خداے من شنواے دعاست...✨ ... 💕 @aah3noghte💕
خلاصه بحث پشت پرده کرونا- حجت الاسلام مهدوی ارفع.mp3
4.71M
💔 🔊پشت پرده 🗣 کثیفی که پشت قضیه کرونا هستند؟!! ♨️علت کشته های موج دوم کرونا چیست؟!! 🎙حجت الاسلام مهدوی ارفع☝️☝️ بسیار عالی و بصیرت افزا... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 محمدعلی در هشت مرداد ماه سال 1332 درشهر يزد به دنیا آمد. در پنج سالگي جهت يادگيري قرآن، او را به مکتب‌خانه‌اي در محل فرستادند و در مدت زمان اندکي، قرآن را فرا گرفت. محمدعلي هنوز شش سال بيشتر نداشت که از نعمت پدر محروم شد. دوره‌ دبستان را در مدرسه‌ي بدر گذراند. بسيار درس‌خوان، باهوش و خوش‌بيان بود. در روزهاي آخر دبيرستان بود که مادرش را از دست داد. گرچه فقدان مادر برايش سخت بود، ولي تلاشش را در راه تحصيل دوچندان نمود تا اينکه در کنکور پزشکي موفق شد و به دانشگاه اهواز راه يافت و به آرزوي خود و مادر مرحومه‌اش که شغل پزشکي بود، رسيد. پس از اخذ مدرک دانشگاهي، دوران مقدس سربازي را در سپاه گذراند و در سن بيست و شش سالگي براي اولين بار به جبهه اعزام گرديد. محمد علي در دوران حضور در مناطق جنگي، نهايت سعي خود را در کمک به مجروحين جنگي انجام مي‌داد. از پذيرفتن هرگونه پست و مقامي امتناع مي‌ورزيد و به دنياي مادي بي‌علاقه بود. فقط و فقط خودش را وقف مردم و وطنش مي‌نمود. در بيمارستان‌هاي جبهه با جمع‌نمودن پزشکان متخصص، به سامان‌دهي اوضاع و امکانات بيمارستاني در راه کمک‌رساني هر چه بهتر به مجروحين مي‌پرداخت و هميشه رهرو خط امام و انقلاب بود تا اينکه در ششم اسفندماه 1362 در عمليات والفجر 8 در بيمارستان صحرايي خاتم‌الانبياء و در حال اقامه‌ي نماز صبح و به دنبال بمباران‌شدن بيمارستان توسط هواپيماهاي ارتش بعث عراق، به سوي معبود شتافت. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 دیدیم در غدیر که دنیا به جز علی آیینه ای برای پیمبر نداشته است💚 سوگند می خورم که نبی، شهر علم بود شهری که جز علی در دیگر نداشته است💚 چون روز روشن است که در جهل گمشده است هر کس که ختم نادعلی بر نداشته است💚   این شعر استعاره ندارد برای او تقصیر من که نیست برابر نداشته است💚 فرستنده: شهید حاج محمّد ابراهیم همّت ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 در معطل شدن ِ بوسه به انگور ِضریح🍇 لذتی هست که درسجده ی طولانی نیست فرستنده : سادات ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 من مست ولی پذیری ام ای مردم مشهور به سربه زیری ام ای مردم از پاکی شیر مادرم دلشادم عمریست که من غدیری ام ای مردم فرستنده: مدافع ۱۱۰ ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 پیام مهم رهبر معظم انقلاب به مناسبت موسم حج موسم حج امسال دستخوش اندوه و حسرت مؤمنان و مبتلا به احساس فراق و ناکامی مشتاقان است. دلها از غربت کعبه احساس غربت میکند و لبّیکِ جداماندگان با اشک و آه در هم می‌آمیزد. این محرومیّت، کوته‌مدّت است و بحول و قوّه‌ی الهی دیر نخواهد پایید، لکن درس آن، که قدردانستن نعمت بزرگ حج است، باید ماندگار شود و ما را از غفلت برهاند. رمز عظمت و قدرت امّت اسلام در جمع فراگیر و متنوّع مؤمنان در حریم کعبه و حرم پیامبر (صلّی الله علیه و آله) و ائمّه‌ی بقیع (علیهم‌السّلام) را امسال باید بیش از همیشه حس کنیم و در آن بیندیشیم. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_79 چند روز از آخرین تماس با یان و دیدار با حسام میگذشت و من مطالعه ی کتابی ب
ماتِ متانتش بودم. نباید میرفت. من اینجا تنهایِ تنهایم.. مکثم را که دید، کمی سرش را بلند کرد (چیزی شده؟ حالتون خوب نیست؟) سری تکان دادمو بسته را از دستش گرفتم. به طرف در قدم برداشت (مزاحمتون نمیشم، استراحت کنید اما اگه دیگه ندیدمتون حلال بفرمایید.. یا علی..) ابرویی در هم کشیدم (چرا دیگه نبینمتون؟) لبخند رویِ لبهایش، تک چالِ رویِ گونه اش را نمایان کرد (سوریه ست دیگه.. میدون جنگ.) جملاتش اصلا قشنگ نبود. داشت کلافه ام میکرد. (اصلا سوریه به شما چه ربطی داره؟ از ایران پا شدین میرین سوریه که چی؟ مگه اونجا خودش سرباز نداره؟ مرد نداره؟؟ جون و پول و وقتنونو دارین تو یه کشور دیگه هزینه میکنید که چی بشه..؟ سوریه.. لبنان.. عراق.. افغانستان.. فلسطین.. و.. و.. و.. آخه به شماها چه..؟) عصبی بودم و تشخیصش نیاز به هوش سرشار نداشت. دستی به ابرویش کشید و نفسی عمیق بیرون داد. خنده از لبهایش حذف نمیشد... (خب.. اولا خدا میگه وقتی صدای کمک مسلمونی رو شنیدی واسه کمک بهش شتاب کن..  پس رسم بچه مسلمونی نیست که مردم بیگناهو تیکه پاره کنن، ما بشینیم اینجا آبمیوه و کلوچه امونو بخوریم. دوما... کشورهایی که نام بردین همه اشون خط مقدم ایران هستن، هدف داعش و بقیه ابر قدرتها از حمله و ناامن کردن این کشورها، رسیدن به ایرانه. یه نگاه به نقشه بندازین، دور تا دور ایران آتیشه. و ایران حکم ابراهیمو داره وسطه شعله هایِ سوزان. ابراهیم نسوخت.. ما هم نمیذاریم که ایران بسوزه. من.. دانیال و بقیه میریم تا اجازه ندیم حتی دودش به چشم هموطنامون بره. ما جون و پولو وقتمونو میبریم اونجا تا مجبور نشیم تو خاک خودمون هزینه اشون کنیم.. مرزهامونو تو عراق و سوریه و الی آخر حفظ میکنیم تا شما با خیال راحت و بدون ترس از اینکه هر آن یه مشت وحشی بریزن تو خونه اتون، راحت کتاب دست بگیرنو مطالعه کنید.  اینجا ایرانه! سرزمین دست نیافتنی واسه ابرقدرت های دنیا.💪 مرزامونو تو اون کشورها نگه میداریم تا دشمن نزدیک مرزای ما نشده و ما اونوقت تازه به این فکر بیوفتیم که باید جلوی پیشروی شونو بگیریم تا وارد خاکمون نشدن... ما تو سوریه و عراق و لبنان و فلسطین و الی آخر نفس دشمنو میبریم تا لب مرز از ترس ورودشون به خاک ایران، نفسمون بند نیاد.) منطق حرفهایش، خاموشم کرد. من فقط نوک بینی ام را تماشا میکردم و او.. سکوت و نفس عمیقم را که دید با خداحافظی از اتاق بیرون زد. و من ماندم حسرت زده که ای کاش برای یکبار هم که شده آواز قرآنش را ضبط میکردم. بسته ی هدیه اش را باز کردم. یک روسری بزرگ با رنگهایِ در هم پیچیده ی شاد. خوش سلیقه نبود؟؟ این مرد بیشتر از ظرفیتش زیبابین بود. چند روزی از رفتن حسام میگذشت و فاطمه خانم گه گاهی به خانه ی ما میآمد و با پروین هم کلام میشد. حرفایش برای جذاب بود از همسر شهیدش گفت و امیری مهدیِ تک فرزند، که هیچ وقت پدرش را ندید. از دلشوره ها و نمازهایِ شبانه اش که نذر میشد برایِ سلامتیِ تنها امیدِ نفس کشیدنش. از دلتنگی ها و دلواپسی هایِ مادرانه اش در ثانیه ثانیه های زندگی. ازنگرانی هایِ ایرانی مَآبش برای توپ بازی هایِ کودکانه ی پسرش در کوچه هایِ بچگی گرفته، تا ماموریتش در آلمان و حالا وسطِ داعشی هایِ حیوان مسلک در سوریه. من زیادی به این مادر بدهکار بودم... ↩️ ... : زهرا اسعد بلند دوست ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
#فنجانےچاےباخدا #قسمت_80 ماتِ متانتش بودم. نباید میرفت. من اینجا تنهایِ تنهایم.. مکثم را که دید، ک
مدتی از ماموریت حسام به سوریه میگذشت و من جز خبرهای فاطمه خانم از او، هیچ اطلاعی نداشتم. روزهایم گرم میشد به خواندنِ چندین و چندباره ی کتابهایِ حسام و خط کشیدن زیر نکته های مهمش. حالا در کنار دانیال، دلم برایِ سلامتیِ مردی دیگر هم به درو دیوارِ سینه مشت میزد. جلویِ آینه ایستادم. کلاه از سر برداشتم و دستی به موهایِ تازه جوانه زده ام کشیدم. صورتم بی روح تر از همیشه به چشمانِ گود رفته ام دهن کجی میکرد. هیچ مردی میتوانست این میتِ چند روز مانده به دفن را تحمل کند؟؟  بغض چنگ شد. زندگی درست زمانی زیرِ زبانم مزه کرد که به ته دیگش رسیده بودم. دیگر چیزی از من نمانده بود.. نه زیبایی.. نه سلامتی.. نه فرصتی بیشتر برایِ ماندن.. اما خدا بود.. دانیال بود.. و امیرمهدی محجوبِ فاطمه خانم. راستی چرا نمیمردم.. دکتر که ناامیدانه از بودنم میگفت. خبری هم از معجزه ی فیلمهایِ ایرانی نبود.. هنوز هم درد بود.. تهوع بود.. بی قراری و کلافه گی بود. لبخند بر لبم نشست. معجزه از این بیشتر که با وجود تمام نام برده هایم، هنوز هم زنده ام؟ انگار یک چیز به شدت کم بود.. شاید نماز. خدا آمد، علی آمد، حجاب آمد، ایمان آمد، اما نماز... باید یاد میگرفتم و امیدی به پروین نبود، چون قاعدتا زبانم را نمیفهمید. سراغ لپ تاپم رفتم. طریقه نماز خواندن را سرچ کردم. همه چیز را در کاغذی یاد داشت کردم و یکی یکی طبق دستوری که نوشته بود، اعمالش را انجام داد. اما نمیشد. گفتن آن جملات عربی از من ساخته نبود. چون من اصلا زبان عربی نمیدانستم. به سراغ پروین رفتم. از او هم خبری نبود. اتاقها را به دنبالش زیرو رو کردم نبود. نه خودش.. نه مادر.. به ساعت که نگاه کردم یادم آمد، مادر را به امامزاده برده اما من دلم نماز میخواست. دوست داشتم مانند دختر بچه ایی لجباز پا بکوبم و جیغ بزنم تا کسی به کمکم بیاید. کاش حسام بود..  ناامید رویِ مبل نشستم و به پنجره ی باران زده ی سالن خیره شدم.. دیدن درختان عریان از پشت شیشه زیادی دلنوازی میکرد. صدایِ زنگ خانه بلند شد. پروین کلید داشت. پس چه کسی بود..؟؟ به آیفن تصویری که به لطف حسام نصب شده بود خیره شدم. کسی در مانیتور دیده نمیشد اما زنگ دوباره تکرار شد. ترسیدم.. کسی در خانه نبود.. اگر دوستان عثمان به سراغ آمده باشن چه؟؟ قهرمانِ داستانم در سوریه به سر میبرد. لرز به تنم افتاد.. و طنین خطر چندین و چندبار تکرار شد. نباید در را باز میکردم.. اما.. صدایِ تیکی از در بلند شد. پشت پنجره ایستادم. کلید.. کلید داشتند.. در باز شد و من بدون تامل، با وجودی سراسر نبض به طرف اتاقم دویدم. در اتاق را بستم و به آن تکیه داد.خواستم کلیدش کنم، اما نشد. یادم آمد، حسام کلید را از روی در برداشته بود تا نتوانم خودم را در اتاق حبس کنم و اون مجبور به شکستن در شود. با تمام سلولهایم خدا را صدا میزدم. اینبار اگر دستشان به من میرسید، زجرکُشم میکردند. کاش حسام بود.. چشمانم از شدت اشک دو دو میزد.. به سمت تخت هجوم بردم و زیرش پنهان شدم. امن تر از آن هم مگر جایی وجود داشت؟ ↩️ ... : زهرا اسعد بلند دوست ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 مردم ، علی و آل علی مشعل نورند بی نور علی مردم عالم همه کورند ما غیر علی در دو جهان یار نداریم داریم علی ، را به کسی کار نداریم فرستنده: یاس ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 خواهی نشوی گمراه همرنگ ولایت شو... "خامنه ای عزیز را عزیز جان خود بدانید"... ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💖بسم رب الحیدر💖 ✌ #چالش_شعر_علوی ✌ زائر همیشه بعد نجف کربلا رود یعنی غدیر
💔 هر دل که شکست ره به جایی دارد هر اهل دلی قبله نمایی دارد با انکه بود قبله ما کعبه ولی ایوان نجف عجب صفایی دارد فرستنده: فائزه ... شرکت در چالش 👇👇👇 eitaa.com/joinchat/1335885836Cf6915e67a8 با سوپرایز ویژه🎁 سین عکسهاتونو در کانال زیر ببینید @Ax_alavi
💔 🥀در هوای توست دلداگی‌ام بیا که در شبِ گرداب زلف مواجت، به غیر گوشه‌ی چشمِ تو ناخدایی نیست💛 ... 💕 @aah3noghte💕
💔 آخرین پیام امام، نماز بود‏ دكتر زهرا مصطفوی فرزند امام خمینی(ره): ‌‏مهمترین عمل امام، نماز ایشان بود. ایشان تا آخرین لحظه حتی نافله های نماز را ترک‌‎ ‌‏نکردند. حتی وقتی که نمی توانستند لبشان را تکان بدهند، با حرکتهای انگشت نماز‌‎ ‌‏می خواندند. من این را کاملاً حس می کردم. برخی از پزشکان فکر می کردند ایشان‌‎ ‌‏چیزی می خواهند، ولی من گفتم که خیر، ایشان دارند نماز می خوانند. این اهمیت نماز‌‎ ‌‏بود و آخرین پیام امام، نماز بود.‌‎ جمهوری اسلامی؛ ۱۳۶۸/۳/۱۷ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 فقیر ک میومد جلو در خونش برش نمیگردوند.. مرامش مرام امامش بود.. "جواد"..! تو از ازل جوادی و من از ازل فقیر.. حاجتمونو بده رفیق..! امشب شب عرفه است.. ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 💞 خداوندا.. به ما حال حضرت مسلم را عطا کن تا بفهمیم کوچه های این دنیا مثل همان کوفه است دلگیر وقتی کوفه ی دنیای ما زیبا میشود که از بالای دارالاماره ی قلبمان بوی حسین را بشنویم.... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 🌹 مجنون شدم که راهی صحرا کنی مرا گاهی غبار جاده ی لیلا، کنی مرا کوچک همیشه دور ز لطف بزرگ نیست قطره شدم که راهی دریا کنی مرا پیش طبیب آمده‌ام، درد می‌کشم شاید قرار نیست مداوا کنی مرا ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #سردار_بی_مرز خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) #قسمت_هفدهم حاجی در یک کشور نمی جنگید، یک وطن نداشت
💔 خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) .... 🌱اِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتِِ لِکُلِّ صَبّارِِ شَکورِِ. ایّام الله آیه اند، نشانه اند، دلیل راهند. برای چه کسانی؟ برای کسانی که این دو صفت را دارند: صبّارند وشکور. صبّار یعنی کسی که سر تا پا استقامت و صبر، یک سره اهل صبر و استقامت شکور یعنی آن کسب که نعمت را می شناسد و شکرگزاری می کند. حضرت موسی(ع) این دستور را عمل کرد. وَ اِذ قالَ مُوسی لِقَومِهِ اذکُرُوا نِعمَتَ اللهِ عَلَیکُم اِذ اَنجاکُم مِن آل فِرعَونَ؛ به یاد آن ها آورنجاتشان از دست فرعون و فرعونیان را، از دست قدرت و فائقه و غالب ستمگر را که چه طور شما را نجات داد این از ایّام الله است! اِذ اَنجاکُم مِن آل فِرعَونَ. آن وقتی که جوامع و انسان ها واقوام از دست قدرت های ستمگر نجات پیدا می کنند‌. این ندای عمومی پروردگار است. صدای بلند خدا است؛ وُ اِذ تَاَذَّنَ رَبُّکُم، 《تاذّن》 یعنی با صدای بلند خدای متعال به همه اعلان می کند که ؛ ✅ لَئِن شَکَرتُم لَاَزیدَنَّکُم: اگر شکرگذاری کردید، ما آن نعمتی را که به شما دادیم این را روز به روز افزاریش خواهیم‌ داد، زیاد می کنیم؛ ❎ وَ لَئِن کَفَرتُم اِنَّ عذابی لَشَدید؛ امّا اگر کفران نعمت کردید ، وظایف شکر را به جا نیاوردید، آن وقت آن جا عذاب الهی است، مشکلات فراوانی است که برای شما پیش خواهد آمد. بعد هم نتبجه کلّی از این مطلب را میفرماید که: وَقالَ مُوسی اِن تَکفُرُوا اَنتُم وَمَن فِی الاَرضِ جَمیعاً فَاِنَّ اللهَ لَغَنِیُّ حَمید. این که ما می گوییم شکرگزار باشید، این است که می گوییم مراقب نعمت خدا باشید، نعمت خدا را از یاد نبرید، این برای خود شما است وَالّا خدای متعال بی نیاز است. (خطبه نماز جمعه امام‌خامنه ای :۱۳۹۸/۱۰/۲۷) امنیت کشور ما، مرزهای ما، همسایه های ما مدیون حضور ها ونیروهایش است که خستگی نمی فهمیدند؛ چون نیت سربازی داشتند! شکرگذاری از نعمت امنیت ایران🇮🇷 که امنیت اول کشور های دنیا🌏 را داد ، وظیفه من و شماست ! 🌺والّا که امیرالمومنین می فرمایند: _مومن ،توانش را از نیتی که دارد می گیرد! ... 📚حاج قاسم ... ... 💞 @aah3noghte💞
امام صادق علیه السلام کسی که در روز غدیر یک درهم خرج کند معادل با صد هزار درهم است. زمان : روز غدیر مکان: تهران، پارک ملت هدف :پخش بسته فرهنگی...شربت پلمپ شده وماسک مطابق با پروتکل های بهداشتی تبیین و شبهه زدایی غدیر.....پرده خوانی غدیر...
💔 اللّهمَ انَّکَ تُجیبُ المُضطَرَّ و تَکشِفُ السُّوء و تُغیثُ المَکروبَ و تَشفِی السَّقیم... خدایا! بیچارگان را پاسخ میدهى و بدى را برطرف میکنى و به فریاد گرفتاران میرسى و بیماران را درمان میکنى... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 پرواز کرد عاقبت ؛ ماهی‌ای که شوری دریا برایِ نمک گیر کردنش کافی نبود ... ۵ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 پرواز کرد عاقبت ؛ ماهی‌ای که شوری دریا برایِ نمک گیر کردنش کافی نبود ... #غواصان #نوجوانان #شه
• ۱۳ ماه رجب؛ در شهر کربلا به دنیا آمد.... پدر چند اسم نوشت، گذاشت بین قرآن، رفتیم توی حرم امام حسین گرفت جلو دخترِ بزرگش اسمی که او کشید این بود: " طالب " تا حدود سال ۵۰ ، در کربلا ساکن بودیم که توسط رژیم بعث از عراق اخراج شده و به شیراز آمدیم. بعد از انقلاب پدرمان به عضویت سپاه در آمد. چون به زبان عربی مسلط بود، او را به عنوان مترجم به سوریه و لبنان اعزام کردند. سال ۶۴ بود که به دست اشرار هم پیمان اسراییل به شهادت رسید. که تنها سر از بدنش جدا کرده و برای گرفتن جایزه به اسراییلی ها تحویل می‌دهند. باقی مانده بدنش بعد ها به ایران برگردانده و در گلزار شهدا شیراز دفن شد. طالب خیلی به پدر علاقه داشت بارها می رفت پایین پای پدر می نشست و میگفت دوست دارم من هم همین جا کنار پدرم دفن شوم. شانزده سال نداشت که در شناسنامه‌اش دست برد و به جبهه اعزام شد و وارد گردان غواصی حضرت‌رسول(ص) شد. پاییز ۶۵ به اتفاق جمعی از بچه های گردان مشرف شدیم مشهد بعد هم قم یکی از بچه ها که همراه و کنار طالب بود . وقت برگشت، طالب تعریف می کرد در قم خیلی گریه و بی‌تابی کردم که یا حضرت معصومه دلم برای پدرم تنگ شده. در همان حال گریه خوابم برد. دیدم خانم حضرت معصومه کنارم امد و گفت چه می‌خواهی. گفتم دوست دارم مث پدرم شهید شوم. خانم قرانی جلو من گرفتند که سه کاغذ بین ان بود. یکی را کشیدم. رویش نوشته بود شهادت ۱۳۶۵/۱۰/۱۹ (شبیه همان اتفاقی که زمان تولدش در حرم امام حسین پیش آمد) بعد از سفر مشهد، بچه ها رفتند مرخصی. اما همزمان شد با سیل شدید در استان فارس و برگشت انها با تاخیر مواجه شد خیلی از بچه‌ها به همین ترتیب از کربلای ۴ جا ماندند من جمله "طالب" وقتی برگشت خیلی ناراحت بود می‌گفت : شما باعث شدید من از عملیات و شهادت جا بمانم. این ناراحتی بود تا خبر کربلای ۵ آمد. دیگر سر از پا نمی شناخت. شب عملیات یعنی ۱۹ دی ماه ۶۵ دستور آمده بود به تعداد لباس غواصی نیرو ببرم لباس کم بود، طالب هم قدو قواره کوچکی داشت و لباس برایش گشاد بود ،گفتم طالب تو نیا لباس نداریم. زد زیر گریه و التماس. انقدر اشک ریخت که دلم سوخت. با خودم گفتم کسی که انقدر انرژی و انگیزه برای شرکت در عملیات دارد بیشتر به دردم می خورد تا کسی که بخواهد با اجبار بیاید. گفتم بیا… هنوز یک ساعت از شروع عملیات نگذشته توی آب تیر خوردم. مرتب در آب بالا و پایین میشدم. هیچ کنترلی برای نگه داشتن خودم نداشتم. دیدم جسم سیاهی کنارم است. دست انداختم گرفتمش. یک غواص بود که شهید شده و روی آب شناور بود. با یک دستم مچ دستش را گرفتم با یک دستم مچ پایش، سرم را از پشت گذاشتم روی کمرش. وجودش کمک کرد تا از آن آشفتگی و خفه شدن نجات پیدا کنم. وقتی توانستم خودم را نگه دارم ، غواص را چرخاندم. دیدم طالب است. انقدر آرام و زیبا شهید شده بود که گویی خواب است. (شاید می خواست با نجات من تصمیمی را که برای امدنش به عملیات گرفته بودم جبران کند) دوباره او را چرخاندم و ساعتی سرم را روی بدنش گذاشتم تا قایق ها آمدند و من را از آب گرفتند.. به روایت : صادق خوشنامی [ هدیه به شهید طالب لاریان صلوات ] ... 💞 @aah3noghte💞