💔
خدای سازمانی...
مجاهد بود. دختر مجاهد. 18 سال بیشتر نداشت.
لباس نظامی گشادی تنش کرده، اسلحه دستش داده بودند تا با عضویت در "ارتش آزادیبخش ملی ایران"، با حکم صدام حسین و حمایت ارتش بعث عراق، خاک ایران را مورد حمله و تجاوز قرار دهند!
آمده بودند تا مثلا ملت ایران را نجات دهند و سایهی حکومت پلید بعث را بر سر ایران بگسترانند!
جنازهاش افتاده بود وسط جادهی "اسلامتآباد غرب".
زیر آفتاب داغ مرداد ماه 1367، سوخته و سیاه شده بود.
وقتی وسایل داخل جیبهایش را درآوردند، دیدند یک دفتر کوچک با خود دارد. خاطرات روزانهاش را تا قبل از حملهی "فروغ جاویدان" و گرفتار شدن در کمین "مرصاد"، نوشته بود.
یکی از روزهای قبل از عملیات، در پادگان اشرف، در زندگی زیر سایهی مریم و مسعود رجوی، نوشته بود:
"متاسفانه امروز صبح نمازم قضا شد، باید بروم و از مرکزیت سازمان طلب مغفرت کنم؟!"
و خدا ... هیچ نبود برایشان، جز مریم و مسعود.
📚 نامزد خوشگل من
نوشته: حمید داودآبادی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
@hdavodabadi
#انتشارحتماباذکرلینک
#کپےپیگردالهےدارد
💔
#قرار_عاشقی
کور، بينا شد، فلج پاشد
گدا روزے گرفت
و رفتـ🍃
عجیب استـ🗣
پشت هم رخ مےدهد
اينجا از اين رخدادها . . .♥
#اللهم_صل_علی_علی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
#امام_رضآی_دلم
#دلتنگ_حرم
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
پر از #تُ اَم ...
به تهےدستےام نگاه نکن
نگو که هیچ نداری...
ببین! تو را دارم❤️
#رفیقم_جواد
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
💔
#نجوای_عاشقانه_منو_خدا 💞
بار خدایا !❤️
گناهان بر من لباس خواري پوشانده،
و دوري از تو جامه درماندگي بر تنم پيچيده،
و بزرگي جنايتم دلم را ميرانده،
پس آن را با توبه به درگاهت زنده كن،
اي آرزويم
و مرادم
و خواسته ام
و اميدم..😔
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
💔
| صَباحاً أَتنفس بِحُبِّ الْمَهدی |
هر صبح به #عشقِ مهدی نفس میکشم :)
وَ مـا هَــرچِـه داریـم
اَزْ تُـو داریم...🍃
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَج
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #سردار_بی_مرز خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی) #قسمت_بیست_و_پنجم اهل دیده شدن نبود، روحیه اش این ن
💔
#سردار_بی_مرز
خاطرات شهید(حاج قاسم سلیمانی)
#قسمت_بیست_و_ششم
جلسه بود. از وزارت خارجه و روسا در حضور #حاج_قاسم .
همسر حاج قاسم غذایی برایش فرستاده بود.
موقع نهار که شد، حاجی خودش دست به کار شد و همان مقدار غذا را بین همه قسمت کرد.
حتی حواسش به سرباز های دفترش هم بود حتی بالاتر ، در ظرف های کوچکی برای بعضی از سرباز ها، با دستان خودش غذا کشید.
🍂من را ببخشید ، اما تنفر از مسئولینی که سفره های رنگین و طبع سنگین و منش متکبرین را دارند ، تنفری الهی است!
و اصولا《ان الله لایُحِبّ المتکبرین...》
چون مسولند ، کار های فرعونیشان را توجیه می کنند، افتخاراتشان ، افتضاحاتشان است ؛
و باز هم ان الله لا یحب المتکبرین...
کسی حق ندارد برای خودش جایگاه تعریف کند و بعد شان قائل شود و بعد هر گونه خواست زیست کند.
امام می فرماید، آقا می فرماید:
_مسئولین خدمتگزار این مردمند.
و باز هم نفرین بر....
#ادامہ_دارد...
📚حاج قاسم
#شهید_حاج_قاسم_سلیمانی
#سردار_سلیمانی
#قاسم_هنوز_زنده_ست...
#شهید_سپهبد_قاسم_سلیمانی
#سردار_دلها
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
شش سال با هم زندگی کردیم که از این مدت دو سال را در افغانستان بود؛ 26 دی سال 75 اولین بار رفت افغانستان تیر ماه سال بعد برگشت و در این مدت عموما شش ماه یکبار به ما سر می زد.
تا جایی که می دانم در حوزه اخبار خارجی بود؛ زمان ازدواج در سال 1371، نزدیک دو سال شیفت شب بود، چون هم درس می خواند و هم با چند شرکت مهندسی به عنوان مشاور کار می کرد. دانشجوی جغرافیای انسانی با گرایش شهرسازی بود و از نوجوانی هم عادت داشت روی پای خود بایستد و به دلیل اینکه می خواست کار کند در شیفت شب ایرنا کار بود. بعد از پایان تحصیلات به شیفت بعداز ظهر منتقل شد اما باز هم در اخبار خارجی بود.
در آن زمان هر دو دانشجو بودیم و ضمن اینکه محمود خیلی شغل خود را دوست داشت و خیلی خوب و با دقت کار می کرد و حتی وقتی پرسیدم چرا علاقه داری به موقعیت جنگی بروی، می گفت هر چقدر هم که خبرنگار توانمند باشد، وقتی در محدودیت ها و شرایطی قرار می گیرد که باید تصمیم بگیری شرایط فرق می کند با وقتی در مرکز نشسته و در شهر ماموریت می رود و گزارش تهیه می کند.
✍همسر #شهید_محمود_صارمی
#شهید_خبرنگار
سالروز شهادت
💞 @shahiidsho💞
💔
دانشگاه علمی کاربردی درس میخواندیم.
کنار دانشگاه یک تپه بود که بالای آن قبر چهار شهید گمنام قرار داشت.
هر چند وقت یکبار میرفتیم زیارتشان.
شصت هفتاد تا پله میخورد تا برسیم.
ما از پایین فاتحه میخواندیم
و میرفتیم.
اما "محسن" هربار تا کنار قبرشان بالا میرفت.
بالا رفت و رفت
تا رسید...💔
#میم_حاء_سين_نون
#شهید_محسن_حججی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
خبرنگار فقط حاج حسن خرازی 😊
#شهید_حسین_خرازی
روز خبرنگار مبارک
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
.
اکنون که مرگ حتمی است،
بگذار مرگی را انتخاب کنیم
که آبستن زندگی باشد و
سازندگیهایی بیاورد و
آگاهیهایی متولد کند و
روحهایی را حرکت دهد.
| استاد صفایی حائری |
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
هر روز قبل از نماز عصر
دست بر سینه میگذارم
و زیر لب میگویم:
السلام علیک یا امیرالمومنین...
سلام به تو میگویم تا نمازم عطر تو را بگیرد
اے مولای من اے امیر من
عـــلــــــے(ع)
#یاعلی
#دم_اذانی
#فقط_به_عشق_علی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
شهيد محمد انصاري دماوندي در سال ۱۳۳۹ش در يک خانواده مذهبي و کشاورز چشم به جهان گشود.
محمد از همان ابتداي کودکي نسبت به انجام فرائض ديني دقت خاصي به خرج ميداد. وي، دوران تحصيل را همراه با کار و تلاش فراوان و کمک به پدر و مادر در کارهاي کشاورزي به پايان رساند و پس از اخذ مدرک ديپلم وارد دانشگاه گرديد.
محمد همزمان با پيروزي شکوهمند انقلاب اسلامي در فعاليتهاي فرهنگي و جهاد سازندگي فعالانه حضور يافت؛ آنگاه در اداره آموزش و پرورش استخدام شد. او ابتدا کار خود را در امور تربيتي آغاز نمود. انصاري با شروع جنگ تحميلي رژيم بعثي عراق عليه جمهوري اسلامي ايران، دفعات بسياري به جبهههاي حق عليه باطل شتافت تا اينکه سرانجام در تاريخ هفدهم مردادماه سال ۱۳۶۱ هجري شمسي در جبهههاي جنوب کشور درحاليکه تنها ۲۲ سال سن داشت، به درجه رفيع شهادت نائل آمد.
rasekhoon.net
📚موضوع مرتبط:
#شهید_محمد_انصاری_دماوندی
#شهید_دفاع_مقدس
#زندگینامه
#سالروزشهادت
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#jihad
#martyr