eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 هرچه خراب کردم، دیدم درست کردی حرف کَرَم تو همه‌جا ورد زبان است ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏{وَلَا تَحْزَنْ ۖ إِنَّا مُنَجُّوكَ}‏ نگران نباش نجاتت می‌دم.
💔 گاهی تکیه کن به یک استکان چای... شاید غصه ها؛ از دهن بی افتند...
💔 زندگی را با عشق نوش جان باید کرد.
💔 قطعه شهدای عراق در نجف فاصله زیادی تا حرم دارد اما مزار شیخ هادی به حرم آقا امیرالمومنین علیه السلام خیلی نزدیک است. قبر شیخ هادی در واقع قبر مادر یکی از دوستان هادی بوده که میخواستند بعد از فوتش او را آنجا دفن کنند. شیخ هادی خیلی اصرار کرده بود تا توانسته بود مادر دوستش را راضی کند. چند وقت یک بار بالای سر قبر خودش نماز می خواند، دعا میکرد و روضه میخواند. او وصیت کرده بود که قبرش را با پارچه مشکی بپوشانند. وقتی داشتند دفنش میکردند خیلی خدایی شد که یک پارچه مشکی پیدا شد او را در آن پیچاندند. دفن شیخ هادی با اولین شب ایام فاطمیه مصادف شد. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 شهیده سیده «طاهره هاشمی» در نامه‌ای آورده است: «نگرانی من و تو‌ ای خواهرم☝️ این است که مبادا سازشی صورت گیرد و خون‌های شهیدان به هدر رود و نتوانیم ندای امام را به گوش جهانیان برسانیم، که ندای امام، همان ندای اسلام است.» سالروزشهادت ... 💞 @aah3noghte💞 بصیرت یک دختر ۱۴ساله رو می بینید؟ اون وقت الان بعضی دخترای ۲۰ ساله هنوز دنبال عروسک بازی هستن❌
شهید شو 🌷
💔 #شرح_خطبه_فدکیه #قسمت_پانزدهم آثار برخی از معارف و احکام فَجَعَلَ الله الایمانَ تَطهیراََ لَ
💔 وَالقِصاصَ حَقناََ لِلدِّماء و قصاص را برای حفظ خون ها واجب ساخت. طبعاََ اگر کسی بداند در مقابل قتل، قصاص می شود خود به خود دیگر اقدام به قتل و جنایت در جامعه کم می شود و درنتیجه حرمت خون انسان ها محفوظ می ماند. وَالوَفاءَ بِالنَّذرِ تَعریضاََ لِلمَغفِرَةَ و وفای به نذر را قرار داد تا انسان خود را در معرض مغفرت الهی قرار دهد. وَ تَوفِیةَ المکاییلِ وَ المَوازینِ تَغییراََ لِلبَخسِ و وفای در کیل و وزن کردن را واجب نمود،برای اینکه حقّ دیگران ضایع نشود، یعنی وفاداری به مقیاس ها و موازین را واجب کرد تا دچار کم فروشی نشوید. وَالنَّهي عَن شُربِ الخَمرِ تَنزیهاََ عَنِ الرِّجسِ و نهی از شراب را قرار داد تا شما را از پلیدی بازدارد. وَاجتِنابَ القَذفِ حِجاباََ عَنِ اللَّعنَةِ و دوری از نسبت زشت دادن به دیگران را واجب کرد تا خود را در معرض لعنت الهی قرار ندهید. وَ تَرکَ السِّرقَةِ ایجاباََ لِلعِفَّةِ و ترک دزدی را واجب کرد تا عفیف و پاک بمانید . وَ حَرَّمَ اللهُ الشِّرکَ اخلاصاََ لَهُ بِالرُّبوبِیَّةِ و خدا شرک را حرام کرد تا به ربوبیت او اخلاص پیدا کنید، خدا می گوید: از دیگران پیوندت را قطع کن تا به من بپیوندی! گسستن از غیر، پیوستن به ربّ را در پی دارد و پیوند به خدا اخلاص است. دعوت به تقوا و کسب معرفت از اینجا حضرت به بیان دستورات قرآن می پردازند: فَاتَّقُوالله حَقَّ تُقاتِهِ پس حریم حق را آن طور که سزاوار حفظ حریم خداست پاس بدارید! حضرت زهرا سلام الله علیها تا اینجا فهرستی از واجبات و محرمات را ارائه و سپس آثار هر یک از آنها را بیان نمود. حال می فرماید: به این اوامر و نواهی مقّید باشید و عمل کنید! وَ لاتَمُوتُنَّ الاّ وَ انتُم مُسلِمُونَ و مراقب باشید که مسلمان از دنیا بروید! یعنی طوری عمل کنید که در هنگام مرگ مسلمان مانده باشید. وَ اطیعُواللهَ فیما امَرَکُم بِهِ وَ نَهاکُم عَنهُ و خدا را در آنچه به امر و نهی کرده است اطاعت کنید! یعنی اوامر او را عمل کن و نواهی اش را ترک نما! فَانَّهُ اِنَّمایخشَی الله مِن عِبادِهِ العُلَماءُ همانا بندگان دانای خدا از خدا بیم دارند. تا اینجا حضرت زهرا سلام الله علیها به بیان اعتقادات از آفرینش گرفته تا اصول و فروع و اخلاقیات و آثار واجبات و محرمات پرداخت ، امّا از اینجا به بعد لحن سخن تغییر می نماید. معرفی حضرت زهرا علیها سلام توسط خودشان ثُمَّ قٰالَتْ: اَيُّهَا النّاسُ، اِعْلَمُوا أنّی فاطِمَةُ و أبی مُحَمَّدٌ ای مردم بدانيد من فاطمه‏ ام و پدرم محمد ص است. اينجا آدمی به فكر می‏رود كه مگر او را نمی‏شناختند كه دوباره خود را معرفی می‏كند امّا دقت در عبارات بعدی مسئله را روشن می‏سازد. أقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً وَ لاأقُولُ ماأَقُولُ غَلَطاً و لا اَفعَلُ ما أفْعَلُ شَطَطاً می‏گويم آن‏هم نه يكبار بلكه تكرار می‏كنم و هيچگاه در گفتارم اشتباه ندارم و كارهايی كه انجام می‏دهم بر خلاف حقّ نيست. يعنی پس از معرفی خود كه من فرزند چنان پدری هستم تأكيد می‏كند كه همۀ گفتار و كردارم صحيح و درست است و بلافاصله اين آيه را قرائت می‏كند: لَقَدْ جٰائَكُمْ رَسُولٌ مِنْ اَنْفُسِكُمْ عَزيزٌ عَلَيْهِ ما عَنِتُّمْ حَريصٌ عَلَيْكُمْ بِالْمؤمنينَ رَؤوُفٌ رَحيمٌ هر آينه رسولی آمد از خودتان برای شما، وقتی بر شما سختی و فشار وارد می‏شد برای او سخت و ناگوار بود. در هر چه كه خير شما در آن قرار داشت او حريص بود يعنی می‏خواست به شما خير برساند و نسبت به مؤمنين مهربان بود. حضرت زهرا(س) در اين عبارات می‏خواهد بگويد رسول خدا اينقدر غمخوار و دلسوز شما بود و همواره می‏خواست به شما خير برساند. من دختر چنين كسی هستم. آيا رفتاری كه با من كرديد سزاوار بود؟! آيا صحيح بود؟... آدمی خيلی بايد نفهم و دور از انصاف باشد كه منظور اين عبارات را درك نكند. ... 💕 @aah3noghte💕
💔 همواره با نسیم مسیحایی ؛ نام تو جاری است بر اوج مناره‌ها ... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 : - امروز اگر جلوه های زیبای پُر شور حضورِ جوانان در صحنه های پُرخطرِ فلسطین و لبنان را مشاهده می‌ڪنید، این الگو گیری از ✌️🏻 است... ❤️ 😍 ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #رمان_دلارام_من #قسمت_هفتاد_و_سه حامد ذوق من و عمه را که دید، خودش هم تصنعی خندید و نزد توی ذو
💔 - نظرت چی بود دربارش؟ دوست داشتی؟ کتاب را دوباره نگاه میکند و سر تکان میدهد: آره خیلی جالب بود برام؛ اینکه یکی به اون همه ثروت پشت پا بزنه و وسط ایتالیا مسلمون بشه. نگاهش را از کتاب برمیدارد و به صورتم دقیق میشود: ادواردو به چی رسید؟ چی پیدا کرد که توی خونواده آنیلی نبود؟ - خودشو پیدا کرد... ادواردو کاری رو کرد که هر آدمی باید بکنه! - چکار؟ - انتخاب بین حق و باطل... همه ما این امتحان و انتخابو داریم. لب هایش را روی هم فشار میدهد و شانه بالا می اندازد: این همه آدم توی دنیا بودن و هستن، اما همشون مثل ادواردو و امثال اون انتخاب نکردن! اصلا دغدغه انتخابی که میگی رو هم نداشتن! اصلا شاید سر این دوراهی ام قرار نگرفته باشن! چیزای خیلی جذابتری هست که دیگه لازم نباشه به دعوای حق و باطل فکر کنی... برای بدبخت بیچاره هام انقدر درد و مرض هست که نتونن به این چیزا فکر کنن! - میشه چندتا از اون چیزای جذاب یا بدبختیا رو مثال بزنی؟ - خونه، زندگی، خونواده، تفریح، پول، کار... خیلیا به نون شبشون محتاجن... همین که شکمشون سیر شه براشون کافیه! سرم را به کف دستم تکیه میدهم: خب بعدش؟ - بعدش چی؟ حرفش را تکرار میکنم: خونه، زندگی، خونواده، تفریح، پول، کار... کار کنن که زنده بمونن و شکمشون سیر بشه، تا کی؟ تا وقتی بمیرن؟ همین؟ یأس و درماندگی را در نگاهش میبینم: راستی چقدر زندگی مسخره ست! هم برای‌ بدبختا، هم‌ پولدارا! لبخندی بر لبانم مینشیند؛ به هدفم نزدیک شده ام: اگه همینجوری تعریفش کنی آره. مردمک چشمانش به سمتم برمیگردد، چقدر صورتش تکیده شده است! - تو چجوری تعریفش میکنی؟ به صندلی تکیه میدهم و میگویم: چرا من تعریف کنم؟ بذار کسی که خودش ساخته تعریفش کنه! بذار از کارش دفاع کنه! - کی؟ - خدا! یه طرفه نرو به قاضی... اینهمه داری به زندگی بد و بیراه میگی، یه کلمه بشنو ببین خدا چی میگه؟ میدانم وقتی اینطور نگاهم میکند، یعنی باید بیشتر توضیح دهم؛ قرآنی که از جمکران آورده ام را از کیفم در می آورم وبه‌طرفش‌میگیرم: دفاعیات‌ خدا و تعریفش از زندگی اینجا نوشته... این هفته گفتم این کتابو امانت بدم بهت. با تردید قرآن را میگیرد، اما نگاهش به من است. پوزخند میزند: میخوای چادریم کنی؟ میخندم: الان این وسط کی حرف از چادر و حجاب و اینا زد؟ دارد... ✍به قلم فاطمہ شکیبا ... 💞 @aah3noghte💞