eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: نباید تردید کنیم که شهدا مثل اولیای الهی دارای اعجازند اینکه به قبور آنها توسل می‌کنیم و استمداد می‌طلبیم برای این است که آنها مثل قطره‌ای به دریا وصل و جزئی از ائمه(علیه السلام) شده‌اند. ❤️⃟🔗¦ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ✍️ سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی: 🔹شما ببینید انقلاب ما کِی به پیروزی رسید؛ انقلاب ما وقتی به پیروزی رسید که همه انقلابی‌ها، از مسلح و غیر مسلح، از چپ و راست، همه را ساواک و نظام شاهنشاهی متلاشی کرد. امام از دل این نا‌امیدی، بزرگترین امید پیروزی را بدست آورد، ایجاد کرد و خلق کرد. ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت130 می‌خو
💔

  
📕 رمان امنیتی  ⛔️

✍️ به قلم:  



حاج رسول خم می‌شود و به من می‌گوید:
- تو هم کم اذیت کن بقیه رو. دکتر می‌گفت این مدت حاج خانم از بیمارستان جم نخوردن، دیگه همه دکترها و پرستارهای بخش می‌شناسنشون.


کمی مکث می‌کند و ادامه می‌دهد:
- شرمنده حاج خانم، اشکال نداره من دو دقیقه با آقازاده‌تون تنها صحبت کنم؟ صحبت کاریه.

یعنی نمی‌شد صبر کند لااقل دو ساعت از بهوش آمدنم بگذرد، بعد دوباره هوار شود روی سرم؟

مادر که به محدودیت‌های کار من آشناست، سری تکان می‌دهد و از اتاق بیرون می‌رود.

حاج رسول می‌گوید:
- چطوری؟

- خدا رو شکر.

- جدی گفتم. مادرت بنده خدا این مدت خیلی اذیت شدن. یکی دوبار فقط رفتن خونه، همش کنار تخت و پشت اتاق عمل داشتن برات دعا می‌کردن. اگرم برگشتی از دعای مادرت بوده.

لبم را کج و کوله می‌کنم که مثلا یعنی لبخند.

دوست دارم بگویم شما کجای کاری حاجی؟ چه می‌دانی من آن طرف چه دیدم؟

می‌گویم:
- نگید اینا رو دکتر بهتون گفته که باور نمی‌کنم.

- خوبه، معلومه خیلی به سرت ضربه نخورده.

چند لحظه در سکوت به چشمان هم نگاه می‌کنیم و من سکوت را می‌شکنم:
- چرا توی بیمارستان برام بپا گذاشتین؟

- می‌دونی چه بلایی سرت اومد توی دمشق؟
-می‌دونی چه بلایی سرت اومد توی دمشق؟

- تزریق زیاد مسکن...

می‌دود میان جمله‌ام تا تصحیحش کند:
- اوردوز، اونم نه هر مسکنی. پتیدین. مادرت نمی‌دونه، ولی ایست قلبی کرده بودی. کار خدا بود که زود به دادت رسیدن. بعد هم سطح هوشیاریت خیلی تعریفی نداشت. خیلی با کما فاصله نداشتی.

باز هم سکوت... قبل از این که حدسم را به زبان بیاورم، می‌گوید:
- کسی که توی سرمت مسکن ریخت رو دیدی؟ قیافه‌ش یادته؟

- نه. ماسک زده بود... یعنی می‌گید...

- اوهوم. احتمالاً عمدی بوده.

- مطمئنید؟

- نه. هیچی معلوم نیست. دمشق هم که مثل ایران نیست، زیادی هرکی به هرکیه. فعلا چیزی نفهمیدیم. اون پرستاری که مسکن رو زده هم فردای اون روز توی یه انفجار تروریسی کشته شده! قسمت مشکوکش همین‌جاست.

- خب؟

- حس خوبی به این قضیه ندارم عباس.

می‌ترسم دست و پایم را ببندد و بخواهد زیادی شلوغش کند؛ برای همین سریع می‌گویم:
- فعلاً که به خیر گذشته. مهم نیست.

حاج رسول اخم‌هایش را در هم می‌کشد و می‌خواهد حرفی بزند که صدای سلام بلند پدر، باعث می‌شود حرفش را بخورد. 

پدر با همان لبخند همیشگی، ویلچرش را هل می‌دهد به سمت تختم. از دیدنش جان دوباره می‌گیرم.

***
-تق! تق! تق! تق! تق! تق!

اسلحه را پایین می‌آورم و نفس حبس شده‌ام را آزاد می‌کنم. 

دیگر به درد قفسه سینه‌ام عادت کرده‌ام.

نگاهی به سیبل تیراندازی‌ام می‌کنم و جای تیرها. بهتر از قبل شده‌ام.

اولین باری که بعد از ترخیص از بیمارستان تیراندازی کردم، دستانم هنگام شلیک از شدت درد می‌لرزیدند.

با این وجود مصمم هستم که آمادگی بدنی‌ام کم نشود.

الان دوباره توانسته‌ام لرزش دستانم را تحت کنترل بگیرم و متمرکزتر تیراندازی کنم.

محافظ گوش را از روی سرم برمی‌دارم و به سمت صندلی‌های سالن می‌روم.

نفسم دوباره به شماره افتاده است. دستم را روی سینه می‌گذارم و پانسمان‌هایم را از روی پیراهن لمس می‌کنم. 

می‌سوزد و تیر می‌کشد؛ اما تمام تلاشم را می‌کنم تا کسی درد را از چهره‌ام نخواند.

نمی‌خواهم به دست کسی بهانه بدهم که خانه‌نشینم کنند. 


...
...



💞 @aah3noghte💞
💔 نحیف بود و لاغر مادرش می‌گفت: آخه پسرم تو چه‌کاری از دستت برمیاد و می‌تونی تو جبهه انجام بدی❓ مادر نمی‌دانست مغز متفکر برنامه‌ریزی و عملیات‌های مهم و استراتژیک و معاون فرمانده نیروی زمینی‌ست.. 🙂✌️ او کسی نبود جز غلام‌حسین افشردی معروف به حسن باقری فرمانده شجاع و کارآمد دوران جنگ معروف به ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... چه بگوید؟ آن که در دلش غوغاست بےدل است و دل دار بےکسی که تنها همدمش، توئی بےنفس گوشه ا
💔 : توکل به خدا، توسل به اهل‌بیت علیهم‌السلام، توجه به دو لبِ سیدعلی؛ والسلام. هیچ خبری دیگه تو عالَم نیست! همه دنیا رو گشتیم، خبری نیست. ❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ. با ابلیس قدم نزن... . ... 💕 @aah3noghte💕
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 ❤️‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌محبت امام زمان(عجل‌الله) ⭕️سعی کنیم حداقل با خواندن روزی ۳ مرتبه سوره و هدیه دادن به آقای خوبی هامحبت خودمون رو به ایشون ابراز کنیم...یهو می‌بینیم که یواش یواش داره محبت ما پررنگتر میشه..التماس دعا 🌹🌹 ❣ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🔖 دوست دستگاه گوارش 🔹خاكشير از نظر طبيعت گرم و تر است‏. 🔸براى تقويت معده و هاضمه و ازدياد اشتها و براى رفع گرفتگى صدا و روشن شدن رنگ چهره مفيد است‏. 🔹براى كاهش حدت سرخجه، سرخك، و مخملك نافع است. 🔸اگر مخلوط با شير خورده شود براى باز شدن رنگ چهره و افزايش نيروى جنسى نافع است. 🔹معمول است كه آن را در آب يا شير و به‏ هرحال با شكر شيرين كرده به صورت شربت می خورند. 🔸مهم‌ترین خواص خاکشیر بیشتر متوجه تقویت معده و به طور کلی دستگاه گوارش است. 🔹در بیماری های سرد، خصوصاً بیماری سرد و خشک ( تجمع زیاد سودا ) که باعث ضعف معده می شود، خاکشیر با رفع این سردی و خشکی، باعث می‌شود مزاج معده به حالت تعادل برگردد. 🔸اگر دچار سرماخوردگی و اخلاط سینه و ریه شد از ترکیب خاکشیر با سایر موارد و در قالب شربت ها و داروهای سرماخوردگی استفاده کرد. به عنوان مثال، هنگامی که عناب یا سپستان (سه پستان) را می‌جوشانند در انتها یک قاشق خاکشیر نیز به آن اضافه می‌کنند تا هم مشکلات گوارشی را راحت تر برطرف نماید و هم به دفع اخلاط سینه و ریه کمک کند. 🖋 دکتر مجید امتیازی (متخصص طب سنتی ایران) ♦️لطفا انتشار بدهید👌 🍃 🌸🍃 ... 💞 @aah3noghte💞