💔
وقتی همه چیز برای خدا خالصانه شود
خدا هم برایت
#سنگ_تمام مےگذارد
مزار #شهیدمدافع_حرم در تهران و نجف
#شهید_هادی_ذوالفقاری
شهادت ۲۶ بهمن
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دم_اذانی
اَللَّهُمَّ حَبِّبْ اِلَيَّ لِقآئَكَ
خدايا لقايت را محبوب من گردان.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت146 - آقا...
`💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت147 حامد سری تکان میدهد: - درست میگیا، باید ثبت بشه. ولی من دوست ندارم مصاحبه کنم. آخه... - آخه نداره برادر من. دو دقیقه اخلاص و این حرفا رو بذار کنار، هیچی نمیشه. زل میزند به چشمانم و میگوید: از دست تو! بذار ببینم چکار میتونم بکنم. دراز میکشم، کولهام را میگذارم زیر سرم و قبل از این که چشمانم را ببندم میگویم: یه لطف دیگه هم بکن، به نیروهات بگو از #اسارت من افسانههای صدمن یه غاز نسازن تحویل این بنده خدا بدن. خوابم میآید. شب باید دوباره بزنیم به بیابان برای شناسایی. چشمانم کمکم گرم میشوند و صدای گفتوگوهای حامد و خبرنگار را مبهم میشنوم. حامد اصرار میکند که خبرنگار تصویر نگیرد و فقط صدایش را ضبط کند. بعد شروع میکند به صحبت دربارهی... نمیفهمم ادامهاش را؛ خوابم میبرد یا بهتر بگویم: بیهوش میشوم. * جسمم اینجاست؛ در کارخانهها و تاسیسات اطراف دیرالزور و روحم... روحم هنوز در اردوگاه است. آن خبرنگار بدجور روی اعصابم رفته. از این که ماجرای اسارتم انقدر سر زبانها افتاده احساس خوبی ندارم. حس میکنم یک نفر عمداً آن را سر زبانها انداخته. اول ماه است؛ اما حتی از آن هلال باریک و بیرمق ماه هم خبری نیست؛ #تاریکی_مطلق. چشممان به تاریکی عادت کرده و حس شنوایی و لامسهمان هم به کمک بینایی ناقصمان آمدهاند تا بتوانیم پیش رویمان را ببینیم. در این تاریکی، تنها سایههای مبهم و غولپیکری از ساختمانهای مقابلمان میبینم. ساختمان جامعه الفرات یا دانشگاه فرات که در حاشیه دیرالزور قرار دارد؛ در حاشیه جنوبی جادهای که الشولا و دیرالزور را به هم وصل میکند. چشمم به تابلوی دانشکده میافتد: کلیة الآداب و العلوم الانسانیة. تصور این که یک روز این دانشکده پر بوده از دانشجو و استاد، کمی خندهدار به نظر میرسد. انقدر این ساختمانها متروکند که گویا سالهاست انسانی در آنها رفت و آمد نداشته. انگار دانشجوها تمام آینده و آرزویشان را اینجا رها کردهاند و رفتهاند؛ بعضی به اردوگاههای جنگزدگان و بعضی به آن دنیا. تا اینجا را قبلا آمده بودیم؛ یعنی تا ساختمان بزرگ و گردی که از دور شبیه یک ورزشگاه است؛ ورزشگاهی که فکر کنم قبل از افتتاح شدن ویران شده. از اینجا به بعد را باید برویم جلو و بسنجیم و کار سختتر میشود؛ چون به داعش نزدیکتر میشویم؛ به شهری که داعش آن را دودستی چسبیده تا بعد از رقه، #پایتختش سقوط نکند. از مقابل بیمارستان الاسد میگذریم؛ بیمارستانی که پنجرههایش را با تیر و تخته و پارچه پوشاندهاند و با این وجود، از میان درز پردهها نور کمی به بیرون دویده است و نشان میدهد داعش هنوز از بیمارستان استفاده میکند. با این وجود، تن ساختمان بیمارستان هم پر است از اثر زخم گلوله و ترکش. این مدت که سوریه بودهام، ساختمانی را ندیدم که سالم مانده باشد و نمای آن با جای گلوله تزئین نشده باشد. داخل شهر، هنوز خانوادههایی ماندهاند که یا به داعش واقعاً وفادارند و یا حداقل اینطور وانمود میکنند. با این وجود، باز هم شهر مُرده است؛ مثل شهر ارواح. نه چراغ روشنی میشود دید و نه صدای همهمهای. اینجا هم مثل بوکمال است و قرار نیست بعد از اذان مغرب، کسی در کوچه باشد. از میان ساختمانهای نیمهآوار رد میشویم و خودمان را در پناه دیوارها پنهان میکنیم. باید وضعیت شهر را ارزیابی کنیم برای حمله. صدا از خانههای سالم در نمیآید و کارمان سخت شده. به میدان الدولۀ میرسیم؛ اما سر و صدایی که از میدان بلند شده، باعث میشود متوقف شویم. صدای داد و فریاد خشن مردی میآید. دقت که میکنم، جنازهای را میبینم که بر چوبهی دار میدان تاب میخورد؛ جنازه مردی میانسال با دست بسته که فکر کنم زمان زیادی از مرگش نگذشته باشد. پیراهن سرمهای رنگ و شلوار مشکی مرد خاکی ست و یکی از صندلهایش از پای برهنهاش افتاده. صورتش در اثر خفگی کبود است و سرش به یک سمت افتاده. یکی از ماموران داعش، کنار چوبه دار ایستاده و رجز میخواند. صدایش انقدر نخراشیده است که نمیفهمم چه میگوید. صدای ناله و گریهی خفه دو زن هم زمینه صدای فریادهای آن مامور داعش است؛ زنهایی که نزدیک چوبه دار نشستهاند و با وجود فشردن دست بر دهانشان، نتوانستهاند صدای گریهشان را خاموش کنند. هیچکس نمیفهمد در چنین شرایطی، وقتی خونت به جوشش افتاده و روح و روانت بهم ریخته، چقدر سخت است که ساکت و بیحرکت بمانی و بتوانی به ماموریتت فکر کنی. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞
همسنگری ها سلام
به علت کسالت، یه کم پست گذاشتن سخته
لطفا تا بهبودی ما صبر کرده و کانال رو ترک نکنین
🕯
شهید شو 🌷
💔 بیست و یکی دو سالش که بود، یک شب منزل بابایم بودیم. ان شب باباحاجی بین شوخی هایش رو کرد به ما که
💔
گفتم اصلا بگو چه جور دختری می خواهی؟
شروع کرد به سخنرانی که زن من باید #خانوادهدار باشد، #مومن باشد، #حجابش خیلی خوب باشد، اهل #مسجد و #بسیج و #هیئت باشد و اگر من خواستم این جور جاها بروم جلویم را نگیرد....
گفتم: اوه! حالا برو اگه همچین دختری را پیدا کردی بیا بگو تا بریم خواستگاری!
دو سه روز بعد آمد و گفت: ننه! خانم سلیمانی دختر فلانی را می شناسی؟ از الان ۲۰ روز وقت داری بروی راجع بهشان تحقیق کنی.😊
#شهید_جواد_محمدی
قسمتیازکتاب #دخترها_بابایی_اند
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 #آھ... امروز صداي آهنگ هاي لس آنجلسي آنقدر بلند است كه فريادهای 🌹" #شهید_مهدي_باكري"🌹 به گوش ن
💔
#آھ...
#محاسبه کردن شب هنگام نفس، #سیره_شهداست
قلم به دست بگیر و از خودت حساب بکش!!!
توفیقاتت که عنایت خداوند متعال بوده اما...
#خطاها_را_بنویس!
#پُتک کن و بر سر نفست بکوب!!!
این نفس اگر #خوار نشود
مےسوزاندمان...
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 هرکجا پر بکشیم سوی حرم مےآییم چون کبوتر شده ایم جَــلد اباعبدالله #صلےاللهعلیڪیااباعبدالل
💔
این روزگار میگذرد
خوب یا که بد
بهتر که عمر ما در این خانه بگذرد...:)♥️
#صلےاللهعلیڪیااباعبدالله
#ڪربلالازممدلمتنگاست
#السلامعلیڪدلتنگم💔
#ما_ملت_امام_حسینیم
#آھ_ڪربلا
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#آیه_گرافی 🕊
«مَا وَدَّعَكَ رَبُّكَ وَمَا قَلَىٰ»
که پروردگارِ تو، تو را رها نکرده!
و بر تو خشم نگرفته✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#شکرگزارباشیم 🤲🏻
خدایا شاکر و شکرگزارم که هر روز با من مهربانی و هرچه بدی میکنم، تو با من خوبی😍
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#دم_اذانی
یکۍ همیشه هست ،
کھ عاشق منھ ؛
نگام کھ میکنھ پلک نمیزنھ !
تنهاست خودش ،
ولۍ تنهام نمیزارھ ؛
دریا کھ چیزۍ نیست ،
عجب دلۍ دارھ !
#عشقفقطخدا☝️🏽
#خدایادوستتدارم❣
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕