eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
داخل ڪیفم انداختم. اینطورے ازشر مزاحمتهاے ڪامران هم راحت میشدم.اوباید بخاطر ڪارش تنبیہ شود. چندروزے
نگاهم ڪرد وگفت: _چقدر بهت گفتم مراقب خودت باش. شبها زود بخواب. الانم پاشو زودتر برو خونہ استراحت ڪن.. در دلم غر زدم: آخہ من ڪجا برم؟! تا وقتے راهے براے آمدن پیدا نڪنم چطور برم خونہ واستراحت ڪنم؟ اے لعنت بہ این شانس.!!! تا همین دیروز صدمرتبہ ازم میپرسیدے ڪہ نظرم برگشتہ از انصراف سفر یا خیر ولے الان هیچے نمیگے.!! گفتم.: -نہ خوبم!! میخوام یڪ ڪم بیشتر پیشت باشم. هرچے باشہ هفتہ ے بعد میرے سفر. دلم برات تنگ میشہ. باید قدر لحظاتمونو بدونم بہ خودم گفتم آفرین.!!! همینہ!! من همیشہ میتونستم با بهترین روش شرایط رو اونطور ڪہ میخوام مدیریت ڪنم! او همونطور ڪہ میخواستم،آهے ڪشید و گفت: -حیف حیف ڪہ باهامون نیستے. از خدا خواستہ قیافمو مظلوم ڪردم و گفتم: _وسوسہ ام نڪن فاطمہ…این چند روز خودم بہ اندازه ڪافے دارم با خودم ڪلنجار میرم. خیلے دلم میخواد بدونم اینجا ڪجاست ڪہ همہ دارن بخاطرش سرو دست میشڪنند. فاطمہ برق امید در چشمانش دوید. بازومو گرفت و بہ گوشہ ای برد. با تمام سعے خودش تصمیم بہ متقاعد ڪردن من گرفت. غافل از اینڪہ من خودم مشتاق آمدنم! -عسل. بخدا تا نبینے اونجا رو نمیفهمے چے میگم.خیلے حس خوبے داره. خیلیها حتے اونجا حاجت گرفتند!!! حرفهاش برام مسخره میومد. ولے چهره ام رو مشتاق نشون دادم.. بعد با زیرڪے لحنم رو مظلومانہ ومستاصل ڪرد و گفتم: -اخہ فاطمہ! جواب عمہ ام رو چے بدم؟! اگر عمہ ام خواست بیاد خونمون چے؟! اون خیلے ریلڪس گفت: -واے عسل..بخدا دارے بزرگش میڪنے.. این سفر فقط پنج روزه. اولا معلوم نیست عمہ ات ڪے بیاد. دوما اگر خواست در این هفتہ بیاد فقط ڪافیہ بهش بگے یڪ سفر قراره برے و آخرهفتہ بیاد.این اصلا ڪار سختے نیست بازیم هنوز تموم نشده بود. با همان استیصال گفتم: _واقعا از نظر تو زشت نیست؟! گفت: _البتہ ڪہ نہ!!! گفتم : _راست میگے بزار امشب باهاش تماس بگیرم ببینم ڪے میاد. شاید بیخودے نگرانم.اما.. -اما چے؟ با ناراحتے گفتم: _فڪر ڪنم ظرفیت پرشده او خنده ی مستانہ ای تحویلم داد و گفت: -دیوونہ. تو بہ من اوڪے رو بده.باقیش با من!! من با اینڪہ سراز پا نمیشناختم با حالت شڪ نگاهش ڪردم و منتظر عڪس العملش شدم. او چشمهاش میدرخشید.. بیچاره او.. اگر روزے میفهمید ڪہ چقدر با او دورنگ بودم از من متنفر میشد!   براے لحظہ اے عذاب وجدان گرفتم.. من واقعا چه جور آدمے بودم؟! چقدر دروغگو شدم!! عمہ ای ڪہ روحش هم از خانہ و محل سڪونت من اطلاعے ندارد حالا شده بود بهونہ ے من براے رفتن یا نرفتن.. آقام اگر زنده بود حتما منو باعث شرمساریش میدونست!!! ... نویسنده؛ 💕 @aah3noghte💕 🌼
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 گوشه‌ای از غربت دردناک امام جواد (علیه السلام) استاد پناهیان ... 💕 @aah3noghte💕
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
شهید شو 🌷
💔 گوشه‌ای از غربت دردناک امام جواد (علیه السلام) استاد پناهیان #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 گرخوب شود اگر که بد هم بد نيست حاجت دهدت يا ندهد هم بد نيست چون بعد رضا نهم امام است جواد❤️ هشتت گرو نه بشود هم بد نيست ... 💕 @aah3noghte💕
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
شهید شو 🌷
💔 #حاج_حسین_یکتا: بچه‌ها! کُلِّ زندگی مسابقۀ إلی‌الله هست؛ نکنه تو این مسابقه کم بیاریم. #آ
💔 : بچه‌ها... هزارَم مختار بشی خوشمزه نیست! لحظه‌ای که باید تو کربلا باشی، باید باشی .‌.. ✍رفیق! شتاب کن... ۸سال جنگ تمام شد با خون شهدای مدافع، حرم، امن شد... فقط مانده جنگ با اسرائیل💪 برادرم! خواهرم! تا قدس، چیزی نمانده... اگـر درجا بزنیم اگـر در این مقطع، هم سستی کنیم باز مےآید و عده ای گلچین مےشوند و ... باز ما مےمانیم و حسرت دوری از ما مےمانیم و حسرت حلقه زدن های شب جمعه ، کربلا، دور ارباب... بشتاب.... 💕 @aah3noghte💕
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
💔 دو ضلع مثلث مبارزه با فساد از سوی رهبری انتخاب شده اند🔹🔸 ضلع سوم این مثلث را مردم در اسفند 98 انتخاب کنند💪 قلع و قمع بی سابقه مفسدین رانتخوار از سوی رئیس قوه قضائیه و رئیس بنیاد مستضعفان در حال انجام است✌️ 💕 @aah3noghte💕
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
9.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 میخوای جزو ۳۱۳ سرباز اصلی امام زمان بشی؟ اینو ببین ...خیلی راحت میتونی... باورت میشه؟!🙂 ... 💕 @aah3noghte💕
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
💔 برای رفقای خدایی ... باش اما...☝️ وقار خودت رو حفظ کن تا بی بها نشی😊 ✍یکی از خوبیای رفاقتای خدایی همینه که آدم، اهل دلا رو پیدا کنه و باهاشون صمیمی بشه اونایی که برای خدا رفاقت میکنند و برای خدا اهل 💕 @aah3noghte💕 📸عملیات والفجر۴، ارتفاعات لری، کردستان، عراق
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
شهید شو 🌷
💔 #معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا شهیدی که پس از شهادت چهره واقعے خود را
💔 #معرفےشھداےدفترحزب_جمهورےاسلامی #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگی_شھدا حجت‌الاسلام #شھیدعبدالوهاب_قاسمی:  در سال 1312 در سوادکوه به دنیا آمد. پدرش روحانی بود و علوم حوزوی را از همان جا آغاز کرد. سپس در محضر اساتید بزرگتحصیل کرد و به درجه اجتهاد رسید. نطق‌های کوبنده او در زمان انقلاب و پیش از آن به سبکی خاص و جاذب مشهور بود. در 15 خرداد 1342 دستگیر شد و به خدمت اجباری فرستاده شد. در پادگان یک افسر پزشک به علت ضعف چشم معافش کرد. شهيد آثار علمي متعددي را در طول كسب علم و دانش، ‌پديد آورده بود اما بخشي از‌آن در يورش ساواك به خانه اش به تاراج رفت و آنچه كه باقيمانده تاكنون چاپ نشده است؛ كه از ‌آن جمله مي توان به «لطايف و ظرايف ادبي»،‌ «تقريرات در فقه و اصول فقه»، «تدوين آيات و روايات در قالب حكمت» و نيز كشكول در باب كلمات حكماء و علماء، عرفا و شعرا اشاره كرد.   پس از پیروزی انقلاب اسلامی، به نمایندگی از طرف مردم‌ساری به مجلس شورای اسلامی راه یافت و سرانجام در هفتم تیر 1360 به شهادت رسید.❣ #خون_عشاق_سر_وقت_خودش_خواهدریخت #شھیدترور #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕 #اختصاصے_ڪانال_آھ...
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
شهید شو 🌷
💔 #شھیده_ها سال 1332: مهربان تر از او ندیده بودم. چشم که باز می‌ کردم، خنده ای‌ بر لبانش شکفته بو
💔 یک روز مریم آمد و گفت : به من یک روز مرخصی بده. رفت و شب برگشت. دیدم سخت راه میرود. پرسیدم: تصادف کردی؟ جوابی نداد. پاپیچش شدم تا بالاخره گفت که روی لوله های نفت که خدا میداند توی آفتاب داغ خوزستان چقدر داغ میشدند، پا برهنه راه رفته است....😳 پرسیدم : چرا اینکار را کردی؟ گفت: غافل شده بودم.😔 اینکار را باید میکردم تا یادم بیاید که چه آتشی در آخرت منتظر من است. گفتم: تو که جز خدمت کاری نمیکنی. گفت : فکر میکنی! بعضی از اشاره ها، بعضی از سکوت های نابجا؛ همه ی اینها گناه های کوچکی است که تکرار میکنیم و برایمان عادی میشوند. ... 💕 @aah3noghte💕
۱۱ مرداد ۱۳۹۸
💔 این دل اگر کم است بگو سر بیاورم یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم آقا! خلاصه عرض کنم؛ دوست دارمت دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم 💔 💕 @aah3noghte💕
۱۲ مرداد ۱۳۹۸
💔 یکی بود یکی نبود امروز مےخوام براتون یه قصه عاشقونه بگم قصه لیلی و مجنون نیست اما مرد قصه ما تر از مجنون بود قصه شیرین و فرهاد هم نیست ولی حلاوت و عشقشون زبانزد شد... مرد، مردِ رزم و پیکار بود و همسری مےخواست، روزهای سخت که کمک باشه برای رسیدن به خدا💞 خانوم قصه ما هم هرچند اهل رزم و تیر و تفنگ نبود اما هدف مقدسش، کم از جهاد نداشت❤️... زندگی عاشقانه شون که پا گرفت💖 مرد، عزم رفتن کرد و زن، هرچند دلتنگ مےشد اما... با آینه و قرآن، و لبخندی همراه بغض، بدرقه اش کرد... روزهای جهادِ مرد بود و شبهای دلتنگی زن شبهای بهونه گیری های دختر کوچولوی خوش زبونی که اینروزها بیشتر دلش هوای مےکرد مرد با تَنی پر از ستاره به خانه مےآمد، و زن، پرستارےاش مےکرد تا دوباره جان بگیرد روی پا بایستد و باز... معرکه جهاد است دیگر... تا برپاشدن دولت حق، تمامی ندارد عاقبت روزی بےقرارےهای مرد، با آرام گرفت و زن ماند و قول همسرش و کودکی ماند و های شبانه...💔 آری... این قصه عاشقی تمام عاشقای واقعےست که از روزهای رزم و جهاد و چشم انتظاری حبیبه اش تا حال ادامه دارد... 💔 ... 💕 @aah3noghte💕 📸به وقت وداع با
۱۲ مرداد ۱۳۹۸