eitaa logo
شهید شو 🌷
4.5هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
4هزار ویدیو
72 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ پست های برجسته به قلم ادمینِ اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱@Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 سبزه‌ام را می‌سپارم دستِ آقای نجف طالِعم دستِ علی باشد برایم بهترست اِعتقاد هــر کسی باشد برایش محتــرم سیزده را دوست دارم زادروزِ حیدرست السَّلاَمُ عَلَيْكَ يَا امیرَالمُؤمِنین یا عَلی بنَ ابی طالب ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سیزده بار گره می‌زنم این چشم ترم بر ضریح تو که شاید به هوایش بپرم شایدازلطف وکرم سوخٺ دلٺ وآنگاه ببری نوکر شرمنده‌ی خود را به حرم ... 💞 @aah3noghte💞
💔 می‌زنم سبزه گـره تا گـره‌اے وا گـردد سالِمـان سـال ظهـور گـل زهـرا گـردد می‌زنم سبزه گـره نیتم این‌ست خـدا یوسف گـمشده‌ے ارض و سما برگردد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سبزه ام را می سپارم دست آقای نجف طالعم دست باشد برایم بهتر است اعتقاد هر کسی باشد برایش محترم سیزده را دوست دارم زاد روز است سیزده از هر شماره بهتر است سیزده را خواستند نحسش کنند دشمنان اهل بیت، حذفش کنند چون میرسد شادی کنیم از یادی کنیم ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 هر کس به تماشایی، رفته است به صحرایی ما را که تو منظوری، خاطر نَرَود جایی . . . . #سعدی #آھ_اے_
💔 میزنم سبزه گره تا گره ای واگردد سالمان سال ظهور گل زهرا گردد میزنم سبزه گره، نیتم اینست خدا یوسف گمشده ی ارض و سما برگردد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خوبست یادی کنیم از... شهدای مدافع طبیعت همان ها که اگر شکار حیوانات نشوند، گاهی شکار حیوانات انسان‌نما می شوند در این عکس، تصویر سه محیط‌بانی که در کمتر از ۷۲ساعت توسط شکارچیان شهید شدند را می بینید... محیط بانان نماد شجاعت، دانایی و ایستادگی هستند که به وظیفه خود که حفاظت از عرصه‌های ایران است، همچون سربازان وطن عمل می‌کنند. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 سبزه ام را می سپارم دستِ آقای نجف طالِعم دستِ علی باشد, برایم بهترستـــ اِعتقاد هــر کسی باشد برایش محتــرم سیزده را دوست دارم,زاد روزِ حیدرست ... 💞 @aah3noghte💞
💔 خاطرات یک شهید از روز سیزده فروردین «پنج شنبه ۱۳۶۰/۱/۱۳ : الان ساعت ۹:۴۵ بعد از ظهر است در کنار برادر موغاری مشغول تخمه شکستن هستیم و درد دل می‌کنیم. امروز پل تدارکاتی ما را عراقی‌ها دیده بودند و درست ۳۵ خمپاره پشت سرهم زدند، ولی از آن جایی که خدا خواست هیچکدام به هدف نخورد و همچنین خانه تدارکات ما را زدند بطوری که بچه‌های تدارکات آمدند در سنگر‌های اجتماعی ما جمع شدند و می‌خندیدند؛ هی گفتند و سیزده بدر خودمان آمدیم پیش شما و سیزده را بدر کنیم و دسته جمعی نشسته بودیم. عراقی‌ها به فاصله پنجاه، صدمتری ما را می‌کوبیدند و شب چند نفر از برادران را برای تهیه غذا فرستادیم و بر اثر کوبیدن خمپاره آن‌ها برگشتند و از جمله عرب بود آنقدر ناراحت شده بود. وقتی برگشت آمد پیش من چند تا فحش داد و به سنگر رفت😑 و الان ساعت ۱۱:۵ بعد از ظهر (شب) است برادران خوابند من به دعای کمیل که از رادیو پخش شد گوش می‌دادم؛ و یاد آن شب که با مادر و داداش و محمود و هادی و زن داداش به مهدیه رفته بودیم افتادم کار ندارم آبغوره خوبی گرفتم😭 در این سنگر مقابل دشمن خدا و حالا خیلی خسته هستم، ولی سبک شدم، چون اشک ریختم و با خدا راز و نیاز کردم. پاسدار مهدی محمدباقری در تاریخ یکم تیر ۱۳۳۷ در تهران چشم به جهان گشود. وی در تاریخ ۲۸ بهمن ۱۳۶۱ در عملیات والفجر مقدماتی منطقه فکه به درجه رفیع شهادت نائل آمد. 💞 @shahiidsho💞
💔 یکی از بچه‌های گردان حمزه مسئول دسته، تعریف می‌کرد: «یادش بخیر! پارسال عید بعد از عملیات کربلای۵ بود. روز سیزدهم فروردین بود و تازه از صبحگاه برگشته بودیم که بچه‌ها دوره‌ام کردند که برویم سیزده بدر! هر چه گفتم: چه سیزده بدری؟ این حرفها چیه؟ ول کنید بابا! اصرار و التماس کردند که الا و بالله باید برویم. از تدارکات، ناهار گرفتیم و رفتیم لب رود کرخه. جای باصفایی پیدا کردیم. بچه‌ها تاب درست کردند و آخر سر، ما را هم که قیافه گرفته بودیم که مثلا مسئول دسته‌ایم به وسوسه انداختند. موقعی به خودم آمدم که دیدم تاب می‌خورم و می‌خندم.😅 ناهار را میان گل و چمن، لا به‌لای دار و درختها فرستادیم به خندق بلا. بچه‌ها به شوخی سبزه گره می‌زدند و آه می‌کشیدند. کلی خندیدیم و عصر برگشتیم اردوگاه. یک هفته نشد که تو عملیات «کربلای ۸» خیلی از آنان به شهادت رسیدند. با سروصدای بچه‌ها به خودم می‌آیم. بچه‌های تبلیغات در حال پخش عیدی هستند. اسکناس‌ها تبرک شده حضرت امام که مثل طلا و جواهر در دست می‌چرخند و چشمها را به نمی‌ اشک مهمان می‌کند. بچه‌ها دم می‌گیرند که : فصل گل و صنوبره/عیدی ما یادت نره! فرمانده می‌خندد و با تکان دادن دست، بچه‌ها را ساکت می کند و می‌گوید: «باشد، باشد، اما عیدی شما این است که دو تا سه روز دیگر می‌رویم عملیات»😉 بچه‌ها صلوات می‌فرستند و چند نفر سوت بلبلی می‌زنند. همه می‌خندیم. صلوات پشت صلوات. در جبهه 💞 @shahiidsho💞