eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 همیشه را در جیبش داشت و روزی ۵ یا ۶ بار قرآن تلاوت می‌کرد شهریور همان سالی که عقد کردیم، خیلی به من اصرار کرد که مثل خودش قرآن را حفظ کنم. من سعی خودم را کردم و چند جزء حفظ کردم. خودش با اینکه سرش خیلی شلوغ بود، اما حتماً قرآن را حفظ می‌کرد. . اگر یک روز وقتش به بطالت می‌گذشت، خیلی ناراحت می شد و عمیقاً غصه می‌خورد که چرا آن روز را درست استفاده نکرده است.  تمام ماه رجب و شعبان را می‌گرفت. وقتی را می‌شنید فورا به نماز می‌ایستاد و می‌گفت برای رفع مشکلات کافی است، دو رکعت نماز بخوانی. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‍ !!! اباالفضل با دیدن این عکس و شباهت زیاد به خودش بسیار تعجب کرد و از آنروز که عکسش را دید با او انس گرفت و از خدا مےخواست همچون شهید رحیمی فیض عظمای را نصیبش کند. بالاخره بنی هاشم این نجوای عاشقانه اش را شنید و او را به دوست شهیدش ملحق نمود شهید مدافع حرم ابوالفضل راه چمنی و شهید حجت الله رحیمی خادم الشهدا شادی ارواح طیبه شهدا و این دو شهید بزرگوار صلوات !!! شک نکن :۶۴/۱۲/۲ :۹۵/۱/۱۸ محل شهادت: سوریه،حلب ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 مادر شهیدی که ۳۶ سال یک بشقاب اضافه بر سر سفره گذاشت شهید خوید در عملیات کربلای ۴ در سال ۱۳۶۵
💔 ‍ شباهت عجیب!!! با دیدن این عکس و شباهت زیاد شهید حجت الله رحیمی به خودش بسیار تعجب کرد و از آنروز که عکسش را دید با او انس گرفت و از خدا مےخواست همچون شهید رحیمی فیض عظمای شهادت را نصیبش کند . بالاخره عقیله بنی هاشم این نجوای عاشقانه اش را شنید و او را به دوست شهیدش ملحق نمود دسته گلی از صلوات به نیابت از شهید، هدیه می دهیم به مادرمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🌸الّلهُمَّ‌صَلِّ‌عَلَی‌مُحَمَّدٍوَآلِ‌مُحَمَّدٍوَعَجِّلْ‌فَرَجَهم🌸 به امید نگاهی از جانب پُر مهرشان تولد:۶۴/۱۲/۲ شهادت:۹۵/۱/۱۸ محل شهادت: سوریه،حلب 💞 @shahiidsho💞
💔 ⁉️ یکروز با بچه ها مشغول صحبت کردن بودیم. از هر موضوعی، بحث می شد که من گفتم من برای بعد از بازنشستگی تصمیم دارم اینکارها را انجام دهم. ابوالفضل به یکباره گفت: "ای بابا یعنی ما می‌خواهیم با لباس سبز پاسداری این همه عمر بکنیم؟!" او راهش را از قبل انتخاب کرده بود و شهادت را پیش روی خود می دیدید. هیچ چیز جز شهادت او را آرام نمی‌کرد. او شهادت را انتخاب کرد و شهادت او را. او به دنبال عاشقانه ترین مرگ در راه رضای خدا بود و چه چیزی محبوب‌تر و عاشقانه تر از شهادت است⁉️ راوی: همرزم ♡ ㅤ    ❍ㅤ     ⎙ㅤ     ⌲   ˡᶦᵏᵉ  ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ    ˢᵃᵛᵉ 💞 @shahiidsho💞