eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگے_شھدا #شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری قسمت پنجم وقتی از گلزار شهدا برگشتم، به یکی
💔 قسمت ششم وقتی محمدرضا سوریه بود یک روز خیلی دلم برایش تنگ شده بود.💔 پشت تلفن به او گفتم: "پسرم! حالا میماندی، درست را تمام می کردی، بعد از تمام شدن دانشگاه ، می رفتی؟"😊 محمدرضا جواب داد : "مادر، صدای هل من ناصر ینصرنی امام حسین ع را الان دارم می شنوم، شما میگویید دو سال دیگر بروم!! شاید آن موقع دیگر من، محمدرضای الان نبودم، و شاید دیگر این صدا را نشنوم...." ✍شهدا اهل سرعتند والسابقون السابقون هستند لبیک گفتند و پای حرفشان، جان دادند... ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_ڪوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھید_محمدرضا_دهقان_امیری قسمت ششم وقتی محمدرضا سوریه بود یک روز خ
💔 #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگے_شھدا #شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری قسمت هفتم مهم ترین نگرانی محمدرضا وقتی که عازم سوریه بود، این بود که مثل هر سال دهه محرم اینجا نیست و نمی تواند به هیات برود! در تماس هایی که با ما و خانواده داشت هم همیشه این ناراحتی را بیان میکرد. یکی از شب های محرم به هیات میثاق باشهدا رفتیم. استاد پناهیان آن شب از #اخلاص میگفت و چند خاطره از شهدای مدافع حرم. بعد از اتمام هیات، محمدرضا تماس گرفت و به او گفتم امشب خیلی بیادت بودیم.😊 انگار که رزق او بود که به او صحبتهای آقای پناهیان را منتقل کنم. به او گفتم: "محمدرضا ،اگر میخواهی شهید بشی، باید #خالص بشی" محمد رضا در جواب گفت: "این دفعه واقعا دلم رو خالص کردم و هیچ دلبستگی به هیچ چیزی ندارم ... الان دیگه سبکبارِ سبکبارم"😍😇 👈تخففوا تلحقوا👉 سبکبار شوید، تا برسید... شرط #شهادت، خلاصه شده در همین جمله امیرالمومنین علی علیه السلام، سبکبار شدن... خالص شدن... و شهدا این را خوب فهمیدند و عمل کردند ... #ادامه_دارد... #شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری #شھید_دهه_هفتادی #آھ_اے_شھادت... #پروفایل😍 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_ڪوتاھ_بر_زندگے_شھدا #شھیدمحمدرضا_دهقان_امیری قسمت هفتم مهم ترین نگرانی محمدرضا وقتی که
💔 قسمت هشتم با هم رفته بودیم کربلا یک بار دیدم توی رواق روبروی ضریح خوابش برده و من هم برای بقیه، جریان خوابیدنش را تعریف کردم. تا اینکه یک روز که مشغول دعا خواندن بودم، آمد کنارم و گفت: چقدر دعا می خوانی؟!! برو بنشین با آقا حال کن ،با آقا حرف بزن.❤️ میگفت: "خیلی خیلی لذت بخش است که خوابت ببرد ، چشم باز کنی و ببینی شش گوشه ارباب جلوی چشمانت است."😍 بعد از اینکه خبر شهادتش آمد و رفتیم معراج شهدا به او گفتم "به خدا اگر می دانستم خوابت در حرم می خواهد این طور بشود و تو را به اینجاها ببرد من هم می آمدم کنارت می خوابیدم".. روایت خواهر شهید ... 💕 @aah3noghte💕