eitaa logo
شهید شو 🌷
4.5هزار دنبال‌کننده
20.5هزار عکس
4.1هزار ویدیو
72 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ پست های برجسته به قلم ادمینِ اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: 📱@Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #رویای_نیمه_شب #قسمت_بیست – درست فهمیدی ابوراجح. نمی‌دانم آنچه بر سرم آمده ، عشق است یا یک بل
💔 _اگر مدتی او را نبینی و از خدا یاری بخواهی، فراموشش می کنی. هر چیزی دوا و درمانی دارد. دوای عشق های بی فایده و آزاردهنده، همین است که گفتم.😌☝️ _اما ابوراجح! او کاملاً برای من مناسب است. اگر شما هم می دانستید او کیست می گفتید که همسری بهتر از او گیرم نمی آید.😔 _عشق این طوری است. چشم آدم را از دیدن عیب های معشوق، کور میکند و خوبی هایش را هزار برابر جلوه می دهد. _پدربزرگم هم مطمئن است که او می تواند مناسب ترین همسر برایم باشد.😇 _ابونعیم انسان با تجربه ای است. نمی فهمم پس چرا این طور درمانده ای؟🤨 توکه اورا دوست داری، پدربزرگت هم که موافق است. می ماند اینکه از او خواستگاری کنی. به قوها خیره شدم. آن ها مشکلات آدم ها را نداشتند. باید حقیقت را می گفتم. _او و خانواده اش شیعه اند.🙁 ابوراجح جا خورد و ساکت ماند. پس از دقیقه ای برخاست و از سکو پایین رفت. نمی دانستم اگر می فهمید درباره که حرف میزنم، چه عکس العملی نشان می داد. کنارحوض نشست. دستش را به آب زد. قوها به طرفش رفتند. آنهارا نوازش کرد. بدون آنکه به من نگاه کند، گفت: «زیاد پیش می آید که به خواستگار جواب رد می دهند. در این صورت، چاره ای جز صبر نیست.»🍃 ظرف انگور را کنار گذاشتم و ایستادم. حرف هایمان به جای حساسی رسیده بود. در راه حمام، پیش بینی کرده بودم که ابوراجح چنین توصیه ای میکند. مسرور ترجیح داده بود در اتاقک بماند و از ماجرا سر در بیاورد. گوش تیز کرده بود و خود را به شمردن سکه ها سرگرم نشان می داد. بعید نبود حدس زده باشد در باره ریحانه صحبت می کنم. 🍂ادامه دارد ... 💞 @aah3noghte💞