eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 واقعه #طبس، تجلی نصرت الهی پنجم ارديبهشت 1359 يكي از روزهاي حساس و سرنوشت ساز و به يادماندني در
💔 در حین سوخت‌گیری یکی دیگر از بالگردها دچار نقص فنی شده و در مجموع در حالی‌که هنوز عملیات آغاز نشده، ۳ فروند بالگرد از دست رفته بود. پس از تماس با مرکز عملیات،  دستور بازگشت نیروها را می‌دهد؛ ولی هنگام برخاستن هواپیماها و بالگردها طوفانِ‌شن آغاز شد و یک هواپیمای سی۱۳۰ویک بالگرد سی‌اچ-۵۳ به هم خورده و هر دو آتش می‌گیرند که در این حادثه ۸ نفر از نیروهای در  سوخته و ۴ بالگرد ناتوان از پرواز پس روی زمین باقی می‌مانند، نیروها با ۵ هواپیما خود را به ناو هواپیمابر ناو نیمیتز می‌رسانند و بدین‌ ترتیب عملیات بطور کامل شکست می‌خورد. جالب است بدانید که شبی که عملیات در آن به وقوع پیوست بود و معمولاً در این شب ها از طوفان و بادهای تند خبری نیست و افزون بر این، براساس پیش‌بینی‌های علمی اداره‌ی هواشناسی امریکا، در عملیات، هوای کویر طوفانی نبوده است❗️ برژینسكى مشاور امنيت ملي رئيس جمهور حالت كارتر را پس از صدور دستور توقف عملیات و عقب‌‏نشینى و آتش گرفتن هواپیما و هلی­كوپتر آمریكایى چنین توصیف كرده است: «وى بعداً سرش را میان دو دستش گرفت و به مدت چند ثانیه روى میز گذاشت... با شنیدن این خبر، به مانند مار زخمى به خود پیچید و آثار درد و نگرانى بر تمامى صورت او آشكار شد و به اطرافیانش بد‌و‌بیراه می‌گفت». دوباره داخلی:❌ پس از فرار امریکایی‌ها و صدور اعلامیه توسط کاخ سفید مبنی بر شکست عملیات و این که اسنادی سری و مهمی در درون هلی کوپترها به جای مانده است، به دستور مستقیم که در آن زمان سمت فرماندهی کل قوا را داشت، هلی کوپترهای به جا مانده بمباران شدند❗️ و اسناد سری و مهم باقی مانده در آتش سوختند و محمد منتظر قائم فرمانده پاسداران یزد که از هلی کوپترها حفاظت می‌کرد، به رسید.. 🌹امام خمینی(ره) در پیامی در تاریخ ۵ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹ گفت: ♦️آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلی کوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ ساقط کردند. شن‌ها مأمور خدا بودند، مأمور خداست..💚 ناب محمدی(ص)_رمزینه نصرت الهی آمریکائی_ذلت ابدی ... 💞 @aah3noghte💞
💔 به چه مشغول کنم دیده و دل را که مدام دل تو را میطلبد دیده تو را می جوید ... 💕 @aah3noghte💕
💔 دلمٖ شکسته و اوضاع درهمی دارد وسالهاست برای خودش هم غمی دارد تو درکنار خودت نبودی و نمےدانی که فکر تو بودن چه عالمی دارد..😔 ... 💕 @aah3noghte 💕
💔 💞  " اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَكُنْ قَدْ غَفَرْتَ لَنَا فِي مَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ، فَاغْفِرْ لَنَا فِيمَا بَقِيَ مِنْه‏ "💫 و باز دلشوره‌ی ساعات آخر، و اذن ورود .... اگر هنوز مرا پاک نکرده ای؛ فقط چندساعت تا ضیافت باقی است! مرا پاکیزه بپذیر؛ دلبر جان ... 💕 @aah3noghte💕
💔 گیرند همه روزه و من گیسویت جویند همه هلال و من ابرویت از جمله این دوازده ماه تمام یک ماه مبارک است و آن هم رویت ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ثواب اعمال امروزمونو تقدیم به شهیدی که بود بهش گفتن: هوا گرمه! بیا افطار کن... ما که اجازه داریم تو این هوا روزه نگیریم گفت: من با این روزه، کار دارم... و با شهادت، افطار کرد... قربانِ شهـیدِ روزہ داری ڪہ شده در معرڪہ با گلولہ هـا ، افطارش 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 رحمان شده‌ای که بگویی؛ هر که بودی و هستی؛ مَــــن ؛ برای تو جا دارم♥️ ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 حکایت دست ها و دستگیری ها.... حکایت غریبی نیست فقط کافیست جایی برای رفیق شهیدت دلبری کنی تا او در میان همه هیاهو دست را بگیر و سَوایت کند و با خود ببرد... پ.ن: دست حاج حسین اسداللهی که تازگی به یاران شهیدش پیوست در دست حاج قاسم 💔 ... 💞 @aah3noghte💞 فقط نگاه و لبخند حاج حسین❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_24 سر و صدای تلق و تولوق استکان و نعلبکی به داد و هو
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 کم کم بوی عید به مشام می رسید😍😌 صدای پای بهار از تمام خانه ها شنیده می شد،☺️😊 اما از خانه علی اقا تنها صدای سکوت می اومد و خبری از شور هیجان عید نبود😞😔 ولی نه! شب تحویل سال ۱۳۹۳انگار عده زیادی امده بودند😍 دانش اموزان هم به دیدار معلم خوش روی شان اومده بودند و بوی خوش سبزی پلو با ماهی😍😍😍😋 نوبت عیدی بود😍😍☺️ پسر فکر همه جا را کرده بود به خصوص اینکه اخرین تبریک او به مادر بود😭😔 روز اخر سال۹۲ به علی عیدی داده بودن😁 داد ب من گفت برو برای مادرم عیدی بخر، اول گردن بند طلا اگ نشد مایکروفر بگیر، گفتم الان مایکروفر به درد مادرت نمی خوره ، گفت حالا یه چیزی دیگ باشه فقط بگیر☺️😊 ما رفتیم همه جا بسته بود فقط شهروندها باز بودند یه تومنی هم که مال شهروند بود یه شهروند آرژانتین باز بود همه چی داشت حتی طلا هم داشت قیمت ها زیاد بودن اما به اندازه یه تومن یه انگشتر طلا برای مادر خریدیم💍😍☺️ وقتی رسیدیم نیم ساعت مونده بود که سال تحویل بشه من اونو دادم به علی و اون هم انگشتر رو به مادرش داد 😊😄 گفت: خیلی برای من زحمت کشیدی😔 و یه خرده با هم گریه کردند و سال تحویل شد😭😭 تیک تاک آمدن سال نو از صدای ضربان قلب مادر و پسرش عقب مانده بود😔 ادامه دارد..... 📚 نویسنده:هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_25 کم کم بوی عید به مشام می رسید😍😌 صدای پای بهار از
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 از لحظه تحویل سال تا شهادت ۳روز بیشتر نمانده بود😔 دومین روز از سال نود و سه به شب رسید 😭 علی دست های مادر را در دستانش گرفت و با انگشتان باریک و بی رمقش سعی می کرد چروک های دست مادر را باز کند اما نمی شد😭😭💔 انگار باز شدنی نبود😭 در ذهنش خاطرات کودکی را مرور می کرد برقی در چشمانش دوید😄 باید مادر را شاد میکرد و امیدوار😊😌 باید خاطراتش را با مادر مرور می کرد. -مامان!یادته بچه بودم؟😉 -یادته. . .؟ پشت سر هم و مسلسل وار سعی می کرد هر چه یادش می آمد به یاد مادر بیاورد☺️😅 حتی باید از وسایل کودکی اش هم استفاده می کرد. -اینو نگاه کن، یادت می آد؟ مادر باید می زد ، مادر باید امیدوار می شد. -آره!یادمه آ... آر... آره! اما نه! کم کم صدای مادر شروع به لرزیدن کرد و اشک هایش روی دست های علی ریخت😭😭 دست هایی که انگشتان لرزان مادر را محکم بغل کرده بود؛ چه خبر بود؟! دلش شور می زد😞💔😭 بی اختیار یاد دو شب پیش افتاد ، لحظه ای امید ماندن و بودن با علی را در دلش زنده کرده بود همان لحظه تحویل سال و درخشش هدیه علی در دستان مادر😓😭 ادامه دارد..... 📚 نویسنده:هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵ ... 💞 @aah3noghte💞