شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت229 - دعا میک
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت230 قبلا شده بود برای یک ماموریت، نقش راننده تاکسی و داعشی و هرچیز عجیب دیگری را بازی کنم؛ اما احساس میکنم هیچکدام به سختی مربی سرود بودن نیست.🤕 بوی تلخ قهوه، کامم را تلخ میکند و سرم بالا میآورم. محسن را میبینم که فنجان قهوه را گرفته به سمتم. سرم بیشتر درد میگیرد. محسن میگوید: - گفتم یکم حالتون توی همه، شاید این بهترتون کنه. تعللم را که میبیند، صورتش سرخ میشود و میگوید: - شرمنده آقا. راستش مسعود همهمون رو قهوهخور کرده. دیگه چایی توی خونه پیدا نمیشه. سینی را پایینتر میگیرد: - حالا یکمشو بخورین، انقدرام بد نیست. اتفاقا آدمو سرحال میکنه. فنجان را از داخل سینی برمیدارم که ناراحت نشود؛ اما مطمئنم حتی اگر از تشنگی و گرسنگی درحال مرگ باشم هم لب به قهوه نمیزنم. فنجان را میگذارم روی میز کنار دستم و زیر لب میگویم: - ممنون. محسن مینشیند پشت میزش و کمی از فنجان خودش مینوشد. میگویم: - ببینم، تو تا حالا توی گروه سرود بودی؟ محسن جا میخورد از سوالم. قهوه در گلویش میپرد و سرختر از قبل میشود؛ سرخ مایل به سیاه. یک چیزی توی مایههای لبو. میگوید: - راهنمایی که بودم سرود میخوندیم. اتفاقا یه بارم مسابقه شرکت کردیم رتبه آوردیم. با این حساب کاش میشد محسن را بفرستم بجای خودم! حس میکنم محسن شدیداً میخواهد علت این سوال بیربط من را بفهمد و جلوی خودش را گرفته. قبل از این که فکر کند من علاوه بر یک سرتیمِ سهلانگار، یک سرتیمِ خل و چل هم هستم، خودم توضیح میدهم: - لازمه یه مدت به عنوان مربی سرود برم توی بسیج مسجد صاحبالزمان. اینطوری بیشتر حواسم به همهچیز هست. هرچه رنگ در صورت محسن بود، در ثانیهای تبدیل میشود به رنگ سفید. فکر کنم بخاطر کنترل بیش از حد کنجکاوی باشد و فشاری که حس کنجکاوی به او میآورد. کنجکاوی یا به عبارت خودمانیتَرَش، فضولی، گاهی میتواند کشنده باشد. گاهی مستقیماً میکشدت و گاهی باعث میشود بکشندت! میگویم: - هماهنگیهاش رو با بسیج اون ناحیه انجام بده که بعداً داستان نشه. محسن همچنان سفید است و دارد آرام پوسته کنار لبش را میجَوَد: - چشم آقا... فقط... دوباره میافتد به جان لبش. سرم را به پشتی مبل تکیه میدهم و به این فکر میکنم که دیگر میتواند چه اتفاقی افتاده باشد که اوضاع از این تماشاییتر شود؟ محسن میگوید: - آقا، مجوز کنترل تلفن سخنرانها و بانیهای هیئت تایید نشد. قاضی قانع نشده. سرم سنگین است. انقدر که بیشتر شدن وزنش بخاطر این خبر جدید را هم حس نمیکنم. کف دستم را روی پیشانی و چشمانم میگذارم و میگویم: - چرا؟ - گفته شواهد و دلایل کافی نیست برای کنترلشون.😒 #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💕 @aah3noghte💕 @istadegiقسمت اول
شهید شو 🌷
💔 آنچنان رفتـہ اید ڪہ انگار #مُرده ایم آخـــــر خوش انصـاف ها ... مُرده ها را هم یاد مےکنند گاهے
💔
جواد، تمام سی ـ چهل روزی که اردوی #راهیان_نور بود را مرخصی میگرفت و از حقوقش کم میشد.
میگفت: میخواهم کارهایم فقط برای #شهدا باشد.
میخواست جان و دلی برای شهدا کار کند.
راوی دایی همسر #شهید_جواد_محمدی
قسمتیازکتاب #دخترها_بابایی_اند با اندکی تغییر
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
#آھ...
دلنوشتہ #شهید_حجت_الله_رحیمی
مۍخواهم آنچہ در تمام عمر علی الخصوص در این اواخر بیش از هر چیزۍ مرا بیشتر داغدار میڪرد و جگرم را میسوزاند با شما در میان گذارم...
عزیزان #امام زمان مرز سال ها و قرن ها را درنوردیده است اڪنون ڪہ بیش از#هزارو300سال از محرومیت عالمــــــ از دیدار با آن حجتــــ خدایۍ می گذرد آنچہ تلخ و اسفبار بوده استــــــ این است ڪہ
#شیعه چہ #بد با غیبت مولایشــ خو ڪرده است
چہ ناجوانمردانہ #بریدن از مولایش برایش #عادتــــــ شده است
چہ بی معرفتیمـــــــ ماڪہ #اصل (ڪل)خیرـــــــ برایمان #فرعۍ ــــ شده است
#دلنوشتہ
#شهید_نشۍ_میمیري
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
شهید شو 🌷
💔 خدا از خود نوشت و در دلش منظور دیگر بود که وجه الله و عین الله و بسم الله حیدر بود السَّلامُ ع
💔
هر جا دلت گرفت رو کن بہ نجف
دلخوش بہ علی ابن ابی طالب هستیم
السَّلامُ عَليکَ يا اَميرالمؤمنين علي ابن ابى طالِب عليه السلام.
السَّلامُ عَلیَکِ یا فاطِمَةَ الزَّهرا سلام اللّه عَليها.
#مولاعلیجانم
#یکشنبه_های_علوی_زهرایی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
شهيد مدافع حرم مصطفى صدرزاده (سيدابراهيم) به روايت شهيد مدافع حرم مرتضى عطايى (ابوعلى)؛
💌هميشه يكى از چيزهايى كه خاطرات سيد را برايم يادآورى مى كند، صداى اذان است
هر جا كه بوديم، توى جاده يا مقر يا هر جاى ديگر، وقتى موقع نماز مى شد فوراً مى زد كنار و مى گفت "حيفه نماز اول وقت مون از دست بره."
بعد هم چفيه اش را پهن مى كرد و مى ايستاد به نماز
✍️ برگرفته از كتاب:
" قرار بى قرار"؛ #شهيد_مصطفى_صدرزاده
انتشارات روايت فتح
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
اگر در راه خدا #رنج را تحمل نکنید
مجبور خواهید شد در راه شیطان
رنج را تحمل کنید
#شهید_پورمرادی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#لوگوعکسپاڪنشه
💔
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لَنَا وَ لآِبَائِنَا وَ أُمَّهَاتِنَا وَ ارْحَمْهُمْ کَمَا رَبَّوْنَا صِغَاراً وَ اغْفِرْ لِکُلِّ وَالِدٍ وَلَدَنَا فِی الْإِسْلَامِ مِنَ الْمُسْلِمِینَ وَ الْمُسْلِمَاتِ وَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ الْأَحْیَاءِ مِنْهُمْ وَ الْأَمْوَاتِ
اللَّهُمَّ أَدْخِلْ عَلَیْهِمْ رَحْمَهً مِنْ بَرَکَهِ دُعَائِنَا لَهُمْ مَا تُنَوِّرُ بِهِ قُبُورَهُمْ وَ تَفْسَحُ بِهِ عَلَیْهِمْ ضِیقَ مَلَاحِدِهِمْ وَ تُبَرِّدُ بِهِ مَضَاجِعَهُمْ وَ بَلَّغْتَهُمْ بِهِ السُّرُورَ فِی الْجَنَّهِ فِی نُشُورِهِمْ وَ تُهَوِّنُ بِهِ حِسَابُهُمْ وَ تُؤْمِنُهُمْ بِهِ مِنَ الْفَزَعِ الْأَکْبَرِ إِنَّکَ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ
خداوندا، بر محمد و آل محمد درود فرست و ما و پدران و مادران ما را بیامرز و همان گونه که ما را در کوچکى تربیت نمودند، بر آنان رحم آر و بر تمام اجداد مسلمان ما، اعمّ از مردان و زنان مسلمان و مؤمن، خواه زنده باشند یا مرده، بیامرز.
خدایا، از برکت دعاى ما براى آنان، رحمتى بر آنان وارد کن که به واسطهى آن، قبرهاى آنان را روشن گردانیده و تنگى جاى آنان در قبرهایشان را گشوده و آرامگاهشان را خنک گردانى و هنگام زنده و برانگیخته شدن، آنان را در بهشت به شادمانى برسانى و آسان از آنان حساب بکشى و از بزرگترین هراس [روز قیامت]ایمن گردانى، به راستى که تو بر هر چیز توانایى.
آمین یا رب العالمین
#صحیفه_سجادیه_جامعه
💔
اِے #شــهــید
بـایـد بـہ تـو زنـجـیر کُـنـم بـنـدِ دِلَــم را....
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞