eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
71 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
9.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 ببینید بسیار زیبا 🌺 راز دست های جدا شده شهید قاسم سلیمانی..... 🌺 رمز عملیات انهدام اسرائیل چیست؟ ... 💞 @aah3noghte💞
9.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 آخرین شب زندگی شهید حاج قاسم سلیمانی به روایت سید حسن نصرالله و ماجرای عجیب آخرین عکسهایی که به درخواست حاج قاسم گرفته شد ... 💞 @aah3noghte💞
💔 نمایی زیبا از مرقد مطهر شهید سلیمانی ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #خاطرات_شهیدزنده #جانبازحمیدداودآبادی من باختم خیلی باختم بد هم باختم کم هم نباختم آنچه را ک
💔 سلام خدا! -خدایا سلام. *علیک سلام بفرمایید. -خداجون! *بله؟ -عزیز دلم! *بله بفرمایید! -می تونم یه خواهش کوچولو ازت بکنم؟ *خواهش چیه، شما امر بفرمایید! -الهی قربونت برم. *خدا نکنه. حالا بگو چی می خوای؟ -می خوام بگم، میشه یه لطف بکنی و نامه اعمال منو فقط با خودم بسنجی؟! *خب مگه غیر از اینم داریم؟! -یعنی می خوام بگم ایمان من رو با ایمان شهید محسن حججی نسنجی. *باشه. -خلوص من رو با خلوص شهید قاسم سلیمانی نسنجی. *اونم باشه. -عبادت من رو با عبادت شهید جعفرعلی گروسی نسنجی. *چَشم. -چَشمت بی بلا! *خب دیگه چی؟ -شجاعت منو با شجاعت شهید علی قزلباش نسنجی. *اونم چشم. -معرفت منو با معرفت شهید مصطفی کاظم زاده نسنجی. *عجب! -صداقت منو با صداقت شهید حسین نصرتی نسنجی. *باشه. -صفای منو با صفای شهید محمدرضا تعقلی نسنجی. *اونم باشه. -راستگویی منو با راستگویی شهید سیدمحمد هاتف نسنجی. *عجیبه! -سادگی و روراستی منو با سادگی و روراستی شهید سیداحمد یوسف نسنجی. *باشه. -محبت منو با محبت شهید حسین اکبرنژاد نسنجی. *باشه. -وای خدایا، من خسته شدم، تو خسته نشدی؟! *نه هنوز مشتاقم بشنوم. -جدی میگی؟! *چرا که نه؟! مگه من با بنده هام شوخی دارم؟! -اگه شوخی داشتی چه خوب بود! *مثلا چه شوخی ای خوب بود؟! -مثلا ... همون اول که به دنیا می اومدیم، درِ گوشمون می گفتی جهنم واقعی نیست، فقط یه شوخیه! *خب اون وقت بهشت چی بود؟! -نه دیگه، خودمون اونو می فهمیدیم که واقعیه! *خب حالا من یه چیز بگم؟! -نه دیگه خداجون، اگه می خوای بگی اینایی که گفتم نه! نگو لطفا! *نه نمی گم. ولی می خوام ازت یه چیزی بپرسم. -جونم خدا، بفرما. من همه جوره در خدمت شما هستم! *یادته روزایی رو که با مصطفی، هاتف، یوسف، جعفر و همشون دوست شدی؟ -بله یادمه. *واسه چی با اونا رفیق شدی؟ -رفیق شدم تا مثل اونا بشم. *خب پس چی شد؟ -چیزه خدا ... *مگه من بهت زور کردم بری جبهه و با اونا رفیق بشی؟ خودت ادعا کردی و داد زدی "منم قاسم سلیمانی هستم"! -آره خدا جون، ولی؟ *ولی چی؟ -خدایا یه ذرّه کم آوردم. *واسه چی کم آوردی؟ -از خودم ناامید شدم. *از خودت ناامید شدی، از منم ناامید شدی؟ -از تو که نه، اصلا. *پس عین بچه آدم، بلند شو نماز صبحت رو بخون، بسم الله بگو و برو روزت رو آغاز کن. -خدایا، چقدر تو خوبی. *خوبی از خودتونه. -خدایا، میشه ببوسمت؟ *عجب! یادت اومد منم هستم؟ -چرا که نه! *خب بده اون بوس قشنگه رو. -آخ جون. "این فقط یک رویای خیالی شیرین بود بین من و خدای خودم. لطفا تعبیر و تفسیر نکنید و گیر ندین!" حمید داودآبادی 26 بهمن 1398 ... 💞 @aah3noghte @hdavodabadi💕
💔 📌 خوبه! ادامه بده! صبحها دیر پاشو برنامه خودتو اجرا نکن تنبلی کن هی بگو بیخیالش عالیه همینجوری پیش برو و انتظار روزای خوب رو داشته باش! صهیونیست ها دارن به نیت گند زدن به دنیا انقدر تلاش میکنن که نه خوابی میشناسن نه خوراکی انقدر با نظم و برنامه ریزی کار میکنن که فکرشم نمیتونی بکنی بعد تو تویی که نیتت مقدسه تویی که اگر بلند شی و حرکت کنی خدا و لشگرش همراهتن هنوز نشستی و درد چه کنم چه کنم گرفتی بشین پای گوشی آفرین برو استوری های به درد نخور کل فالویینگاتو بخون بدو قربونت بدو مطالب کل کانالاتو بخون بعدشم بگیر بخواب با همین فرمون برو جلو قطعا به امام زمان میرسی! 🔅 در انتظار باران نیست آنکه بذری نپاشیده ... 💕 @aah3noghte💕
💔 جمله ای از شهید حاج قاسم سلیمانی خطاب به آیت الله مصباح یزدی: اگر چیزی هم داریم از برکت شما و دعاهای شما داریم... ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
✨ بسم الله النور #مردی_در_آینه قسمت 0⃣2⃣ لیست مظنونین - فقط همين موارد باعث برداشت اوليه ا
✨ بسم الله النور قسمت 1⃣2⃣ آخر خط کتم رو برداشتم که برم خونه ... يکي از پشت سر صدام کرد ... - منديپ ... برو پيش رئيس ... کارت داره ... از در که رفتم داخل، اخم هاش تو هم بود ... تا چشمش بهم افتاد ناراحتيش به خشم تبديل شد ... - ديگه واقعا نمي دونم بايد با تو چي کار کنم ... کي مي خواي از اين کارها دست برداري؟ ... فکر کردي تا کجا مي تونم به خاطر تو جلوی واحد تحقيقات داخلي بايستم؟ ... روز پيچيده و خسته کننده من ... حالا هم بايد فريادهاي رئيسم تموم مي شد ... پشت سر هم سرم داد مي کشيد ... و من اين بار، حتي علتش رو نمي دونستم ... چند دقيقه ... بي وقفه ... - چرا ساکتي؟ ... - روز پر استرسي داشتي سروان؟ ... چشم هاش رو نازک کرد و زل رد بهم ... توي نگاهش خشم و نااميدي با استيصال بهم گره خورده بود ... نفس عميقي کشيد ... - تو حتي نمي دوني دارم در مورد چي حرف ميزنم ... مگه نه؟ ... و اين بار با ياس بيشتري فرياد زد ... - تو ديگه حتي نمي دوني دارم واسه چي سرت داد ميزنم... کلافه شده بودم ... - خوب معلومه نمي دونم ... از در که اومدم تو فقط داري داد ميزني بدون اينکه بگي ماجرا چيه ... وقتي نميگي من از کجا بايد بفهمم جريان از چه قراره ... و اين بار تحقيقاتِ داخلي به چي گير داده؟ ... سر مانيتور رو چرخوند سمتم ... - به اين ... دکمه پخش رو زد ... و نشست روي صندليش ... صدا از توي گلوم در نمي اومد ... حالا مي فهميدم چرا صبح، چشمم رو توي بازداشتگاه باز کرده بودم ... نشستم روي صندلي و زل زدم بهش ... - چيزي نمي خواي بگي؟ ... مثلا اينکه چي شد که چنين اتفاقي افتاد؟ ... جز تکان دادن سرم چيزي نداشتم ... يعني چيزي يادم نمي اومد که بتونم بگم ... - فکر مي کني تا کي اداره پليس مي تونه پشت تو بايسته؟... تو سه نفر رو توي بار لت و پار کردي و اصلا هم يادت نمياد چرا باهاشون درگير شدي ... هر بار داره اوضاعت از قبل بدتر ميشه ... اگر همين طوري ادامه بدي مجبور ميشم معلقت کنم ... کم يا زياد ... تو دائم مستي ... حتي توي اداره مي خوري ... گاهي اوقات اصلا نمي فهمم چطور هنوز مغزت نگنديده و بوي تعفنش از وسط جمجمه ات نمياد ... يا اين شرايط رو درست مي کني ... يا اين آخرين باريه که اداره پشت کثافت کاري هات مي ايسته و ازت دفاع مي کنه ... اين ديگه آخر خطه ... ⏪ ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞 نویسنده : شهید مدافع حرم سید طه ایمانی ارسال داستان فقط با ذکر لینک کانال مجاز و شرعی است.