eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فردا روز آخر چله است ان شالله بحق ارباب حاجت روا بشین
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی روز اول عروسی بهم گفت: این راهی که دارم میرم آخرش به #شهادت ختم میشه یعنی امکان
💔 وقتی در جمعی بدحجاب قرار میگرفتیم باصدای بلند از تعریف میکرد و شروع به تحسین و تشویق حجابم میکرد و میگفت: "همه زندگیم فدای همسر محجبه ی خودم."💞 💖میگفت: "چادر سیاه روی سرت مثل اینه که مهتاب میشی وسط یک شب سیاه"💖 : همسر شهید ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در تمام عمر دارم حسرت شش گوشه را طول هفته یک طرف شب های جمعه یک طرف ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔 💞 عزیزم❤️ وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚإِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ چه کنم در برابر نَفسی که سرکشی میکند ، اگر تو یاری ام نکنی؟ + به ناتوانی من ... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ارتش مقابل کرونا ۲۹ فروردین ماه روز ارتش جمهوری اسلامی و نیروی زمینی مبارک باد. ... 💕 @aah3noghte 💕
💔 دیگر هوسی ما را جز وصل در سر نیست رحمی ڪن و یادی ڪن این بےسر و سامان را ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_8 فصل اول:شهادت حتی اشک مادر😭😭  چنان مهبوت بود که
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 -چشم مادر!چشم😭 جوان حق داشت سرش را توی دیوار بکوبد😓🤕 اخر بدجوری شوکه شده بود😰😭 اگر بغضش می ترکید یکی باید پیدا میشد وسط آن وانفسا او را دلداری می داد😔😓 تنها کاری که از او بر می آمد این بود که مادر را راضی کند تا علی را به بیمارستان ببرند🚑🏥 علی را بر خلاف سایر بیماران به جای چهل و پنج دقیقه، یک ساعت نیم در اتاق احیاء نگه داشتند😔😞 با صدای بسته شدن زیپ کاور قلب مادر لرزید😣😖 کم کم گوش هایش صدای رفتن را می شنید، پسر انقدر نحیف شده بود که گویی تنها رو کشی بر روی برانکارد کشیده بودند😣😔 مادر بدنبال آن ها به طرف ماشین سردخانه می دوید😭😭 -آروم ،آرومتر !بچم خوابیده😭یواش تکونش بدین، بیدار می شه !الهی خیر ببینی مادر، یه پتو بیارین بچم ضعیف شده زود سردش میشه😭😭💔 گردنشم اگه بالش زیر سرش نباشه خیلی اذیتش میکنه بجنب مادر الان همینجوری میذارنش اون تو💔😭😭😓 ادامه دارد.... 📚 ... 💞 @aah3noghte💞 نویسنده : هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر۱۳۹۵
شهید شو 🌷
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 #فدائی_رهبر 🌹 #قسمت_9 -چشم مادر!چشم😭 جوان حق داشت سرش را توی دیوار بکوب
بسم الله الرحمان الرحیم 🌹 🌹 اولین شبی بود که مادر با صدای گرفته علی به خواب نمی رفت😞 و کسی نبودکه حرف هایش را بشنود، پرستار مهربان پسر عادت داشت هر شب دست بر سر او بکشد و روانداز را بر رویش بیاندازد و زیر سرش را نقدر با دست های مهربانش بالا و پایین کند تا مبادا گردن اسیب دیده اش ذره ای بد خوابش کند😞😔 -مامان!مامان! چشمان مادر لحظه ای به گرم شدن نمی رسید😴 مدام صدای گرفته اما مهربان پسر در گوشش می پیچید😔 -مامان !بیداری؟ مامان!یادته می خواستی برام زن بگیری؟ یادته می گفتم عروست باید بالای سرت باشد😭💔 اخم می کردی و می گفتی از الان منو فروختی😒💔 -اره !یادمه، تو هم خوب بلدی چاپلوسی کنیا، حرفاتو یادته😉😏 -مامان جون!عروست همیشه باید دستت رو ببوسه☺️😘 مادر تا به خودش آمد دید بالش علی زیر سرش خیس شده😭 بلند شد، رو انداز را کنار زد و صورتش را پاک کرد از پنجره اتاق نگاهی به بیرون انداخت ، مثل اینکه آسمان هم یک دل سیر گریه کرده بود، شب سختی بود برای همه و برای مادر سخت تر از همه😭 ادامه دارد..... 📚 ... 💞 @aah3noghte💞 نویسنده:هانیه ناصری ناشر:انتشارات تقدیر ۱۳۹۵