eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
#رمان_فنجانی_چای_با_خدا☕️ #قسمت_8 بیچاره عثمان به طمع آسایش، ترک وطن کرده بود آنهم به شکلی غیر قان
☕️ حسابی گیج و کلافه بودم. اصلا نمی فهمیدم چه اتفاقی افتاده. من و دانیال مبارزه ای نداشتیم برای دل بردین از هم. اصلا همین مبارزه حق زندگی را از ما گرفته بود و هر دو قسم خورده بودیم که هیچ وقت نخواهیمش. اما حالا … نمیدانستم در کدام قسمت از زندگیم ایستاده ام. عثمان با شنیدن این کلمه تعجب نکرد، تنها جا خورد.. و فقط پرسید: مبارزه؟؟ مگر دیگر چیزی برای از دست داریم که مبارزه کنیم؟؟ و من مدام سوالش را تکرار میکردم. و چقدر ساده، تمام زندگیم را؛ در یک جمله به رخم کشید این مسلمان ترسو. ای کاش زودتر از اینها با هانیه حرف میزد و تمام داشته هایش را روی دایره میریخت و نشانش میداد که چیزی برای مبارزه نمانده.😒 حکم صادر شد❌ مسلمانها دیوانه ای بیش نیستند اما برادرم دوست داشتنی بود. پس باید برای خودم می ماند.. حالا من مانده بودم و تکه های پازلی که طراحش اسلام بود. باید از ماجرا سردرمیاوردم..حداقل از مبارزه ای که دانیال را از من جدا کرد. و تنها سرنخهای من و عثمان چند عکس بود و کلمه ی مبارزه.. مدتی از جستجوهای بی نتیجه مان گذشت و ناامیدی بیتوته کرده بود در وجودمان. و من هر شب ناخواسته از پیگیری های بی نتیجه ام به مادرِ همیشه نگران توضیح میداد و او فقط با اشک، پاسخ میداد. تا اینکه بعد از مدتها تلاش چیزی نظرم را جلب. سخنرانی تبلیغات گونه ی مردی مسلمان در یکی از خیابانها..😏 ظاهرش درست مثل دانیال عجیب و مسخره بود. کچل.. ریش بلند، بدون سبیل و به رسم مسلمانان کلاهی سفید و توری شکل بر سر داشت. چند مرد دیگر روی سکویی بلند در اطرافش ایستاده  و با مهربانی پاسخ جوانانِ جمع شده را میدادند و بورشورهایی را بین شان توزیع میکردند. ای مسلمانان حیله گر.. آن دوست مسلمان با همین فریبگری اش، دانیال را از من گرفت.. آخ که اگر پیداش کنم، به سنت خودشان ذره ذره نابودش میکنم.. سریع با عثمان تماس گرفتم و آدرس را دادم. تا آمدنش در گوشه ایی از خیابان ایستادم و با دقت به حرفهای مبلغان گوش دادم. چه وعده هایی..😏 بهشت و جهنم را میان خودشان تقسیم کرده بودند و از مبارزه ای عجیب میگفتند.. و احمقهایی که با دهان باز و گوشهایی دراز، آب از لب و لوچه شان آویزان بود.. یعنی زمین آنقدر ابله داشت؟؟ زمان زیادی نگذشته بود که عثمان سریع خود را رساند. با سر به مرد سخنرانِ روی سکو اشاره کردم.  و  او هم با سکوت در کنار ایستاد. و سپس زیر لب زمزمه کرد (بیچاره هانیه..) 📌ادامه دارد ... ✍نویسنده:زهرا اسعد بلند دوست ⛔️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 "هر وقت احساس کردید از امام زمان علیه السلام دور شدید و دلتون واسه آقا تنگ نیست این دعای کوچیک رو بخونید "لَيِّنْ قَلْبي لِوَليِّ أمْرِك" خدایا دلم رو واسه امام زمانم نرم کن..!" شهید حسین معز غلامی ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 ده ماه بود ازش خبری نداشتیم! مادرش می‌گفت: "پاشو برو ببین چی شده این بچه؟! زنده است؟ مرده است؟ " می‌گفتم: "کجا برم آخه خانم؟ جبهه که یه وجب دو وجب نیست! از کجا پیداش کنم؟ " رفته بودیم نماز جمعه. حاج آقا آخر خطبه‌ها گفت: "حسین خرازی را دعا کنید!" آمدم خانه، به مادرش گفتم. پرسید: "حسین ما رو می‌گفت؟!" گفتم چی شده که امام جمعه هم می‌شناسدش؟!! نمی‌دانستیم فرمانده لشکر اصفهان است. ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 از آیت الله بهجت پرسیدند: چه کنیم سر نماز حواسمان پرت نشود؟ فرمود: حواستان که حتما پرت می شود.. باید هر وقت حواستان پرت شد دوباره برگردید به نماز.. حتی اگر هزاربار هم بشود.. 💞 @aah3noghte 💞
شهید شو 🌷
💔 #عاشقانه_شهدایی 💫سر سفره عقد قرآن رو که دستش گرفت، نیت کرد تا هر صفحه ای که اومد باهم بخونیم.
💔 شش ماه از شهادت همسرم میگذشت ولی وسایل برجامانده ی او به دستمان نرسیده بود. قبل از فرارسیدن روز تولدم سر مزار همسرم رفتم و از او وسایلی که شش ماه بود دست همرزمشان بود را به عنوان هدیه تولدم طلب کردم. بعد از 6 ماه که از شهادت گذشته بود در شهریور ماه و درست در روز تولدم،وسایل علیرضای نازنین را برای من هدیه اوردند. وسایلی که برای من دنیایی از خاطرات شیرین بود.ساعت مچی خرید عقدمان که آغشته به خون شده بود.همچنین انگشتر آغشته به خونی که متبرک شده بود به ضریح ائمه معصومین.یک دفترچه یادداشت و کتاب مفاتیح الجنان.اینقدر به ساعت و حلقه ازدواجمان علاقه داشت که حتی تا آخرین لحظه هم همراهش بود.ولی متاسفانه حلقه ازدواجمان به دستم نرسید. طبق فرمایش همرزمشان،عقربه های ساعت بخاطر موج انفجار روی زمان شهادت ایستاده بود.ساعت8:45 صبح جمعه زمان عروج همسرم را نشان میداد.طی آن 6 ماه عقربه ها حرکت نکرده بودند.بعد از اینکه ساعت به دستم رسید عقربه ها شروع به حرکت کردند. همسر ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🌿در فراقِ‌ تو عجب‌ سلسله‌ها ریخت‌ به‌هم...😔😔 ‎ ... 💕 @aah3noghte💕
48.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💔 از جنایت منافقین در حرم امام رضا علیه السلام چه می دانید؟؟ روز دوشنبه ۳۰ خرداد سال ۱۳۷۳ همزمان با روز و در حالی که رواقها، صحن‌ها و اطراف مرقد حرم امام هشتم از جمعیت موج می‌زد، انفجار بمبی توسط منافقین کوردل رخ داد. ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🇮🇷۳۰ خردادماه یادآور اولین‌ سالگرد حماسه غرورآفرین انهدام پهپاد گلوبال هاوگ آمریکا به دست رزمندگان هوافضای سپاه گرامی باد✌️🇮🇷 در چنین روزی یعنی ۳۰ خرداد سال ۹۸ بود که پس از قضایای برجام و بدعهدی آمریکا در خروج از برجام و برگرداندن همه تحریم‌ها و آغاز تهدیدات علیه کشورمان نظام اسلامی با اتخاذ استراتژی راهبرد مقاومت فعال هوشمند امریکا را به استیصال و درماندگی کشاند💪 ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏آژانس اتمی قطعنامه انگلیس، فرانسه و آلمان علیه ایران را تصویب کرد.☝️ بازگشتیم به هفت سال قبل.❌ بدون قلب راکتور.❌ بدون ذخائر اورانیم.❌ با دلار نوزده هزارتومنی.‼️ زنده باد مذاکره.‼️ زنده باد روحانی...‼️ 💬"جلیل محبی" ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ✍ عادت کردیم به نبودنت! چون نفهمیدیم چه چیز نداریم! زیر چرخ ستم له شدیم! ندانستیم از نداشتن توست! بیماری و مصیبت پهلوی عافیتمان را خرد کرد! ندانستیم از نبودن توست! حریم ناموس شیعه دریده شد! ندانستیم از اسارت توست! به حرم‌ها پناهنده شدیم برای حاجت‌ها! نفهمیدیم اجابت حاجت‌ها در فرج توست. عصر جمعه برای غیبت تو زار زدیم! ندانستیم غیبت تو از غیبت ماست! از نبودن سر قرار! همان قراری که تو با هر طلوع منتظر آنی! خدایا ما را به حضور موفق کن... برای ظهور نزدیکش 🙏... ... 💕 @aah3noghte💕
💔 🌿🥀گدای شاه طوسم، با اسم تو مانوسم اگر بشه قسمت باز ضریحتو میبوسم😘🌿 ... 💕 @aah3noghte💕