💔
#بسم_الله
لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلَا يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلَا ذِلَّةٌ أُولَئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ
مردم نیکوکار به نیکوترین پاداش عمل خود و زیادتیی (از لطف خدا) نایل شوند و هرگز بر رخسار آنها گرد خجلت و ذلت ننشیند، آنانند اهل بهشت و در آنجا تا ابد متنعّمند.
سوره یونس، آیه ۲۶
#یک_حبه_نور✨
#با_من_بخوان.
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
#شکرگزارباشیم 🤲🏻
خدایا شکرت به خاطر حضور وجود تمامی مادران سرزمين ام و مادران آسمانی❤
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
شاید یکروز
مادر بیدارمان کند
دست بکشد روی صورتِ از اشک خیسِ ما
لیوانی آب به دستمان بدهد
و با لبخند بگوید
«خوابِ بد دیده ایم...»
#مادرانه
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
از:شهید #حجتالاسلام_میرزا_محمود_تقیپور
به:تمامی شما بزرگواران
نماز اول وقت فراموش نشود
#شهید_محمود_تقیپور
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#دماذانی
وضو که میگرفت، «انّا انزلناه» میخواند. من کِز میکردم گوشهای و تماشایش میکردم. عزیز بود. بودنش برای روزهای چهار-پنج سالگیِ من غنیمت بود. شیرِ آب را که باز میکرد «بسم اللهِ» سوره را میگفت؛ آرام و کِشدار. دلش نمیآمد سورهاش را زود تمام کند، آیههای انّا انزلناه را برای همهی وضو لازم داشت. زود خرجشان نمیکرد. همیشه موقع شستن دستها رسیده بود به «تنزّل الملائکه و الرّوح...». اسم فرشتهها که میآمد، خیالِ کودکانهی من پرواز میکرد.... چند روز پیش مهسا این روایت را یادم آورد؛ «هر مؤمنی که در وضویش سورهی قدر را بخواند، از گناهان خود بیرون شود، مثل روزی که از مادر متولد شده است». یادش افتادم. سرش را که مسح میکرد رسیده بود به «سلامٌ هیَ...». حالا فکر میکنم هر بار، بعدِ مسح، پاک شده بود. لابد برای همین چهرهاش بعدِ وضو میدرخشید. میدرخشید.
#مریم_روستا
#مادربزرگ_های_دوستداشتنی
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران آيه 172 أَلَّذِينَ اسْتَجَابُواْ لِلَّهِ وَالْرَّسُولِ مِن بَ
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
آيه 173
↩️أَلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُواْ لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزَادَهُمْ إِيمَناً وَقَالُواْ حَسْبُنَا اللَّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ
ترجمه 🔻
↩️مؤمنان كسانى هستند كه (چون) مردم (منافق) به ایشان گفتند: بى شك مردم (كافر مكّه) بر ضد شما گرد آمده (و بسیج شده)اند، پس از آنان بترسید، (آنها به جاى ترس) بر ایمانشان بیافزود و گفتند: خداوند ما را كفایت مى كند و او چه خوب نگهبان و یاورى است.
┅════🌦✼🕋✼🌦════┅
نکته ها,🔻تفسیرنور☀️173
🔹🍃عوامل تبلیغاتى دشمن و برخى از مردمان ساده اندیش و ترسو، به رزمندگان و مجاهدان تلقین و نصیحت مىكنند كه دشمن قوى است و كسى نمى تواند حریف آنان بشود، پس بهتر است درگیر جنگ نشوید.
🔹🍃امّا مسلمانان واقعى، بدون هیچ ترس و هراسى، با آرامش خاطر و با توكّل به خداوند، به آنان پاسخ مى گویند.
🔹🍃امام صادق علیه السلام فرمودند: تعجّب مى كنم از كسى كه مى ترسد، چرا به گفتهى خداوند «حسبنا الّه و نعم الوكیل» پناه نمى برد
┅════🌦✼🕋✼🌦════┅
پيام ها ⚡️📨
1🔹🍃در برابر تبلیغاتِ توخالى دشمن نهراسید. «فاخشوهم فزادهم ایمانا»
2🔹🍃در جبهه ها، مواظب افراد نفوذى دشمن باشید. «فاخشوهم»
3-🔹🍃قوى ترین اهرم در برابر تهدیدات دشمن، ایمان و توكّل به خداست. «حسبنا اللّه و نعم الوكیل»
4🔹🍃مؤمن وقتى در گرداب بلا قرار مى گیرد، توكّل و اتصال خود را با خدا بیشتر مى كند. «زادهم ایماناً»
5🔹🍃هم حركت وتلاش لازم است، هم ایمان وتوكّل. «استجابوا... حسبنا اللَّه ونعمالوكیل»
🍃اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم🍃
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩگاﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
👈🎬کلیپ
💠استاد رائفی پور
📝 « مراحل ظهور »
🎤سخنرانی ابتلائات آخرالزمانی
#آخرالزمان
انسان روزی خواهد فهمید تنها مدیر برای حاکمیت دنیا امام زمانه
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
❣ #اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ ❣
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت123 زمین می
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت124 - بالاخره نوبتت میرسه عباس جان. تو از مایی، جات پیش ماست. فقط یکم دیگه صبر کن. با لحنی مرکب از امید و درماندگی میگویم: - چقدر؟ - خدا میدونه. زمان توی عالَم شماها کِش میاد؛ ولی برای ماها، به اندازه یه چشم به هم زدن هم نمیشه. میخواهد سرش را بلند کند؛ اما انگار چیزی یادش آمده است که دوباره در گوشم میگوید: - فقط مواظب باش خودت عقبش نندازی... حالام چشمات رو ببند و بخواب. بخواب... کمرش را راست میکند. چشمانم را میبندم. تختم تکان میخورد. صدای گفت و گویی را از بالای سرم میشنوم؛ اما نمیتوانم چشمانم را باز کنم. خوابم میآید. تختم دارد حرکت میکند؛ انگار از اتاق خارج شدهام. صدای گفت و گوها را بلندتر میشود و مبهمتر. پلکهای سنگینم را کمی باز میکنم و از میان مژههایم، راهروی نیمهروشن بیمارستان را میبینم. سیاوش انتهای راهرو ایستاده و برایم دست تکان میدهد. میخندد؛ انقدر زیبا که یادم میرود بابت شهادتش غصه بخورم. سعی میکنم ماهیچههای صورتم را تکان بدهم و بخندم؛ هرچند فکر کنم چندان موفق نیستم خستهتر از آنم که بتوانم چشمانم را باز نگه دارم؛ اما دلم نمیآید از سیاوش چشم بردارم. صدای پوریا را از میان صداهای در هم پیچیده و مبهم تشخیص میدهم که به کس دیگری میگوید: - الان هواپیما بلند میشه، باید زودتر برسونیمش... یادم میافتد قرار بود مرا بفرستند دمشق. تکانهای برانکارد باعث میشود احساس سرگیجه کنم؛ انقدر که میخواهم داد بزنم؛ اما صدایم در نمیآید. چشمانم را دوباره میبندم رو روی هم فشار میدهم تا خوابم ببرد. دوست ندارم بیدار باشم و بفهمم که به همین راحتی دارم میدان جنگ را ترک میکنم. من باید میماندم. من باید کنار سیاوش میماندم و با هم میسوختیم... *** صدای گوشخراشی تمام مغزم را پر کرده است؛ صدای بلند موتور یک هواپیمای ایلیوشین و فریاد کسانی که تلاش میکنند در میان غرش موتور هواپیما، صدایشان را به گوش هم برسانند. باد سردی به صورتم میخورد. سردم شده و تکانهای برانکارد، درد را در میان دندههایم و تمام بدنم به جریان میاندازد. دستم را میگذارم روی پیشانیام و فشار میدهم. حس میکنم برانکارد روی رمپ ورودی هواپیما حرکت میکند. صدای موتور هواپیما به اوجش میرسد. کسی دارد برانکاردم را به دیواره هواپیما میبندد و فیکس میکند که تکان نخورد. چشم باز میکنم. صورت مرد را در تاریک و روشن هواپیما نمیشناسم. تا جایی که میتوانم، در هواپیما چشم میچرخانم. هم مجروح هست، هم تابوت شهدا و هم رزمندگانی که میخواهند برای مرخصی برگردند. نمیدانم من سردم شده یا واقعاً هوا سرد است؟ احساس لرز میکنم. کسی را میبینم که در فضای نیمهتاریک هواپیما به برانکارد نزدیک میشود. جلوتر که میآید، میشناسمش؛ پوریاست. دارد یکییکی وضعیت مجروحان را چک میکند تا برسد به من. بالای سرم میرسد و من برای آخرین بار تقلا میکنم: - پوریا! باور کن نمیخواد منو برگردونین دمشق. چیزیم نیست. پوریا با یک لبخند عاقل اندر سفیه نگاهم میکند: - اگه میشد که حاج احمد نمیذاشت برگردی؛ ولی دیگه نمیشه نگهت داریم اینجا. باید عمل بشی و ترکش رو دربیارن تا عفونت نکنه. نگاهی به پانسمان زخمهایم میاندازد: - درد که نداری؟ دردم را قورت میدهم و سریع میگویم: - خوبم. باز هم لبخند میزند: - آره از قیافهت مشخصه! پوریا خودش اینکاره است؛ نمیشود گولش زد. میگوید: - یهدندگی نکن، درست جواب من رو بده. سرگیجه، حالت تهوع، سردرد نداری؟ - نه. یکم وقتی برانکاردم تکون میخورد سرم گیج میرفت. - خب اون اشکال نداره. دیگه مشکل خاصی نداری؟ میخواهم بگویم چرا؛ یک مشکل بزرگ دارم و آن، جا ماندن است. مشکلم این است که شهید نشدهام. گفتنش فایده ندارد؛ پوریا که نمیتواند کاری بکند... میگویم: - نه. خوبم. سرش را تکان میدهد: - خب خوبه. به هیچ وجه تکون نخور، نمازت رو هم همینطوری میخونی، باشه؟ اینا رو برای این میگم که میدونم میخوای زود برگردی. - باشه. چشم. انقدرام کلهخراب نیستم. پوریا چشمکی میزند و عینکش را روی چشمانش جابهجا میکند: - میدونم. مواظب خودت باش. پوریا چشمکی میزند و عینکش را روی چشمانش جابهجا میکند: - میدونم. مواظب خودت باش. میخواهد برود که دوباره چیزی یادش میآید: - ممکنه تغییر فشار هوا یکم اذیتت کنه. #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 شناسنامه ات آن چیزیست که هویت تو را مشخص می کند و هویت این کشور را #شهدا مشخص می کنند. #شهید تن
💔
دلم در حسرت پرواز پوسید
کجا بال پریدن می فروشند؟
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #آھ... خودمان را با هزار قفل به زمین گره زدهایم و... قصد پریدن هم داريم..!🕊 #آھ_اے_شھاد
💔
#آھ...
بابای مَن سُرفه نمی کند!
فقط پَرپَر می زند برای شهــادت...
گاز شیمیایی و عشـق هر دو می سوزانند؛
یکی پوست را و چشم را و جسم را
و دیگری دل را و جان را ...
هر دو سوختن ناله ها دارد و نشانها...
خوب که نه؛ بد هم نگاه کنی نشـانِ هر دو سوختن را در او می بینی...
حاج قاسم سلیمانی
#شهید_قاسم_سلیمانی
#حاج_قاسم
#شهید_حاج_حسین_پورجعفری
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 کورے چــشم هر نمک به حـرام بعد حـیدر مرا حــسن مولاست... #صلیاللهعلیکیامعزالمؤمنین✋💚 "اَلسَّ
💔
گمان مبر که #حسن بی ضریح و بی حرم است
کریم آل عبا هر چه هست، می بخشد ...
#صلیاللهعلیکیامعزالمؤمنین✋💚
"اَلسَّلامُعَلَيْكَياحَسَنَبْنَعَلِیوَرَحْمَةُ اللّهِوَبَرَكاتُهُ"
#اݪحمداللہڪہنوڪرتم:)🍃
#دوشنبه_های_امام_حسنی
#هرگزنمیردآنکهدلشمستمجتباست
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
#بسم_الله
قلِ اللَّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِي الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِيَدِکَ الْخَيْرُ إِنَّکَ عَلي کُلِّ شَيْءٍ قَديرٌ
بگو: خدایا! ای مالک همه موجودات! به هر که خواهی حکومت می دهی و از هر که خواهی حکومت را می ستانی ، و هر که را خواهی عزت می بخشی و هر که را خواهی خوار و بی مقدار می کنی ، هر خیری به دست توست ، یقیناً تو بر هر کاری توانایی
سوره آل عمران، آیه ۲۶
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
رییسی کشور رو به چین فروخت😳
حالا رفته به روسیه هم بفروشه😐
فقط یه آخوند میتونه کشور رو به 2 جا بفروشه😂😂😂😂😂
ضد انقلابا چی میزنن اینا رو مینویسن😅
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
💔
#شکرگزارباشیم 🤲🏻
به جای بی تابی شکر گزاری کن و بگو خدایا شکرت❤️
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_آلعمران آيه 173 ↩️أَلَّذِينَ قَالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَد
✨﷽✨
#تفسیر_کوتاه_آیات
#سوره_آلعمران
آيه 174
فَانْقَلَبُواْ بِنِعْمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضْلٍ لَّمْ يَمْسَسْهُمْ سُوءٌ وَاتَّبَعُواْ رِضْوَنَ اللَّهِ وَاللَّهُ ذُو فَضْلٍ عَظِيم
ٍ
ترجمه 🔻
↩️پس (این مجروحینى كه براى بار دوّم آماده دفاع شدند؛ بدون رخ دادن عملیاتى) با نعمت و فضل خداوند (به مقرّ خود) بازگشتند، در حالى كه هیچ گزندى به آنها نرسید و (همچنان) از رضاى پروردگار پیروى كردند و خداوند صاحب فضل بزرگى است.
┅════🌦✼🕋✼🌦════┅
نکته ها,🔻تفسرنور ☀️آیه 174
↩️پس از آنكه مجروحان جنگ اُحد، به فرمان رسول خدا صلى الله علیه وآله بار دیگر براى دفاع از اسلام بسیج شده و تا منزلگاه حمراءالاسد در تعقیب دشمن رفتند، دشمنان از آمادگى و روحیّه ى مسلمانان به هراس افتاده، از هجوم مجدّد منصرف شده و بازگشتند.
🔹🍃 این آیه در تقدیر از رزمندگان مجروح و مخلص جنگ احد است
┅════🌦✼🕋✼🌦════┅
پيام ها ⚡️📨 آیه 174
1🔹🍃حركت در مسیر انجام وظیفه، همراه با توكّل به خدا، سبب تبدیل مشكلات به آسانى مى شود. «فانقلبوا بنعمة....»
2🔹🍃چه بسیار كسانى كه در راه خدا، به استقبال خطر رفته و سالم برگشتهاند. «لم یمسسهم سوء»
3🔹🍃براى مردان خدا اصل رضایت الهى است، نه شهادت. «لم یمسّهم سوء واتّبعوا رضوان اللّه»
4🔹🍃فضلِ بزرگ خدا، نصیب شركت كننده در جبهه است. «واللّه ذوفضل عظیم»
🍃اللهم صل علی محمد و ال محمد وعجل فرجهم🍃
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
وَقَالَ الرَّسُولُ: يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَٰذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا
ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ [ ﺩﺭﻗﻴﺎﻣﺖ ] ﻣﻰﮔﻮﻳﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩگاﺭﺍ! ﻫﻤﺎﻧﺎ ﻗﻮم ﻣﻦ ﺍﻳﻦ ﻗﺮﺁﻥ ﺭﺍ ﻣﺘﺮﻭﻙ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ!
💔
#دم_اذانی
[عناوینِ دنیوی ،اگر وفا و دوام
داشته باشند تا لب گورند و نوعا هم،
بی وفا هستند.
بعد از آن مائیم و ادبِ ما..!]
-علامهطباطبایی-
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
💔
از سینه ھر نفس که برآید،
ھوای توست ...
#صلیاللهُعلیکیااباعبدالله
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #آموزش ساخت کلیپ با عکس در برنامه اینشاوت منتظر بازخورد شما برای ساخت آموزش های بعدی هستم همچن
سلام همسنگری ها
ان شالله فردا قسمت بعدی آموزش رو میذاریم کانال
با پیشنهاداتتون ما رو در بهتر شدن آموزش ها همراهی کنید
@emadodin123
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت124 - بالاخر
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت125 پوریا چشمکی میزند و عینکش را روی چشمانش جابهجا میکند: - میدونم. مواظب خودت باش. میخواهد برود که دوباره چیزی یادش میآید: - ممکنه تغییر فشار هوا یکم اذیتت کنه. دستش را میگذارد روی لولهای که از مقابل بینیام گذشته و میگوید: - این کمک میکنه راحتتر نفس بکشی. نگران نباش... دیگه سفارش نکنم، من نمیتونم همراهت بیام حواسم بهت باشه. مواظب خودت باش. - چشم. میخواهد برود که میگویم: - دستت درد نکنه پوریا. خیلی زحمت کشیدی. میخندد: - امیدوارم دیگه گذرت به من نیفته! و میدود به سمت رمپ. چراغهای هواپیما بیرمق و کمنورند. حرکت سریع هواپیما را روی باند حس میکنم و بعد، کنده شدنش از زمین را. خیره میشوم به تابوت شهدایی که روی آنها پرچم ایران و پرچم فاطمیون کشیدهاند. کاش من هم بجای این که روی برانکارد برگردم، با تابوت برمیگشتم.🥀 حتماً سیاوش هم در یکی از همین تابوتهاست؛ اما چقدر فاصله داریم با هم. - نه داش حیدر، بدن من نیومد عقب. یعنی نشد بیارنش عقب. مونده پشت خاکریز.😇 صدای سیاوش را با وجود صدای گوشخراش موتور هواپیما، واضح و روشن میشنوم. به سختی لب باز میکنم: - پس مامانت چی سیاوش...؟ - خودم میرم پیشش. مگه بهت نگفتم من بچهننهم؟ فکر کردی به این راحتی ولش میکنم میرم؟ من الانم کنارشم. دیگه میتونم هر روز هزاربار دورش بگردم. فرق شهید با ما همین است دیگر؛ هرجا دلش بخواهد میرود، دستش باز است، محدود نیست. خستهام اما خوابم نمیبرد. با تکانهای هواپیما، برانکاردم به این سو و آن سو متمایل میشود و سرگیجه میگیرم. روی سینهام احساس فشار میکنم. هرچه هواپیما بیشتر ارتفاع میگیرد، فاصله من هم از آسمان بیشتر میشود نه کمتر. گاهی باید آسمان را در زمین جست و جو کرد. زمینی که در آن خون بندگان خوب خدا ریخته باشد، از آسمان آسمانیتر است.🕊 مطهره دستش را میگذارد روی پیشانیام. سرم آرام میشود. دیگر نه صدای همهمه را میشنوم و نه صدای غرش موتور هواپیما را. ادراک بعدیام از واقعیت، دوباره همان بوی تند الکل است و صدای مبهم گفت و گو. دوباره بیمارستان؛ حتماً این بار دمشق. طوری در هواپیما از هوش رفتم که نفهمیدم کی به دمشق رسیدیم و کی از هواپیما پیادهام کردند و کی در یکی از اتاقها بستری شدم. هنوز هم گیجم. از حضرت زینب خجالت میکشم که اینطور برگشتهام و حالا نمیتوانم بروم زیارت؛ هرچند آرامش خاصی که از هوای حرم در تمام اتمسفر دمشق منتشر میشود، در وجود من هم نفوذ کرده است.😔 هرچه از بیحالی بدنم کم میشود، درد بیشتر خودش را به رخم میکشد. دوباره عرق سرد مینشیند روی پیشانیام. حاشیههای تیز ترکش را حس میکنم که به جان بافت ریهام افتاده. دوباره تنگیِ نفس به کمک درد میآید و بیچارهام میکنند. ماسک اکسیژنی که روی صورتم گذاشتهاند هم از پس آن برنمیآید. میخواهم نفس عمیق بکشم؛ اما نمیتوانم. وقتی کوچکترین تکانی به قفسه سینهام میدهم، درد با تمام قدرت در بدنم پخش میشود. از میان دندانهای به هم قفل شدهام، فقط یک جمله درمیآید و چندبار تکرار میشود: - یا مولاتی فاطمه اغیثینی... #ادامه_دارد... #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_منازل_الشھداء 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔
🔴فتنه های آخر الزمان #کودک را هم پیر میکند !!!
#فتنه یعنی چه؟"
🚫 #فتنه_های_آخرالزمان
#استاد_رائفی پور
🌹 #اللَّهُمَّ_عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 🌹
❣#اللّٰھـُــم_عجِّل_لِوَلیڪَ_الفَرَجْ ❣
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 دلم در حسرت پرواز پوسید کجا بال پریدن می فروشند؟ #شهید_جواد_محمدی #آھ_اے_شھادت... #نسئل_الله_
💔
"آن قامت بلند و چهارشانه را به زور توی بغلم می گرفتم و می گذاشتم بوی خستگی هایش، دلم را تازه کند...
بمیرم؛ بچه ام همیشه خسته بود"...
✍نمی دانم چه بر سر پیکرت آوردند که آن پیکر بلند و چهارشانه، اینطور کوچک شده بود در این کفن سفید...
الوعده وفا
از امشب با قسمتهایی از کتاب #دخترها_بابایی_اند در خدمتتونیم
#شهید_جواد_محمدی
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
#کپےبدونتغییردرعکس
شهید شو 🌷
💔 #آھ... بابای مَن سُرفه نمی کند! فقط پَرپَر می زند برای شهــادت... گاز شیمیایی و عشـق هر دو می س
💔
#آھ...
آناݩڪہیڪعمࢪمردهاند،
یڪلحظہهم
شھیدنخواهندشد ...
"شهادٺ"یڪ؏ٌـمرزندگےست!
یڪ اٺفاق نیست(:
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
4_6012432165420141736.mp3
8.84M
💔
🎤•|کربلایۍحسینطاهرۍ|•
🔉زمینه_مَنحُسِینیشُدِهٔدَستِ
اِمامِحَسَنَم..؛💔•~
↓
#امامحسن
#دوشنبه های امام حسن
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 از آن زمان که فروزان شدم ز پرتو عشق چو ذره ام به تکاپوی جاودان ، بی تو شیعیان جز تو ندارند پنا
💔
توراندارمودݪتنگمودلمقرصاست
ڪہانتهاۍخوشِصبروانتظارتویے..!
#سه_شنبه_های_جمکرانی
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
#اللهّمَعَجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجبِحَقّحضرتزینب
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💕 @aah3noghte💕
#کپےبدونتغییردرعکس
💔
#بسم_الله
وَ إِنْ مِنْ شَیْءٍ إِلَّا یُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُمْ
همه ی مخلوقات، خدا را تسبیح می کنند ولى شما تسبیح آنان را درک نمی کنید.
سوره اسرا، آیه ۴۴
#یک_حبه_نور✨
#آھ_اے_شھادت...
#نسئل_الله_منازل_الشھداء
💞 @aah3noghte💞