eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
شهید شو 🌷
💔 #آھ... #شهید شدن آسان است فقط باید بگویی چشم به خدا🥀 و این خیلی سخت است⚡️... #آھ_اے_شھادت
💔 ... امشب مےخواهم بنویسم به یادِ.... قلم بهانه گرفته کجاست دفتر من؟ دو خط غزل بنویسم برای یارانی که در هیاهوی تفریح و عافیت طلبی بدون حاشیه دادند جان به آسانی 🕊🕊🕊🕊 چه کسی مےتوانست باور کند روزی مےرسد ڪه این شیربچه های افغانی، گوی سبقت را در دفاع از حرم عمه سادات از ما ایرانےها بربایند...؟؟؟ آری آمد آن روز که پای عشق به میان آمد و ارادت، محڪ خورد و در این میان جوانان فاطمیون چه صبور و مظلومانه، پای محبت خود به خاندان نبوت و اهل بیت (ع) ایستادند...و یکی یکی سپر شدند تا گلوله ای بر حرم ننشیند. بزرگی و غیرت تا آن جا پیش رفت که حتی خانواده شهدای فاطمیون هم تیرهای طعنه و زخم زبان را بر جان خریدند و با متانت و صبوری با حضرت زهرا (س) معامله کردند... و نگذاشتند طعنه ها، زخم زبان ها و کنایه ها اثر کند و بار دیگر ناموس غیرت الله به اسارت رود... کاش مشمول نگاھ ملکوتےشان شویم غریبن ولی عجیب پیش خدا آبرومندند یک بار بهشان متوسل شو!!!! دست رد به سینه ات نمےزنند پ.ن این دلنوشته را قبلا در صفحه اینستاگرامم منتشر کرده بودم... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 🕊 قَدْرِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ «بی تردید خداوند ذاتی است بی نهایت قدرتمند و شکست ناپذیر» وقتی انقدر قدرت داره که میتونه تورو به هر جایی و هر چیزی برسونه چرا ناامید شی؟چرا از یه نفر دیگه بخوای؟
💔 استغفر الله ربّی و اتوب الیه ... می گفت : " بزرگترین لذّتی که توی این دنیا شناخته ام، استغفار ست .... "
💔 🌟 در هر ساعت ماه رجب، لطف و عنایت الهی را به دست آورید 🔸 رهبر معظم انقلاب: ، ماه مبارکی است؛ ماه توسل و تذکر و توجه و تضرع و استغاثه و محکم کردن پیوند دلهای محتاج و نیازمند ما به ذیل لطف و فضل الهی است. این روزها را قدر بدانید. هر یک روز ماه رجب، یک نعمت خداست. 🔹 در هر ساعتی از این ساعات، یک انسان اگر هوشمند و زرنگ و آگاه باشد، میتواند چیزی را به دست بیاورد که در مقابل آن، همه‌ی نعمتهای دنیا پوچ است؛ یعنی میتواند رضا و لطف و عنایت و توجه الهی را به دست آورد. 🔸 بعد از ماه رجب، ماه شعبان و بعد ماه رمضان است. برادران و خواهران مسلمان! ای صاحبان دلهای بیدار و مخصوصاً ای جوانان! این سه ماه را قدر بدانید. در این سه ماه، فرصت برای وصل کردن و منور نمودن دلها به لطف و نور پروردگار، بیش از همیشه است. 📆۱۳۶۹/۱۱/۱۹ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 مجازات‌آخرت، تجسّم‌یافتن‌عمل‌است. نعیم‌و عذاب آنجاهمین اعمال نیک‌و‌بد است که‌وقتی پرده کنار رود‌ تجسّم‌ و‌تمثّل‌پیدا‌می‌کند؛ تلاوت قرآن‌صورتی‌زیبا می‌شود و در کنار انسان‌قرار‌می‌گیرد؛ غیبت‌ و رنجانیدن‌مردم‌به‌صورت‌خورش سگان‌جهنّم‌در می‌آید. ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگری ها #روز_دوم_چله_زیارت_عاشورا و هر روز به نیت یک شهید🥀 امروز به نیت #شهید_جواد_محمدی
💔 سلام همسنگری ها و هر روز به نیت یک شهید🥀 امروز به نیت صاحب مکیال المکارم و تمامی شهدای عالم این طریق خواندن زیارت عاشورا بسیار مجرب هست برای رسیدن به حاجت و گفته شده تا یک سال مداومت شود ان شالله بعد از چله هم ادامه بدیم تا یک سال طریقه خواندن: ابتدا دعای امین الله را می خوانیم (چون به خاطر گناهانی که از ما سر زده نعوذ بالله دچار ظلم در حق معصومین شده باشیم، شامل لعن زیارت عاشورا نشویم) زیارت عاشورا را با ۱۰ لعن و ۱۰ سلام میخوانیم نماز زیارت دعای علقمه اگر دوست داشتید نام کاربریتونو بفرستید تا بدونیم چند نفریم.... و اینکه میتونید نام ارسال کنید تا به نیت ایشون هم خوانده شود @Emadodin123 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 سلام همسنگری ها #روز_سوم_چله_زیارت_عاشورا و هر روز به نیت یک شهید🥀 امروز به نیت #شهید_سیدمحمدتقی_
💔 بسم الله الرحمن الرحیم نام و نام خانوادگی :آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی مشهور به فقیه احمدآبادی مؤلف کتاب «مکیال المکارم فی فوائد الدعاء للقائم (عج)» فرزند:سید عبدالرزاق از علمای بزرگ اصفهان تاریخ تولد :1301 ق محل تولد: اصفهان تاریخ شهادت :در ماه رجب سال ۱۳۴۸ برای زیارت به عراق رفت و چون بازگشت ، شب سه شنبه اواخر ماه شعبان همان سال بیمار شد و در بستر افتاد . تا اینکه در ۲۵ رمضان ، دو ساعت و نیم بعد از مغرب ، در سن ۴۷ سالگی رخت از جهان برکشید نحوه شهادت: به علت کسالت، در بیمارستان بستری شدند. شب ۲۵ ماه مبارک،متصدی بیمارستان که از سران فرقه ضاله بهاییت بود و «سر الله خان» نام داشت، همه بستگان و اطرافیان آن مرحوم را از اتاق بیرون کرده و سمی را که در استکان داشته به ایشان می‌خوراند، اطرافیان و دامادهایشان در آن لحظه آخر از [پشت در اتاق] شنیده اند که آن سید بزرگوار پیوسته صدا می‌زده: حبیبی یا حسین! محل دفن:قبرستان تخت فولاد کنار پدر شریفش سید عبدالرزاق موسوی (ره) به خاک سپرده شد . تاریخ شهادت پنجم اسفند ماه ... 💞 @aah3noghte💞
💔 بِنَفْسي أنْتَ مِنْ تِلادِ نِعَمٍ لا تُضاهی ای نعمت‌ خاصّ خدا ؛ ‏به قَلبَت ؛ به چَشمَت ؛ به رنج و به بغض و به صبرت ؛ ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 #بسم_الله_قاصم_الجبارین 📕 رمان امنیتی #خط_قرمز ⛔️ ✍️ به قلم: #فاطمه_شکیبا #قسمت154 هنوز پاسخ
💔

 
📕 رمان امنیتی  ⛔️
✍️ به قلم:  



آرام و ترسان می‌گوید:
- انت ایرانی؟ (تو ایرانی هستی؟)

- ای. لاتخف. نروح الی مکان امن. (آره. نترس. می‌ریم یه جای امن.)

کمر راست می‌کنم و از درد لب می‌گزم. حامد می‌گوید:
- بدو بریم. تا رسیدن گشت بعدی‌شون ده دقیقه بیشتر وقت نداریم.

پیرمرد مات شده است و حرفی نمی‌زند.

سوار می‌شویم و حامد در جاده خاکی گاز می‌دهد.

می‌پرسم:
- بشیر و رستم کجان؟

- اونا رو رسوندم اردوگاه. بهم گفتن تو دوباره دل‌رحم شدی و ممکنه توی دردسر بیفتی. برگشتم که اگه لازم شد بیام کمکت. ترسیدم مثل جریان سعد، دوباره دل‌رحمی‌ت کار دستت بده.

می‌خندم و صورتم از درد کمرم در هم می‌رود. کمیل می‌گوید:
- کجای کاری؟ از اول دل‌رحمی این بچه کار دستش داد که اومد سوریه و خودشو انداخت توی هچل.

دوست دارم برگردم، برای کمیل که صندلی عقب کنار پیرمرد نشسته شکلک دربیاورم و بگویم:
- تا باشه از این هچلا!

حامد می‌گوید:
- داداش تو که خودت این کاره‌ای، نگفتی یهو بلایی سرت بیاد؟ ممکن بود تله باشه.

- نه، بررسی کردم. تله نبود. اگه ولش می‌کردم می‌مُرد.

حامد از آینه ماشین نگاهی به پیرمرد می‌اندازد: حالا این بابا کی هست؟

- بابای یه داعشی!😅

حامد ناگاه می‌زند روی ترمز:
- چی؟

و دوباره راه می‌افتد. می‌خندم: آره، پسرش عضو داعشه. احتمالاً کشته شده، خلاصه هر چی هست باباشو ول کرده بود توی یه دخمه کثیف و رفته بود. پیرمرده از زور گرسنگی از خونه اومده بود پسرشو صدا می‌زد.

- حتماً خیلی از دست پسرش شاکیه!

- نه اتفاقاً. خودشم طرفدار داعشه. منم اولش بهش گفتم داعشی‌ام تا قبول کرد باهام بیاد.

حامد چهره‌اش را درهم می‌کشد و لب می‌گزد.

بعد از چند لحظه می‌گوید: نابیناست؟

- این‌طور که معلومه آره. پاهاشم زخمیه. نشد درست ببینم زخمش چطوریه ولی نمی‌تونست راه بره.

حامد زیر لب زمزمه می‌کند:
- بنده خدا... این نامردا به فکر خانواده سربازای خودشونم نیستن... معلومه که به زن و بچه مردم رحم نمی‌کنن.😏

سر برمی‌گردانم و به چهره ترسان و مضطرب پیرمرد نگاه می‌کنم.

به حامد می‌گویم: چیزی برای خوردن داری؟ این بنده خدا الان غش می‌کنه!

حامد با چشم به داشبورد اشاره می‌کند: ببین اون تو چیزی هست یا نه.


... 
...



💞 @aah3noghte💞