پیرمرد
روی ویلچر نشسته است
دست همتش شبیه گامهای شوق ما
پینه بسته است
-یاد همت حبیب دشت کربلا بخیر!-
در کنار خیل زائران
در تلاطم مسافران، درست در کنار موکب نخست
نور آفتاب صبح زود
ّاز میان پرههای چرخ ویلچر گذشت
#سفرنامه_با_صاد
#سیدمهدی_موسوی
#انتشارات_شهرستان_ادب
www.adabbook.com
#شعر #اشعار_آیینی #شعر_عاشورایی #مجموعه_شعر #ادب_بوک
خانههای بیریا
مشتمال گُردهها
شستشوی پای دلسپردهها
در ظروف آب گرم استجابت دعا
سفرههای باز نذری طعام
چای داغ پرملات و پرشکر
قهوههای تلخ خانگی
رختخوابهای نرم رفع خستگی
روی فرشهای سادهزیست
جانماز پهن و بیتکلف نماز صبح...
این همه سخاوت و صفا برای چیست؟
ّاین وفور نعمت از تصدق عطای کیست؟
#سفرنامه_با_صاد
#سیدمهدی_موسوی
#انتشارات_شهرستان_ادب
www.adabbook.com
#شعر_آئینی #شعر_عاشورایی #محرم #اربعین #پیادهروی_اربعین #ادب_بوک