شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
1️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠گلبرگی در طوفان(2)
نه، نباید به میدان برود. مگر رسم همه ی یاران وداع و اذن و رخصت از حسین نیست؟
تازه این قاسم است؛ محبوب حسین؛ حسین که محبوب همه ی دلهاست خیمه شیون می کند. حتی سنگدلان سپاه دشمن رو بر می گردانند. هر دو بیهوش می شوند. حسین در آغوش قاسم و قاسم در آغوش عمو.
عزیز عمو، نور چشم و آرامش قلبم به میدان می روی؟ بعد از اکبر شاخسار زندگیم از تو تری و طراوت می گرفت. بعد از اکبر قوت قلبم تویی. روشنای چشمم تویی. عموجان، بگذار بروم. چگونه نروم که تو را بی یاور و تنها می بینم. می بینم همدل و همراهی نیست. می روم تا تنهایی و غربت تو را نبینم. بمیرد قاسم و نبیند که تو در محاصره ای روحی لروحک الفداء و نفسی لنفسك الوفاء
جانم فدایت عمو ... همه مبهوت و حیرت زده می نگرند. رجز آغاز می شود. اگر مرا نمی شناسید، من فرزند حسن مجتبی هستم؛ نواده ی پیامبر برگزیده و امین پروردگار.
آذرخش شمشير قاسم جان های تار را خاکستر می کند. گردباد و تندر خشم نوجوان حسن سی و پنج ساقه ی سیاه را در هم می پیچد. روبهکان می گریزند و تیغ جان شکار در تعقیب آنان پیش می تازد. چهارده زخم بر قامتش نقش میبندد. عمرسعد فریاد می زند: محاصره اش کنید. حلقه ی شمشیرها تنگ تر می شود؛ ضربه ای بر سر، نیزه ی شيبة بن سعد بر پشت، نیزه ی سعید بن عمر بر سینه و نیزه ی یحیی بن وهب بر شانه.
صدایی شکسته تا ساحل میدان رسید.
يا عمّاه ادرک. یا عمّاه ادرکنی. عمو چون فرود عقابی از آسمان خود را به میدان رساند. عمو ماند و قاسم. گرد و غبار آهسته فرو می نشست. امام در آغوشش گرفت. دست و پا میزد. عمو بر سینه اش فشرد. پیشانی خونین را بوسید. صدای بلند گریه ی امام در میدان پیچید. می بوسید و می بویید. می بویید و می بوسید و می گفت: به خدا سوگند، بر عمویت سخت و ناگوار است که به یاری بخوانیش و نتواند پاسخت گوید، یا پاسخ دهد و نتواند یاریت کند؛ یا تو را یاری کند اما سودمند نباشد. از رحمت خدا دور باد گروهی که تو را کشتند. امام برخاست. قاسم را بر سینه گرفته بود. خطی از نعلین بند گسسته ی قاسم بر زمین مانده بود؛ خطی که به سمت خیمه ی شهیدان کشیده می شد.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#کربلا
#بانوان
⚫️نقش بانوان در کربلا
🔆حضرت فاطمه بنت الحسین علیهمالسلام:
🥀بانویی که به حضرت زهرا سلاماللهعلیها شباهت داشت.
💯گفتاری از دكتر رجبی دوانی درباره زنان عاشورا:
🍀حضرت فاطمه بنت الحسین در کربلا حضور داشتند. همسر ایشان حسن مثنی - فرزند امام حسن مجتبی (ع) - است که در کربلا مجروح شد و دشمن میخواست او را بکشد اما خویشان مادری او که در سپاه عمر سعد بودند، دورش را گرفتند و او را نجات دادند.
♥️فاطمه (س) در این عرصههای سخت مثل عمه بزرگوارشان موارد مختلف را دیده است؛ منتها این بزرگواران تابع حضرت زینب (ع) بودند و حادثهای هم در دربار یزید دربارهی ایشان به وجود آمد که با برخورد کوبندهی حضرت زینب (ع) عملی نشد.💬
🌟در تاریخ هست که وقتی حسن مثنی به خواستگاری دختر امام آمد، امام فرمودند کدامیک از این دختران من را میخواهی؟ او شرم کرد و پاسخی نداد و امام فرمودند فاطمه را برای تو در نظر میگیرم که او به مادرم شباهت دارد.🥀😔
🆔 @ShamimeOfoq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#ویدئو_اکولایزر
#سخنرانی
🌷 رعایت ادب توسل
🌷 حجت الاسلام #مومنی
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
2️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠ماه در آب(1)
چه بگویم از عباس که در توصیفش کلمه خضوع می کند و سخن لال می شود.
فکرش را بکنید. مادری سی و چهار سال دست هایی را ببیند و ببوسد که روزی خاک بر آنها بوسه خواهد زد. من نبودم و ندیدم. می گویند در ساحل علقمه، هنگام افتادن دستها در خونابه، زنی قامت خمیده آمده بود و دستها را می بوسید و صدا میزد: «فرزندم عباس. عزیز مادر عباس...» یعنی فاطمه هم دستهای عباس را بوسیده است؟ دستهای عباس بوسه گاه مولایم علی و حسن و حسین علیهم السلام بود. عجیب بود عشق و محبت آنها به عباس. من مادر عباس بودم، اما عباس عزیزم بیش از آنکه در آغوش من آرام بگیرد، به گرمای آغوش حسين خو کرده بود.
کنار گهواره، لای لای زینب بود که خواب آرام را به چشمان عباس می بخشید و نوازش های ام کلثوم بود که خنده را مهمان لبان عباس من می کرد. زینب من، کمتر دستهای عباس را می بوسید. او بوسه بر پیشانی عباس میزد و من دریافتم این پیشانی هم فرجامی چون دستها خواهد یافت.
شنیده ام در کربلا این همه محبت را جبران کرده است. شنیده ام صدای پای او به خیمه ها آرامش می بخشید. شنیده ام سکینه، دردانه عزیز حسین، به اهل خیمه می گفت: «آسوده بخوابید که چشم عمو بیدار است.» دنیای عباس همه حسین شده بود. نام او را عاشقانه می گفت و هیچگاه بی مولا و سید نمی گفت. چشم در چشم حسین داشت تا چه گوید و چه اراده کند. مهتاب من سایه ی آفتاب شده بود.
▪️ابوالفضل عباس بن علی بن ابی طالب
پدرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام و مادرش فاطمه بنت حزام بن خالد مشهور به ام البنین است. پدر ام البنین از چهره های شاخص و ممتاز عرب و به شجاعت، سخاوت، شرافت و کرامت مشهور بود. عامر بن طفیل، فرزند جده ی نخستین ام البنین، جنگاوری توانا و سوارکاری دلاور بود. ابوالفضل وارث فضایل پدر و سجایای رفتاری و وجودی مادر بود.
سن: ۳۴ سال
ویژگی ها و فضایل: ابوالفضل العباس، ابوالفضائل یعنی پدر و دارنده ی همه ی فضیلت ها بوده است. در روایت امام صادق، نافذ البصيره و صلب الايمان معرفی شده است. با ایمان، بامعرفت، وارث علم علوی، شجاعت حیدری، فقه نبوی، حلم حسنی و رشادت حسینی بود. گفته اند او را ابوالفضل نامیده اند زیرا فرزندی به نام فضل داشته است.
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
🔹پارادایم اخلاق رسانهای از منظر امام علی (ع)
✍️معصومه نصیری ـ مدرس و پژوهشگر سواد رسانه ای
🔻اینکه آیا اگر موضوعی واجد ارزش های خبری بود حتی به قیمت نادیده انگاشتن اخلاق، مجوزی برای نشر دارد یا خیر، اینکه مخاطب در مواجه با پیام های رسانه ای، چگونه با بررسی منبع پیام می تواند از بسط و گسترش شایعات پرهیز نماید، اینکه حریم خصوصی افراد دارای اهمیت است و هرگونه ورود رسانه ای به آن تحت هر عنوانی یعنی نقض آن و…. نکاتی است که در فرمایشات مولا علی (ع) در نهج البلاغه مورد توجه قرار گرفته و چه حیف که ما به عنوان مدعیان شیعه علی ابن ابیطالب بودن، اصول مورد تاکید در کلام ایشان را برای مقاصد و مصالح اقتصادی، سیاسی و…..نادیده می گیریم.
🔻از اصولی که این روزها در قالب انتشار افسارگسیخته شایعات در انواع رسانه با آن مواجه هستیم، «عدم توجه به صداقت و راستگویی» منبع منتشرکننده پیام است. امام علی(ع) نیز میفرمایند: «هرچه شنیدی برای مردم نگو وگرنه دروغگو خواهی بود، و هرچه مردم به تو گفتند رد نکن و گرنه نادان خواهی بود.» این نگاه ضرورت داشتن قدرت تجزیه و تحلیل آنچه می خوانیم و می شنویم را به ما گوشزد می کند.
🔻نگاهی به شفافیت و حرمت سانسور و خودسانسوری، پرهیز از پروپاگاندا یا غوغاسالاری رسانهای، ضرورت عدم تحریف و دستکاری واقعیت، ضرورت رعایت حرمت مخاطبان و تأکید بر کرامت انسانها در کلام مولا علی (ع)
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
#کودک_اینترنت
⏰زمان استاندارد برای بازی های کامپیوتری و موبایلی
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
🔸مشکل «پرش ذهنی» را چگونه برطرف کنیم؟
💡کنترل ذهن در مسیر تقرب - فصل دوم (ج۴)
🔻 در زمانۀ ما با اینهمه ابزار اینترنتی و شبکهها و امکاناتی که موبایل در اختیار ما قرار داده است، زندگیها نوعاً طوری شده که بدترین وضعیت برای کنترل ذهن است!
🔻 کنجکاوی کردن برای دانشمندی که میخواهد چیزی را اختراع یا کشف کند، خوب است! اما کنجکاوی کردن برای یک آدم بیکار که هرزگی میکند تا ببیند در صفحات اینترنت چه چیزی توجهش را جلب میکند، سمّ است!
🔻 ولگردی در شبکههای مجازی توهین به انسانیت است! اینکه ممکن است فرد دچار نگاه حرام بشود، فرع ماجراست، اصلش این است که او کنترل فکر نخواهد داشت، حتی اگر همهاش صحنههای حلال هم ببیند، باز کنترل فکرش را از دست میدهد چون کنترل ذهنش را در اختیار دیگران گذاشته تا مدام چیزهای جالب به او نشان بدهند.
🔻 پرندگیِ ذهن و اینکه ذهن انسان هرلحظه به اینطرف و آنطرف میپرد، بدترین حالت برای انسان است. ما میتوانیم به کمک «ذکر» این عوامل بیرونی مشغولکنندۀ ذهن را کنار بگذاریم و ذهن خود را کنترل و پالایش کنیم.
🔻 امام سجاد(ع) در دعای خود عرضه میدارد: «و اجعَلنا مِنَ الَّذین اشتَغَلوا بالذِّکرِ عنِ الشَّهوات» خدایا، کاری کن که من با ذکر تو از شهوات غافل بشوم. خود ذکر، لذت دارد و البته لذت ذکر هم مراتب دارد و هرچه مراتبش بالاتر میرود انسان مدام ذهنش پالایش میشود و پاکتر میشود.
👤علیرضا #پناهیان
🚩حسینیه حقشناس - ۹۸.۳.۹
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#دانش_و_فناوری
#سواد_رسانه
چرا حجم اینترنت زود تمام میشود ؟
روش های جلوگیری از مصرف حجم اینترنت
🔹ترافیک یا حجم اینترنت که به مجموع میزان دانلود و آپلود شما در اینترنت باز میگردد یکی از مسائل مهم و حیاتی برای کاربران ایرانی است چرا که هنوز کیفیت و خدمات سرویس دهی اینترنت در ایران به صورت محدود و حجمی و یا تنها با اسم نامحدود و با قیمت های بالا عرضه میشود.
🔹یکی از مهم ترین موارد که اغلب بدون اطلاع کابر و به صورت خودکار و پیشفرض در سیستم عامل ها صورت میگیرد آپدیت خودکار سیستم عامل است برای این منظور در قسمت تنظیمات > عمومی> مرکز بروزرسانی > بروزآوری نرم فزار را از روی نصب خودکار خارج کنید.
🔹بازی های آنلاین نظیر کلش آف کلنر (Clash of Clans)، وارکرفت (Warcraft) و.. که امروز بسیار در بین کاربران از محبوبیت زیادی برخوردار هستند با توجه به روند طولانی بازی و مدت زمان اتصال به اینترنت،دیتا نسبتا زیادی را مصرف میکنند.
🔹آپدیت های پنهانی نرم افزارها معمولا به صورت پیشفرض و بدون اطلاع کاربر انجام میشوند؛ در اندروید نرم افزارهایی نظیر بازار ، سرویس های گوگل و.. نیز در صورت نیاز پس از اتصال به اینترنت خود را اتوماتیک آپدیت میکنند. پیشنهاد میکنیم حتما گزینه آپدیت خودکار این نرم افزار ها را غیر فعال کنید.
🔹پیشنهاد میکنیم پخش خودکار ویدیو و دانلود فایل ها را در شبکه های اجتماعی نظیر تلگرام، اینستاگرام، واتسآپ و غیره حتما غیرفعال کنید تا در حجم مصرفی اینترنت شما صرفه جویی شود.
🔸بسیاری از کاربران فکر میکنند که مصرف ترافیک ماهانه اینترنت تنها به موضوع دانلود باز میگردد اما در بعضی از سرویس دهندگان اینترنت (ISP) میزان آپلود دیتای شما در اینترنت هم به عنوان ترافیک ماهیانه در نظر گرفته میشود و ممکن است شما دانلود چندانی نداشته باشید اما میزان آپلود فایل هایی که برای دوستان خود در اینترنت ارسال میکنید و موارد مشابه دیگر بالا باشد و خیلی زود حجم ترافیک شما به پایان میرسد.
🆔 @ShamimeOfoq
تربیت فرزند در سیره امام حسین1.Mp3
1.18M
#بصیرت_عاشورایی
#تربیت_فرزند
💠 تربیت فرزند در سیره امام حسین (ع)
🔹 قسمت اول
✍️ استاد #تراشیون
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
3️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠ماه در آب(2)
حسین بود و عباس. دیگر هیچ کس نبود. عباس اما، غیور و صبور، پرچم در دست گرفت و چرخاند. چرخش پرچم به خیمه ها آرامش می بخشید، اما پرچمدار جز زخمهایش جراحتی در سینه داشت؛ جراحتی که هر لحظه بر آن نمک می پاشیدند؛ جراحت گریه های پیاپی کودکان تشنه.
آب، آب، آب، العطش، العطش، العطش.هر ناله، خنجری بود که بر قلب ساقی می نشست.
عباس به اندازه ی همه به میدان رفته بود. زخمی ها را از میدان آورده بود. شب گذشته بیش از همه راه رفته بود. میان خیمه گاه تا سپاه دشمن حرکت می کرد و این همه برای تشنگی و خستگی کافی بود. در تیرباران صبح نیز با چشم های خود دیدم که چند چشمه ی خون بر تن نستوه او جوشیده بود.
برادرم، عباس! حرم تشنه است اگر می شود اندکی آب به خیمه ها برسان. در صدای تشنه ی حسین، الفت و عشق، شیفتگی و شرم موج می زد. انگار عباس منتظر شنیدن این صدا بود. گویی تشنگی عباس در این اشارت خلاصه می شد.
حسین عباس را ساقی بخواند و به آب دعوت کند و عباس از شوق این نام و خطاب بر خود نلرزد؟
به خیمه آمد. مشکها را که برداشت، کودکان آرام شدند. هیچکس تردید نداشت که ساعتی دیگر آب از دست ساقی به گلوی خشکیده و لبهای ترک بسته طراوت خواهد داد. جان می رفت و حسین تماشاگر او .
خدایا، به تو می سپارمش؟ مشک بر پشت، نیزه بر کف و علم بر دوش پیش می تاخت. نخل ها شکوه او را سر خم می کردند. علقمه بی تاب زیارت دستهایش و آسمان در اعجاب از اراده و ایمانش. سرهای گستاخ که نزدیک می شدند به سادگی سقوط رطب از نخل، فرو می افتادند. نیزه ی عباس، سواران را از زمین می کند و در فضا می چرخاند و بر خاک می افکند. عباس گاه شمشیر میزد و گاه نیزه. دو مشک خشک در بی تابی رؤیت آب له له می زدند.
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
4️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠ماه در آب(3)
ناگهان علقمه، چشم در چشم عباس، پیدا شد. کسی در عباس فریاد می زند بنوش تا توان جنگیدن باشد. بنوش تا توان رساندن آب به خیمه ها باشد. بنوش تا در خیمه سهمی از آب برنداری. نه! نه! موجی قوی تر از درون می گوید: حسین تشنه است. کودکان سینه بر خاک می گذارند تا التهاب عطش را کاهش دهند. اصغر را قطره ای آب کافی است. سکینه رمق ایستادن نداشت. در آب حسین بود. موجها در حرکت خویش، حسین می نگاشتند. صدای موج، حسین بود. به خویش برگشت و در خویش جز حسین ندید و ...
حسین تشنه بود. هستی همه ی عالم فدای عباس که تشنه ی حسین بود. تشنه ی امام و مولایش.
آب را پاشید. دهانه ی مشکها را بست.. شیرین تر از جان در آغوششان فشرد. از علقمه بیرون آمد. بر اسب نشست. شمر وعمر سعد فریاد می زدند و کمانداران را به محاصره ی عباس می خواندند. باران تیر بود که از چهار سو می بارید. همه ی آرزوی ساقی، رساندن آب تا خیمه بود. این مشک تنها آب نبود؛ سند ارادت عباس بود به حسین، پرچم عشق ورزی و محبت به کودکان. مشک ها، امکان جنگیدن را از ساقی می گرفتند. اما می جنگید و نخل ها سرود حماسه اش را ستایش و سپاس می گفتند. ناگهان یزید بن الرقاد، که پشت نخلی کمین کرده بود، از کمینگاه بیرون جست و شمشیر بر بازوی ساقی نشاند. ساقی هنوز مست جامی بود که در کف داشت. پروای دستش نبود دست راست رها شده بود و ساقی می خواند: به خدا سوگند، اگر دست راستم را قطع کردید از حریم دین خود پاسداری می کنم. من از امام راستین، فرزند پیامبر پاک امین و آورنده ی دین حمایت می کنم.
🆔 @ShamimeOfoq
چشمان او سرگرم نوکر آفریدن.mp3
2.51M
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مداحی
🌷 چشمان او سرگرم نوکر آفریدن
🌷 محسن حججی های دیگر آفریدن
#سلحشور
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
🔻وسوسهس خودنمایی ؛ زنانی که هم خود را میپوشانندو هم به رخمیکشند !
🔸عکس سلفی ، آوردن "خود" از حاشیه است به کانون توجه؛ هم توجه خود و هم دیگران. فرد منتشر در تاریخ امروز ما هر قدر بیشتر بی مایه می شود بیشتر "خود" را به رخ می کشد. یکی از تجلیات این فردگرایی سوبژکتیویستی در "خودنمایی اجتماعی" و "تن نمایی"است.
🔸در این میان حضور تصویری عفیفانهی زنان و دختران در اینستاگرام مساله ی متناقض نمای دیگری است. آنها هم خود را می پوشانند و هم به رخ میکشند. نمایش شیوه ی پوشش نوعی ابزار ابراز هویت است. از طرفی باید پوشش و حیا و عفاف به عنوان یک هویت به چشم آید و چشم پرکن باشد و از طرفی باید مصداق عفاف و حجاب باشد و این همان پارادوکس تصویری شدن زنان محجبه است.
وسوسهی «خودنمایی» اینستاگرام ابتدا زنان مومنه را در «لانگ شات» قرار می دهد و آرام آرام به چشم بیننده نزدیک می کند. خاصیت جلوه فروشی اینستاگرام بتدریج بر دختران غلبه می کند و کشف حجابی تدریجی رخ می دهد چراکه اساساً اینستاگرام دنیای جلوه فروشی و اشتراک گذاری همه ی ابعاد یک زندگی هرجایی و دم دستی است؛ قرار دادن همه ی پستو در ویترین؛ حتی اگر شهروند این شهر رویایی بخواهد از معنوی ترین حالات خود تصویرسازی کند درواقع چه اتفاقی می افتد؟ به نمایش گذاشتن نفسانی احوالی که نمایشی نیست.
چیزی مانند « تظاهر به اخلاص » یا « نمایش عفاف » !
وحید #یامین_پور
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#کرونا
#سواد_رسانه
📘 کتاب"کرونا در آیینه سواد رسانه ای و علومشناختی"به قلم معصومه نصیری
💡بزودی....
از سری کتب سواد رسانه ای
🆔 @ShamimeOfoq
شب نهم ماه .mp3
13.29M
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
◾️▪️۴شب سخنرانی پیرامون مسایل آسیب های فضای مجازی و بازی های کامپیوتری▪️◾️
🔳 ویژه ومناسب هییت ها و شب های محرم
▪️سخنران:حجت الاسلام مهدی #دهشتی
🆔 @ShamimeOfoq
#بصیرت_عاشورایی
#سواد_رسانه
💢معرفی اپلیکیشن ضد جاسوسی برای دستگاههای اندرویدی
امنیت موضوع بسیار مهمی است که نباید از آن غافل شوید. بسیاری از شما در تلاش هستید از ورود فایلها و اپلیکیشنهای مخرب به سیستم خود جلوگیری کنید؛ چرا که ورود بدافزارها به سیستم شما نه فقط حریم خصوصیتان را به خطر میاندازد، بلکه در عملکرد گوشی شما هم اختلال ایجاد میکند. در این مقاله آموزشی به شما یک اپلیکیشن امن و قوی برای جلوگیری از جاسوسافزارها و حذف آنها به شما معرفی میکنیم.
اپلیکیشن Anti Spy، موتورهای قدرتمندی دارد که امکان جستجو و حذف تمامی بدافزارها و جاسوسافزارهای موجود در برنامههای نصبشده را به شما میدهد. شما از طریق این اپلیکیشن میتوانید اپلیکیشنهایی که در گوشی شما مشغول شنود هستند را شناسایی کنید. این اپ دو نسخه پولی و رایگان دارد که قطعا نسخه پولی آن قابلیتهای بیشتری را در اختیار شما قرار میدهد.
استفاده از این اپلیکیشن بسیار ساده است؛ کافی است به گوگلپلی مراجعه و آن را نصب و اجرا کنید. سپس به قسمت تنظیمات آن بروید. تیک گزینههای System Apps، Relaxed criteria و List Marked Apps را بزنید. پس از آن به صفحه اصلی اپلیکیشن برگردید و Scan Now را بزنید تا این اپ شروع به اسکن سیستم شما کند.
پس از اتمام فرآیند اسکن، کلیه جاسوسافزارها یا اپلیکیشنهایی که ابزار شنود دارند برای شما نمایش داده میشوند. نکته قابل ذکر اینکه ممکن است این اپلیکیشن در فرآیند اسکن از سیستم شما، اپلیکیشنهایی که الزاما جاسوسافزار نیستند را هم برای شما شناسایی کند. اگر این اتفاق افتاد و آن اپلیکیشنها را از مارکتهای رسمی دانلود کرده بودید، نگران آنها نباشید؛ آنها جاسوسافزار نیستند. معمولا اپلیکیشنهای جاسوسافزار را از روی مشخصات آنها میتوان تشخیص داد.
🆔 @ShamimeOfoq
در بساط جگرم ناله آهی دارم.mp3
782.2K
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مداحی
🌹 در بساط جگرم ناله آهی دارم
🌹 مثل گیسوی تو من روز سیاهی دارم
#سلحشور
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
5️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠ماه در آب (4)
ابن طفيل، دوشادوش یزیدبن الرقاد نزدیک تر شدند، ناگهان شمشیر دوم فرود آمد و دست چپ عباس جدا شد. سردار، چالاک و سریع مشک را به دندان گرفت. مشک همسایه ی سینه بود. گویی قلب عباس در مشک می تپید. اسب را هی زد.
مرحمتی کن ای اسب که خیمه ها منتظرند. فاصله ی اسب با دشمن بیشتر شده بود. دستور تیرباران رسید و عباس در بی دستی، اندیشناک مشک و حرم بود. چه غم که دست نباشد و محبوب باشد. چه غم که ساقی، بی دست جام به کامها ببخشد. اما آه و دریغ، تیر بر مشک نشست. آب و خون درهم آمیخت. عباس چشم بر مشک گریان دوخت و هنوز اولین قطره ی اشکش در ناامیدی از آب چکه نکرده بود که تیر بر چشمش نشست. خون جوشید. دنیا تیره و تار شد و دو چشمه، چشم و مشک، بر مظلومیت سردار گریستند. رمق اندک اندک فرو می چکید که تیر دیگر بر سینه ی ساقی نشست.
مهتاب کربلا در آستانه ی افول بود. آفتاب را صدا زد. صدای عباس در نخلستان پیچید: «برادر، برادرت را دریاب.» صدایی غمگین و شکسته از کرانه ی دیگر نخلستان پر گشود: عزیزم، فرزندم عباس، فرزند مادر، عباس! صدای محزونی زنی پهلو شکسته و قامت خمیده بود. هنوز صدا پژواک نیافته بود که صدای سوم پشت هفت آسمان را شکست. صدای عمودی که بر فرق ماه نشست.
اینک چهارمین صدا، سوگوار و دردمند در نخلستان طنین انداخت. آفتاب، دست بر کمر، می آمد و در گریه و سوز می خواند: الآن انكسر ظهري و قلّت حيلتي. وای وای وای، عباس افتاده بود. سواری که دست نداشته باشد، چگونه از اسب می افتد؟ عباس از اسب فرو افتاده بود. کوشیده بود بر زانوان بنشیند و تیر فرو رفته در چشم را به مدد زانوان بیرون کشد؛ عمود آسمان کوب همین لحظه بر فرقش نشسته بود. از دو سو، دو قامت شکسته می آمدند؛ فاطمه و حسین. عباس، فاطمه دیده بود که حسین را برادر می خواند. حسین کنارش نشست و دست های افتاده را بوسید؛ به مادر اقتدا کرد. دست های عباس در دست فاطمه بود. می بوسید و می گفت: السلام على ولدي العباس. السلام على ولدي العباس.
🆔 @ShamimeOfoq
شمیم افق
#بصیرت_عاشورایی
#راسخون
#مجموعه_نمایشگاهی
6️⃣2️⃣ستارگان بصیرت
💠حنجره ی معصوم (1)
غریبانه، شکسته، تنها، تشنه، از غبارخیز دشت و از ساحل تشنگی باز می گردد. دستان سخاوت ساقی را در عطشناکی علقمه کاشته است و آخرین بوسه را بر پیشانی زخم خورده ی برادر نشانده است. می آید، با قامتی خمیده و با آسمانی که در نگاهش تار است. به خیمه نزدیک می شود. هیچ کس نیست تا حسین را یاری کند. اما ناگهان نفس در سینه ی سیاه دشمن واپس می رود. رجز خوانی کوچک، از دل خیام با سلاحی از گریه اعلام آمادگی می کند. او بی مدد واژه ها از مظلومیت می گوید با زبانی که تکلم نمی شناسد؛ با حنجره ای که تشنگی آخرین فریادهایش را نوشیده است. او با فصاحت اشک و بلاغت گریه سخن می گوید. امام فریاد می زند: آیا کسی هست برای خدا یاورمان باشد؟ آیا یاوری هست که از حرم رسول خدا دفاع کند؟
صدای گریه ی اصغر اوج می گیرد؛ یعنی من هستم؛ یعنی هنوز آخرین سرباز در خیمه است؛ یعنی پدر، دل تنگ مباش اصغر کوچک تو برای یاری و همراهی آماده است. آفتاب آتش می باراند و حریق عطش می گدازد و می سوزاند. دیگر بار فریاد حسین بر می خیزد: آیا کسی هست یاریمان کند؟ باز هم اصغر است و حنجره ی بی تاب، حلقوم بی آب؛ که فریاد می زند: من هستم. چشم اشکبار حسین بر خیمه درنگ می کند. سپاه گوش به گریه دارد و چشم به حسین.
فریاد امام به خواهش بر می خیزد: خواهرم، شیرخوار را بیاورید. امام اصغر را در آغوش می گیرد. شاید از سنگستان دلها، چشمه ی کوچک عاطفه ای بجوشد. دریای خیمه موج بر می دارد و صدف سپید کوچک حسین بر ساحل میدان می افتد. حسین همه ی توان و صبوریش را به دست ها می بخشد. میدان به بهت و حیرت، سرباز کوچک و مظلوم حسین را می بیند با کامی عطش زده، با گلویی سپید و چشم هایی که تشنگی از حدقه شان ربوده است. اصغر بر ساحل بی حاصل دست پدر آرام می گیرد.
ندای حسین، در میدان می پیچد. آخر، این کودک را چه گناهی است؟ کدامین شما را آزرده است؟ این کودک کدام دل را شکسته است؟ گریه و بی تابی کودک اوج می گیرد. این گریه دیگر گریه ی عطش نیست. کودک بر مظلومیت پدر می گرید؛ بر غربت حقیقت و ایمان و قرآن. این گریه هیچ شباهتی به گریه ی خیمه ندارد. همین است که حسین اشکهای اصغر را می بوسد تا همدردی و احساس صمیمانه اش را ارج نهاده باشد. نسیم بوسه ی حسین در تلاطم اشک بر گلبرگ پژمرده ی گونه ی اصغر می وزد. میدان را التهاب پر می کند.
▪️علی اصغر (علی بن الحسین)
وی فرزند اباعبدالله الحسین و مادرش رباب بود.
سن: کمتر از یک سال
ویژگی ها و فضایل: سربار کوچک امام، پاسخ دهنده و لبیک گوی غربت اباعبدالله، باب الحوائج کربلا. سند مظلومیت عاشورا.
🆔 @ShamimeOfoq