💠☀️💠☀️💠☀️💠☀️💠
👌تلنگـــــ✨ـــــر
✅♦️سه چیزهای مهم زنــدگـی
که دوســـت داشتنـــی است:
1⃣تــــقوی
2⃣شـــجاعت
3⃣صراحت کلام
✅♦️چیزهایی که باید آن را حفظ کنیم:
1⃣زبـــان
2⃣اعصـــاب
3⃣نفـــس امـــاره
✅♦️چیزهایی که باید از آن دوری کنیم:
1⃣حســـودی
2⃣شـــر بـــودن
3⃣زیـــاد شوخـــی کـــردن
✅♦️چیزهایی که باید از آن خلاص شویم:
1⃣چــاپلـوســی
2⃣تهـــمت زدن
3⃣اســـراف کـــردن
❣ @arefeen
💠☀️💠☀️💠☀️💠☀️💠
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
💠حتماً بخونید..خیلی زیباست..
🔴داستان دستگیری حاج میرزا خلیل تهرانى به خانمی فقیر و ادامه ماجرا و مقام والای ایشان در برزخ❗️
🌸مرحوم حاج میرزا حسین نورى كه از بزرگترین محدّثین جهان تشیّع است در كتاب علمى و ارزشمند «دارالسلام» نقل مىكند:
🍃حاج میرزا خلیل طهرانى در اوائل طلبگى در شهر قم در مدرسه دارالشفاء به تحصیل اشتغال داشت و از حیث #فقر و تهیدستى در #سختی و مضیقه بود، به طورى كه بعضى شبها را #گرسنه مىخوابید.
شبى در فصل زمستان از مدرسه بیرون رفت تا قدرى #ذغال تهیه كند، به #خانمى برخورد كه با دو بچه كوچك كنار كوچه نشسته و با #چشم_گریان به آنها مىگوید: من به هر كجا رفتم كه منزل گرمى از براى شما تهیه كنم ممكن نشد، مىترسم امشب در آغوش من از سرما تلف شوید!!
حاج میرزا خلیل مىگوید: از دیدن وضع آن خانم و بچه هایش، زانوهایم از كار افتاد و به دیوار كوچه تكیه دادم و به فكر فرو رفتم كه چگونه جان این زن و بچههایش را از خطر تلف شدن برهانم، چون چاره ندیدم، فوراً به مدرسه بازگشتم و چند جلد #كتاب نفیسى كه داشتم به #كتاب_فروشى بردم و به هر قیمت كه او خواست به او #فروختم، با پول آن چند مَن ذغال تهیه كردم و به مسافرخانهاى كه نزدیك مدرسه بود بردم و اطاقى با رختخواب و كرسى گرم در آن مكان تهیه كرده آن زن و بچههایش را به آنجا منتقل كردم، سپس قدرى غذاى گرم با همان پول خریدارى نموده براى آن بندگان خدا بردم و اعلام نمودم تا فردا عصر این اطاق در اختیار شماست، جائى نروید تا باز من به سراغ شما بیایم.
آنگاه به حجره بازگشتم و مقدارى از ذغال را كه آورده بودم براى كرسى خود روشن كردم، در این حال دیدم دو نفر با چراغ دستى وارد مدرسه شدند و به نزد من آمده گفتند: #مریضى داریم كه به دل درد سخت مبتلاست، #معالجه به او فایده نداده، اكنون از حیاتش #ناامید شده و از ما خواسته؛ یكى از طلاّب را به بالینش ببریم، شاید از #بركت قدم و دعاى آن #طلبه #شفا بگیرد. ما به مدرسه آمدیم و تنها چراغ حجرهى شما را روشن یافتیم، تقاضا داریم به بالین آن مریض بیائید و در حقّ او دعا كنید، من به اتّفاق آن دو نفر به بالین مریض رفتم و حالش را بسیار سخت دیدم! این #حدیث_شریف به نظرم آمد كه حضرت مجتبى(علیه السلام) در طفولیّت دچار ناراحتى سختى شد، حضرت زهرا(علیهاالسلام) ایشان را به نزد پدر برد و از آنجناب چاره خواست، حضرت فرمودند: قدح آبى بیاورید، چون آوردند، چهل مرتبه سوره حمد بر آن خواندند و آب آن را به فرزند دلبندش پاشیدند بلافاصله تب #قطع شد و آثار #بهبودى در وى ظاهر گشت. من هم قدح آبى طلبیدم و همان برنامه را اجرا كردم و به اطاقك خود در مدرسه بازگشتم.....
#این_حکایت_ادامه_دارد.....
📙منبع: عرفان اسلامی (شرح جامع مصباح الشریعه و مفتاح الحقیقه)؛ جلد 12
↶☆💟{ به ما بپیوندید }💟☆↷
🌺🍃✨کانال معرفتی #عارفین✨🍃🌺
http://eitaa.com/joinchat/57344004C7961b6a51a
🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃✨🌹🍃
💚☀️💚☀️💚☀️💚☀️💚
🌷اَلـعَـجَـلَ یـٰا مَـولٰاےَ یـٰا صـٰاحِـبَ الـزَّمـٰان🌷
🌻به درد عشق تو هر کس که مبتلا نشود
🌻میان جرگهی اهل بهشت، جا نشود
🌻قسم به لحظه افطار و ربنای سحر
🌻که دست عالمی از دامنت رها نشود
🌻چه لحظه های دعایی که از خدا خواهم
🌻به جز به روی تو این دیده ام وا نشود
🌻برای دیدن تو صبح و شب دعا کردم
🌻خدا کند که کسی تحبس الدعا نشود
🌻رسیده ماه ضیافت کجاست مولایم؟!
🌻بدون صاحب سفره که سفره وا نشود!؟
❤️یــــآصــآحــِبــَ اَڶزَمـــآݩ أدرِڪݩے❤️
🌺 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌺
❣ @arefeen
💚☀️💚☀️💚☀️💚☀️💚
#اگر_بدنبال_برکت_در_زندگی_هستیم
#گوش_به_فرمان_پدرومادر_باشیم❗️
🌺حاج اسماعیل دولابی(ره)؛
💠پدر و مادرت را #نگاه كن؛ نگاه كردن به #جمال_مادرت #عبادت است!
💠فرمان مادرت را ببر، ببين كه چه بر سر تو خواهد آمد. هرچه مادرتان سختگير باشد #فرمانش را ببر اگر مادرت تند باشد فرمان بردن از او #اثرش بيشتر است!
💠صدق و پاكي و اخلاق و محبت را از خانهات و از پدر و مادرت #مشغول شو تا به رفقايت و از جواني شروع كن پس از آن #بركتش با خداست.!
❣ @arefeen
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
💢حکایت عجیب و پندآموز از امیدواری❗️
🌸بانوی سعودی در یکی از خاطرات خود میگوید:
🍃با جوانی بسیار متدین ازدواج کردم. با پدر و مادر همسرم زندگی میکردیم. همسرم نسبت به پدر و مادرش بسیار مهربان و خوش اخلاق بود. خداوند پس از یک سال دختری به ما عطا کرد که اسم او را اسماء نهادیم.
مسؤولیت همسرم به غرب عربستان انتقال یافت و یک هفته در اداره کار میکرد و یک هفته استراحت.
در حالی که دخترم پا در چهار سالگی نهاده بود همسرم هنگام بازگشت به خانه در ریاض در یک سانحه رانندگی به کما رفت و پس از مدتی پزشکان مغز و اعصاب ابراز کردند که 95% از مغزش از کار افتاده است.
برخی از نزدیکان پس از 5 سال از گذشت این حادثه سخت به من پیشنهاد کردند که میتوانید از شوهرت جدا شوی، اما این پیشنهاد را نپذیرفتم و مرتب به شوهرم در بیمارستان سر میزدم و جویای احوال او میشدم.
به تربیت و پرورش دخترم بسیار اهتمام میورزیدم، بنابراین او را در دارالتحفظ ثبت نام کردم و در سن 10 سالگی تمام قرآن را حفظ کرد.
دخترم 19 سالش شده بود و 15 سال پس از سانحه ای که برای شوهرم پیش آمده بود، زمانی که به اتفاق به ملاقات پدرش رفتیم، اصرار میورزید که شب نزد پدرش بماند و پس از اصرار زیاد او و مخالفت من، سرانجام به پیشنهاد او تن دادم.
دخترم برای من نقل کرد که در کنار پدرم سورهی بقره را از حفظ خواندم، سپس خواب من را فراگرفت و خود را در خواب بسیار خوشحال و مسرور دیدم. سپس برخاستم و تا توانستم نماز شب خواندم و پس از مدتی به خواب فرو رفتم. کسی در خواب به من میگفت: «چطور میخوابی در حالی که خدا بیدار است؟ برخیز! اکنون وقت قبول شدن دعاست، پس دعاکن، خداوند دعاهایت را میپذیرد.» با عجله رفتم وضو گرفتم، با چشمانی پر از اشک به صورت پدرم مینگریستم و اینچنین با خدا به راز و نیاز پرداختم:
«یا حی یا قیوم، یا جبار، یا عظیم، یا رحمان یا رحیم... این پدر من و بندهای از بندگان توست که چنین گرفتار شده است و ما نیز در مقابل این مصیبت آرام گرفته و به قضا و قدر تو راضی شدهایم. خداوندا! پدرم اکنون در سایهی رحمت و خواست توست. خداوندا! همانگونه که ایوب را شفا دادی، همانگونه که موسی را به آغوش مادرش برگرداندی، همانگونه که یونس را در شکم نهنگ و ابراهیم را در کورهی آتش نجات دادی پدرم را نیز شفا ده. خداوندا! پزشکان ابراز داشتهاند که هیچ امیدی به بازگشت او وجود ندارد، اما امیدواریم که تو او را به میان ما باز گردانی.»
قبل از اینکه سپیدهی صبح بدمد خواب بر چشمانم چیره شد و باز در خواب فرو رفتم، همینکه چشمانم گرم شدند، شنیدم که صدای ضعیفی من را صدا میزد و میگفت: تو کی هستی؟ اینجا چکار میکنی؟ این صدا من را بیدار کرد و به طرف راست و چپ نگاه کردم. آنچه که من را در بهت و حیرت فرو برد این بود که صدای پدرم بود! با عجله و شور و شوق و گریه و زاری او را در آغوش گرفتم.
او من را پس زد و گفت: دختر تو محرم من نیستی، مگر نمیدانی در آغوش گرفتن نامحرم حرام است؟
گفتم: من اسماء، دخترت هستم و با عجله و شکر و شور و شوق پزشک و پرستاران را باخبر کردم. همه آمدند و چون پدرم را با هوش دیدند شگفتزده شدند و همه میگفتند: سبحان الله! این کار خداوند است که مرده را زنده میگرداند!
پدر اسماء پس از 15 سال کما به هوش آمد، در بارهی آن رویداد تنها این را به یاد میآورد که قبل از سانحه خواستم توقف کنم و نماز چاشتگاه را به جا آورم و نمیدانم نماز چاشتگاه را خواندم یا نه.
بدینصورت همسرم پس از 15 سال کما و از دست دادن 95% از مغزش به آغوش خانوادهی ما بازگشت و خداوند پسری به ما عطا کرد و زندگی به روال عادی خود بازگشت.
♦️پس هرگز از رحم خدا ناامید نشوید، هرکاری نزد خدا آسان هست❗️
http://eitaa.com/joinchat/57344004C7961b6a51a
🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
🌷🍃🌷🍃🌷
🔴ﺁﺛﺎﺭ ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ ﮔﻨﺎﻩ بر خود انسان و محیط اطراف و جهان❗️
🌺حضرت آیت الله مشکینی(ره):
🔻🌱ﺍﺛﺮ ﮔﻨﺎﻩ ﻓﻘﻂ ﺩﺭ ﺧﻮﺩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻇﺎﻫﺮ ﻧﻤﯽ ﺷﻮﺩ، ﮔﻨﺎه ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﺤﯿﻄﺶ ﻫﻢ ﺍﺛﺮ ﺩﺍﺭﺩ، ﮔﻨﺎﻩ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺩﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺍﺛﺮ ﺩﺍﺭﺩ، ﮔﻨﺎﻩ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﺍﺛﺮ ﺩﺍﺭﺩ، ﮔﻨﺎﻩ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺯﺭﺍﻋﺖ ﺍﺛﺮ ﺩﺍﺭﺩ، ﮔﻨﺎﻩ ﺍﻧﺴﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﺟﻮّ ﺍﺛﺮ ﺩﺍﺭﺩ!
ﺍﻧﺴﺎﻥ ﮔﻨﺎﻩ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﺟﺎﯼ ﺧﻠﻮﺗﯽ ﮔﻨﺎﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ ﻭ ﺭﻓﺖ!
🔻🌱ﮔﻨﺎﻩ ﺷﻤﺎ ﺩﺭ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺩﺭ ﻧﺴﻠﺘﺎﻥ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺩﺭ ﻣﺤﯿﻄﺘﺎﻥ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﺁﯾﻪ ﺷﺮﯾﻔﻪ میگوید:
«ﻇَﻬَﺮَ ﺍﻟْﻔَﺴﺎﺩُ ﻓِﻲ ﺍﻟْﺒَﺮِّ ﻭَ ﺍﻟْﺒَﺤْﺮِ ﺑِﻤﺎ ﻛَﺴَﺒَﺖْ ﺍَﻳْﺪِﻱ ﺍﻟﻨّﺎﺱ {ﺭﻭﻡ، آیه41 }»
(ﻓﺴﺎﺩ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﺻﺤﺮﺍﻫﺎ ﻭ ﺩﺭﯾﺎﻫﺎ ﻇﻬﻮﺭ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.)
🔻🌱ﺍﮔﺮ ﮐﺴﯽ ﯾﮏ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﺑﮑﻨﺪ، ﻓﻮﺭﯼ ﯾﮏ ﻧﻘﻄﻪ ﺳﯿﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﭘﯿﺪﺍ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ، ﯾﮏ ﺗﯿﺮﮔﯽ ﻭ ﻇﻠﻤﺘﯽ ﺩﺭ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﺭﻭﺡ ﺍﻭ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ، ﻏﺒﺎﺭﯼ ﺩﺭ ﺁﯾﯿﻨﻪ ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﻣﯽ ﻧﺸﯿﻨﺪ ﻭ ﻗﻠﺐ ﺍﻭ ﮐﺪﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﻭ ﺍﺯ ﺁﻥ ﻃﺮﻑ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎ ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻮﯾﺴﻨﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﻼﻟﯽ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺪ، ﺷﺎﯾﺪ ﻓﺮﺷﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﻢ ﻣﻄﻠﻊ ﺷﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﺍﯾﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﺩﺭ ﻧﺴﻞ ﺍﻭ ﺍﺛﺮ ﺳﻮﺀ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ، ﺩﺭ ﺭﻭﺡ ﺍﻭ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ.
🔻🌱ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪ ﮊﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﻭ، ﮐﺮﻭﻣﻮﺯﻡ ﻫﺎﯼ ﻧﻄﻔﻪ ﺍﻭ، ﺩﺭ ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻧﺶ ﺍﺛﺮ ﻣﯽ ﮔﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﮔﻨﺎﻩ ﮔﺎﻫﯽ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻧﺒﺎﺭﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﺯﻣﯿﻦ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻧﺮﻭﯾﺎﻧﺪ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻧﺴﯿﻢ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ ﻧﻮﺯﺩ، ﮔﺎﻫﯽ ﺑﻪ ﻣﯿﮑﺮﻭﺏ ﻫﺎﯼ ﻣﻀﺮ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩﻩ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﻣﺴﺎﺋﻞ ﻭﺑﺎ ﻭ ﻃﺎﻋﻮﻥ ﺍﯾﺠﺎﺩ ﺑﺸﻮﺩ، ﮔﻨﺎﻩ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺛﺮﺍﺗﯽ ﺩﺍﺭﺩ!
🔻🌱ﺍﻣﺎ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺧﯿﺎﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ ﯾﮏ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﺷﺪ، ﮔﻨﺎﻩ ﺍﺛﺮﻫﺎﯼ ﺧﺎﺹ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺎ ﺑﺮﺧﯽ ﺍﺯ ﺁﺛﺎﺭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺟﺎ ﺑﺮﺷﻤﺮﺩﯾﻢ ﻭ ﺗﻮﺑﻪ، ﻫﻤﻪ ﺍﯾﻦ ﺁﺛﺎﺭ ﺭﺍ ﭘﺎﮎ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ.
❣ @arefeen
🌷🍃🌷🍃🌷
🌷🌟🌷🌟🌷🌟🌷
❤️امام جعفر صادق(ع) فرمود:
🔷هنگامی که حضرت موسی(ع) مشغول مناجات با پروردگارش بود مردی را دید که در زیر #سایه_عرش_الهی در #ناز_و_نعمت است!
🌿عرض کرد: خدایا این کیست که عرش تو بر او سایه افکنده است؟
☀️خداوند متعال فرمود: او نسبت به #پدر_و_مادرش نیکوکار بوده و هرگز سخن چینی نمیکرد.!
📚بحارالانوار؛ ج74، ص65
❣ @arefeen
🌻🍃✨🌻🍃✨🌻🍃✨🌻🍃
🌺خــاطــراتـــی از شــــهـــدا❗️
💢غـروب ماه رمضـــ🌙ـــــان بود. ابراهيم آمد در خانه ما و بعد از سلام و احوالپرسي يــڪ قابلمه از من گرفت! بعد داخل #ڪله_پزي رفت. به دنبالش آمدم و گفتم: ابرام جون ڪله پاچه براي #افطاري! عجب حالي ميده؟! گفت: راســت ميگي، ولي براي من نيست! يك دست ڪامل #ڪله_پاچه و چند تا #نان_ســنگڪ گرفت. وقتي بيرون آمد ايرج با موتور رسيد. ابراهيم هم سوار شد و خداحافظي ڪرد.
🔰با خودم گفتم: لابد چند تا رفيق جمع شــدند و با هم افطاري ميخورند. از اينڪه به من تعارف هم نڪرد ناراحت شــدم. فــرداي آن روز ايرج را ديدم و پرسيدم: ديروز ڪجا رفتيد!؟ گفت: پشت پارڪ چهل تن، انتهاي ڪوچه، منزل ڪوچڪي بود ڪه در زديم و ڪله پاچه را به آنها داديم. چند تا بچه و پيرمردي ڪه دم در آمدند خيلي تشڪر ڪردند. ابراهيم را ڪامل ميشناختند. آنها خانوادهاي بسيار #مستحق بودند! بعد هم ابراهيم را رساندم خانهشان!
📚سلام بر ابراهیم؛ جلد اول، ص۱۸۶
❣ @arefeen
🌻🍃✨🌻🍃✨🌻🍃✨🌻🍃