eitaa logo
شعر و داستان
1.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
69 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
أنا أحبك‌ فی حُزنی؛ در میان‌ِ‌ اندوھم؛‌ دوستت‌ دارم... @shearvdastan
وقتی که جانِ پاکِ پیمبر نشان شود تیرِ جفا دوباره به قلبش روان شود وقتی که زهر، چون نوکِ مسمار اثر کند یعنی دوباره قامت کوثر کمان شود طوفانِ کینه، چون برسد تا سرای وحی جانِ جواد، فصلِ جوانی خزان شود آنکه به غیرِ لطف، ز همسر ندیده بود حقش نبود، قاتلِ یارِ جوان شود درهای حجره را به رویَش بست، نانجیب تا با کنیزها همه، اُرجوزه خوان شود هرچند گفت تشنه لبم، کف زدند تا در هلهله، صدای ضعیفش نهان شود یک یاحسین گفت ز سوزِ جگر، جواد شاید کلامِ العطشِ او، بیان شود تازه گلو بریده نبود، این امامِ ما تا نیزه‌ای بجای گلو، در دهان شود خواهر نداشت، تا به کنارِ برادرش با دیدنِ شهادتِ او نیمه جان شود بی سر نشد، ولی بدنش رفت روی بام تا داغِ شام و کوفه دوباره عیان شود سنگش نزد، ولی سرِ او بود و پلّه ها وای از سَری، که ضربه خورِ بی امان شود حالا پسر رسید کنار پدر ولی در کربلا پدر ز پسر در فغان شود صدپاره کرد جسمِ جوان حسین را آن لشکری که خواست، حرم بی جوان شود بر گریه‌ی حسین، چه بَد کوفه خنده کرد تا باخبر از آن، حرم بانوان شود خواهر رسید و جان برادر نجات یافت وقتی حسینِ فاطمه را در ممات یافت محمود ژولیده @shearvdastan
همسرش با مهربانی هایِ او سازش نداشت لحظه ای حتی میان خانه آرامش نداشت برده بود ارث از پدر یک رأفتِ دلخواه را حیفِ آن قلبی که ایمن بود و آلایش نداشت در جوانی پیر شد آقا جوادإبن رضا(ع) زجرها میدید و دیگر طاقتِ رنجش نداشت جودِ مطلق شد گرفتارِ خساست-زاده که بُخل و کینه داشت اما دستِ پُر بخشش نداشت شد برایش قاتلِ جانی شریکِ زندگی آن شریکِ زندگی که ذره ای ارزش نداشت ذاتِ امّ الفضل(لع) با خورشید در جنجال بود عینِ ظلمت بود و چشم ِ دیدنِ تابش نداشت زهر را آخر به خوردش داد و میزد قهقهه پشتِ در شد هلهله! فتنه گری کاهش نداشت سرفه ها میشد نفسگیر از گلویش تا جگر- سوخت آری هیچ زهری اینقدَر سوزش نداشت بر زمین افتاد و خاکِ حجره دستش را گرفت چشم هایش خیره ماند و قدرتِ چرخش نداشت تشنه جان داد و تنش را روی بام انداختند آسمان مانندِ عاشورا تبِ بارش نداشت هیچ روزی در بلایا مثل عاشورا که نیست هیچ روزی مثل عاشورا خدا سنجش نداشت * در قساوت! در جدال و قتل؛ آن هم قتلِ صبر هیچکس مانندِ شمرِ بی حیا(لع) کوشش نداشت پیکری شد غرقِ در خونِ قفا در قتلگاه پیکری که طاقتِ ده مرکبِ سرکش نداشت مانْد عریان؛ روی خاکِ غربت و با گریه رفت... خواهری که جز خدا از هیچکس خواهش نداشت! مرضیه عاطفی @shearvdastan
شاید بشود گفت که شاهانه گداییم بیمه شده ی حرز جواد بن رضاییم @shearvdastan
از سحر عطر دل‌انگیز تو پیچیده به شهر باز دیشب چه کسی خواب تو را دیده به شهر @shearvdastan
امشب حضور روشن تو داده جان به ماه با تو نگاه می‌کنم از آسمان به ماه او هم درست مثل غم تو همیشه هست حتی اثر نکرده مرور زمان به ماه از آه من بترس که خاموش می‌شود توفان آه اگر بوزد ناگهان به ماه آه از دل پلنگ که حتی نمی‌رسد دست عقاب‌های بلندآشیان به ماه گاهی حجاب روسری ابر لازم است از دست هیزچشمی نامحرمان به ماه چیزی چو ماه قابل تشبیه دوست نیست این است دِین قافیه‌ی شاعران به ماه @shearvdastan
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر @shearvdastan
ماه هر شب تا سحر محو تماشای علی‌ست تازه در این خانه زهرا ماه شب‌های علی‌ست چشم دنیا روشن از ماه جمال مرتضاست چشم زهرا روشن از روی دلارای علی‌ست با شگفتی‌های دنیای علی بیگانه‌ایم این‌که دنیا پیش او هیچ است دنیای علی‌ست بارها با اشک خود زخم علی را بسته است گرمی این دست‌ها تنها مداوای علی‌ست روز وانفساست محشر، شیعیان لاتحزنوا این که محشر خاک پای اوست زهرای علی‌ست یا "علی" امضا کند یا "فاطمه" فرقی که نیست آخرش امضای زهرا عین امضای علی‌ست عباس شاه زیدی @shearvdastan
جهان برای شکوفا شدن مهیا بود و این قشنگ ترین اتفاق دنیا بود @shearvdastan
صبح آمده از پنجره !مشتاقِ سلامم برخیز که دنبالِ همین تکه کلامم موهای تو بید است و منم بادِ پریشان از شیره ی خرمای تو شیرین شده کامم @shearvdastan
برای من قفس از بازوان خویش بساز که از چنین قفسی میل پر کشیدن نیست @shearvdastan
من از این جا که تویی،هیچ ندارم تردید قلب من خانه ی غم های تو است، باور کن؛ @shearvdastan
روشنی در دل نشان عزت وپایندگیست نور درظلمت کمال روشنی رخشندگیست تا غروب زندگی خورشید عالمتاب باش راز  عزّتمندی دریا دلان  بخشندگیست @shearvdastan
به گیسوان پریشان خود نگاه کن که شرحِ حالِ من است این کلافِ سردرگم @shearvdastan
چه کسی میداند؟ که تو در پیله ی تنهایی خود تنهایی چه کسی می داند که تو در حسرت یک روزنه در فردایی؟ پیله ات را بگشا، تو به اندازه ی پروانه شدن زیبایی! ازصدای گذر آب چنان فهمیدم تندتر از آب روان، عمرگران میگذرد @shearvdastan
از منظره ات عکس به تعداد گرفتم از هرچه به جز چشم تو ایراد گرفتم!   من سارق یک مثنوی از چشم تو بودم دزدیدم و هی " دست مریزاد" گرفتم در برکه ی آغوش تو لغزیدم و ناگاه از پیرهنت ماهی آزاد گرفتم! خطّاط نبودم؛ به تماشات نشستم... از خطّ ِدواَبروی خودت یاد گرفتم   رفتی و من از پستچی ِتازه ی تقدیر هر نامه ی گنگی که نشان داد، گرفتم   از آذر دستان من امروز رها شد آن دست که در گرمی مرداد گرفتم   باد آمد و برداشت تو را، حقّ من این بود! باید بدهم هرچه که از باد گرفتم... @shearvdastan
کویر بود دلم، بی‌عبور و راضی بود که پرغرورترین خاک این اراضی بود همیشه حکم به تنهایی دلم او داد همیشه بین من و عشق، عقل قاضی بود به «آشناشدن» یا «جداشدن» طی شد؟ حساب عمر چه جز پاسخی ریاضی بود هزار بَرده به بازار بُرده این دنیا یکی‌ست آنکه از او برده‌دار راضی بود که غیر دوست بد و خوب هرکه بود نماند که غیر بودن تو هرچه بود ماضی بود @shearvdastan
هر شب دلم بهانه ی تو ... هیچ، بگذریم امشب دلم دوباره تو را ... هیچ، شب بخیر @shearvdastan
لَب بِه نامِ ربِّ عالم باز كن صُبح را با نامِ او آغاز كن دَست دَردَستِ نسیمِ صُبحگاه عاشقانه عِشـق را ابراز كن @shearvdastan
گر بدانی شوق دیدارت چه با دل میکند... @shearvdastan
پیداست ماه و ابر شب تار نازک است امشب حجاب چهره‌ی دلدار نازک است سرمست می‌نوازی با زلف او خوشی آهسته‌تر نسیم! که این تار نازک است چون چشم بسته‌ام به جهان، دیده‌ام تو را! فهمیده‌ام که پرده‌ی اسرار نازک است می‌ترسم از هجوم غمت بشکند؛ دریغ! در سینه‌ام دلی‌ست که بسیار نازک است چیزی نمانده است که طوفان به پا شود بغضِ مرا ببین که چه مقدار نازک است! @shearvdastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بند ۳۷ برجام که دکتر سعیدجلیلی از آن به عنوان بند باورنکردنی یاد کردند چیست؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دکتر سعید جلیلی پس از انتخاب شهید آیت الله رئیسی به ریاست جمهوری: اگر دولت اسلامی شکل بگیرد ، من افتخار می کنم رفتگر اون دولت اسلامی بشوم👏