eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
78 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
نزدیکِ اربعین، دلِ جا مانده ها گرفت... یک بینوا برای خودش ربنا گرفت... هرکس رسید؛ سوال کرد: زائری؟ از این سوال، دلِ پُرخونِ ما گرفت... آقا مگر "بَدان" به حریمت نمیرسند؟ پس "حُر" که بود که جام بلا گرفت...؟ باشد؛ محل نده... نبرم اربعین حرم... اما بدان؛ که قلبم از این ماجرا گرفت... آنقدر گریه میکنم که بگویند عاقبت: نوکر ز اشکِ خود سفرِ کربلا گرفت... اما ز راهِ دور؛ سلام حضرت حسین... بارانِ اشک، از این روضه ها گرفت @shearvdastan
اربعین ایران بمانم بی گمان دق میکنم ... @shearvdastan
صبح ات بخیر شاعر لبخندهای شهر آیینه های شعر تو در جای جای شهر @shearvdastan
عالم نَمی از قطره و دریا رقیه است بالاتر از بالاتر از بالا رقیه است پوچ است دنیا که به آن‌ دلخوش نکردم آن علتی که آمدم دنیا رقیه است من هرچه هستم به کسی ربطی ندارد او که شفاعت می کند فردا رقیه است من کودکی بودم که دستم را گرفتند آنکه مرا آورده تا اینجا رقیه است در کشتی ارباب، عالم را نشانده پهلو گرفته آنکه با زهرا رقیه است ذکری که دارم هر محرم یاحسین است نذری که دارم اربعین ها یارقیه است غصه نخور شش گوشه! می آیم کنارت او که براتم را کند امضا رقیه است درد نگفته من زیاد آوردم امشب درمان هر دردی که دارم با رقیه است او را زدند اما به فکر معجرش بود الگوی دختر بچه های ما رقیه است آنکه شبی با دامن آتش گرفته ... خوابیده روی دامن صحرا رقیه است خورشید روی نیزه ها بابای او بود دنبال بابا، بین نیزه ها رقیه است رضا دین پرور ۱۴۰۳ @shearvdastan
گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست ۱۹مرداد_ سالروز درگذشت @shearvdastan
پدرم در برخورد تشویقی با ما به هیچ وجه به آن جنبه مالی نمیداد، یعنی حتی یک بار دیده نشد برای تشویق ما پول تو جیبی ماهانه ای را که به ما میداد اضافه کند یا اگر از بعضی رفتارهای ما راضی نبود، به تنبیه ما جنبه مالی بدهد. پول توجیبی هر یک ازما هم بر اساس دو برابر سنی بود که داشتیم مثلاً اگر من در مقطعی از عمرم ۲۰ سال داشتم پول تو جیبی من چهل تومان بود. یعنی این مبلغ درست دو برابر سن ما بود وبالا وپایین نمیشد وایشان هم هیچ کاری به نحوه هزینه آن نداشت .البته اگر گاهی میدید ما از پول توجیبی مان برای خانه خرید میکنیم میپرسید فلانی این چیزها را چطور تهیه کردی؟ اگر جواب میشنید از پول خودم داده ام میگفت پس چرا نگفته ای. 📚سیره شهید دکتر بهشتی، ص۶۶ @shearvdastan
سلام اگر از دوستان مشهدی یا شهرستان های اطراف کسی هست بخاد بره مهران و وسیله نداره پی وی بهم بگید . لطفا تاریخ حرکت مد نظرتون رو هم بگید
رنج فراق هست و امید وصال نیست این "هست و نیست" کاش که زیر و زبر شود @shearvdastan
امشب مرا بیا ز خرابه ببر خودت رویا بس است بیا ای پدر خودت خوش آمدی به دیدن این نیمه جان پدر با سر رسیده ای سر آسیمه سر خودت مجید احدزاده  @shearvdastan
ای که گفتی عشق را از یاد بردن سخت نیست عشق را شاید، ولی هرگز مرا نشناختی... @shearvdastan
پلکی زدیم و وقت خداحافظی رسید ساعت برای با تو نشستن حسود بود @shearvdastan
هیچ حالی را بقایی نیست بی‌صبری مکن چون شب صحبت دراید روز هجران بگذرد @shearvdastan
میزبانِ خسته‌ام! دیر است، مهمان را ببخش نیزه‌دار اینجا نمی‌آمد، عموجان را ببخش نه، حریفِ این گره‌ها نیست انگشتان تو دست‌هایت خسته شد، موی پریشان را ببخش بوسه بر لب‌های خشکت آرزوی آب بود آرزوهای بَرآبِ رود و باران را ببخش خاکسارت شد، ولی باز از خجالت سرخ شد زخمِ پایت را نبین، خارِ مغیلان را ببخش گفت یک شب گم شدی ترسیدی از تاریکی‌اش روسیاه از روی زردت شد، بیابان را ببخش صورتت با بوسه‌ی انگشترم مأنوس بود رفت در انگشتِ سیلی‌دارها، آن را ببخش آن‌ که با لب‌های زخمم چوب‌بازی کرد، نه! خیزرانی را که می‌بوسید دندان را ببخش در غمت چیزی نباید گفت، باید جان سپرد جانِ بابا شاعران و روضه‌خوانان را ببخش رضا قاسمی مرداد ماه ۱۴۰۳ @shearvdastan
پر رنگ‌تر شد آن گل سرخی که خشک شد ما در فراق بیشتر از وصل عاشقیم! @shearvdastan
چشمان من مسیر تو را گم نمی‌کنند فانوس اشک‌های من از بس که روشن است @shearvdastan
چندی‌است دل مرا نمی‌رنجانی از دست تو انتظار دارد دل من.. @shearvdastan
آرزو مُرد و جوانی رفت و عشق از دل گریخت غم نمیگردد جدا از جان مسکینم هنوز.. @shearvdastan
خورشیدترین تاب و تب تابستان، گرمایِ دلت همیشه مردادی باد... @shearvdastan
شکرِ خدا که هر چه طلب کردم از خدا بر مُنتهایِ همَّتِ خود کامران شدم @shearvdastan
رازی‌است در دلم ڪه عیانش نمی‌ڪنم بر لب رسیده است و بیانش نمی‌ڪنم ایمان خویش را ڪه به فقر آزموده‌ام بازیچه‌ی دو لقمه‌ی نانش نمی‌ڪنم عشق است سڪّه‌ای ڪه در این خانه رایج است آلوده‌ی ریال و قِرانَش نمی‌ڪنم ڪی‌ می‌رسم به او و ڪجا می‌رسم به او؟ محدود در زمان و مڪانش نمی‌ڪنم سود ِ ڪم و فروش فراوان سیاست است تا یار، مشتری‌است گرانش نمی‌ڪنم جایی ڪه مَسڪَن است تجارت نمی‌ڪنند دل، خانه‌ی من است... دُڪانش نمی‌ڪنم... @shearvdastan
از یار کهن نمی‌کنی یاد؟ این پیشه‌ی نو مبارکت باد! @shearvdastan
دلیل عافیت از من اگر سراغ کنند بگو که در همه عمر مبتلای تو بود @shearvdastan
برایش شِعر خواندم.. گوش کرد و بی‌تفاوت گفت: کتابَش کن! درآمد زاست اَشعارت.. @shearvdastan
از همه کس رمیده‌ام با تو درآرمیده‌ام جمع نمیشود دگر هر چه تو می‌پراکنی @shearvdastan