eitaa logo
شعر و داستان
1.7هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
78 ویدیو
44 فایل
ارتباط با مدیر. ارسال اشعار @alirezaei993
مشاهده در ایتا
دانلود
عهد کردم که ازین پس ندهم دل به خیال که مرا جان به لب آمد ز خیالات محال ره خواب من دلداده خیالت بربست تا تنم کرد خیال تو به مانند خیال سر و جان و دل و دین در سر کارت کردم خون ما بر تو نگویی که که کردست حلال رحمتی بر من سرگشته ی دلسوخته کن چون رسیدست ملال من مسکین به کمال قسمم هست به چشم خوش آهووش او به مه روی وی آنک به دو ابروی هلال بر رخ همچو گل و عارض همچون سمنش به دو زلفست معنبر و لبش آب زلال به شب وصل و لب تشنه ی مشتاقانش به قد خوب خرامش به چمن همچو نهال که مرا در شب هجران رخ چون قمرش هست از جان و دل و هر دو جهان بی تو ملال گفت چون بلبل شوریده به عشق رخ گل برو ای عاشق بیچاره ازین بیش منال @shearvdastan
گنج عشق خود نهادی در دل ویران ما سایه دولت بر این کنج خراب انداختی @shearvdastan
پیوسته است سلسلهٔ موج‌ها به هم خود را شکسته هرکه دل ما شکسته است..! @shearvdastan
تو خودت صبح دل انگیز جهانی به خدا پس توای صبح ‌دل‌انگیز جهان صبح‌ بخیر @shearvdastan
ز غم مباش غمین و مشو ز شادی شاد که شادی و غم گیتی نمی‌کنند دوام @shearvdastan
یک تَن نَیافتیم که فَهمَد زبانِ ما همشهرى‌اند مردم و ما در ميانْ غريب.... @shearvdastan
مرده‌ام این نفس تازه‌ی من فلسفه دارد روی پا بودنِ این برج کهن فلسفه دارد عقربی را که خودش را زده زود است ملامت تیشه بر سر زدن سنگ شکن فلسفه دارد دوستی با تو میسر که نشد نقشه کشیدم با رفیقان ِشما دوست شدن فلسفه دارد گفته بودند که در شهر شبی دیده شدی، حیف و همین «حیف» خودش مطمئنا فلسفه دارد آمدی بر سر قبرم، نشد از قبر درآیم تازه فهمیده‌ام این بندِ کفن فلسفه دارد @shearvdastan
باز آ...که در فراقِ تو چشمِ امیدوار چون گوشِ روزه دار ، بر الله اکبر است @shearvdastan
دوباره نیمه شب است وخودت که میدانی من و خیال تو و این سکوت طولانی... @shearvdastan
برخــیز که غـیر از تو مـــرا دادرسی نیست گویی همه خوابند کسی را به کسی نیست @shearvdastan
چون سایه در سفرها، پابند دیگرانیم هرکس به راه افتاد، با خویش برد ما را... @shearvdastan
هرکه اُفتاد به این راه پس از آن حس کرد مُردن آسان‌تر از آن است که آنجا نرود گرمی روزِ نفَس سوز و تب و تاول پا اینهمه عشق که  از خاطرِ زهرا نرود آنکه خرج سفر یک دو نفر را داده دست خالی دمِ مرگش تک و تنها نرود هرکه هرجاست به دنبال طبیب است طبیب هرکه اینجاست به دنبالِ مداوا نرود @shearvdastan
من ای صبا ره رفتن به کوی دوست ندانم تو می‌روی به سلامت سلام من برسانی @shearvdastan
چنان گرفته تو را بازوان پیچکی‌ام که گویی از تو جدا نه، که با تو من یکی‌ام نه آشنایی‌ام امروزی است با تو همین که می‌شناسمت از خواب‌های کودکی‌ام عروسوار خیال منی که آمده‌ای دوباره باز به مهمانی عروسکی‌ام همین نه بانوی شعر منی، که مدحت تو به گوش می‌رسد از بانگ چنگ رودکی‌ام به نام توست که می‌خوانم ای شکفته‌ترین! گلِ ستوده در آوازه‌ی چکاوکی‌ام نسیم و نخ بده، از خاک تا رها بشود به یک اشاره‌ی تو روح بادبادکی‌ام چه برکه‌ای تو که تا آب، آبی است در آن شناور است همه تار و پود جلبکی‌ام به خون خویش شوم آبروی عشق آری اگر مدد برساند سرشت بابکی‌ام کنار تو نفسی با فراغ دل بکشـم اگر امان بدهد، سرنوشت بختکی‌ام @shearvdastan
آن که در نیمه ی شب ها الکی بیدار است ظاهرا خوب ، ولی حال دلش بیمار است... @shearvdastan
مرا که نیست دمی روح در بدن بی تو حرام باد دگر زندگی به من بی تو @shearvdastan
ذَرّه‌ی خاکم و در کویِ توام جای خوش است ترسم ای دوست که بادی بِبَرَد ناگاهم… @shearvdastan
هر کس پیاده راهی این سرزمین است مدیون زهرا و  امیر المومنین است. پای پیاده بین صحرا می رود ؟ نه اینجا برایش بهتر از عرش برین است شاه و گدا در این سفر همسفره هستند اینجا صدای اِشرِبِ الماءَ اش حزین است در این سفر ضرب المثل ها یم عوض شد نیکی که از حد بگذرد. پس اربعین است در این شلوغی پیر مردی روستایی دنبال دستان گل ام البنین است نشناخت اقا دخترت ، با گریه پرسید عمه سر بابای مظلومم همین است؟ حسین فتحی @shearvdastan
من یه گلدون پر از گل بودم وزش چشم تو پاییزم کرد... @shearvdastan
گرچه عمری از جهالت با تو هم دارم ستیز از همین حالا پشیمانم گناهم را بریز باز دارد ای خدا آنچه نباید میشود بنده ی شرمنده ات رسوا شود، بد میشود آمدم از بی پناهی تا به اینجا سر به زیر یا بکاء الفاقدین اشکی که دارم را نگیر سالها از رحمتت غافل شدم اما تو نه! این منم که زیر قول خود زدم اما تو نه! خوب و بد فرقی ندارد، چونکه از دَم می خری با همین بیچارگی، عجز مرا هم می خری با گرفتاری مرا امشب ببخشی عالی است کوله ام را بسته ام اما دو دستم خالی است اربعین دارد می آید، روبراهم با حسین لا وطن الاّ نجف، لا مقتدا الاّ حسین السلام ای آنکه در آورده ای سر از درخت السلام ای سر! که خوردی خیزران بر پایِ تخت در مسیرم، آن مسیری که دگر خاری نداشت دختری از درد پهلو گریه و زاری نداشت هر عمودی یاد من انداخت نیزه دار را در شلوغی گذر، دیدم غم بازار را گرچه راه زینبت را هرکس و ناکس گرفت با همه جنگید و آخر معجرش را پس گرفت رضا دین پرور @shearvdastan
من‌که با یک دَمِ او یک شَبِ کامـل مَستم وای اگـر هُرمِ لبانش بە لبــانَـم بـرســد...! @shearvdastan
دوبـــاره اربـعـیــن و شــور و حـــال تــازه ی دل هــا بـــه ذکــر یـا حـسیــن بــار دگــر بستیم محمل ها به دوش خویش داریم بار عشق و می زنیم دریا "کــجـا داننــد حــال مــا سبـــک بـــاران ســاحـل هـا" پیاده ، پای خسته ، هرم گرما ،تشنه روز و شب به شوق روی مهدی می رویم منزل به منزل ها زدیم دل را بـه صحرا و نـداریـم غـصه مـی دانیم که آسان می شود با نام زهرا هر چه مشکل ها قــدم بــا عشــق بــر خـار مـغیـلان مـی گذاریم ما نمـی افتـیـم ز پـا بــا دیـدن ایـن زخـم و تـاول هـا جـنــون تنــهـا جـــواب ایـن مـعـما را عـیـان سـازد چـه ها دیـوانـه ها دیدند دور از چشم عاقل ها جهـان راگشته بودیم جزضریح یارجایی نیست طـواف یــار کــردیم مــا بــه جــای دور بــاطل هــا @shearvdastan
رِزْقُ رَبِّكَ خَيْرٌ وَأَبْقَىٰ رزق خدای تو بسیار بهتر و پاینده‌تر است. طه | ۱۳۱ @shearvdastan