اشعار بداهه، دوبیتی با چالش در مصراع👇
"بکارم اطلسی های فراوان"
میان کوچه باغ و هر خیابان
برای دیدن یک لحظه رویت
بیارم شاخه ی رز مثل باران
#زهرا_رضازاده✍
🔻🔻🔻
"بکارم اطلسی های فراوان"
میانِ کوچه ها و هر خیابان
چنانکه عطر عشق و بوی آنها
رود در شهرِ غم، هر سو شتابان
#محمدحسن_پاکنام✍
🔻🔻🔻
"بکارم اطلسی های فراوان"
نگاهش می کنم در زیر باران
بچینم شاخه ای با یاد یارم
بگویم مرده ام از داغ هجران
#محسن_اسکندری✍
🔻🔻🔻
"بکارم اطلسی های فراوان"
خیالم غرق در رویای باران
به یاد گونه های سرخ یارم
زنم بوسه برآن گلهای بُستان
#آزاده_کبیر✍
🔻🔻🔻
"بکارم اطلسی های فراوان "
شود تا سبز و زیبا و نمایان
اگر باغی بدونِ سبزه باشد
درآن کی می شود "بیکی"غزلخوان
#اکبرعلی_بیکی ، یزد✍
🔻🔻🔻
کنار شمع های شعله رقصان
به ياد لحظه هاي بوسه باران
به باغ خاطرات تلخ و شیرین
"بکارم اطلسي هاي فراوان "
#حمیرا_خانجانی✍
🔻🔻🔻
@shearvdastan
ای کاش که در خانه ی خود می ماندیم
این درد عظیم از دل خود می راندیم
گویی کرونا میل ندارد برود
با دست خود آن را همه جا گرداندیم
#محسن_اسکندری
#درخانه_بمانیم
@shearvdastan
گرچه امشب بیشتر دل میل یلدا می کند
این دلِ بی تابِ تنها فکر فردا می کند
بارها از پنجره دارم نظر بر رویِ ماه
راه را از چشمکِ ، ستاره پیدا می کند
شانه در دستم گرفتم گیسوانش مقصدم
موج مویش در درونِ سینه غوغا می کند
هست طولانی زمستان و هوایی کرده دل
فال می گیرم برایم حل ، معما می کند
صبح می آید سیاهی ها شود سهم ذغال
افتابِ زندگی ما را تماشا می کند
#محسن_اسکندری
@shearvdastan