با هرچه سخت، سختم و با ساده، سادهام
من با صفات آینه همخانوادهام
غیرت نمیگذاشت کمر خم کنم ببخش
افتادهام به خاک، ولی ایستادهام
آیینه هیچوقت دروغی به من نگفت
من خویش را درست نشانش ندادهام
لب بر شراب میزنم، اما نه از هوس
محنت کشیدهام که پیِ جامِ بادهام
یک لحظه نیز تاب تحمل نداشتید
این داغ را که من به دل خود نهادهام
#هادی_محمدحسنی
@shearvdastan
می ترسم از خیال تو امشب به سر رود
صبری که با امید تو دیدن درون ماست
#محرم_درویشی
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
بر لب استغفار و در دل نقشِ روی و زلفِ یار
بت درون پیرهن میپرورد ایمانِ ما...
#قدسی_مشهدی
#شب_نوشت
@shearvdastan
صبح میخندد و باغ از نفسِ گرم بهار
میگشاید مژه و میشکند مستی خواب
#هوشنگ_ابتهاج
#صبحتون_بخير
@shearvdastan
امروز ۳۵مین سالروز ارتحال شخصیست که ۴۵ سال پیش دیکتاتورىِ ۵۳ سالهی پهلوی رو درهم کوبید و مردم سالارىِ دینی و عزت رو نصیب ایران و اسلامِ تشیع کرد.
سید روح الله موسوی خمینی ره
#امام_خمینی
@shearvdastan
گر نثارِ قدمِ یارِ گرامی نکنم
گوهرِ جان به چه کار دگرم بازآید؟
#حافظ
@shearvdastan
زخم خوردم صبر کردم داغ دیدم صبر کردم
سالها اندوه تنهایی چشیدم صبر کردم
خواستی از دوستانم بگذرم، من هم گذشتم
دشمن دیرینهام را با تو دیدم صبر کردم
گفتم آیا وصل نزدیک است؟ گفتی خوشخیالی!
طعنهای تلخ از لبی شیرین شنیدم، صبر کردم
از دلیل گریهام پرسیدی و بغض گلویم
آمدم پاسخ بگویم لب گزیدم صبر کردم
دلشکستن، بیوفایی، دل به او بستن، جدایی
هرچه کردی من فقط آهی کشیدم صبر کردم
#سجاد_سامانی
@shearvdastan
خندان شده در باغ و شکوفا گل سرخ
تا مست کند پرنده ها را گل سرخ
خواهی شود آسمانت آکنده ز عشق
پیوند بزن عقیده را با گل سرخ
#مهدی_سیدحسینی
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
چو غریبِ مانده در راه به کجا روم که هر جا
همه غربت است دنیا چو تو در برم نباشی
#محرم_درویشی
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
امنتر از حرمت نیست همان بهتر که
کودکِ گمشده در صحن تو پیدا نشود
#محمد_رسولی
@shearvdastan
با سلاحی که مرا کشت به او جان می داد
با همان لب که به من قول فراوان می داد…
#سیدتقی_سیدی
#شب_نوشت
@shearvdastan
ای معنی دمیدن خورشید در غبار
وقتی که پا به ساحت
این خانه می نهی
حس می کنم که بوی تو ، بوی شکفتن است
موی تو نیز، وصلت صبح است و آبشار
#نادر_نادرپور
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
دلآزردهٔ ما را به نسیمی بنواز
یعنی آن جان ز تنرفته به تن بازرسان
#حافظ
@shearvdastan
در دایرەی بستەی امیال غریزی
دنبال چه میگردی و دلخوش به چه چیزی
در حسرت دریایی و میبینمت ای رود
آن روز که چون موج ز دریا بگریزی
وقتی که قرار است نجنگیده ببازی
دیگر چه نبردی، چه جدالی، چه ستیزی
نزدیکیام آموخت که از دیدەی معشوق
هرقدر شوی دور همانقدر عزیزی
مستی اگر این بود که ما تجربه کردیم
بهتر که در این جام تهی زهر بریزی
#فاضل_نظری
@shearvdastan
سلام
در رثای شهید رئیسی
🏴🏴🏴
پیچیده در این دشت شمیم گل پرپر
این داغ رئیسی است که بر دل زده اخگر
شد کعبه مهیا که زند پرده دیگر
دل ها همه آماده لبیک به داور
آوخ که حسینیه دل گشت عزادار
خورشید فرو خفت و شد آفاق مکدر
در لوح قضا قسمت او بود شهادت
از خون شهید است که رنگین شده دفتر
بلبل که در این فصل به گل ها شده عاشق
ناگاه اجل آمد و بر گل بزد آذر
افتاد گل اندر طبق و رفت بر آتش
جوشید و بنوشید دلارام ز ساغر
پژمرد گل و سوخت ولی در چمن و باغ
رویید ز خون های شهیدان گل دیگر
پیچیده شمیم گل این باغ در آفاق
شد باغ عزادار ولی گشت معطر
حک شد به سر سنگ که این خادم ما بود
خوش باد بر او جنت و این خلعت آخر
یا ایّتها النفس که رفتی ز بر ما
باشد که شوی شافع ما در صف محشر
شد اشک فشان " معترف " آنگاه که بنوشت
از سوز دلش در غم افتادن اختر
🏴🏴🏴
#مهدی_موسائی دزفول
سه شنبه اول خرداد ۱۴۰۳
#ارسالی_شاعر_محترم
@shearvdastan
گفتم نريز مو به سر شانه بارها
سرريز می شود هوس آبشارها
گيسو پريش پشت سرت را نگاه کن
افتاده اند در پی تو جويبارها
تصوير قاب کرده پيراهن تواند
عريان اگر شدند تمام بهارها
من پنجه های غار نشينم که از قديم
عکس تو را کشيده به ديوار غارها..
گيرم که دارم از تو به بيراهه ميروم
من زنده ام فقط به همين گير و دارها
دستان چيدن تو به هر شاخه رو کند
ديوانه می شوند تمام انارها
من برکه نيستم که هم آغوش من شوی
حيف است ماه در بغل شوره زارها
می خواستم که سر بگذارم به سينه ات
سنگی شدم به سينه سرد مزارها...
#علی_سعادت_شایسته
@shearvdastan
نسیمِ صبح پنداری زِ كوى یار میآید
به جانها مژده میآرد كه آن دلدار میآید
به صد اكرام میباید به استقبالِ او رفتن
كه بویِ دوست میآرد زِ كوى یار میآید
#سیف_فرغانی
#صبحتون_بخیر
@shearvdastan
ای که به هنگام درد راحت جانی مرا
وِی که به تلخی فقر گنج روانی مرا
#مولوی
@shearvdastan
ببین در دست طوفان بادبادکها نمیخندند
درختان هم به سرسبزی پیچکها نمیخندند
بترس از خط لبخندی که این دزدان به رخ دارند
در این بازار بیمنظور قلکها نمیخندند
زمین بیثمر دیگر نگهبانی نمیخواهد
به این بیحاصلی آیا مترسکها نمیخندند؟
اگر همدرد من باشی به احوالم نمیخندی
که دلقکها به روی سرخ دلقکها نمیخندند
به بخت خویش میخندم که باید شادمان باشم
وگرنه از سر رغبت عروسکها نمیخندند
از اینزندان به آنزندان، بهاینترتیب معلوماست
چرا در لحظهی میلاد کودکها نمیخندند
#مجید_ترکابادی
@shearvdastan
خنده می بینی ولی
از گریه دل غافلی
خانه ی ما اندرون
ابر است و بیرون آفتاب
#فصیحی_هروی
#صبحتون_بخير
@shearvdastan
شب هاى هجر را
گذرانديم و زنده ايم
ما را به سخت جانى خود
اين گمان نبود
#شكيبى_اصفهانى
@shearvdastan