ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده
در شب ظلمانی ام، ماه نشانم بده
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2402
#دعا #شب
۱۷ دی
صبح یعنی عطش نام تو بر آب داشتن
باز بر دیدن تو بی نفس و تب داشتن
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2404
صبح زیبایت بخیر
۱۸ دی
عصر حجر با تمام شدن سنگ ها تمام نشد، با کشف آهن تمام شد. تمام شدن به معنای «نبودن» نیست به معنای «جایگزین» شدن است.
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2405
#آزادگی #حکمت
۱۸ دی
شیرین شود لبو وقت زمستان
اوقاتتون شیرین
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2406
#زمستان
۱۸ دی
#ضرب_المثل
«فلانی خالی بسته»
در دوران پهلوی اول به دلیل کم بودن اسلحه، برخی از پاسبانهای شهر که در محلهها و کوچهها کشیک میدادند و چرخ میزدند، غلاف خالی اسلحه را به کمر میبستند؛ یعنی تنها جلدی را که اسلحه در آن جای میگرفت را روی کمر داشتند تا از این طریق دزدها و شبگردها را بترسانند. دزدها و شبگردها که متوجه میشدند، پاسبانها اسلحهای همراه خود ندارد، برای آگاهی همدیگر می گفتند که «طرف خالی بسته»؛ یعنی اینکه اسلحه ندارد و برای ترساندن ما جلدش را به کمر بسته.
این عبارت از همان دوران رواج پیدا کرد و این روزها زمانی به کار می بریم که بخواهیم از لاف زدن و یا دروغ گویی شخصی حرف بزنیم. در واقع «خالی بندی» این به معنای «دروغ گویی» دیگری است.
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2408
#حکایت #داستان_کوتاه
۱۸ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش به حال من که مولایم علی است
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2408
#یا_علی
۱۹ دی
ای که نزدیک تر از جانی و پنهان ز نگه
هجر تو خوشترم آید ز وصال دگران
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2410
#اقبال_لاهوری
۱۹ دی
بر هر چه همی لرزی، می دان که همان ارزی
زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2411
#مولانا #شمس
۱۹ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاک کن از غیبت مردم دهان خویش را
ای که از مسواک هر دم می کنی دندان سفید
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2412
#صائب_تبریزی
۱۹ دی
این صبح سرد تو را کم دارد
ای خوب تر از آفتاب ☀️
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2413
سلام بر طلوع شادمانه ی عشق
۲۰ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چون زلف توام جانا در عین پریشانی
چون باد سحرگاهم در بیسروسامانی
من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم
تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی
خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم
تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی
ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی
من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی
https://eitaa.com/Sheeroghazal/2414
#رهی_معیری
۲۰ دی