eitaa logo
شعر و غزل
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
580 ویدیو
39 فایل
📕شعر و غزل های عاشقانه و عارفانه 📕معرفی انواع کتاب همراه با پی دی اف 📚حکایت و داستان
مشاهده در ایتا
دانلود
ای که مرا خوانده ای راه نشانم بده در شب ظلمانی ام، ماه نشانم بده https://eitaa.com/Sheeroghazal/2402
۱۷ دی
صبح یعنی عطش نام تو بر آب داشتن باز بر دیدن تو بی نفس و تب داشتن https://eitaa.com/Sheeroghazal/2404 صبح زیبایت بخیر
۱۸ دی
عصر حجر با تمام شدن سنگ ها تمام نشد، با کشف آهن تمام شد. تمام شدن به معنای «نبودن» نیست به معنای «جایگزین» شدن است. https://eitaa.com/Sheeroghazal/2405
۱۸ دی
شیرین شود لبو وقت زمستان اوقاتتون شیرین https://eitaa.com/Sheeroghazal/2406
۱۸ دی
هر که دلارام دید از دلش آرام رفت https://eitaa.com/Sheeroghazal/2407
۱۸ دی
«فلانی خالی بسته» در دوران پهلوی اول به دلیل کم بودن اسلحه، برخی از پاسبان‌های شهر که در محله‌ها و کوچه‌ها کشیک می‌دادند و چرخ می‌زدند، غلاف خالی اسلحه را به کمر می‌بستند؛ یعنی تنها جلدی را که اسلحه در آن جای می‌گرفت را روی کمر داشتند تا از این طریق دزدها و شبگردها را بترسانند. دزدها و شبگردها که متوجه می‌شدند، پاسبان‌ها اسلحه‌ای همراه خود ندارد، برای آگاهی همدیگر می گفتند که «طرف خالی بسته»؛ یعنی اینکه اسلحه ندارد و برای ترساندن ما جلدش را به کمر بسته. این عبارت از همان دوران رواج پیدا کرد و این روزها زمانی به کار می بریم که بخواهیم از لاف زدن و یا دروغ گویی شخصی حرف بزنیم. در واقع «خالی بندی» این به معنای «دروغ گویی» دیگری است. https://eitaa.com/Sheeroghazal/2408
۱۸ دی
ای که نزدیک تر از جانی و پنهان ز نگه هجر تو خوش‌ترم آید ز وصال دگران https://eitaa.com/Sheeroghazal/2410
۱۹ دی
بر هر چه همی لرزی، می دان که همان ارزی زین روی دل عاشق از عرش فزون باشد https://eitaa.com/Sheeroghazal/2411
۱۹ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاک کن از غیبت مردم دهان خویش را ای که از مسواک هر دم می کنی دندان سفید https://eitaa.com/Sheeroghazal/2412
۱۹ دی
این صبح سرد تو را کم دارد ای خوب تر از آفتاب ☀️ https://eitaa.com/Sheeroghazal/2413 سلام بر طلوع شادمانه ی عشق
۲۰ دی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چون زلف توام جانا در عین پریشانی چون باد سحرگاهم در بی‌سروسامانی من خاکم و من گردم من اشکم و من دردم تو مهری و تو نوری تو عشقی و تو جانی خواهم که ترا در بر بنشانم و بنشینم تا آتش جانم را بنشینی و بنشانی ای شاهد افلاکی در مستی و در پاکی من چشم ترا مانم تو اشک مرا مانی https://eitaa.com/Sheeroghazal/2414
۲۰ دی