خمید پیکرم از انتظار و جان به آب آمد
قدح به یاد تو کج کرده ام، بیا که نریزد
#بیدل_دهلوی
#ناصرالدین_شاه
@Sheeroghazal
چون که معمار دلش خواست تُ را رسم کند
لب تو هند شد و تاج محل شکل گرفت
این بیت دو آرایه ادبی دارد.
#حسن_تعلیل
#اضافه_تشبیهی
@Sheeroghazal
قضاوت می کنی ما را، قضاوت می شوی روزی
نسوزاند سینه ما را که روزی هم تو می سوزی
#قضاوت
#فاضل
@Sheeroghazal
جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد ؟همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم فرما شد، بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخواست و گفت: آری من مسلمانم.جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت با من بیا...
پیرمرد بدنبال جوان براه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند!
جوان با اشاره... به گله گوسفندان به پیرمرد گفت که میخواهد تمام آنها را قربانی کند و بین فقرا پخش کند و به کمک احتیاج دارد... پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند! پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد بازگردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد.
جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید : آیا مسلمان دیگری در بین شما هست ؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را بقتل رسانده نگاهشان را به پیش نماز مسجد دوختند؛
پیش نماز رو به جمعیت کرد و گفت : چرا نگاه میکنید ، به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی شود...!😅😅
#داستانک
#طنز
#قضاوت
@Sheeroghazal
«خیاط به کوزه افتاد»
در شهر مرو خیاطی بود، در نزدیکی گورستان دکانی داشت و کوزه ای در میخی آویخته بود و هر جنازه ای که در آن شهر تشییع می شد سنگی در کوزه می انداخت و هر ماه حساب آن سنگ ها را داشت که چند نفر در آن شهر فوت کرده اند.
از قضا خیاط بمرد و مردی به طلب به در دکان او آمد.
در را بسته دید و از همسایه خیاط پرسید که او کجاست. همسایه گفت : خیاط نیز در کوزه افتاد!
و این حرف ضرب المثل زمانی به کار می رود که کسی به بلائی دچار شود که پیش از آن درباره اش حرف می زده وگمان می کرده تنها برای دیگران است.
#ضرب_المثل
#مثل
#ادبیات
#ایران
@Sheeroghazal
بیا ادامه بدیم
قوی تر، خوشحال تر
و امیدوارتر از دیروزمون…
#انگیزشی
#امید
#برف
https://eitaa.com/Sheeroghazal
چه خوش است راز گفتن به حریف نکته سنجی
که سخن نگفته باشی، به سخن رسیده باشد😈
#استاد
#امتحان
#نمره
https://eitaa.com/Sheeroghazal
عشق یک سینه و هفتاد و دو سر می خواهد
بچه بازی ست مگر عشق؟ جگر می خواهد
#شعر
#فاضل_نظری
#شجاعت
https://eitaa.com/Sheeroghazal