eitaa logo
شعر و غزل
2.3هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
555 ویدیو
39 فایل
📕شعر و غزل های عاشقانه و عارفانه 📕معرفی انواع کتاب همراه با پی دی اف 📚حکایت و داستان
مشاهده در ایتا
دانلود
به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت…. غصه هم می گذرد https://eitaa.com/Sheeroghazal/1832
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فقط عربستان و عراق عرب نیستند موقع سفر به دبی (امارات) و دوحه (قطر) هم مدنظر داشته باشید که فقرا در اولویت هستن☺️ https://eitaa.com/Sheeroghazal/1830
نامه هاي عاشقانه - نيما یوشیج.pdf
214.1K
نام کتاب: نامه های عاشقانه نیمایوشیج این کتاب مجموعه ی کامل نامه هایی است که از نیما یوشیج باقی مانده است. او در طول زندگیش از هر نامه ای که برای هرکس می نوشت کپی یا رونوشت یا به اصطلاح خودش «مینوتی» برای خود و آیندگان نگاه می داشت که همانها اساس کار در تهیه این کتاب بوده است. https://eitaa.com/Sheeroghazal/1830
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واسه هرچیزی که حالت رو خوب می کنه همون موقع تلاش کن: برای آدمی که دوسش داری جایی که دلت می خواد بری کاری که دلت می خواد بکنی از چیزهای باارزش زندگیت ساده دست نکش اگر براش نجنگیدی بعدها شرمنده دلت میشی https://eitaa.com/Sheeroghazal/1840
📚عاقبت طمع مرحوم شيخ عبدالحسين خوانساري گفت : در كربلا عطاري بود مشهور و معروف ، مريض شد و جميع اجناس دكان و اثاث خانه منزل خود را به جهت معالجه فروخت اما ثمر نكرد؛ و جميع اطباء اظهار نااميدي از او كردند. گفت : يك روز به عيادتش رفتم و بسيار بدحال بوده و به پسرش مي گفت : اسباب منزل را به بازار ببر و بفروش و پولش را بياور براي خانه مصرف كنيد تا به خوب شدن يا مردن راحت شوم ! گفتم : اين چه حرفي است مي زني ؟! ديدم آهي كشيد و گفت : من سرمايه زيادي داشتم و جهت پولدار شدن من اين بود كه يكسالي مرضي در كربلا شايع شد كه علاج آنرا دكترها منحصر به آبليموي شيراز دانستند. آب ليموگران و كمياب شد. نفسم به من گفت : قدري آب ليمو داراي چيز ديگر ممزوج به او كن و بوي آب ليمو از آن فهميده مي شد او را به قيمت آب ليموي خالص بفروش تا پولدار شوي . همين كار را كردم ، و آب ليمو در كربلا منحصر به دكان من شد و سرمايه زيادي از اين مال مغشوش بدست آوردم تا جائي كه در صنف خودم مشهور شدم به پدر پولهای هزارهزاري. مدتي نگذشت كه به اين مرض مبتلا شدم ، هر چه داشتم فروختم براي معالجه فايده اي نكرده است ، فقط همين آخرين متاع بود كه گفتم اين را بفروشند يا خوب مي شوم يا مي ميرم و از اين مرض خلاص ‍ مي شوم. 📚يکصد موضوع ۵٠٠ داستان(سيد علي اکبر صداقت) https://eitaa.com/Sheeroghazal/1843
مبادا زندگی را دست نخورده برای مرگ بگذاری https://eitaa.com/Sheeroghazal/1841
دست به بندمی دهم گر تو اسیر می بری https://eitaa.com/Sheeroghazal/1841
تکیه کلام استادان دانشگاه ادبیات تهران ۱۳۲۵/ از قریب تا ملک‌الشعرای بهار و علی اصغر حکمت https://eitaa.com/Sheeroghazal/1846