برای خوشبختی راه درازی نروید ...
دنبال داشتن آدم خاصی ، شغل خاصی
موقعیت و مدرک و قیافه خاصی نباشید ...
خوشبختی یعنی که از همین چیزهای
مثلا معمولی و دم دستی ، لذت ببرید ...
از همین چیزهای ساده ای که یادتان رفته
روزی ... شبی ... وقتی ...
داشتنش آرزویتان بود ...
خوشبختی را با همین چیزهای
معمولی به خانه هایتان بیاورید ...
#شعر_و_غزل
🎙 @Sheeroghazal
کیفیت زندگی شما را دو چیز تعیین می کند:
کتاب هایی که می خوانید
انسان هایی که ملاقات می کنید.
#همنشین
@Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
احمد شاملو می گه:
مایوس نباش…
من امیدم را در یاس یافتم
مهتاب ام را در شب
عشقم ام را در سال ِ بد یافتم
و هنگامی که داشتم خاکستر می شدم
گـُر گرفتم …
#احمد_شاملو
#امید
@Sheeroghazal
معرفی کتاب #محدودیت_صفر
کتاب محدودیت صفر نوشته جو ویتالی وایهالیا کالاهولن، به اصول مهم روانشناسی، علمی و معنوی اشاره میکند و موفقیت و رسیدن به هدف را از جنبههای مذهبی مورد بررسی قرار میدهد. این کتاب از دانش کهن بومیان هاوایی برگرفته شده است.
روش این بومیان با نام هو اوپونو پونو شیوهای برای دستیابی به ثروت، سلامتی و آرامش است. به عقیده جو ویتالی (Joe Vitale) و ایهالیا کالاهولن (Haleakalā Hew Len) انسان با رجوع به خود و قبول کردن کامل تمامی مسئولیتها و رسیدن به محدودیت صفر – جایی که هیچ محدودیتی وجود ندارد – میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند و از بین ببرد و این عمل را به وسیله این روش بومیان مطرح میکند. حالت صفر را میتوان به عشق خالص تعبیر کرد.
هو اوپونو پونو به معنای رها شدن از بند انرژیهای سمی درون آدمی است. در کتاب محدودیت صفر (Zero limits) میآموزید که هیچ محدودیتی برای رسیدن به هر آنچه که میخواهید وجود ندارد و شما تنها به افکار و دیدگاهی مثبت نیاز دارید.
#کتاب
#محدودیت_صفر
@Sheeroghazal
ebook6715[www.takbook.com]-1.pdf
3.07M
وقتی خود واقعیتان شوید هر آنچه کامل، تمامعیار، بیعیبونقص و درخورتان است در اختیارتان قرار خواهد گرفت. وقتی اختیار را به دست خود واقعیتان بدهید، خواه ناخواه شاهد کمال در افکار، گفتار، کردار و اعمالتان خواهید بود اما اگر اجازه دهید افکارتان بر شما حکومت کنند خودبهخود نقصان را تجربه خواهید کرد و به سمت بیماری، گیجی، انزجار، افسردگی، قضاوت و فقر هبوط خواهید کرد.
#پی_دی_اف
#کتاب
@Sheeroghazal
💕ميگويند كه در زمان موسی خشکسالی پيش آمد.
آهوان در دشت، خدمت موسی رسيدند كه ما از تشنگی تلف می شويم و از خداوند متعال در خواست باران كن.
موسی به درگاه الهی شتافت و داستان آهوان را نقل نمود.
خداوند فرمود: موعد آن نرسيده
موسی هم برای آهوان جواب رد آورد.
تا اينكه يكی از آهوان داوطلب شد كه برای صحبت و مناجات بالای كوه طور رود. به دوستان خود گفت: اگر من جست و خیز کنان پایین آمدم بدانيد كه باران می آيد وگرنه اميدی نيست.
آهو به بالای كوه رفت و حضرت حق به او هم جواب رد داد. اما در راه برگشت وقتی به چشمان منتظر دوستانش نگاه كرد ناراحت شد. شروع به جست و خیز کرد و با خود گفت:
دوستانم را خوشحال می كنم و توكل می نمایم. تا پایین رفتن از کوه هنوز امید هست.
تا آهو به پائين كوه رسيد باران شروع به باريدن كرد
موسي معترض پروردگار شد.
خداوند به او فرمود: همان پاسخ تو را آهو نیز دریافت کرد با این تفاوت که آهو دوباره با توکل حرکت کرد و اين پاداش توكل او بود.
هیچوقت نا امید نشويد...
شايد لحظه اخر نتيجه عوض شود، پس مجددا توكل كنيد..
#توکل
#تلاش
#امید
@Sheeroghazal 🍃🍃🍃
امشب لیله الرغائب است
" شب آرزوها "
شب خواستن ها ,
شب طلب کردن ها ,
شب بخشش خداوند ,
شب گرفتن آنچه می خواهی
از قدرت لایزال
پس :
محیا شو , دلت را از
کینه ها خالی کن , ببخش ,
مهربان تر از همیشه باش
تا دلت آینه ای شود و صیقلی
چه زیبا شبی ست امشب...
#شب_آرزوها
#ماه_رجب
@Sheeroghazal
صفائی بود دیشب با خیالت خلوت ما را
ولی من باز پنهانی ترا هم آرزو کردم
#دعا
#شهریار
#آرزو
@Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه ضرب المثل چینی می گه:
برنج سرد را می شه خورد!
چای سرد را می شه نوشید!
اما نگاه سرد را نمیشه تحمل کرد!!
با آدم بی احساس نه می شه حرف زد
نه قدم زد و نه زندگی کرد…
#انسان
@Sheeroghazal
💫روز-خوب_را_من_میسازم👌
امروز زیباترین روز خداست🌹
یک بغل لبخند و حالِ خوب، بر می دارم و به استقبالِ اتفاقاتِ خوبِ امروزم می روم،
و شک ندارم که همه چیز، خوب پیش می رود؛
چون من اینطور خواسته ام!
به دیروز و اتفاقاتش فکر نمی کنم، هرچه بود گذشت و تمام شد،
اما زندگی ادامه دارد و من این ادامه را قربانیِ گذشته های تمام شده و دیروزهای از دست رفته نخواهم کرد !😍👌👌
#صبح
#حال_خوب
@Sheeroghazal
💕ازعزراییل پرسیدند:
تابحال گریه نکردی زمانیکه جان بنی آدمی را میگرفتی؟
عزرائیل جواب داد:
یک بارخندیدم،
یک بارگریه کردم
ویک بارترسیدم.
«خنده ام» زمانی بودکه به من فرمان داده شد جان مردی رابگیرم،اورادرکنارکفاشی یافتم که به کفاش می گفت:کفشم را طوری بدوز که یک سال دوام بیاورد! به حالش خندیدم وجانش راگرفتم…
«گریه ام» زمانی بود که به من دستور داده شدجان زنی رابگیرم، او را دربیابانی گرم و بی درخت وآب یافتم که درحال زایمان بود... منتظر ماندم تا نوزادش به دنیا آمد سپس جانش را گرفتم..دلم به حال آن نوزاد بی سرپناه درآن بیابان گرم سوخت وگریه کردم…
«ترسم» زمانی بودکه خداوندبه من امرکردجان فقیهی را بگیرم نوری ازاتاقش می آمد هرچه نزدیکتر میشدم نور بیشترمی شد وزمانی که جانش را می گرفتم ازدرخشش چهره اش وحشت زده شدم... دراین هنگام خداوند فرمود:
می دانی آن عالم نورانی کیست؟..
او همان نوزادی ست که جان مادرش راگرفتی.
من مسئولیت حمایتش را عهده دار بودم هرگز گمان مکن که باوجودمن،موجودی درجهان بی سرپناه خواهد بود...
#حکمت
#عرفان
@Sheeroghazal🍃🍃🍃
آدم های مشهور - اورهان پاموک.pdf
382.1K
آدم های مشهور نوشته اورهان پاموک نویسنده ترک که به گفته آقای بهارلو دو سال قبل برای نوشتن یک رمان، سفری مطالعاتی به ایران داشت، اثری است ناب و در تراز پرورده ترین داستان های کوتاه جهان.
راوی داستان آدم های مشهور یک کودک ده دوازده ساله است، و از همین رو تصویرها در داستان همه کودکانه اند، یعنی با نوعی معصومیت و سادگی و در عین حال شیرینی ارائه شده است.
#آدم_های_مشهور
#رمان
@Sheeroghazal
کجایی ساقیا! برخیز!
که غوغا می کند در سر، خیال خواب دوشینم…
#حافظ
@Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلت را بتکان
اشتباهاتت وقتی افتاد روی زمین
بگذار همانجا بماند
فقط از لابلای اشتباه هایت،
یک تجربه را بیرون بکش
قاب کن و بزن به دیوار دلت
اشتباه کردن اشتباه نیست
در اشتباه ماندن اشتباه است.
#فروغ_فرخزاد
#تجربه
@Sheeroghazal
غايب نمىشود ز نظر نقشِ روى او
هر سو كه بنگرم نگرانم به سوى او
گردد نسيمِ صبح يكى از مقيّدان
گر بگذرد به سلسلۀ مُشکبوىِ او
#زین_الدین_علی
@Sheeroghazal
ای کسانی که ایمان آورده اید! بخشش های خود را با منّت و آزار باطل مسازید.
۲۶۴/بقره
@Sheeroghazal
#صبح_بخیر
📝 خورشید،هر روز صبح؛ به خاطر زنده بودن من و تو طلوع می کند!
📝 هرگز، منتظر «فرداى خیالى» نباش؛ سهمت را از «شادى زندگى»، همین امروز بگیر...
📝 فراموش نکن «مقصد»، همیشه جایى در «انتهاى مسیر» نیست! «مقصد» لذت بردن از قدم هایی است،که برمى داریم!
چایت را بنوش!
نگران فردا مباش!
از گندم زار من و تو مشتی کاه می ماند برای بادها!
@Sheeroghazal
معجزه ذهن .PDF
3.25M
کتاب معجزه ذهن اثری از تونی بازان ، در مورد ۱۰ روش بهره برداری از ذهن می پردازد و قدرت آن را به نمایش می گذارد و نشان می دهد که تمام افعال و اینده ما از ذهن نشات می گیرد و مفصلا به آن و کارکرد آن و روش استفاده از آن می پردازد. تونی بوزان یک نویسنده و مشاور آموزشی بود. او از بنیان گذاران و ارائه کنندگان تکنیکهای نقشهبرداری ذهنی است. او مدعی است که با ورزشکاران المپیک، دانشگاهها، بچهها در همه سنین و اشخاص برجسته و مشهور کار کرده تا به آنها یاد دهد که چگونه استفاده از قدرت ذهنیشان را افزایش دهند.
#معجزه_ذهن
#پی_دی_اف
#کتاب
@Sheeroghazal
مولانا چه قشنگ می گه:
چو خدا بود پناهت چه خطر بود ز راهت
به فلک رسد کلاهت که سر همه سرانی
#مولانا
#خدا
@Sheeroghazal
🌹🌸🌹
آدم هایی هستند در زندگیتان؛
نمی گویم خوبند یا بد..
چگالی وجودشان بالاست...
افکار،
حرف زدن،
رفتار،
محبت داشتنشان
و هر جزئی از وجودشان امضادار است...
یادت نمی رود
«هستن هایشان را...»
بس که حضورشان پر رنگ است.
ردپا حک می کنند، این ها روی دل و جانت...
بس که بلدند «باشند»...
این آدم ها را، باید قدر بدانی...
وگرنه دنیا پر است از آن دیگرهای
بی امضایی که شیب منحنی حضورشان، همیشه ثابت است...
#قیصر_امین_پور
#شاعر
@Sheeroghazal 🍃🍃🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمیاب ترین آدم هایی که واژه ی انسانیت برازنده شون هست؛ کسانی هستند که می دونند ممکنه محبتشون هیچ وقت جبران نشه ولی باز محبت می کنند.
#مهربانی
#انسانیت
@Sheeroghazal
💕کوهنوردی تصميم گرفت، تنها قله کوه را فتح کند، هوا سرد بود و کم کم هوا تاريک شد چيزی به فتح قله نمانده بود که ناگهان پایش روی سنگی «لغزيد» و «سقوط» کرد.
در آن لحظات که «مرگ» را حس میکرد، متوجه شد که طناب نجات به دور کمرش حلقه زده و وسط «زمين» و «آسمان» مانده است.
در آن تاریکی با درد و ترس و در سکوت، فرياد زد «خدايا» مرا درياب و نجاتم بده.
صدایی از درون خود شنید: چه می خواهی برايت بکنم؟
کوهنورد گفت: کمکم کن «نجات» پيدا کنم.
صدا گفت: آيا من می توانم تو را نجات دهم؟
کوهنورد گفت: البته که تو می توانی مرا کمک کنی چون تو خدایی و بر هر کاری توانایی.
صدای درونش گفت: پس «اعتماد» کن و آن طناب را ببر؛ اما کوهنورد ترس داشت، اعتماد نکرد و محکمتر چسبيد به طنابش.
چند روز بعد گروه نجات جسد منجمد و مرده کوهنورد را پيدا کردند که فقط يک متر با زمين فاصله داشت...
#داستان_کوتاه
#اعتماد_به_خدا
@Sheeroghazal 🍃🍃🍃
ابلهان گفتند مجنون را ز جهل
حسن لیلی نیست چندان هست سهل
بهتر از وی صد هزاران دلربا
هست همچون ماه اندر شهر ما
گفت صورت کوزه است و حسن می
می، خدایم میدهد از نقش وی
مر شما را سرکه داد از کوزهاش
تا نباشد عشق اوتان گوش کش😍
#مولانا
#مثنوی
@Sheeroghazal