eitaa logo
شعر و غزل
2هزار دنبال‌کننده
976 عکس
501 ویدیو
39 فایل
📕شعر و غزل های عاشقانه و عارفانه 📕معرفی انواع کتاب همراه با پی دی اف 📚حکایت و داستان
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطراتت را،نمیگویم دور بریز، اما قاب نکن به دیوار دلت …💜 در جاده ی زندگی، نگاهت که به عقب باشد؛💜 زمین می خوری… زخم بر می داری… و درد می کشی…💜 نه از بی مهری کسی دلگیر شو … نه به محبت کسی بیش از حد دلگرم …💜 به خاطر آنچه که از تو گرفته شده، دلسرد مباش، تو چه می دانی؟ شاید … روزی … ساعتی … 💜 آرزوی نداشتنش را می کردی… تنها اعتماد کن و خود را به او بسپار …💜 هیچ کس آنقدر قوی نیست که ساعتها بر عکس نفس بکشد …! در آینده لبخند بزن…💜 این همان جایی است که باید باشی ! هیج کس تو نخواهد شد آرامش سهم توست …💜 @Sheeroghazal
یکی_بود_یکی_نبود_محمدعلی_جمالزاده.pdf
948K
معرفی کتاب یکی بود و یکی نبود مجموعه‌ای متشکل از یک دیباچه٬ شش داستان کوتاه نوشتهٔ سید محمدعلی جمال زاده‌ است که در سال ۱۳۰۰ منتشر شده‌است. این کتاب را آغازگر ادبیات واقع‌گرای فارسی و داستان‌کوتاه‌نویسی در ایران دانسته‌اند. از شاخصه‌های یکی بود و یکی نبود طنز جمال زاده است. به‌طور کلی در رمان‌های اولیه نویسنده با لحن جدی و صریح به انتقاد از وضعیت سیاسی و اجتماعی می‌پردازد ولی در داستان کوتاه‌های این مجموعه از سلاح طنز استفاده می‌کند تا در برابر قدرت بایستند و شاید این یکی از علل توفیق بیشتر این اثر باشد. @Sheeroghazal
جالب و خواندنی👌 جمله زیبایی که مفهوم صبر ، زمان ، گذر عمر رو برامون آشکار می کنه ... وقتی پدر ۵۰ ساله‌ای از پسر پانزده ساله‌اش می‌خواهد که دو سال دیگر صبر کند تا صاحب اتومبیلی برای خودش شود، این فاصله ی ۷۳۰ روزه، فقط ۴ درصد عمر پدر را تشکیل می‌دهد، اما این دو سال، ۱۳ درصد از عمر پسر را در بر می‌گیرد. پس عجیب نیست اگر برای پسر، این مدت، سه یا چهار بار طولانی‌تر باشد. به همین صورت، دو ساعت از زندگی یک کودک ۴ ساله، مساوی است با دوازده ساعت از زندگی مادر ۲۴ ساله‌اش یعنی اگر از کودک بخواهیم که برای گرفتن یک آب نبات، دو ساعت صبر کند، مثل این است که از مادرش بخواهیم برای خوردن یک فنجان قهوه، دوازده ساعت انتظار بکشد.
«صحیح بنویسیم» چند کلمه که گاهی اشتباه یا جابه‌جا نوشته می‌شوند: ✅ توزرد ⛔️ توضرب ✅ چرک‌نویس (≠ پاک‌نویس) ⛔️ چک‌نویس ✅ مقَنّی (چاه‌کن) ⛔️ مغَنّی (آوازخوان) ✅ بی‌مُحابا ⛔️ بی‌مُهابا ✅ غیظ (خشم) ⛔️ غیض ✅ دورِ زمانه ⛔️ دور و زمانه ✅ خرد (ناچیز، اندک) ⛔️ خورد ✅ در ⛔️ دربع ✅ اولویت ⛔️ الویت ✅ فلاسک ⛔️ فلاکس ✅ انزجار ⛔️ انضجار ✅ مهَیّا ⛔️ محَیّا ✅ ما بِازا ⛔️ ما به‌ازا ✅ با وجود این ⛔️ با این‌ وجود @Sheeroghazal
نعمت آرَد غفلت و شُکر انتِباه صید نعمت کُن به دام شُکر شاه شُکر جان نعمت و نعمت چو پوست زانکه شُکر آرد تو را تا کوی دوست _دفتر_سوم @Sheeroghazal
🍁 از افلاطون پرسيدند : شگفت انگيز ترين رفتار انسان چيست؟ پاسخ داد : از كودكى خسته مى شود، براى بزرگ شدن عجله مى كند و سپس دلتنگ دوران كودكى خود میشود ابتدا براى كسب مال و ثروت از سلامتى خود مايه مى گذارد سپس براى باز پس گرفتن سلامتى از دست رفته پول خود را خرج مى كند طورى زندگى مى كند كه انگار هرگز نخواهد مرد و بعد طورى مى ميرد كه انگار هرگز زندگى نكرده است انقدر به آينده فكر مى كند كه متوجه از دست رفتن امروز خود نيست در حالى كه زندگى گذشته يا آينده نيست، زندگى همين حالاست... @Sheeroghazal
کس ندانست که مجنون چه ندا کرد به دشت که صدای جرس قافله، لیلا لیلاست @Sheeroghazal
داستانک در سال ۱۹۸۹ زمین لرزه هشت و دو ریشتر بیشتر مناطق آمریکا را با خاک یکسان کرد و در کمتر از چند دقیقه بیش از سی هزار کشته بر جای گذاشت.در این میان پدری دیوانه‌وار به سوی مدرسه پسرش دوید اما با دیدن ساختمان ویران شده مدرسه شوکه شد. با دیدن این منظره دلخراش یاد قولی که به پسرش داده بود افتاد: پسرم هر اتفاقی برایت بیفتد من همیشه پیش تو خواهم بود و اشک از چشمانش سرازیر شد. با وجود توده آوار و انبوه ویرانی‌ها کمک به افراد زیر آوار نا ممکن به نظر میرسید اما او هر لحظه تعهد خود به پسرش را به خاطر می‌آورد. او دقیقا روی مسیری که هر صبح به همراه پسرش به سوی کلاس او می‌پیمودند تمرکز کرد و با به خاطر آوردن محل کلاس به آنجا شتافته و با عجله شروع به کندن کرد. دیگر والدین در حال ناله و زاری بودند و او را ملامت می‌کردند که کار بی‌فایده‌ای انجام میدهد.ماموران آتش نشانی و پلیس نیز سعی کردند او را منصرف کنند اما پاسخ او تنها یک جمله بود: آیا قصد کمک به مرا دارید یا باید تنها تلاش کنم؟؟؟ هشت ساعت به کندن ادامه داد، دوازده ساعت... بیست و چهار ساعت... سی و شش ساعت و بالاخره در سی و هشتمین ساعت سنگ بزرگی را عقب کشیده و صدای پسرش را شنید فریاد زد پسرم! جواب شنید : پدر من اینجا هستم، پدر من به بچه‌ها گفتم نگران نباشید پدرم حتما ما را نجات خواهد داد. پدر! شما به قولتان عمل کردید. پدر پرسید وضع آنجا چطور است؟؟ ما ۱۴ نفر هستیم ما زخمی گرسنه و تشنه‌ایم. وقتی ساختمان فرو ریخت یک قطعه مثلثی شکل ایجاد شد که باعث نجات ما شد. پسرم بیا بیرون، نه پدر اجازه بدهید اول بقیه بیرون بیایند من مطمئن هستم شما مرا بیرون می آورید و هر اتفاقی بیفتد به خاطر من آنجا خواهید ماند... @Sheeroghazal 🍃🍃🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر زیباست امیدوار بودن… باامید زندگی کردن… نه امید به خود که غرور است نه امید به دیگران که حماقت است امید به خدا که منبع تمام آرامش هاست… @Sheeroghazal
هر پیش آمد یک تجربه است: بنجامین فرانکلین هفت ساله بود که مرتکب اشتباهى شد و تا هفتاد سالگى آن را فراموش نکرد. در کودکى عاشق یک سوت شد. آن‌قدر هیجان‌زده شده بود که به درون مغازه رفت و بدون آن که قیمت آن را بپرسد همه‌ى پولى را که در جیب داشت روى پیشخوان مغازه ریخت و سوت را برداشت و با خود به خانه برد. توى خانه آن‌قدر در سوت دمید و صداهاى گوشخراش تولید کرد که اعصاب همه‌ى اعضاى خانه را داغان کرد. همه او را دعوا کردند و برادرش با ریشخند از او پرسید آن تحفه را چند خریده است؟ وقتى بنجامین پاسخ داد برادرش خنده‌اى کرد و گفت سوت را با قیمت گرانى به او فروخته‌اند. و راست مى‌گفت. بنجامین با شنیدن این حرف بغضش ترکید و به گریه افتاد. سال‌ها بعد وقتى که فرانکلین یک شخصیت جهانى و سفیر کبیر امریکا در فرانسه شده بود هنوز این ماجراى تلخ را به یاد داشت و فراموش نکرده بود سوت را خیلى بیش از قیمت آن خریده بود و بیش از لذتى که براى او به ارمغان آورده بود از این موضوع رنجیده خاطر شده بود. اما این داستان براى فرانکلین درس بزرگى شد. او مى‌گوید: «وقتى بزرگ شدم و وارد اجتماع شدم و فعالیت‌هاى انسان‌ها را دیدم فهمیدم عده‌ى زیادى براى خرید سوت‌هاى مورد علاقه‌ى خود مبالغى بسیار بیشتر از ارزش واقعى آن‌ها مى‌پردازند. به نظر من بدبختى انسان به خاطر این است که ارزش واقعى چیزها را نمى‌داند و بهایى بیش از ارزش آن‌ها برایشان پرداخت مى‌کند!» @Sheeroghazal
آیین زندگی @PDFbo0ok.pdf
6.08M
معرفی کتاب کتاب آیین زندگی به قلم دیل کارنگی، بهترین و مؤثرترین روش جهت غلبه بر نگرانی‌های روزمره را در اختیار شما قرار می‌دهد تا بتوانید دیدگاهی سرشار از آرامش در ذهن خود خلق کنید و آن را بپرورانید. این کتاب به شما نشان می‌دهد که چگونه پیش از اینکه نگرانی و اضطراب شما را از پا در آورد، شما آن را شکست دهید، چگونه از انتقاد دیگران بدون هیچ توجهی گذر کنید، چگونه هر روز را تنها برای همان روز زندگی کنید، چگونه تشویش را از خود دور کنید و در نهایت به شما نشان می‌دهد تا در 14 روز، افسردگی‌تان را درمان کنید. این کتاب خلاصه‌ای از تجربیات عملی زندگی بسیاری از تاثیرگذارترین مردمان بر روی کره‌ی زمین را به تصویر می‌کشد و دیل کارنگی با معرفی حالت‌های مختلف اشخاص معروف و برجسته، راهکارهایی اساسی جهت دستیابی به زندگی‌ای با کم‌ترین نگرانی و مشکل در اختیارتان قرار می‌گذارد. @Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕"با افکار زیبا زندگیتان را تغییر دهید!" 🔹 تصمیم بگیرید که شاکر و قدردان باشید. بارها و بارها این کار را انجام دهید. 🔸 بیش از حد نگران اتفاقات پیش رو نباشید. شاید مدام فکر کنید که در گذشته باید کار دیگری انجام می‌دادید، اما به یاد داشته باشید نباید در این افکار غرق شوید و از لحظه اکنون غافل شوید. 🔹 شما نمی‌دانید که آینده چه چیزی برایتان به ارمغان دارد، پس بهترین کار این است که بهترین استفاده را از زمان حال داشته باشید. 🔸 دو چیز بیش از بقیه روزتان را می‌سازد؛ صبر و شکیبایی و دومی دیدگاه شما به زندگی. 🔹 صبر کردن به معنای انتظار کشیدن نیست، بلکه به این معنی است که در هنگام تلاش کردن برای رسیدن به خواسته خود همواره نگرشتان را مثبت نگه دارید. @Sheeroghazal🍃🍃🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
‌خُنُک آن دم که نشینیم در ایوان من و تو به دو نقش و به دو صورت، به یکی جان من‌ و تو دادِ باغ و دمِ مرغان بدهد آب حیات آن زمانی که درآییم به‌ بستان من‌ و تو @Sheeroghazal
زادروز امام نهم شیعیان بر دوست داران و پیروان آن حضرت فرخنده و گرامی باد🌹🌹 @Sheeroghazal
از ابو سعید ابوالخیر سوال کردند. این حسن شهرت را از کجا آوردی؟ ابوسعید گفت : شبی مادر از من آب خواست، دقایقی طول کشید تا آب آوردم، وقتی به کنارش رفتم، خواب، مادر را در ربوده بود، دلم نیامد که بیدارش کنم، به کنارش نشستم تا پگاه، مادر چشمان خویش را باز کرد و وقتی کاسه ی آب را در دستان من دید، پی به ماجرا برد و گفت: «فرزندم، امیدوارم که نامت عالم‌گیر شود» @Sheeroghazal 🍃🍃🍃
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
علت حسد از دیدگاه حافظ و مولانا به بیان خانم دکتر مشایخی @Sheeroghazal
دو عالم را به یک بار از دل تنگ برون کردیم تا جای تو باشد @Sheeroghazal
کتاب وقتی باز است، ذهنی است که حرف می‌زند. وقتی بسته است، دوستی است به‌ انتظار. وقتی فراموش می‌شود، جانی‌است که می‌بخشاید، وقتی نابود شود، دلی است که می‌گرید... @Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
شاملو یه جایی به آیدا می گه: باید ماند و به تو ثابت کرد، که با موی سفید هم زیبایی… @Sheeroghazal
هیچ نیازی به رقابت با دیگری نیست... تو خودت هستی و همان گونه که هستی بسیار خوب است؛ خودت را بپذیر... راهی را نرو که از سرِ ترس است... راهی را برو که عشق و سرور تو را وادار به پیمودنش می کند… مقاومت درونی را کنار بگذار، بگذار امور همان گونه که هستند، باشند. این پذیرش، تو را به آن قلمروی آرامش درون خواهد برد... هرگاه این لحظه را به هر شکلی که باشد به گونه ای عمیق بپذیری ، در آرامش هستی... @Sheeroghazal
از کسی که تو سختی ریشه هاتو به امید گره می زنه، مواظبت کن. @Sheeroghazal
افکار خود را مثبت نگه دارید... زیرا افکارتان به کلمات‌تان تبدیل می‌شوند؛ سخنان مثبتی به زبان آورید، چرا که کلمات‌تان به رفتارتان تبدیل می‌شوند؛ رفتارهای مثبتی داشته باشید، زیرا رفتارتان تبدیل به عادت می‌شوند و عادات خود را مثبت نگه دارید زیرا عادات‌تان به ارزش تبدیل می‌شوند. در نهایت، ارزش‌های خود را مثبت نگه دارید، چرا که ارزش‌های هر کسی به سرنوشتش تبدیل می‌شوند. @Sheeroghazal
ضرب المثل «آفتابه لگن هفت دست ... شام و ناهار هیچی» این ضرب المثل کنایه به کسی است که به نیازهای ضروری زندگی نمی پردازد اما برای تجملات زندگی هزینه می کند. در قدیم مردم با دست غذا می خوردند و رسم بود که قبل از غذا خوردن دست های خود را با آفتابه و لگن بشویند. چون آفتابه و لگن از تجملات سفره بود، بعضی ها سعی می کردند بر سر سفره چند دست از آن بیاورند، در نتیجه انتظار می رفت که غذا نیز مفصل تر باشد، اما گاهی پیش می آمد در سفره بیشتر به جای غذا، آفتابه و لگن بود. در چنین موردی از این ضرب المثل استفاده می شد. @Sheeroghazal
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دستهای خالی به دنيا آمده ايم با دسته‌ای خالی هم از دنيا خواهيم رفت، پس: نگران چيزهای که آرامش را از تو می گيرند نباش... 🌷نگرانی، مشکل فردای تو را از بين نخواهد برد، اما آرامشِ امروزت را قطعا از تو خواهد گرفت... 💐ﻧﮕﺮاﻥ ﻓﺮﺩاﻳﺖ ﻧﺒﺎﺵ… ﺧﺪای ﺩﻳﺮﻭﺯ و اﻣﺮﻭﺯﺕ، ﻓﺮﺩا ﻫﻢ ﻫﺴﺖ.. ﺧوشبختی یعنی: ﻧﮕــــــــــــﺎﻩ خدا... @Sheeroghazal
صبح یعنی پرواز، قد کشیدن در باد... چه کسی می‌گوید: پشت این ثانیه‌ها تاریک است...؟ گام اگر برداریم، روشنی نزدیک است! 📚 @Sheeroghazal