eitaa logo
شِیخ .
10.8هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
132 ویدیو
5 فایل
‌الله ‌ - طلبه - نویسنده - فعال رسانه #طلبه‌ی‌جوان‌حزب‌اللهی . مدیر - @Modir_sheikh تبلیغات - @O_o_tab_o_O ناشناس : https://daigo.ir/secret/84750920
مشاهده در ایتا
دانلود
نکنه بخاطر منفعت خودت حقیقت رو فدا کنیا ..!
روی حرفم به ادمین های ایتاست . سلام ... میدونستید شما رسالت عظیمی دارید ؟ شما در قبال وقت اعضای کانالتون مسئول هستید و در قبال محتوایی که انتشار میدید اون دنیا باید پاسخگو باشید . پس لطفا اگر صرفا جهت خوش گذرانی و انتشار مطالب غیر مفید کانال زدید یکم با خودتون خلوت کنید شاید به نتیجه رسیدید . ‌. .
از اینکه احسان کرمی رفته شبکه‌ ی منوتو تعجب نکنید. جای آشغالا . . . همیشه توی سطل زباله‌ست!
هرشب قبل از اینکه بخوابم دنبال غم و غصه‌هام میگردم ... اما پیداشون نمیکنم(: انگار یکی مامور میشه تا اونارو از من بگیره . شبها وقتی که چشم هامو روی هم میزارم تصویر امام خمینی در مقابلم نقش میبنده و یادم میوفته که هرگز نباید درگیر هموماتِ شخصی زندگی خودم باشم . هر صبح بعد از اینکه از چهاردیواری خونه خارج میشم نسیمِ خنکِ پاییزی به صورتم شلاق میزنه و یادم میوفته که باید خودم رو تربیت کنم تا یروزی بتونم پاسدارِ این آب و خاک باشم و اگر لازم شد جون بدم . وقتی به حوزه میرسم نگاهم قفل به قاب عکس حضرت آقا میشه که روی دیوار بزرگ نمازخونه نصب شده ... لبخند روی لبام میاد و با انگیزه راهی کلاس درس میشم تا برای آبادانی وطنم درس بخونم و در آینده حرفی برای گفتن داشته باشم . عصرها به پدربزرگم نگاه میکنم که هشت سال از این مرز و بوم دفاع کرده و حالا محکم تر از دوران جوانی‌ش از آرمان‌های انقلاب دفاع میکنه . کلاشینکف بابابزرگ حالا تغییر شکل داده و به دست من رسیده ... قلمِ من شاید همون تیر های خلاصی باشه که آقاجون وسط سر بعثی ها خالی کرده .. من خوشبختم ! شب ها به حاج قاسم فکر میکنم که به خاطر امینت من جون داد . صبح‌ها به وظیفه ام .. الحمدالله که ایرانیِ مسلمانِ طلبه‌ی پیرو خط امام و شهدا هستم - .. آمالِ من هرگز دچار هم و غمی نمیشه ... خیالِ من محبتِ اهل بیت علیه السلام رو داره ! من شکست ناپذیرم(: ✍🏻 ||
در نزول گریه‌ام دیدم صعود خویش را اشک چون پایین بیاید روح بالا می‌رود ! #الهم‌الرزقنا‌شهادت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کنار من بِنِشین . . . و بگو چه چاره کنم ؟ برای غربت تلخی که در وطن دارم :)؟
همومات‌ِآمال : اندوه‌های آرزو‌ها خیلی ترکیبِ زیبا و عمیقیِ . . !
انبیاء معجزه دارند . . . تو خود معجزه‌ای :)♥️
آقا . . . کَم است . باید که من [ بابا ] بگویمت ..
محمد ص همانِ بارانِ در برهوت است ! بارانی ، در برهوتِ مملو از جهلِ عربستان ... همان که نام و راه و کلامش معجزه‌ای بس عظیم است برایِ تمام‌ِ سال‌های زندگانیِ بشریت - به راستی این محمد ص است که معجزه با خود آورده یا تمامِ معجزاتِ عالم محمد ص را با خود آورده اند ؟ الله الله ... پناه بر خداوندِ عزوجل که این چنین حیرتِ مخلوقاتِ عاشق را برانگیخته است . . . اگر رسول الله ص نبود ، عشق در کدام نام جلوه‌گر می‌شد ؟ أشهد أن محمد رسول الله  دل و جان و قلب آدمیزاد غنج می‌رود ؛ آن هنگام که نام مبارکِ آخرین نبی و فرستاده‌ی خداوند را بر زبان می‌آورد ! چه خوش است حالِ قلبی که شیفته‌ی نامِ محمد ص باشد . . ✍🏻
[غروبِ جمعه‌ای که گذشت] هموماتِ‌آمال:شرح‌در‌تصویر
دنیا پایین‌ترین مرحله‌ای است که نفس در آن حضور دارد و چون انسان متوجه‌ی دنیاست ، ابزار تصرف در دنیا را که بدنش باشد ، به اشتباه حقیقت اصلی خویش می‌پندارد ‌. در واقع ، مشکل برای انسان‌ها از آنجایی آغاز می‌شود که تماما متوجه بدن جسمانی‌شان می‌شوند . پ.ن : چقدر درگیرِ منِ دروغینِ خودمون هستیم ؟
این خیال محالی است که انسان بتواند با حفظ [آبرو] قدمی برای اسلام بردارد . درجنگِ‌گرم‌انسان‌بایدجمجمه‌اش رابه‌خداعاریه‌دهد... ودرجنگ‌ِنرم باید [آبرویش] را بدهد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
- فاقد‌ کپشن :) -
به قول مامانم یه زنِ فعالِ نه شرقی ، نه غربی باش ! غربی ها پذیرشی نسبت به جنسیت لطیف زنانشون نداشتن و میخواستن شبیه مردها باشن . شرقی ها هم پستو نشین بودن و سال‌های زندگیشون در مطبخ خونه سپری میشد .. پ.ن : حالا شما خودت فکر ‌کن ببین زنِ نه شرقی نه غربی چجور زنیه ؟
شِیخ .
- اگر از کمند عشقت بروم کجا گریزم ؟ که خلاص بی تو بند است و حیات بی تو زندان ! .
برهمان‌عهد‌که‌بستیم برآنیم‌‌هنوز ... !
میدونید امروز صبح داشتم به چی فکر می‌کردم !؟ به اینکه ما آدمها زنجیر وار به هَم محتاجیم . بیمار به پزشک نیاز داره . معلم به دانش آموز .. شاگرد به استاد ، راننده تاکسی به مسافر ، گوینده به شنونده ، مدیر به کارکنان ، مجری به بیننده ، نویسنده به خواننده ، فرزند به خانواده و ... ولی داستان از اونجایی قشنگ میشه که همه مردم از هر قشری که باشند بنده‌ی خدا هستند . و خداست که طبیبِ واقعیِ ، معلمِ حقیقیِ ، نگهدارِ همیشگیِ ! اما ما آدمها رو طوری خلق کرده که در راه رسیدن به سعادت یاور همدیگه باشیم !.. همونطور که یک بیمار نمیتونه خوب عبادت کنه و بدنِ ضعیف قادر نیست در راه اسلام دوندگی کنه ، ذهنِ ناآگاه هم نمیتونه در مسیر رضایت معبود قدمِ چشم‌گیری برداره !.. پس طبیب و دبیر ؛ هردو به یک اندازه برای یک جامعه اسلامی مهم هستند . و البته همه‌ی مشاغل !..👇🏿 .
مثلا یک کارگردان میتونه با ساخت فیلم ، مبلغ دین اسلام باشه ! یک نقاش میتونه نگارگرِ وقایع تاریخی ایران و اسلام باشه . یک نویسنده میتونه داستان پردازی های بی نظیری ارائه بده و به صورت غیر مستقیم دعوت کننده‌ی دین محمد ص باشه. .
این ما هستیم که برای خودمون هدف گذاری می‌کنیم . وای به حال آدمهایی که اهدافِشون محدود شده به درآمدهای آن‌چنانی و زندگی‌های لاکچری . این‌طور آدم‌ها نظمِ زندگانی بشریت رو بهم میریزن . به طمع پول و جایگاه ، آدم کُشی میکنن .. به طمع ثروت اندوزی به کشورشون خیانت میکنن‌ ! وای به حال آدمهایی که اهدافشون محدودِ ! این آدم‌ها ، خطرناکند. ممکنه الان گول نخوردن اما قطع به یقین آیندشون تباه میشه و تعداد زیادی انسان دیگه رو با خودشون به سیاه چاله‌ی دنیاپرستی میکشونن. .
فقط یادمون نره .. اگر کارمون برای رضایت خدا نباشه به اندازه یک هِل پوچ هم نمی‌ارزه . امروز بیمارستان بودم ، دکتر وقتی متوجه شد من طلبه ام گفت : همه‌ی مشکلاتِ مردم از بی دینی‌ِ ! و چقدر درست میگفت(: درسته که خیلی مونده تا آدم حسابی بشیم و خودمونو به خدا ثابت کنیم .. اما همینکه محب اهل بیت علیه السلام هستیم به نظرم صد - هیچ از بقیه آدمها جلوییم . .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- تواگر‌یوسف‌خودرانَشِناسی‌عجب‌است -
- رفیقِ با معرفت یعنی این ...
اگه حقِ انتخاب داشتم ... به خدا میگفتم منو پرتاب کنه به هشتاد سالگیم ، بشینم کنجِ خونه ، به پشتیِ قرمز تکیه بدم و از سماورِ کنار دیوار استکان های چایی رو پر کنم و ببرم برای نوه‌هام . نمیدونم ! انگار دورانِ پیری قشنگ ترین دورانِ زندگی هر آدمیِ . چون فارق از هرگونه تلاشی برای آینده ، میتونی بشینی و به ثمره زندگی‌ت نگاه کنی ‌. میدونم خیلی از آدمها حسرتِ دوران جوانی از دست رفتشون رو میخورن - اما من همیشه وقتی شروع میکنم‌ به خوندن کتاب ، دوست دارم زودتر به فصل آخر برسم . اما هیچوقت دوست ندارم که خوندن اون کتاب تموم بشه .. یا من موجود عجیبی ام یا دوران پیری زیادی قشنگه . ✍🏻||
دقیقا نمی‌دانم چند سالَت بود .. برایِ کدام ماه وَ کدام روز بودی؟ نمیدانم شب‌ها پیش از خواب به چه می‌اندیشیدی ؟ حسرتِ کدامِ کارِ نکرده یا کدام راهِ نرفته را میخوردی ؟ اصلا نمی‌دانم چه شد که با حبیب ازدواج کردی ؟ نمیدانم چرا ..؟ من حتی با تو خاطره‌ی دو نفره‌ هم ندارم :) حتی از تو عکس یادگاری هم ثبت نکرده ام تا هنگامِ دلتنگی تماشایت کنم . . پیرهنی از تو در پستوی اتاقم پنهان نکرده ام تا روی صورتم بکشم ، بِبُویَم و وجودت را احساس کنم . من .. فرزندِ فرزندِ فرزند تو ام و تو مادرِ مادرِ مادرم ! نسبتمان دور ... قلبهایمان نزدیک . نه از تو خاطره‌ی واضحی در ذهن دارم و نه قابِ قابل تاملی برای شرح در ذهنِ خسته ام تداعی می‌شود. در این لحظه من هیچ چیز نمی‌دانم .. فقط این را می‌دانم که دوستت دارم . یعنی ... چطور بگویم ؟؟ دوستت داشتم . میبینی ؟ زمانِ حال ، خالی از وجود توست . در همان روزها ماندگار شدی و قدم در فصل های دیگرِ زندگانی نگذاشتی - من بازهم به خانه‌ی تو خواهم آمد .. اما تو نخواهی بود تا با دست های حنا کرده ات ، نوازشم کنی و خوش آمد بگویی . من بازهم به خانه ات خواهم آمد .. من بازهم به خانه ات خواهم آمد . اما تو را ، دیگر نخواهم دید :))) دیگر چشم‌های عسلیِ چروکیده‌ی کسی ، انتظارِ آمدنمان را در آن خانه نمی‌کشد . دیگر سماور آن خانه برایِ مان قُل قُل نمیجوشد‌. تو به من بگو با غمِ نبودَنت چگونه کنار بیایم ؟ درد را به کدام بالین روانه کنم ؟ کاش دوباره کنجِ همان خانه ی قدیمی که آقاجان برایتان ساخته بود ، میدیدمتان . کاش دوباره میتوانستم ببینمتان. کاش هنوز هم میدیدمتان .. خدا رحمت کند گیسو سفیدِ رنجورِ سفرکرده‌ی عزیزِ ما را. پائیزِهمان‌قرنی‌که‌قرار‌است بدونِ‌شما‌به‌پایان‌برسد .