eitaa logo
شعر هیأت
9.1هزار دنبال‌کننده
885 عکس
162 ویدیو
12 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹لحظۀ دیدارِ تو🔹 سامرا امشب ز شب‌های دگر زیباتری در جلال و در شرف اُمّ القرای دیگری سر به سر لبریز از عطر گل پیغمبری مهدی از تو، تو دل از خلق دو عالم می‌بری هست و بود کبریا را در بغل بگرفته‌ای جان ختم الانبیا را در بغل بگرفته‌ای کعبه را در بر گرفتی، قبلۀ دل‌ها شدی با صفاتر از حرم، خُرّم‌تر از سینا شدی روح‌بخش روح عیسی، طور صد موسی شدی نوربخش چشم خورشید جهان‌آرا شدی مهدی آمد تا جهان را جنّت اعلی کند مهدی آمد تا گره از کار عالم وا کند چشم وا کن نقش جاء الحق به بازویش ببین ذوالفقار حیدری در تیغ ابرویش ببین یک جهان توحید در چشم خداجویش ببین صوت قرآن بشنو و لعل سخن‌گویش ببین اوست آقایی که بر عالم امامت می‌کند قائم است و با قیام خود قیامت می‌کند عاشقان با بذل جان گلبانگ جانان بشنوید بانگ تبریک از خدای حیّ منّان بشنوید ذکر جاء الحق ز نخل و باغ و بستان بشنوید اهل قرآن از زبانش صوت قرآن بشنوید سورۀ قدر از دهان او طنین انداخته شورها در آسمان و در زمین انداخته او چراغ آرزوی دودمان آدم است او نه یک آیت که در معنی کتاب محکم است انبیا را اوّل است و اولیا را خاتم است او مسیحای عزیز یازده عیسی‌دم است او همه بود و همه هست امام عسکری‌ست همچو قرآن بر سر دست امام عسکری‌ست... ای کویر دل بهار از ابر رحمت‌بار تو ای چراغ آفرینش روشن از رخسار تو آفتاب آورده سر بر سایۀ دیوار تو عید ما یک لحظه، آن هم لحظۀ دیدار تو «یوسف گمگشته» تو، «کنعان» همه عالم، بیا ای یگانه منجی ذرّیۀ آدم بیا آفتاب کعبه! کعبه بی‌قرارت تا به کی؟ باغبانا! تشنه گل‌های بهارت تا به کی؟ چشم مظلومان عالم اشک‌بارت تا به کی؟ پرچم ثاراللَّهی چشم انتظارت تا به کی؟ کی شود عدل تو در کلّ زمین کامل شود؟ با ظهورت آیۀ اکمال دین کامل شود ای خدا را دست و بازو! دست بر شمشیر کن آیۀ فتحاً مبین را بر همه تفسیر کن آفرینش را پر از گل‌واژۀ تکبیر کن کلّ عالم را به تیغ عدل خود تسخیر کن ای خدا را دست قدرت! ای علی را نور عین! تا به کی فریاد ما اَین الحسن اَین الحسین؟... 📝 🌐shereheyat.ir/node/3827@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹موعود🔹 ...هر کوچه و هر خانه‌ای از عطر، چو باغی‌ست در سینهٔ هر اهل دل و دلشده داغی‌ست آویخته بر سر درِ هر خانه چراغی‌ست بر هر لبی از موعد و موعود، سراغی‌ست از شوق، همه رو به سوی میکده دارند یاری ز سفر، سوی وطن آمده دارند کی یار سفر کردهٔ ما از سفر آید بعد از شبِ دیجورِ محبان، سحر آید از باب صفا، قبلهٔ ما کی به در آید بی‌بال و پران را پر و بالی دگر آید کی پرده گشاید ز رخ آن روی گشاده کز رخ کند از اسب، دو صد شاه، پیاده... تو در پی خود، قافله در قافله داری در سلسلهٔ زلف، دو صد سلسله داری با آن‌که خود از منتظرانت گله داری سوگند به آن اشک که در نافله داری با یک نگه خود، مس ما را تو طلا کن آن چشم که روی تو ببیند تو عطا کن ای گمشدهٔ مردم عالم به کجایی؟ کی از مه رخسارهٔ خود پرده گشایی؟ ما ریزه‌خوریم و تو ولی‌نعمت مایی هر جمعه همه چشم به راهیم بیایی یک پرتو از آن چاردهم لمعه نیامد بیش از ده و یک قرن شد، آن جمعه نیامد... بشکسته ببین سنگ گنه بال و پر از ما کس نیست در این قافله، وامانده‌تر از ما ما بی‌خبریم از تو و تو باخبر از ما ما منتظِر و خونْ دلت ای منتظَر از ما ما شب‌زده‌ایم و تو همان صبح سپیدی تنها تو پناهی، تو نویدی، تو امیدی عشق ابدی و ازلی با تو بیاید شادی ز جهان رفته، ولی با تو بیاید آرامش بین‌المللی با تو بیاید ای عِدلِ علی! عَدلِ علی با تو بیاید عمری‌ست که در بوتهٔ عشقت به‌گدازیم هر کس به کسی نازد و ما هم به تو نازیم هرچند که ما بهره‌ور از فیض حضوریم داریم حضور تو و مشتاق ظهوریم نزدیک تو بر مایی و ماییم که دوریم با دیدهٔ آلوده چه بینیم؟ که کوریم در کوه و بیابان ز چه رو دربه‌دری تو؟ هم منتظِر مایی و هم منتظَری تو... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/267@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جاءَ الحق🔹 باز دل، چلّه‌نشین حرمِ راز شده‌ست مرغ شب، با نفس صبح هم‌آواز شده‌ست باز با دست سحر، پنجره‌ها باز شده‌ست باز فصلِ سفرِ چلچله آغاز شده‌ست با نسیمی که به دل‌جویی من می‌آید باز عطر گل نرگس ز چمن می‌آید این گل لاله، که زیبایی بی‌حدّ دارد در چمن تازگی و لطف مجدّد دارد نکهت فاطمه و عطر محمّد دارد آفرینش به لبش، ذکر خوش‌آمد دارد این گل سرخ، که از گلبن توحید شکفت هر که دیدش، «زَهَقَ الباطِلُ و جاءَ الحَق» گفت جلوۀ «وَالقمر» و آیت «وَالعصر» آمد رحمت واسعۀ بی‌حد و بی‌حصر آمد فتح نزدیک شد و، زمزمۀ نصر آمد کارفرمای دوعالم، ولیِ‌ عصر آمد گرچه در خوشدلی فاطمه، تردیدی نیست زادروز پسرش هست، ولی عیدی نیست چه بگویم که مرا عقدۀ عالم به گلوست داستان من و غم، خاطرۀ سنگ و سبوست کی شود پرده به یک سو رود از چهرۀ دوست «آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست» عید روزی‌ست، که بارد به جهان ابرِ کَرم مصلح کل بزند تکیه به دیوارِ حرم عید روزی‌ست، که آفاق گلِ نور شود از جهان، سایۀ بیدادگران دور شود روز نابودی تزویر و زر و زور شود یعنی از پرتو موسی، همه جا طور شود عید روزی‌ست، که آفاق منوّر گردد باغ سرسبز شود، باز ورق برگردد عید روزی‌ست، که دل‌ها شود از غصه جدا روز آغاز ثمربخشی خون شهدا برسد پرتو روشنگر مصباح هدی تکیه بر کعبه زند منتقم خون خدا بشنود گوش فلک، صوت خوش تکبیرش دولت عدل شود، دولت عالم‌گیرش عید روزی‌ست، که با عشق، هم‌آهنگ شود عرصه بر تهمت و تزویر و ریا تنگ شود نرم، چون آب، دلِ سخت‌تر از سنگ شود باغ سرسبز و نشاط‌آور و گل‌رنگ شود عید روزی‌ست، که ایمان و امان تازه شود یک چمن لالۀ پرپر شده، شیرازه شود ای که جبریل امین، پیک پیام‌آور توست ای که عیسای نبی، روز فرج، یاور توست سرمۀ چشم ملائک، همه خاک در توست چشم بر راه ظهورت به خدا، مادر توست تو بیا! تا غم عالم، همه از دل برود کشتی از دامن توفان، سوی ساحل برود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1381@ShereHeyat
ما حلقه اگر بر در مقصود زدیم از بندگی حضرت معبود زدیم این الفت ما به دوست امروزی نیست یک عمر دم از مهدی موعود زدیم 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹حضور تو پیداست!🔹 اگرچه غايبى، امّا حضورِ تو پيداست چه غيبتى‌ست؟ كه عطرِ عبور تو پيداست مقام گلشنِ اشراق، نافه‌خيز از توست بلى! شفاعت انسان به رستخيز از توست... تو كيستى كه قيامت، قيامتِ كبرا‌ست تو كيستى كه قيامت ز قامتت پيداست تو كيستى كه «يدالله» در تنت جارى‌ست زبان قاطع شمشير عدل تو كارى‌ست نگاه منتظرانت هنوز مانده به راه سپيد شد ز فراق تو سنگ‌فرشِ پگاه خدا به دست تو داده‌ست عدل عالم را سپرده نيز به دستت حساب آدم را ز هر چه هست به گيتى، سرآمدت خوانند تويى كه قائم آل محمدت خوانند ولادتت نه فقط آبرو به شعبان داد كه در ضمير تمامى مردگان جان داد اَلا ستارۀ موعودِ گرم و عالمتاب! به دشت تيرۀ هستى چو آفتاب بتاب بتاب و ظلمت ظلم زمانه را بردار ز گرده‌‌هاى بشر تازيانه را بردار 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1383@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹لبیک یا امام🔹 شعری به رسم هدیه... سلامی به رسم یاد روز تولد تو سپردم به دست باد ای باد! راه خانۀ موعودمان کجاست ای رودهای گمشده! مقصودمان کجاست ای کاش باد بود و غزل بود و جاده‌ها می‌آمدیم سوی تو ما پا پیاده‌ها می‌آمدیم و عرض ادب، عرض احترام تبریک عید و گفتن لبیک یا امام... روز تولد تو زمین مهربان‌تر است خورشید شاد‌تر شده گویا جوان‌تر است کوچه به کوچه زمزمۀ طاق نصرت است عید است و جمکران تو امشب قیامت است... دورم ولی تو مرحمتت دیر و دور نیست بودن فقط منوط به شرط حضور نیست مادربزرگ گفت که او، حَیّ و حاضر است بر حال ما همیشه نگهبان و ناظر است دستش گره‌گشاست، نگاهش گره‌گشاست یک خنده روی صورت ماهش گره‌گشاست ای دل چرا شکسته و ساکت نشسته‌ای چیزی بگو که ندبه و آهش گره‌گشاست شعبان کرامت است و شفاعت علی‌الخصوص ماه تمام نیمۀ ماهش گره‌گشاست شب پشت شب گره به گلوی غزل زده حلقه به حلقه زلف سیاهش گره‌گشاست حلقه به حلقه در زده تبریک گفته‌ام نام تو را در این شب تاریک گفته‌ام نام تو روشنایی صبح است و راز عشق خواندم پس از اذان طلوعت نماز عشق روز تولد است و سلام و ارادتی دادم به دست باد به شوق زیارتی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1386@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مهدی موعود🔹 ..هله! ای باد که از سامره راهی شده‌ای از همان شهر پر از خاطره راهی شده‌ای قبل هر چیز بگو این‌که ز یارم چه خبر؟ وه که از فاصله با او گله دارم، چه خبر؟ منتظر باشم از این راه بیاید یا نه؟ آن سفر کرده به ناگاه بیاید یا نه همه با هم به همین جاده اگر خیره شویم می‌توانیم به این فاصله‌ها چیره شویم.. می‌رسد او که همه منتظرانش هستیم هر کجا هست به دنبال نشانش هستیم راه را باز کنید اسب سپیدش پیداست از همین فاصله آن قد رشیدش پیداست این نمازی‌ست که هر روز به جا آوردید بله آن مهدی موعود، به جا آوردید؟ با همان سادگی و عدل علی آمده است گر چه ما باورمان نیست ولی آمده است وه که بر ظلم چه بی‌واهمه شمشیر کشید بر سر کفر چنان فاطمه تکبیر کشید نام خونین حسین است که بر لب دارد خطبه‌هایش همگی آتش زینب دارد در همان وقت و زمانی که خدا می‌داند از همان جا و مکانی که خدا می‌داند می‌رسد تا پر پرواز شما بگشاید «مژده، ای دل! که مسیحا نفسی می‌آید» 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5794@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹نشانی ظهورت پیداست🔹 آن صدایی که مرا سوی تماشا می‌خواند از فراموشیِ امروز به فردا می‌خواند آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت هم‌نفس با من از آهنگ فراقم می‌خواند داشت از گوشۀ ایران به عراقم می‌خواند یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست می‌روم می‌روم از خویش به هر جا او هست جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست سهله آغوش گشوده‌ست مفاتیح به دست رایحه رایحه با بوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست مرا سوی خودش می‌خوانَد خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است خانۀ دوست که نام دگرش سامره است آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟ وطن آن‌جاست برایم که پر از خویشتن است یعنی آن‌جا که در آن خانۀ محبوب من است سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟ از دل‌آرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟ ما همه غرق سکوتیم تو این‌بار بگو سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند قَسَمت می‌دهم آری به همان راز و نیاز آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟ آخرین مرتبه کی راهی میقات شده‌ست؟ آخرین بار کجا غرق مناجات شده‌ست؟ خسته از فاصله‌ام با منِ بی‌تاب بگو با من از گریۀ او در دل سرداب بگو سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟ حرمت ساحل آرام‌ترین امواج است این گدا سامره‌ای نیست، ولی محتاج است از زمستان پیاپی به بهارم برسان بر لبم عرض سلام است به یارم برسان ما به تکرار دچاریم بگو با یارم غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر تو فقط چارۀ هر دردی و برمی‌گردی وعدۀ بی برو برگردی و برمی‌گردی روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود جای دل، آن‌چه شکسته‌ست، قفس خواهد بود از سر مأذنۀ کعبه اذان می‌خوانیم قبلۀ کج شده را سوی تو می‌چرخانیم هر کجا می‌نگرم ردّ عبورت پیداست کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست تازه این اول قصه‌ست، حکایت باقی‌ست ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقی‌ست می‌نویسم که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4601@ShereHeyat
شهر آینه‌دار می‌شود با یک گل پروانه‌تبار می‌شود با یک گل گفتند نمی‌شود، ولی می‌بینند یک روز بهار می‌شود با یک گل 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹پایان انتظار🔹 به خودنماییِ برگی، مگو بهار می‌آید بهار ماست سواری که از غبار می‌آید قرارهای زمین را به هم زنید که یارم از آسمان چه به موقع سر قرار می‌آید یقینی است برایم حضور حضرتش آن‌سان که روز روشنم اکنون به چشم تار می‌آید: درفش عدل علم شد، و زار، کار ستم شد که برگزیده‌سواری به کارزار می‌آید به چشم، برقِ پر از رعدِ تیغِ حیدرِ کرّار به گوش، بانگِ چکاچاکِ ذوالفقار می‌آید زمان اگر همه شب باشد، آفتاب شود او زمین اگر همه صحراست، آبشار می‌آید سپاه دشمن اگر کوه، کاه در نظر او ز بیم کَرّ و فَرِ او، حقیر و خوار می‌آید اگرچه جنگ کند، جنگ را دمی نپسندد به کارزار به دستور کردگار می‌آید برای صلح می‌آید، برای شوق می‌آید برای عشق می‌آید، برای یار می‌آید کسی که بر سر جنگ است با تمام حسودان کسی که با همهٔ عاشقان کنار می‌آید به دادخواهی از انبوه بی‌گناه یتیمان به دست‌گیری این کودکان زار می‌آید اگرچه رنج جهان را فراگرفته، همین هم نشانه‌ای‌ست که پایان انتظار می‌آید به لاله‌ای که برون کرده سر ز برف، نظر کن قسم به داغ شهیدان، که آن بهار می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5452@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹انّا فَتَحنا🔹 وقتی مساجد تشنۀ یک ختم قرآنند در گیر و داری که خیابان‌ها چراغانند وقتی برای بستۀ درها کلیدی نیست وقتی تمام قفل‌ها سر در گریبانند می‌آیی و «اِنّا فَتَحنا» روی لب داری یعنی برایت کارهای سخت آسانند ارباب‌ها و خواب‌های بر پر قوشان از چند شب قبل از ظهور تو پریشانند احوالشان آن لحظه باید دیدنی باشد وقتی مُعبّرها تو را «منصور» می‌خوانند می‌آیی و یک عده بر خود سخت می‌لرزند می‌آیی و یک عده قَدرت را نمی‌دانند من در خیابان‌هایمان گَز می‌کنم نذرت! وقتی تمام چشم‌ها دنبال مهمانند 📝 @ShereHeyat