eitaa logo
شعر هیأت
10.3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
174 ویدیو
14 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹زیباترین تغزّل عالم🔹 گل کرده در ردیف غزل‌های ما حسین شوری غریب داده به این بیت‌ها حسین زیباترین تغزّل عالم به نام اوست هرجا که شعر می‌شود آغاز با حسین این واژه‌ها همیشه برایم مقدّس‌اند زنجیر، طبل، سینه‌زنی، کربلا، حسین این کوچه‌ها مسیر عبور محرّم‌اند حس کرده‌اید رد شده از هر کجا حسین؟ حس کرده‌اید در وسط روضه‌های‌مان ما را چه‌قدر می‌زند آیا صدا حسین؟ حس کرده‌اید تشنه که باشیم، زودتر سیراب می‌شویم بگوییم «یا حسین»؟ آری! حسین مرهم هر درد بی‌دواست دارد برای هر غم و دردی دوا حسین یا از سکوت خاک به پا خیز، محتشم! یا شورشی دوباره برانگیز با حسین... دیگر سکوت می‌کنم و قطره‌قطره اشک... شاید مگر ادامۀ این شعر را حسین... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5663@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مرهم🔹 هرچه را خواهی بگیر از ما ولی غم را مگیر غم دوای دردهای ماست مرهم را مگیر.. صد بلا رد می‌شود با قطره اشکی بر حسین پس خدایا در بلاها اشک نم‌نم را مگیر چند ماهی می‌شود تنها دعای ما شده: ای خدا از عاشقان ماه محرم را مگیر بیرقت را سال‌ها در دسته‌ها برداشتیم یاحسین از دست ما امسال پرچم را مگیر گریه بین روضه‌های دسته‌جمعی بهتر است نعمت مرثیه‌خواندن‌های با هم را مگیر فیض می‌بردیم از یک آه سوزان بر حسین یارب از سینه‌زنان فیض دمادم را مگیر در لباس رزم با کفار خونم را بریز در میان رختخواب مرگ جانم را مگیر 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5159@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹 آغاز حیات🔹 روز و شب در دل دریایى خود غم داریم اشک، ارثى‌ست که از حضرت آدم داریم شادى هر دو جهان در دل ما پنهان است تا غمت در دل ما هست، مگر غم داریم؟ گاه در هیأت رعدیم و پر از طوفانیم گاه در خلوت خود بارش نم‌نم داریم تازه آغاز حیات است شهید تو شدن ما فقط غمزهٔ چشمان تو را کم داریم عقل در دایرهٔ عشق تو سرگردان است عقل و عشق است که در ذکر تو با هم داریم در قیامت دل ما در پى قَد قامتِ توست ما چه کارى به بهشت و به جهنم داریم.... از ازل شور حسین بن على در سر ماست تا ابد در دل خود داغ محرم داریم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1591@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹بوی چادر زهرا🔹 شکر خدا دعای سحرها گرفته است دست مرا کرامت آقا گرفته است شکر خدا که چشم همیشه حسینی‌ام اشکی برای روز مبادا گرفته است بالِ فرشته است برای تبرکش اطراف چشم‌های ترم را گرفته است اینجا حسینیه‌ست ملائک نشسته‌اند جبریل هم برای خودش جا گرفته است این دستمال گریۀ ماه محرمم امروز بوی چادر زهرا گرفته است... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4107@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مهربان‌ترین غم🔹 ای فصل لاله‌های معظًم خوش آمدی شهر همیشه سرخ محرم خوش آمدی در چشم‌های تشنۀ با شب عجین من سیل شدید، آتش نم‌نم خوش آمدی در جان زخم‌خورده‌ام از جور روزگار ای مهربان‌ترین غم عالم خوش آمدی ای از حجاز آمده تا دشت کربلا اشک فرات،گریۀ زمزم خوش آمدی.. ای ابر بی‌امان، قدمت روی چشم ما طومار نوحه‌های دمادم خوش آمدی ای کاروان که یاد تو و داغ‌های تو بر هر مصیبتی شده مرهم، خوش آمدی بر پرچم حسینیه زهرا نوشته است «به مجلس عزای حسینم خوش آمدی» 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹ایرانِ حسین بن علی🔹 باز باران است، باران حسین بن علی عاشقان جان شما، جان حسین بن علی خواه بر بالای زین و خواه در میدان مین جان اگر جان است قربان حسین بن علی شمرها آغوش وا کردند، اما باک نیست وعدۀ ما دور میدان حسین بن علی... در همین عصر بلا پیچیده عطر کربلا عطر باران، صوت قرآن حسین بن علی پرچم بیداد را روزی به آتش می‌کشد شعله‌های عشقِ سوزان حسین بن علی قدسیان از سفره‌اش نان و نمک خوردند و ما تا ابد هستیم بر خوان حسین بن علی هر کجا عشق است نام او طنین‌انداز شد در جهان برپاست طوفان حسین بن علی هر کجای خاک من بوی شهادت می‌دهد عشقم ایران است، ایران حسین بن علی گفته بودی «مرد را دردی اگر باشد خوش است» دردهای ما و درمان حسین بن علی دست بالا کن ببین لبیک‌گویان آمدند نوجوانان و جوانان حسین بن علی دست بالا کن بگو این بار با صوتی جلی دست‌های ما به دامان حسین بن علی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1116@ShereHeyat
هدایت شده از شعر هیأت
entekhabat.zip
21.32M
🇮🇷 مجموعه شعرگرافی ویژه 🇮🇷 📱 مناسب 💠 پایگاه جامع محتوایی هیأت 🌐 www.heyat.co@heyat_co
دیدم به خواب آن آشنا دارد می‌آید دیدم كه بر دردم دوا، دارد می‌آید دیدم كه با شال عزا و چشم گریان مولایمان صاحب‌عزا دارد می‌آید تو بانی این روضه‌ای! دریاب ما را آغوش خود بگشا! گدا دارد می‌آید امشب نمی‌دانم چه سرّی هست كاین‌جا بوی شهیدان خدا دارد می‌آید در این دهه خط مقدّم هیأتِ ماست از جبهه بوی كربلا دارد می‌آید اینجا صدای گریه و عطر مناجات از سنگر رزمنده‌ها دارد می‌آید آقا سؤالی داشتم، از سمت گودال آوای «وا اُمّا» چرا دارد می‌آید؟ آتش به جان خیمه‌ها افتاده از درد پایان تلخ ماجرا دارد می‌آید 📝 🌐 shereheyat.ir/node/675@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹فدای سرخی چشمت🔹 سلام فلسفۀ چشم‌های بارانی! سلام آبروی سجده‌های طولانی.. بیا که ما همه چشم از گناه می‌پوشیم چرا تو این همه از خلق رو بپوشانی؟ چقدر بر سر بازارها قدم زده‌ای که یک معامله سر گیرد از مسلمانی چقدر موقع قحطی صدا زدیم تو را و یادی از تو نکردیم در فراوانی قرار بود بسازیم خانۀ دل را چه شد که ساخته شد خانه‌های اعیانی؟ چه عهدها که پس از هر دعای عهد، شکست چه ندبه‌ها که نشد موجب پشیمانی اضافه شد به غم تو چقدر سال به سال و ما چقدر گرفتیم بی‌تو مهمانی.. چقدر در پی ما گشته‌ای چراغ به دست میان همهمۀ کوچۀ چراغانی نه روضه‌های محرم تو را تسلا داد نه شاد کرد تو را جشن‌های شعبانی خودت بیا بنشین و بخوان و اشک بریز خودت خطیب، خودت مستمع، خودت بانی بخوان که روضه از آن حنجره شنیدنی است به لهجۀ عربی، با زبان قرآنی.. بگو چگونه به هنگام آب نوشیدن همیشه می‌رسی از تشنگی به حیرانی فدای سرخی چشم سیاه تو که هنوز درون گودی مقتل نماز می‌خوانی.. 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3544@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹وعدهٔ خدا🔹 ای انتظارِ جاری ده قرن تا هنوز بی‌تو غروب می‌شود این روزها هنوز اما هنوز چشمِ جهانی به راه توست این جمعه آه می‌رسی از راه یا هنوز...؟ با اشتیاق رؤیت تو رو به آسمان هر چشم، خیره است ولی ابرها هنوز... باران پاک رحمتی و خاک می‌کشد هر لحظه انتظار نزول تو را هنوز تو وعدهٔ خدایی و جاری‌ست یاد تو در خواهش مکرّر هر «ربنا» هنوز در انتظار جمعهٔ تو ندبه می‌کند ناحیهٔ مقدسهٔ کربلا هنوز... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/559@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹أین المنتقم🔹 ما را دلی‌ست چون تن لرزان بیدها ای سرو قد! بیا و بیاور نویدها بازآ و با نسیم نگاه بهاری‌ات جانی دوباره بخش به ما ناامیدها ما جمعه را به شوق تو، تعطیل کرده‌ایم ای روز بازگشت تو آغاز عیدها بازآ که خلق را نکشاند به سوی خویش بازار پر فریب مراد و مریدها برگرد تا زمین و زمان را رها کنند چپ‌ها و راست‌ها، و سیاه و سفیدها بسیار دسته‌گل که برای تو چیده‌ایم این خاک، غرقه است به خون شهیدها خون حسین می‌چکد از نیزه‌ها هنوز برگرد و انتقام بگیر از یزیدها 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1641@ShereHeyat
ظلمت‌كده‌‏اى‌ست كوفه، چون شام بُوَد با اين‌همه، دل به يادت آرام بُوَد سرمستى‌‏ام از بادۀ‏ عشق است و عطش معراج من افتادن از اين بام بُوَد 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹شهید عشق🔹 سلامِ ایزد منان، سلامِ جبرائیل سلامِ شاه شهیدان به مسلم بن عقیل به آن نیابت عظمای سیدالشهدا به آن جلال خدایی، به آن جمال جمیل شهید عشق که سر در منای دوست نهاد به پیش پای خلیل خدا، چو اسماعیل... :: سلام بر تو که دارد زیارت حرمت ثواب گفتن تسبیح و خواندن تهلیل هوای گلشن مهرت، نسیم پاک بهشت شرار آتش قهرت، حجارهٔ سجیل تو بر حقی و مرام تو حق، امام تو حق به آیه آیهٔ قرآن، به مصحف و انجیل ببین دنائت دنیا که از تو بیعت خواست کسی که پیش جلال تو، بنده‌ای‌ست ذلیل محیط کوفه تو را کوچک است و روح بزرگ از آن به بام شدی کشته، ای سلیل خلیل! فراز بام سلام امام دادی و داد، میان لجه‌ای از خون جواب، شاه قتیل به پای دوست فکندی سر از بلندی بام که نقدِ جان، برِ جانان بوَد متاع قلیل شروع نهضت خونین کربلا ز تو شد به نطق زینب کبری، به شام شد تکمیل 📝 🌐 shereheyat.ir/node/630@ShereHeyat
علیه‌السلام فرازی از یک 🔹روح حیات🔹 مسلم که از حسین سلام مکرّرش باید که خواند حضرت عبّاس دیگرش فرموده مدح و منقبتش را به افتخار ثاراللّهی که بوده نبی مدح‌گسترش ایثار و عزم و غیرت و آزادی و شرف تعظیم می‌کنند همه در برابرش حیرت بَرَند اهل فضیلت به رتبه‌اش زانو زنند اهل کرامت به محضرش مبهوت گشته آدمیان و فرشتگان از عزّتی که کرده عطا حیّ داورش... تعریف کرد و داد خبر از شهادتش با دیدن عقیل همانا پیمبرش این است آن شهید که در یاری حسین تا روز حشر مسجد کوفه‌ست سنگرش لبّیک او حسین و طوافش به موج خون تکبیرها بلند ز هر زخم پیکرش... پیوسته بوی عطر گل نینوا گرفت زآن دسته‌های نی که عدو ریخت بر سرش سر داد و سر نکرد به جز بر حسین خم ای جان فدای پیکر در خون شناورش... این است آن قتیل که بر زندگان دهد روح حیات از نفس روح‌پرورش... بالای دار رفت و همه سربه‌دارها گل‌بوسه می‌زنند به قبر مطهّرش... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4122@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آخرین سلام🔹 به زیر تیغم و این آخرین سلام من است سلام من به حسینی که او امام من است سلام من به مرادم به سیدالشهدا که مقتدای من و شاهد قیام من است حسین! ای شده موسی به حرمت تو کلیم که شور عشق تو شیرینی کلام من است چگونه صبر کنم در غیاب حضرت تو که بی حضور تو این زندگی حرام من است اگرچه دورم از آن آستان، دلم با توست که ذکر خیر تو کار علی الدّوام من است... غروبم از غم غربت اگر چه لبریز است خوشم که عطر وصال تو در مشام من است مرا به مژدۀ دیدار تو امیدی نیست غم جدایی تو همدم مدام من است مگر که شهد شهادت به جام من ریزند که در فراق تو چندی‌ست تلخ، کام من است به راه عشق، نخستین فدایی تو منم سفیر خاص توام، این صدای عام من است به متن دفتر فضل مجاهدان بنگر که در وفای تو سرلوحه‌اش به نام من است تویی منادی صوت عدالت انسان که بازتاب تو، فریاد ناتمام من است چراغ زندگی من عقیده است و جهاد حسینی‌ام من و این مذهب و مرام من است... وجود پاک تو را چشم‌زخم تا نرسد دعا به حضرت تو کار صبح و شام من است مباش راهی کوفه به شوق دعوت خلق! در آخرین نفس این آخرین پیام من است بگو که شهد شهادت مرا گوارا باد در این محیط که زهر ستم به جام من است خوشم که بر سر عشقت سرم رود بر باد سر بریدۀ من پرچم قیام من است من این چکامه سرودم که «مسلم بن عقیل» ز روی لطف بگوید «شفق» غلام من است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3991@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹غریب🔹 به شهر کوفه غریبم من و پناه ندارم به غیر دربه‌دری‌ها پناهگاه ندارم شب گذشته به هر خانه جای بود مرا، لیک به هیچ خانه در این شام تیره راه ندارم ز خستگی‌ست به دیوار طوعه تکیه زدم من و گرنه جز به خداوند تکیه‌گاه ندارم کِشَند جانب دارالاماره با چه گناهم عزیز فاطمه جز عشق تو گناه ندارم به زیر تیغم و بالای بام وقت شهادت حسین از تو جز امید یک نگاه ندارم به راه عشق تو سر می‌دهم که وای به حالم اگر که حرمت عشق تو را نگاه ندارم... غم تو کرده سیه روز من که در همه عمرم قسم به خال تو یک نقطۀ سیاه ندارم سلام بر تو دهم لیک با زبان اشارت نگاه من به تو و طاقت نگاه ندارم... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4121@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹جرمش چه بود؟🔹 کارش میان معرکه بالا گرفته بود ‏شمشیر را به شیوهٔ مولا گرفته بود تنها میان مردم بیعت‌فروش شهر ‏انبوه کینه دور و برش را گرفته بود دلواپس غریبیِ امروز خود نبود ‏اما دلش به خاطر فردا گرفته بود دیدی که از ارادت دیرینهٔ حسین ‏یک کوفه زخم در بدنش جا گرفته بود با سنگ، پای بیعت او مهر می‌زدند ‏باور نكرد... از همه امضا گرفته بود این شهر خواب بود و ندانست قدر او ‏هر شب برای مردمش اِحیا گرفته بود جرمش چه بود؟ نسبت نزدیک با علی ‏آن شعله‌ها برای همین پا گرفته بود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/632@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مردم بیعت‌فروش🔹 شانه‌های زخمی‌اش را هیچ‌كس باور نداشت بار غربت را كسی از روی دوشش برنداشت در نگاهش كوفه‌كوفه غربت و دلواپسی عابر دلخسته جز تنهایی‌اش یاور نداشت بام‌های خانه‌های مردم بیعت‌فروش وقت استقبال از او جز سنگ و خاكستر نداشت می‌چكید از مشک‌هاشان جرعه‌جرعه تشنگی نخل‌هاشان میوه‌ای جز نیزه و خنجر نداشت سنگ‌ها کی در پی شَقّ القمر بودند؟ آه نسبتی نزدیک اگر این ماه با حیدر نداشت روی گلگون و لب پر خون و چشمان كبود سرگذشتی بین نامردان از این بهتر نداشت سر سپردن در مسیر سربلندی سیره‌اش جز شهادت آرزوی دیگری در سر نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1586@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹دریای احمر🔹 شهری که دعوت کرده بود از آفتاب ای مرد وقت وفای عهد، خود را زد به خواب ای مرد افسوس متن و خط و مُهر نامه‌هاشان را انکارها کردند روز انتخاب ای مرد.. وقتی که سر چرخاندی، از جمعیت مسجد دیدی فقط تنهایی‌ات را در رکاب ای مرد دادند با شمشیر و سنگ و دشنه و دشنام آیینه‌های اعتمادت را جواب ای مرد آبی طلب کردی ولی دریای احمر شد در دل چه سرّی داشت آن دم ظرف آب، ای مرد آوارگی‌هایت به خاطر ماند و باقی نیست از کوفۀ آن عصر، جز قصری خراب، ای مرد خون گریه کردی غربت او را شجاعانه وقت شهادت، ای سفیر آفتاب، ای مرد 📝 @ShereHeyat
🔹انتظار دوست🔹 آن پیک نامَور که رسید از دیار دوست آورد حِرز جان ز خط مشک‌بار دوست خوش می‌دهد نشانِ جلال و جمال یار خوش می‌کند حکایتِ عزّ و وقار دوست دل دادمش به مژده و خجلت همی برم زین نقد قلب خویش که کردم نثار دوست شکر خدا که از مدد بخت کارساز بر حسب آرزوست همه کار و بار دوست سیر سپهر و دور قمر را چه اختیار؟ در گردشند بر حسب اختیار دوست گر باد فتنه هر دو جهان را به هم زند ما و چراغ چشم و ره انتظار دوست کُحلُ الجواهری به من آر ای نسیم صبح زان خاک نیکبخت که شد رهگذار دوست ماییم و آستانهٔ عشق و سر نیاز تا خواب خوش که را برد اندر کنار دوست دشمن به قصد «حافظ» اگر دم زند چه باک؟ منّت خدای را که نیَم شرمسار دوست 📝 @ShereHeyat
این اشک رهایت از دل خاک کند بالت بدهد راهی افلاک کند تو اشک غم حسین را پاک نکن بگذار که این اشک تو را پاک کند 📝 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹غریب‌اند نیستانی‌ها🔹 یوسف، ای گمشده در بی‌سروسامانی‌ها! این غزل‌خوانی‌ها، معرکه‌گردانی‌ها سر بازار شلوغ است،‌ تو تنها ماندی همه جمع‌اند، چه شهری، چه بیابانی‌ها چیزی از سورۀ یوسف به عزیزی نرسید بس که در حق تو کردند مسلمانی‌ها همه در دست، ترنجی و از این می‌رنجی که به نام تو گرفتند چه مهمانی‌ها... «این چه شمعی‌ست که عالم همه پروانۀ اوست؟» این چه پروانه که کرده‌ست پرافشانی‌ها؟ یوسف گمشده! دنبالۀ این قصه کجاست؟ بشنو از نی که غریب‌اند نیستانی‌ها بوی پیراهن خونین کسی می‌آید این خبر را برسانید به کنعانی‌ها 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1399@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب قیامت🔹 چه اضطراب و چه باکى ز آفتاب قیامت که زیر سایۀ این خیمه کرده‌ایم اقامت شفیع گریه‌کنانش ائمه‌اند یکایک به این دلیل که جمع است در حسین امامت کسى که آه ندارد، چه سود آه خجالت کسى که اشک ندارد، چه سود اشک ندامت چه نعمتی‌ست نشستن میان مجلس روضه که جبرئیل در آنجا فکنده رحل اقامت.. کسى که در پى کار حسین نیست، محال است که پشت سر بگذارد صراط را به سلامت.. کسی که در کفنش تربت حسین نباشد چه خاک بر سر خود می‌کند به روز قیامت؟.. پس از قیامت عظمای تو به دشت غریبی خدا قیامت خود را سند زده‌ست به نامت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5653@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹فابکِ لِلحُسَین🔹 امام رضا (علیه‌السلام) روز اول محرم به ریان بن شبیب فرمودند: اِنْ كُنْتَ بَاكِیاً لِشَی‏ءٍ فَابْکِ لِلْحُسَینِ بْنِ عَلِی بْنِ أبِی‌طَالِبٍ (علیهم‌السلام)... 📗 عیون اخبار الرضا(علیه‌السلام)، ج۱، ص۲۹۹ در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین در هر عزای دل‌شکنی فَابکِ لِلحُسَین در خیمهٔ مراثی و اندوه اهل‌بیت قبل از شروع هر سخنی فَابکِ لِلحُسَین در مکتب ارادت اِبن‌شبیب‌ها هم‌ناله با اَباالحسنی فَابکِ لِلحُسَین إن کُنتَ باکیاً لِمُصابٍ کَأنبیاء فِی الإبتلاءِ و الحَزنِ فابکِ لِلحُسَین شب‌های جمعه مثل ملائک میان عرش با بوی سیب پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین در تندباد حادثه‌ای گر کبود شد بال نحیف یاسمنی فَابکِ لِلحُسَین دیدی اگر میان هیاهوی تشنگی طفلی و لب‌به‌هم‌زدنی! فَابکِ لِلحُسَین لب‌تشنه جان سپرد اگر عاشقی غریب یا روی خاک ماند تنی فَابکِ لِلحُسَین گرم طواف، نیزه و شمشیر و تیرها دور شهید بی‌کفنی فَابکِ لِلحُسَین... با نعل تازه جای دگر غیر کربلا تشییع شد مگر بدنی؟ فَابکِ لِلحُسَین رحمی نکرده‌اند در آن غارت غریب حتی به کهنه پیرهنی فَابکِ لِلحُسَین 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4104@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹طبیب🔹 من و جدا شدن از کوی تو خدا نکند خدا هرآنچه کند از توام جدا نکند صفای دل تویی و دل ز هرچه داشت صفا صفا ندارد اگر با غمت صفا نکند جواب نالۀ دل‌های خسته بر لب توست که را صدا کند آن کو تو را صدا نکند؟ هزار مرتبه حیف از نماز مرده بر او که زنده مانَد و جان در رهت فدا نکند رضا مباد خدا از کسی که در همه عمر تو را به قطرۀ اشکی ز خود رضا نکند رهاییِ همه عالم بود به دست کسی که هرچه بر سرش آید تو را رها نکند... کسی که خاتم خود را دهد به دشمن خود چگونه از کرم خود نگه به ما نکند گذشت عمر و اجل پر زند به دور سرم بمیرم و نروم کربلا، خدا نکند تو درد داده‌ای و تو طبیب درد منی به جز تو درد مرا هیچ‌کس دوا نکند.. 📝 @ShereHeyat