eitaa logo
شعر هیأت
10.8هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
190 ویدیو
16 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹داغ تازه🔹 غروب بود که از ره رسید مرگی سرخ در این زمانۀ مرگ سفید، مرگی سرخ! در این زمانۀ منع عبور و منع مرور خوشا گشایش راهی چنین به قلعۀ نور شکست صولت سرما... مگر بهار شده‌ست؟ که باز دامن البرز لاله‌زار شده‌ست چه شعله‌ای‌ست چنین پرشرر دماوندا! چه آتشی‌ست تو را در جگر دماوندا! چقدر لاله دمیده‌ست... داغ تازۀ کیست؟ گدازه‌های پراکندۀ جنازۀ کیست؟! چه سرخ می‌شکفد آتش سرازیرت گدازه‌های تن آرش کمانگیرت تو کوه نور شدی... تو حَرا شدی کم‌کم دهان گشوده به «إقرأ وَ ربک الأکرم» «اُحد» شدی تو و رقصید «هند» و عصیانش که بر کشد جگر حمزه را به دندانش... به قاتل تو چه پیغامی و چه پسغامی؟! سخن مباد مگر دشنه‌ای و دشنامی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4893@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹صبر🔹 برای خواندن اول یاد می‌گیرند الفبا را الفبا یافتم در متن قرآن نام زهرا را خدا از خلق عالم بیت زهرا بود مقصودش بنا کرد از اضافات همان گِل، کهکشان‌ها را ستون خانه را تا عرش بالا برد و نادان‌ها بنا کردند پای آن بنا، دیوار حاشا را چه می‌فهمد کسی این در برای شخص پیغمبر تداعی می‌کند دروازۀ عرش معلا را اگر توحیدشان را با حضور قلب می‌خواندند نمی‌انداختند امروز پشت گوش «اسری» را اگر یکبار می‌خواندند کوثر را چه می‌دیدند؟ مقام حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را.. چه می‌بینم خدا! وا شد به جایی پای بعضی‌ها که بی‌رخصت محمد هم به آن نگذاشته پا را.. دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که میکائیل از آن در می‌برد هر روز و هر شب رزق دنیا را دری را با لگد وا می‌کنند اکنون که عزرائیل بر آن با نیت قربت کشیده بال و پرها را اگر در بشکند شاید بفهمند اهل این کوچه که در یک تُنگ جا داده‌ست پیغمبر دو دریا را اگر بیرون بیاید از غلاف صبرِ حیدر، تیغ حریفی نیست بین جمعیت این مرد تنها را ولی مولا شدن تنها به تیغ و زورِ بازو نیست خدا این بار می‌خواهد بسنجد صبر مولا را نگردید ای جماعت! قبر زهرا را نمی‌یابید! علی تنها درون سینه جا می‌داد غم‌ها را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5853@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹یا فاطمه اشفعی لی🔹 می‌بارد از چشم‌هایم باران اشکی که نم‌نم شد آبشاری پریشان، رودی که پاشیده از هم زهرای من بی تو دنیا، غربت‌سرای بزرگی‌ست آبی ندارد به‌جز داغ، نانی ندارد به‌جز غم بر سفرۀ سادۀ ما، جز آب و نان و نمک نیست ای روزی کل هستی، بر خوان لطفت فراهم! ای قدر تو بی‌کرانه، ای جایگاه تو والا در چشمه‌سار احادیث، در نصّ آیات محکم مدیون لطف تو حوّا، مرثیه‌خوان تو هاجر محو دعای تو زینب، چشم‌انتظار تو مریم طعم نگاه تو والتّین، الحمد و طاها و یاسین آب وضوی تو تسنیم، اشک زلال تو زمزم تسبیح و ذکر مدامت، گلواژه‌های کلامت تصویر نوری مداوم، معنای فیضی دمادم... آه ای پرستوی زخمی! بر اهل این خانه رحمی این خانه می‌ریزد از پِی، این جمع می‌پاشد از هم تصویر آن روز کوچه، بگذار در پرده باشد طاقت ندارم بگویم از روضه‌های مجسّم روزی که در یاری از دین، دنبال من می‌دویدی با حال و روزی پریشان، با گام‌های مصمّم :: باید که پنهان بماند، از چشم دنیا مزارت باید که مخفی بماند، قدر تو قدر مسلّم شکر خدا دردمندیم، شکر خدا داغداریم در غربت فاطمیه در روزهای محرّم یا فاطمه اشفعی لی، یا فاطمه اشفعی لی یا فاطمه اشفعی لی، یا فاطمه در دو عالم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1259@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹دیوار و در🔹 کاش در باران سنگ فتنه بر دیوار و در‎ سینۀ آیینه را می‌شد سپر، دیوار و در زخم بود و شعله‌ای، بال هما آتش گرفت زآشیان سوخته دارد خبر دیوار و در...‏ خانۀ وحی پیمبر در بلا پیچید و شد، باغ پرپر، سرو زخمی، نوحه‌گر دیوار و در...‏ دختر پیغمبر و تدفین پنهانی به شب؟‎! وای بر امّت، کند لب وا اگر دیوار و در حیرتی دارم من از صبری که بر حیدر گذشت‎ ذوالفقار آرام بود و شعله‌ور، دیوار و در استخوانی در گلو، خاری به چشم، آتش به جان‎ ناله‌ها در چاه گاهی، گاه بر دیوار و در گریۀ پنهان حیدر از نفاقی آشکار شاهد سوز علی شب تا سحر، دیوار و در از فدک تا کربلا، یک خطّ طغیان بیش نیست‎ سوخت آنجا خیمه، اینجا در شرر، دیوار و در 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2277@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹ای زخمی محبت عالم!🔹 گهواره نیست کودکی‌ات را فلک؟ که هست فرمانبر تو نیست سما تا سمک؟ که هست وقتی به خواب می‌روی ای کوثر کثیر لالایی خدیجه نباشد، ملک که هست آن روزۀ سه روزه نیازی به نان نداشت ای زخمی محبت عالم! نمک که هست وقتی حضور گریه تو را آب می‌کند اشک علی نشسته برای کمک که هست نقش کبود شانه‌ات از ضربه‌های در بر شانهٔ شبان سیه نیست حک؟ که هست مُردیم از فراق تو، دل با چه خوش کنیم؟ قبری که نیست از تو به جا؟ یا فدک که هست... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1192@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹طواف🔹 در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این سوی مسجد شعله‌ور رفتی، مصاف این است این خطبۀ تو واژه واژه ذوالفقار دیگری‌ست جلوۀ آن تیغ پنهان در غلاف، این است این از امام از کعبه گفتی، بستی احرام دگر بی‌امان دور علی گشتی! طواف این است این رو گرفتی پیش نابینا، حیا آن است آن نیمه‌شب تابوت می‌خواهی، عفاف این است این می‌رسد روزی که چشم آسمان روشن شود بر مزارت کعبه می‌گوید مطاف این است این 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5384@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹ریحانه🔹 ماه پیش روی ماهش رخصت تابش نداشت ابر بی لطف قنوتش برکت بارش نداشت ظاهراً گردانده زهرا دستۀ دستاس را باطناً دور فلک بی اذن او گردش نداشت نیمِ عمرش با نبی بوده‌ست، نیمی با وصی از ازل عمر کسی این‌قدر گنجایش نداشت... شانه بر گیسوی طفلان پریشان می‌کشید دست اگر بالا می‌آمد، دست اگر لرزش نداشت رنج او را روز اگر می‌دید می‌شد شام تار لحظه‌ای بعد از پدر ریحانه آرامش نداشت... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4461@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹حسرت زیارت🔹 قلم چگونه گذارد قدم به ساحت تو «توان واژه کجا بود و طرح صحبت تو» خدا به یُمن شما رزق می‌دهد ما را زمین نشسته سر سفرۀ قناعت تو هر آنچه قد بکشد صبر، باز هم دستش نمی‌رسد به بلندای استقامت تو چه آمده به سر ماهِ رویت این شب‌ها که در توان علی هم نبوده رؤیت تو هنوز کوثر این اشک‌ها خروشان است چگونه سرد شود داغ بی‌نهایت تو تو رفته‌ای و جهان قرن‌هاست می‌سوزد و مانده روی دلش حسرت زیارت تو چقدر دست غزل در برابرت خالی‌ست بگو چگونه درآییم از خجالت تو 📝 🌐 shereheyat.ir/node/4411@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹چادر خاکی🔹 در شهر اگر هیچ کسی را غم دین نیست تا فاطمه زنده‌ست علی خانه‌نشین نیست ای دست پر از پینه ز چرخاندن دستاس افلاک در افلاک تو را جایگزین نیست... انصار هم از خطبۀ تو شرم نکردند کردند بهانه که چنان است و چنین نیست غصب فدک این بود که نام تو نباشد پیداست که دعوا سر یک تکّه زمین نیست کو چادر خاکی شده؟ کو دامن مولا؟ تا کی بزنم چنگ به حبلی که متین نیست جایی که علی هست معاویه چه کاره‌ست قرآنِ سر نیزه که قرآن مبین نیست! ای کاش که خود را برسانم به رکوعش زیرا که به جز نام تواَش نقش نگین نیست مقصود خدا از دو جهان خلقت زهراست «المنّة ‌للّه» که این است و جز این نیست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1964@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹بی‌وفایی یثرب🔹 ماهی که یک ستاره به هفت آسمان نداشت جز هاله‌ای کبود از او کس نشان نداشت گفتن همان و عالمی آتش زدن همان خورشید بود و جز دل خود هم‌زبان نداشت تا در شنید قصّه‌اش، آتش گرفت و سوخت در، چوب بود و طاقت آتشفشان نداشت از گل لطیف‌تر هوس باغ کرده بود مجذوب بود و حوصلۀ این و آن نداشت این چند روز هم به لبش جان رسیده بود می‌خواست تا علی‌ست بماند، توان نداشت ممکن نبود حرف علی را زمین نهد حیدر توان این که بگوید بمان، نداشت دستاس هم که بود علی دست بسته بود زهرا که رفت سفره نمک داشت، نان نداشت مجبور شد علی که حمایل به تن کند دریای بی‌وفایی یثرب کران نداشت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1917@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹یک آسمان کبوتر🔹 عطر تن پیمبر از این خانه می‌رود بال ملک معطر از این خانه می‌رود از اینکه مهر مادر من آب بوده است هر چشمی آمده، تَر از این خانه می‌رود وقتی در آخرین نفسش آه می‌کشد یک آسمان کبوتر از این خانه می‌رود... حیف از گلی که خانه‌نشینی نصیب اوست حیف از گلی که پرپر از این خانه می‌رود دیدی چه زود گرد یتیمی به دل نشست دیدی چه زود مادر از این خانه می‌رود... هر جا که می‌روی برو ای دل ولی بدان راه بهشت آخر از این خانه می‌رود 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1971@ShereHeyat
علیهاالسلام 🔹نماز آیات🔹 از آنچه در دو جهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه‌ای کسی که کفو علی می‌شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی‌الله دردسر دارد کسی که شهر سر سفرۀ قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟! صدا زد: «اشهد ان علی ولی‌الله» ولی دریغ که این شهر، گوشِ کر دارد... کنیز بیت علی خاک را طلا می‌کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد اگرچه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد... بگو به دشمن مولا، مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد... بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد... دهان تیغ دو دم را عجیب می‌بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه‌اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد به شعله سوخت پر و بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی، از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره‌ها تشییع که ماه، الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1272@ShereHeyat