#امام_علی علیهالسلام
#قصیده
🔹اسوۀ کامل🔹
ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
عالمی از جلوهات ز پای درآید
گر فکنی پرده یک طرف ز شمایل...
شوق وصال تو بال سالک عاشق
معرفت تو کمال عارف واصل
مست و خراب می تو عارف و عامی
عاشق و دیوانۀ تو عاقل و جاهل
سر به خط تیغ تو گذاشتن آسان
پای کشیدن ز آستان تو مشکل
مردنِ با توست زندگانیِ بر حق
زندگیِ بی تو مردن است به باطل
طاعتِ بی مهر تو بَتَر ز معاصی
خصم تو را نیست بهرهای ز نوافل
راه نبردهست بر حقیقت توحید
هر که نباشد به حق، به حقّ تو قائل...
اوفتد از آسمان به خاک مذلّت
هر که شود ذرّهای ز مهر تو غافل
ای که گواهی دهد به فضل تو قرآن
مهر تو شد محور تمام فضائل...
جان به تمنّای تو برون رود از تن
مهر تو هرگز برون نمیرود از دل...
پیر طریقت تویی قسم به حقیقت!
بیتو کسی ره نبرده است به منزل
موج ولای تو گر که دست نگیرد
غرق گنه کی رسد ز توبه به ساحل؟...
عدل الهی و روح نامتناهی
باطن موّاج و ظاهر متعادل
سرّ مگو، راز سر به مُهر خداوند
فیض نخست، از نخست اسوۀ کامل
جز تو که سر میدهد ندای «سَلُونی»؟
جز تو که آگه بوَد ز جمله مسائل؟...
کس نکند جرأت مقابله با تو
چون نگرد ذوالفقار را به مقابل
پای تو پوید طریق خانۀ مسکین
دست کریم تو میرود سوی سائل
بس که کشیدی به دوش، بار ضعیفان
شانۀ تو زخم شد ز بند حمایل
دیدۀ تاریخ چون تو باز نیابد
چرخ زند چرخ بی تو عاطل و باطل
عمر تو یک عمره بود اوّل و آخر
کعبه و مسجد تو را دو شاهد عادل
آه! که با این همه فضیلت و پاکی
سبّ تو میکرد خصم دون به محافل
نان جوین تو تر به خون دلت بود
شهد به کام تو، بود زهر هلاهل
خار به چشم تو، استخوان به گلویت
خون به دلت از جفای مردم جاهل...
فرق عدالت به تیغ ظلم دو تا شد
پایۀ دین شد در این میان، متزلزل
کیستی؟ ای مهربانْپدر! که به فرزند
تا دم آخر کنی سفارش قاتل...
📝 #سیدمحمد_رستگار
🌐 shereheyat.ir/node/5482
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل_مثنوی
🔹آخرین تکبیرة الاحرام🔹
چندیست تا با چاه خلوت میکند مولا
از دردهای خویش صحبت میکند مولا
چندیست مولا مانده است و کوه غمهایش
شبهای نخلستان و آهنگ قدمهایش
چندیست مولا همزبانی را نمییابد
او شانههای مهربانی را نمییابد
دیگر چرا بانگ سلام از در نمیآید
دیگر به یاری «مالک اشتر» نمیآید...
پیمانشکنها فاتحان روز میداناند
آوردگاه است و فقط منزلنشیناناند
جایی که ایمان در صف اَلحُکمُللهیست
نقل حدیث بیشتر معیار آگاهیست...
هر صبح در چشمانشان رنگ دغل دارند
هر شام یکبار دگر عزم جمل دارند
یک روز روی نیزهها قرآن میآویزند
یک روز بر پیراهن عثمان میآویزند
هربار با یک شیوه او را خون به دل کردند
آبی که آمد از حرا در کوفه گل کردند
در کوفه چیزی از غدیر خم نمیدانند
در کوفه تنها مرهم مولا یتیمانند
مولا شب آخر به پا میخیزد از بستر
داد از شب آخر، شب آخر، شب آخر
مولا به راه افتاده، نان آورده، برخیزید
قصد وداع با یتیمان کرده، برخیزید
این آخرین شبگرد بیدار است میآید
نانآور امشب آخرین بار است میآید...
این کوچهها مهتابباراناند با مولا
آرامش ماقبل توفاناند با مولا
از حمد تا والنّاس را مرغان شبخوان هم
در چارده تحریر میخوانند با مولا
انا الیه راجعون میجوشد از هر سو
آیات رحمت رو به پایاناند با مولا
این قوم خوابآلوده غیر از نارفیقیها
رفتار و کرداری نمیدانند با مولا...
حالا که دارد میرود مسجد، ملائک هم
«فزت و رب الکعبه» میخوانند با مولا
مولا شب آخر به پا میخیزد از بستر
داد از شب آخر، شب آخر، شب آخر
فرمود تا بر سفره ظرف شیر نگذارند
مولا سحر مهمانی رنگینتری دارند...
از او در و دیوار خواهش کرد، اما رفت
در جامهاش «در» چنگ زد برگرد، اما رفت
تو میروی و برنمیگردی خدا یارت!
اشک ملائک را درآوردی خدا یارت
از روزهای عید زیباتر سراپایش
از لحظههای جنگ محکمتر قدمهایش
دارد در و دیوار میگرید برای او
در صحن مسجد بانگ میگیرد صدای او
برخیز اعرابی نمکگیر توام امروز
بیدار شو مشتاق شمشیر توام امروز
لرزید ارکان زمین تکبیرة الاحرام
اللهاکبر، آخرین تکبیرة الاحرام...
📝 #مهدی_فرجی
🌐 shereheyat.ir/node/5483
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹چه چشمههای حیاتی🔹
چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
چه چشمههای حیاتی که از لب تو تراوید
چه مهربانکلماتی که آفتابنشانند
بیا و خطبه بخوان بر فراز منبر تاریخ
که واژههای تو نهجالبلاغههای جهانند
اگر نگاه جهانی به دستخط تو باشد
اشارههای تو مولا، هنوز نامهرسانند
غزل به سجده میافتد در آستان کلامت
که جملههای قصار تو قلّههای زبانند
هزار دفتر اگر سیّدِ رضی بگشاید
ثنای مرتبهات را چکامهها نتوانند
تو کیستی که شبیهت نیامدهست به عالم
تو کیستی که برایت نبوده هیچ همانند
تو بوترابی و آن نفحههای در کلماتت
به قلبها همه نور و به جسمها همه جانند
قدم گذار در این کوچههای حزن و خموشی
که گامهای تو بر خاکِ مرده چون ضربانند
چنین که درگهِ تو ذرّهپرور است در آفاق
بعید نیست مرا هم به آسمان برسانند
📝 #فائزه_زرافشان
🌐 shereheyat.ir/node/5024
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#نهج_البلاغه
#غزل
🔹خطوط آخر نهجالبلاغه🔹
امام رو به رهایی عمامه روی زمین
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین
خطوط آخر نهج البلاغه ریخت به خاک
چکید خون خدا در ادامه روی زمین
خودت بگو به که دل خوش کنند بعد از تو
گرسنگان «حجاز» و «یمامه» روی زمین
زمان به خواب ببیند که باز امیرانی
رقم زنند به رسم تو نامه روی زمین:
«مرا بس است همین یک دو قرص نان ز جهان
مرا بس است همین یک دو جامه روی زمین»..
📝 #محمدمهدی_سیار
🌐 shereheyat.ir/node/434
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹نذر محرّم🔹
گریه کن لؤلؤ و مرجان، که هوا دم کرده
چاهِ کوفه عطشِ چشمۀ زمزم کرده
ذوالفقاریست که سر خم نکند پیشِ کسی
پشتِ ابروی تو را خونِ جگر خم کرده
شانهای محرمِ غم نیست که این ابرِ حزین
رو به چاه آورده، پشت به عالم کرده:
«آه! ای چاه، به این قومِ وفادار بگو
که علی خوبی در حقّ شما کم کرده؟»
صبر کن صبر، علی! کربوبلا نزدیک است
مزدِ احسانِ تو را کوفه فراهم کرده
مصحف اینبار به شمشیر ورق خورد و علی
ختمِ قرآنش را نذرِ محرّم کرده
📝 #مبین_اردستانی
🌐 shereheyat.ir/node/4667
✅ @ShereHeyat
آن روز که بر شیشۀ دل، سنگ زدند
بر دامن لاله، داغها چنگ زدند
تا قدرِ شبِ قدر بماند، آن را
با خونِ شهادت علی، رنگ زدند
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹زخم بیشمار🔹
دلی برای سپردن به آن دیار نداشت
برای لحظۀ رفتن دلش قرار نداشت
امیر هیچ بهجز زخم بیشمار نخورد
امیر هیچ بهجز درد بیشمار نداشت
شبانههای علی مثل روز روشن بود
اگر که پنجرهها پردۀ غبار نداشت
نه در خیال خلافت که پیش چشمش این
به قدر وصلۀ یک کفش اعتبار نداشت
و کینهها همه یک تیغ شد فرود آمد
که چیز دیگری از کوفه انتظار نداشت
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/5484
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹امیرالمؤمنین🔹
چه در هیبت، چه در غیرت، چه در عشق، اولین هستی
میان بهترین اولاد آدم، بهترین هستی
جهان عمریست درماندهست در تردید و شک، اما
تو خود عینالیقین، روحالیقین، حقالیقین هستی
من از فتحِ درِ خیبر به دستان تو فهمیدم
که تو دست توانمند خدا در آستین هستی
سرِ در چاه را باور کنم یا ذوالفقارت را؟
که گاهی آنچنان هستی و گاهی اینچنین هستی
بگو از استخوان در گلو، از خار در چشمت
که پر از خطبههای ناتمام آتشین هستی
بگو چشم نبی روشن، بگو چشم حسودان کور؛
برای فاطمه تنها تو در عالم قرین هستی...
از آن روزی که چشمم باز شد، در گوش من خواندند:
«که تو تا لحظۀ آخر، امیرالمؤمنین هستی»
📝 #سعید_تاجمحمدی
🌐 shereheyat.ir/node/5485
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹کیست علی؟🔹
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
اگرچه سفرۀ دستش نمک نداشت ولی
به نان خشک جُوِی بیبهانه زیست علی
عجب عدالت تلخی! که ذوالفقار به دست
به حال دشمن خود نیز میگریست علی
من از تلاقی مولا و قدر فهمیدم
که قدر وسعت فهم زمانه نیست علی
تمام عمر علی گفتم و بلند شدم
کنار بستر مرگم بیا بایست... علی!
📝 #سیدمحمد_بهشتی
🌐 shereheyat.ir/node/5488
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹غریب🔹
هنوز مانده بفهمیم اینکه کیست علی
برای عشق و عدالت غریب زیست علی
چنان به لبخندش پشت کردهایم انگار
میان ما بدعهدان غریبهایست علی
کدام چاه در این شهر مرده میفهمد
که چیست معنی «یک عمر خون گریست علی»..
و خویش را چه عجیب است شیعه مینامیم
من و شما که نفهمیدهایم کیست علی
بیا عدالت و شمشیر خویش را بردار
و بار دیگر در بینمان بایست علی!
📝 #زین_العابدین_آذرارجمند
🌐 shereheyat.ir/node/5319
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹عدالت دلخواه🔹
فراتر است، از ادراک ما حقیقت ذاتش
کسی که آینۀ ذات کبریاست صفاتش
کسی که وحی به شوق کتابتش شده نازل
که خط کوفی او بوده زینت کلماتش
کسی که خطبۀ غرّاست واژه واژه سکوتش
کسی که حجت بحث ولایت است زکاتش
کسی که شیفتۀ نامههای اوست بلاغت
کسی که چشمۀ جوشان حکمت است دواتش
علیست او که زمین مفتخر شده به حضورش
علیست او که زمان معتبر شده به حیاتش
علیست معنی حیّ علی الصلاة من و تو
علی کسیست که میزان سنجش است صلاتش
هرآنچه اشک به دامان چاه ریخت شبانه
بدل به درّ نجف شد یکایک قطراتش
علی معادل عدل است آن عدالت دلخواه
بگو به دهر که تنها علیست راه نجاتش
📝 #بشری_صاحبی
🌐 shereheyat.ir/node/5489
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹یار وفادار🔹
باید که برای تو سرِ دار بمیرم
یکباره به پایت صد و ده بار بمیرم
چون نخل به پای تو بیفتم دم افطار
در راه تو چون میثم تمار بمیرم
چشمم که به چشم تو بیفتد چه بگویم؟
ای کاش که در لحظۀ دیدار بمیرم
با آن که خریدار تو بسیار فراوان...
ای کاش که من بر سر بازار بمیرم
پابند رکابت شدهام در صف صفین
این بار حلالم کن و بگذار بمیرم
ای کاش سرم بر سر زانوی تو باشد
ای کاش که چون یار وفادار بمیرم
📝 #علی_اصغر_شیری
🌐 shereheyat.ir/node/5490
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹آخرین آینه🔹
کیست الله؟ بیا از ولیالله بپرس
مقصد قافله را از بلد راه بپرس
پاسخی میدهدت بیحد و اندازه، فقط
به رکوعی برس و پرسش کوتاه بپرس...
راز مقبولیت بندگی حق را از
«اَشهَدُ اَنَّ عَلِیّاً وَلِیُ الله» بپرس
یازده آینه تفسیر کرامات علیست
آخرین آینه پنهان شده، از آه بپرس
چارده قرن گذشت و غم مولا جاریست
در دلش بغض عمیقیست که از چاه بپرس
یوسف فاطمه زندانی بیمهری ماست
ابر را پس بزن ای منتظر! از ماه بپرس
📝 #علی_سلیمیان
🌐 shereheyat.ir/node/5491
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹میآید🔹
کرامت پیشهای بیمثل و بیمانند میآید
که باران تا ابد پشت سرش یک بند میآید
کسی که نسل او را میشناسد، خوب میداند
که او تنها نه با شمشیر، با لبخند میآید
همان تیغی که برقش میشکافد قلب ظلمت را
همان دستی که ما را میدهد پیوند میآید
همه تقویمها را گشتهام، میلادی و شمسی
نمیداند کسی او چندِ چندِ چند میآید
جهان میایستد با هرچه دارد روبروی او
زمان میایستد، بوی خوش اسفند میآید
ولیالله، عینالله، سیفالله، نورالله
علی را گرچه بعضی بر نمیتابند، میآید
بله! آن آیتاللهی که بعضی خشکمذهبها
برای بیعت با او نمیآیند میآید
برای یک سلام ساده تمرین کردهام عمری
ولی میدانم آخر هم زبانم بند میآید
بخوان شاعر! نگو این شعربافی درخور او نیست
کلاف ما به چشم یوسف ارزشمند میآید
به در میگویم این را تا که شاید بشنود دیوار
به پهلوی کبود مادرم سوگند میآید!
📝 #محمدحسین_ملکیان
🌐 shereheyat.ir/node/5390
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#شب_قدر
#غزل
🔹تو حاضری🔹
گاهی اگر با ماه صحبت کرده باشی
از ما اگر پیشش شکایت کرده باشی
گاهی اگر در چاه، مانند پدر، آه
اندوه مادر را حکایت کرده باشی
گاهی اگر زیر درختان مدینه
بعد از زیارت، استراحت کرده باشی
گاهی اگر بعد از وضو مکثی کنی تا
آیینهای را غرق حیرت کرده باشی
در سالهای سال، دوری و صبوری
چشم انتظاری را شفاعت کرده باشی
حتی اگر بیآن که مشتاقان بدانند
گاهی نمازی را امامت کرده باشی
یا در لباس ناشناسی در شب قدر
از خود حدیثی را روایت کرده باشی
یا در میان کوچههای تنگ و خسته
نان و پنیر و عشق قسمت کرده باشی
پس بودهای و هستی و میآیی از راه
تا حق دلها را رعایت کرده باشی
پس مردمکهای نگاه ما عقیماند
تو حاضری بیآن که غیبت کرده باشی!
📝 #نغمه_مستشار_نظامی
🌐 shereheyat.ir/node/263
✅ @ShereHeyat
ماه رمضان دیده به ما دوخته است
ماهی که چراغ رحمت افروخته است
یک شب «شب قدر» است در این ماه، ولی
جبرانِ هزار فرصت سوخته است
📝 #محمدجواد_غفورزاده
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#شب_قدر
#غزل
🔹نشانۀ پرواز🔹
پاشیدهاند عطر دعا باز در زمین
آنک دوباره قافلۀ ناز در زمین
صبح و سلام میرسد از آسمان، ببین
آوردهاند یک سحر آواز در زمین
هر شب، هزار ماه به ما سجده میبرند
در حسرت شکفتن یک راز در زمین
رازی که آن سپیدهدم از سینۀ علی
بر لب رسید و رفت به اعجاز در زمین
گفتند: او نشانی شبهای قدر بود
گفتیم: مانده روزنهای باز در زمین
شاید شبی بشارتی از آسمان رسید
چون یازده نشانۀ پرواز در زمین
📝 #سیدضیاءالدین_شفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/2325
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#شب_قدر
#غزل
🔹بعلیٍّ بِعلی🔹
کو شب قدر که قرآن به سر از تنگدلی
هی بگویم بِعلیٍّ بِعلیٍّ بِعلی
مطلعُ الفجر شب قدر، سلام تو خوش است
اُدخلوها بسلامٍ ابدیٍ ازلی
اولین پرسش میثاق ازل را تو بپرس
تا الستانه و مستانه بگوییم بلی
همه قدقامتیان را به تماشا بنشان
تا مؤذن بدهد مژدۀ خیر العملی
ای خوشا امشب و بیداری و الغوث الغوث
خوشترش خواب تو را دیدن و بیدار دلی
ای دریغا که شب قدر، علی را کشتند
قدرنشناسترین امت لات و هبلی
کسی آن سوی حسینیّه نشستهست هنوز
همه رفتند، شب قدر تمام است؛ ولی،
باز قرآن به سرش دارد و هی میگوید
بحسین بن علیٍ بحسین بن علی
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/411
✅ @ShereHeyat
#مناجات
#شب_قدر
#غزل
🔹همین امشب🔹
بیا سنگینیِ بارِ گناهم را نبین امشب
مقدّر کن برایم بهترینها را همین امشب
برای استجابت فرصتی بهتر نخواهم یافت
گره خوردهست احیا با امیرالمؤمنین امشب
تمام عمر با خود، گرمِ جنگی تن به تن بودم
به دیدارت میآیم از جدالی سهمگین امشب
پناهِ من همین سجاده و تسبیح و قرآن است
نگاهی کن به این درماندۀ گوشهنشین امشب
شب قدر است و جا خوش کرده بغضی در گلوی من
مقدّر میشود آیا برایم اربعین امشب؟
به فردایم امیدی نیست، اکنون دستگیری کن
همین حالا، همین حالا، همین امشب، همین امشب
📝 #رضا_ابوذری
🌐 shereheyat.ir/node/4657
✅ @ShereHeyat
#ماه_رمضان
#شب_قدر
#غزل
🔹سورۀ اخلاص🔹
ناگهان در یک سحر ایمان خود را یافتم
جان سپردم آنقدر، تا جان خود را یافتم
سورۀ اخلاص را میخواستم پیدا كنم
لای شببوها، شبی، قرآن خود را یافتم...
یک شب «قدر» آسمان گل كرد در آیینهام
ذکر «یا منّان» و «یا رحمان» خود را یافتم
ذكر میگفتم ولی حالی پریشان داشتم
در شب «الغوثها» درمان خود را یافتم
شانهام لرزید و برپا شد قیامت در دلم
تا به سر قرآن گرفتم، جان خود را یافتم...
📝 #عبدالرحیم_سعیدی_راد
🌐 shereheyat.ir/node/3881
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹جراحت دل🔹
اگرچه زخم به فرقش سه روز منزل داشت
علی جراحت سر را همیشه در دل داشت
نه پنج سال خلافت، که پیش از آن هم نیز
دلی به سینه چنان مرغ نیم بسمل داشت
دمی که آینهٔ آب چاه را میدید
هزار حنجره فریاد در مقابل داشت
همیشه دست کریمش ز دیده پنهان بود
چو بوتهای که در آغوش خاک حاصل داشت
به نخل عاطفهاش دست هیچ کس نرسید
به ذره چون دل خورشید، مِهر کامل داشت
اگر شبانه به اطعام سائلان میرفت
-به جان فاطمه- شرم از نگاه سائل داشت
پس از شهادت زهرا، علی ز عمق وجود
همیشه در دل خود انتظار قاتل داشت
📝 #غلامرضا_شکوهی
🌐 shereheyat.ir/node/415
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹لختی ای پدر درنگ...🔹
ای سجود با شكوه، و ای نماز بینظیر
ای ركوع سربلند، و ای قیام سربهزیر
در هجوم بغضها، ای صبور استوار
در میان تیرها، ای شكستناپذیر
شرع را تو رهنما، عقل را تو رهگشا
عشق را تو سر پناه، مرگ را تو دستگیر
فرش آستانهات، بوریایی از كرم
تخت پادشاهیات، دستبافی از حصیر
كیست این یگانه مرد، این غریب شبنورد
این كه آشنای اوست، هم صغیر و هم كبیر
كاش قدر سال بود، آن شب سیاه و تلخ
آسمان تو غافلی، زان طلوع ناگزیر...
دست بیوضو مزن، بر ستیغ آفتاب
آی تیغ بیحیا! شرم كن وضو بگیر
لختی ای پدر درنگ، پشت در نشستهاند
رشتههای سرد اشک، كاسههای گرم شیر
📝 #سعید_بیابانکی
🌐 shereheyat.ir/node/1449
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#مثنوی
🔹چون علی کو؟🔹
دیر شد دیر و شب رسید به سر
یارب! امشب نکوفت حلقه به در
جام دلها ز غم پُر از خون شد
به کجا رفت، دیر شد، چون شد؟
شب سحر شد ولی نشد پیدا
آفتاب جمال مرد خدا
چه شد آن نیکمرد برقعپوش؟
که شب انبان نان کشید به دوش
دیدهها شد در انتظار، سپید
مرد احسان شب ز ره نرسید
دردمندان نشسته خستهجگر
بسته صد حلقه از نگاه به در
گشته درماندگان به آه و فغان
دم به دم از شکاف در نگران
تا کی آید ز راه، مرد خدا
آوَرَد کیسۀ غذا و دوا
آه! آن مرد بینشانه چه شد؟
وای! نانآور شبانه چه شد؟
منتظر مانده کودکان یتیم
که درآید ز راه، مرد کریم
همه دلخسته و پریشانحال
کرده از مادران به لابه سؤال
که چه شد ناشناس نیکوکار
مانده در خواب یا شده بیمار؟
مگر از یاد برده احسان را؟
یا فراموش کرده طفلان را؟..
چه شد آن مهربان که آمد شب؟
نان و خرما به دست و ذکر به لب
هرچه بود آن شب سیاه گذشت
کسی آگه ز راز کار نگشت
شب دیگر رسید و باز آن شب
در مرارت گذشت و رنج و تعب
کس نیامد سراغ خستهدلان
وای بر حالت شکستهدلان!
ناگهان شد بلند شیونها
خاست افغان ز کوی و برزنها
غرق شد شهر کوفه در ماتم
لرزه افتاد بر زمین از غم
شیون از هر طرف رسید به گوش
کآفتاب زمانه شد خاموش
آن که نان بهر مستمندان برد
رخت خود در جوار جانان برد
گشت روشن چو شیر حق بغنود
که غذاآور شبانه که بود
شمع حق چون ز غم گداخته شد
مرد احسان شب شناخته شد
چون علی رفت و شد جهان محروم
ناشناس شبانه شد معلوم
چون علی کو کسی که تا دم مرگ
خورد اندوه مردم بی برگ؟
چون علی کو کسی به روی زمین
که بنازد به خدمت مسکین؟
نخورَد سیر، نان به یاد فقیر
تا نمانَد گرسنهای دلگیر؟
چون علی کو امیری آزاده
که بُوَد دستگیر افتاده؟
چون علی کو کسی که در دل شب
افتد از پا ز نالۀ یارب؟
چون علی کو کسی که با قاتل
صد محبت کند به جان و به دل؟
چون علی کو کسی که با فرزند
بخروشد که چیست گردنبند؟
چون علی کو کسی که بی تشویش
بگدازد کف برادر خویش؟
چون علی کو کسی که از سرِ داد
بر سر قاضیاش زَنَد فریاد؟
کز چه مالی خریدهای خانه؟
نیست این کار، کار فرزانه
چون علی کو یکی به جاه، قرین
که شود همدم خرابهنشین؟
چون علی کو یکی خدایاندیش
که دهد سرزنش به عامل خویش؟
کز چه خوردی ز سفرهای پر سور
که تهیدست بود از آنجا دور
چون علی کو یکی به دور زمان
که زَنَد مُهر روی کیسۀ نان؟
چون علی کو یکی به زیر فلک؟
که چو بیند به سفره شیر و نمک،
دختر خویش را دهد فرمان
کز خورشها یکی بگیر از خوان
عقل و اندیشه در علی شده مات
کی زمان آورد چو او؟ هیهات!
📝 #محمدحسین_بهجتی
🌐 shereheyat.ir/node/2286
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹مهمانِ علی🔹
هیچ کس نشناخت دردا! درد پنهان علی
چون کبوتر ماند در چاه شب افغان علی
چون علی نشناخت خود را در جهان، یک حقشناس
ماند در آیینه سیمای درخشان علی
از علی کی زودتر ای صبح، سر برداشتی؟
یک شب از بالین شب تا صبح پایان علی
گرچه ای بغض، آبرویت را علی هرگز نریخت
همچو سنگ آویختی دست از گریبان علی
چاشنی دارد اگر مرگ و حیات از شور عشق
آبرویش مایه دارد از نمکدان علی
از دهانی بر دهانی میرود چون بوی گل
قصهٔ از گوشهای خَلْق پنهانِ علی
در میان آید اگر پای عدالت مینهد
داغ بر دست برادر، خشم سوزان علی
پرچم فتحی درخشان بود در روز نبرد
چون درفش صبح صادق، گَرد جولان علی
کودک باهوشِ عقل و علم بازیگوش را
با هزاران خون دل، پرورده دامان علی
در کویر خاک، باغ لاله پوش کربلا
هست چشم انداز سبزی از گلستان علی
کعبه از شوق لقای او گریبان چاک زد
هست یعنی کعبه هم از سینه چاکان علی!
نقش آن چاک گریبان، ماند در بیت عتیق
تا نشانی باشد از زخم نمایان علی
ای غم! از درد علی، بویی نیاوردی به دست
عودسان هر چند عمری سوختی جان علی
نالهٔ مجروح دارد ساز غم، امشب مگر
خورده زخم از ناترازان فرق میزان علی؟
داده بود انگشتری را بر گدای دیگری
داد جان را بر شهادت، لطف حیران علی
در میان تنگدستیها، شهادت مرده بود
گر نبود او را دمادم روزی از خوان علی
کی شهادت با علی یکدم جدایی داشتهست؟
بوده این مسکین تمام عمر، مهمان علی!
با شهادت از رگ گردن علی نزدیکتر
او در این حسرت که بیند روی تابان علی
نیست چندان اعتباری گوهر جان را، «فرید»!
تا بگویم ای سر و جانم به قربان علی
📝 #قادر_طهماسبی
🌐 shereheyat.ir/node/1452
✅ @ShereHeyat
#امام_علی علیهالسلام
#قصیدهواره
🔹علی علی🔹
کی میشود شبیهِ تو پیدا؟ علی علی
بعد از تو خاک بر سر دنیا، علی علی
دستِ حق و زبانِ حق و چشمِ حق، بهحق
آیینۀ خدای تعالی، علی علی
نامت دوای درد و کلامت شفای دل
استادِ ذو فنونِ مسیحا، علی علی
شاهینِ تیز بینِ ترازوی خیر و شر
فرمانروای محشرِ کبری، علی علی
پیرِ خرد بدایه به نامِ تو کرد و گفت:
حقِّ مبرهن است همانا علی، علی
آموزگارِ عشق گریبان درید و گفت:
دردا و حسرتا و دریغا علی، علی
شیخان و زاهدان و فقیهان و مفتیان
حق حق علی علی، یا مولا علی علی
یک شمّه از کلامِ تو شد چشمه، موج موج
یک چشمه از سکوتِ تو دریا، علی علی
دنیا هنوز نام تو را میبَرد مدام
دنیا هنوز محو تماشا: علی، علی
دنیا هنوز تشنۀ شمشیرِ عدلِ توست
آن تلخترْ شرابِ گوارا، علی علی
دیگر علی ندید به خود خاک و، دید اگر
پیش از تو بود حضرت زهرا علی، علی
یکچند بود حضرت زهرا انیس تو
یکعمر... آه، تنها تنها علی علی
دستِ عقیل سوخت که گویند دشمنان
«با دوست هم نکرد مدارا علی»، علی
گفتیم «در نمازش...» گفتند «در نماز؟
او هم نماز میخواند آیا؟ علی؟ علی؟»
یاران و زهرِ غَدر، شیاطین و تیغِ کین
ای زخمخورده از همۀ ما، علی علی
بیراهه است و ظلمت، بیراهه است و ظلم
بانگی بزن به خیل رعایا، علی علی
ما ماندهایم و معرکه، ما ماندهایم و تیغ
ما ماندهایم و صف به صف اعدا، علی علی
ای خطِ نورِ لمیزلی، تا ابد بتاب
دیروز را بریز به فردا، علی علی
من با زبان خاک چگونه بخوانمت؟
بالانشینِ عالمِ بالا، علی علی
دنیای بیتو تودۀ خاکیست بیخدا
بعد از تو خاک بر سرِ دنیا، علی علی
تنها، غریب، تنها، حتی میانِ ما
حتی در این مراسمِ احیا، علی علی...
📝 #امید_مهدینژاد
🌐 shereheyat.ir/node/1453
✅ @ShereHeyat