#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹مهماننواز🔹
آسمان را پهن میکردی به هنگام نماز
تا که باشد کهکشان با خاک پایت همتراز
دستهایت سفرهای بود از سخاوت بیشتر
میپذیرفتی جهان را روز و شب با روی باز
کوهی و توهین جمعی سنگریزه هیچ نیست
ای مُعزّ المؤمنین! ای تا قیامت سرفراز!
قطره قطره میچکید از چشمت اقیانوسها
آنقَدَر که داشتی در سجدهات سوز و گداز
با وضو پشت سرت میایستادند ابرها
هر زمان دنیا تو را میدید در راز و نیاز
گوشهای از سفرهات همواره میآمد بهشت
ای که بودی مثل آغوش خدا مهماننواز...
📝 #علی_گلی_حسینآبادی
🌐 shereheyat.ir/node/5758
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹فرق میکند🔹
مست از غم توام غم تو فرق میکند
محو توام که عالم تو فرق میکند
با یک نگاه میکشی و زنده میکنی
مثل مسیح، نه، دم تو فرق میکند
یک دم نگاه کن که مرا زیر و رو کنی
باید عوض شد آدم تو فرق میکند
تنها کمی به من نظر لطف میکنی؟
آقای مهربان! کم تو فرق میکند
زخمیست در دلم که علاجی نداشتهست
جز مرهمت که مرهم تو فرق میکند
اشک غمت برای من أحلی من العسل
گفتم برای من غم تو فرق میکند
صلح تو روضه است، حماسهست، غربت است
ماهی تو و محرم تو فرق میکند
باید خیال کرد تجسم نمود، نه؟
نه، گنبد تو، پرچم تو فرق میکند
لختی بخند قافیهام را به هم بریز
آقای من! تبسم تو فرق میکند
📝 #سیدمحمدرضا_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/380
✅ @ShereHeyat
#امام_حسن_مجتبی علیهالسلام
#غزل
🔹ای کاش...🔹
نمیشد خالی از عَمّارها دور و برت، ای کاش
یلی همتای اشتر داشتی در لشکرت، ای کاش
سکوت محض اگر شد پاسخ هل من معین تو
ملامتها نمیشد پاسخ چشم ترت، ای کاش
تو را باور نخواهد کرد این شهر فریبآلود
مدینه بیپناهت خواست اما همسرت، ای کاش...
برادر کوه بود و شانهاش از اشک تو لرزید
خدا تسکین شود بر قلب خون خواهرت، ای کاش
چگونه جسم تو تشییع شد سربسته میگویم
شبیه فاطمه شب دفن میشد پیکرت، ای کاش
📝 #حسین_عباسپور
🌐 shereheyat.ir/node/4239
✅ @ShereHeyat
اگر خدا به زمین مدینه جان میداد
و یا به آن در و دیوارها دهان میداد
كه جای من بسرایند از غریبی تو
شنیدن غزلی كوه را تكان میداد
خدا نخواسته حتماً و گر نه میدانم
كه از شنیدن یک شعر، كوه جان میداد
پس از علی شایع بود كه شبانه هنوز
غریبهای به یتیمان كوفه نان میداد
غریبهای كه اگر دیگران غمش دادند
همیشه شادی خود را به دیگران میداد
غریبهای كه تو بودی و مثل بغض علی
گلوی تو خبر از زخم و استخوان میداد
درون خانۀ خود تا غروب كردی، آه
به غربت تو لب آفتاب اذان میداد...
شهابهای جهان میشدند خون جگرت
زمین اگر كه غمت را به آسمان میداد
پر ملائكه تابوت را بغل میكرد
اگر كه بدرقۀ تیرها امان میداد
شبیه آتش ماندی به زیر خاكستر
زبانههای تو را كربلا نشان میداد
📝 #مهدی_مردانی
🌐 shereheyat.ir/node/1726
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹صدای حسین میآید🔹
صدای کربوبلای حسین میآید
به هوش باش، صدای حسین میآید..
یکی به پای ترک خورده و پر از تاول
به شوق بوسه به پای حسین میآید
یکی به منصب سقّایی است و مشک به دوش
به سوی واعطشای حسین میآید
یکی به گردنش انداخته غل و زنجیر
به نیّت اُسرای حسین میآید
یکی به هروله با دستۀ طُوَیرجیان
مگر به سعی و صفای حسین میآید
توان آمدن کربلا نداشت یکی
به دست کارگشای حسین، میآید
یکی خیال نمیکرد قسمتش باشد
میآید و به دعای حسین میآید
مسیحی، اهل تسنّن، سیاه و سرخ و سفید
هرآنکه هست، برای حسین میآید
خوشا زیارت آنکس که بعد برگشتن
به پرسشِ فقرای حسین میآید..
شهید کوچۀ ما بین کاروان با ماست
به دیدن شهدای حسین میآید..
دم ورودی کربوبلا چه غوغاییست
نوای نوحهسرای حسین میآید
عمود آخر جادهست و روضهخوان میگفت
جواب أدرک أخای حسین میآید
حسین داغ دلش تازه است و عبّاسش
به پیشواز، به جای حسین میآید..
به گوش باش، عزیز حسین در راه است
به هوش باش، صدای حسین میآید
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/4849
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹امینالله🔹
همه از هر کجا باشند از این راه میآیند
به سویت ای امینالله خلقالله میآیند
صف جن و ملک با زائرانت همقدم هستند
به عشقت از عوالم، خیل خاطرخواه میآیند
زمین سرمست راه افتاد و بر ما راه آسان شد
زمین و آسمان با زائرانت راه میآیند
ببین شانه به شانه هم سفید و هم سیاه اینجا
به شوق دیدن تو پابهپا، همراه میآیند
گروهی غرق توصیفاند و مستِ مدح چشمانت
گروهی روضهخوان، با سیل اشک و آه میآیند
به شَهرت میرسند و حال و روز شهر بارانیست
پر از بغضاند و نمنم تا دم درگاه میآیند
مدار عاشقی سقاست، آغاز طواف از اوست
به سوی آفتاب آنجا به اذن ماه میآیند
قیامت کردهای، انگار تصویریست از محشر
که دوشادوشِ هم نزدت گدا و شاه میآیند
نکیر و منکر از من گرچه زهر چشم میگیرند
به لطف گوشهچشمت آخرش کوتاه میآیند
📝 #سیدمحمدمهدی_شفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/3331
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#غزل
🔹لشکری آماده🔹
شگفتا راه عشق است این، که مرد جاده میخواهد
حریفی پاکباز و امتحان پسداده میخواهد
مسافر را پیاده، داغدیده، صاحب دردی،
ورای دردهای پیش پا افتاده میخواهد
سفر، موکب به موکب، کولهپشتی، چای، خرما، اشک
یقین کن میزبانت اربعین را ساده میخواهد
دلی آرام و پر غوغا، سری شوریده و شیدا
دلی سرمست جان دادن، سری دلداده میخواهد
مسلمان و مسیحی را به حُرّیت فراخوانده
جدا از دین و ایمان، آدمی آزاده میخواهد..
هلا جامانده از این راه! آخر تو چه کم داری؟
مگر این جاده غیر از شوق فوقالعاده میخواهد؟
حسینبنعلی تنهاست ای یاران به پا خیزید
که اینک وارث او لشکری آماده میخواهد..
📝 #فاطمه_عارفنژاد
🌐 shereheyat.ir/node/5180
✅ @ShereHeyat
دل میبرد از گنبد خضرا شالش
آذین شده کربلا به استقبالش
از جادۀ اربعین میآید یک صبح
میآید و یک قافله دل دنبالش
📝 #حامد_اهور
✅ @ShereHeyat
#امام_عصر علیهالسلام
#انتظار_و_عاشورا
#غزل
🔹میشود او را ببینم؟🔹
از خودم میپرسم آیا میشود او را ببینم؟
آن غریب آشنا را میشود آیا ببینم؟
اشک میریزم اگر حرفی از او در بین باشد
اشک میریزم اگر نامی از او حتی ببینم
رد پایش را اگر در خلوت «علامه حلی»
دستخطش را اگر در بین کاغذها ببینم
از نگاه «سیدبحرالعلوم» آن ماه را آه!
در میان سینهزنها ظهر عاشورا ببینم
یا به چشم «سید» او را بین سرداب مقدس
در دل تاریک شب در سجده و نجوا ببینم
کاش میشد در طواف کعبه دستش را ببوسم
یا میان زائران اربعین او را ببینم
سحرهای ساحران را دیدهام یک عمر یارب
میرسد روزی عصا را در کف موسی ببینم؟!
📝 #سیدعلیرضا_شفیعی
🌐 shereheyat.ir/node/5643
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹شاهراه آسمان🔹
در شاهراه آسمان پا میگذارم
این کفشها دیگر نمیآید به کارم
اینجا عمود یک، عمود بیقراریست
تا کربلا زخم تنت را میشمارم
آوردهام آه دل جاماندهها را
سنگین شده از بغض و حسرت کولهبارم
خرما تعارف میکند لبخند شوقی
از پینههای دستهایش شرمسارم
آوارهتر از رودها، صحرا به صحرا
خود را به امواج خروشان میسپارم
آری ثواب حج برای این قدمهاست
در این صفا و مروه طی شد روزگارم
در ازدحام شوق، در خلوتگه انس
من هم دلم را با تو تنها میگذارم
ذکر مصیبت میکند لبهای خشکت
با داغ آن لبها همیشه سوگوارم
در کربلایت طاقت ماندن نمانده
از کربلایت پای برگشتن ندارم
من آمدم، بیشک تو هم میآیی آخر
ای مهربان! ای روشنیبخشِ مزارم!
از راه برمیگردم اما از تو هرگز
من خانهزاد اشکم، اهل این دیارم
📝 #عباس_همتی
🌐 shereheyat.ir/node/3263
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹خانۀ دوست کجاست؟🔹
بادها هم پیاده آمدهاند
که ببوسند خاک پایت را
آسمان هدیه میدهد به زمین
عطر آن پرچم رهایت را
موج لبّیک میرسد از دور
فوج پروانههای حضرت نور
عاشقان تو خوب میشنوند
آیۀ روشن صدایت را
و خدا اینچنین مقدر کرد
که پس از آن همه غریبی و درد
پر و بال فرشته فرش کند
دور تا دور سرسرایت را..
اربعین، اربعین دلم تنگ است
آه پای رسیدنم لنگ است
همه تن حسرت است آن چشمی
که ندیدهست کربلایت را
آسمان هم پیاده راهی اوست
مرز مهران، کجاست خانۀ دوست؟
تا که یک گوشه بر زمین بنهم
بارِ این بغض بینهایت را
📝 #فائزه_زرافشان
🌐 shereheyat.ir/node/5719
✅ @ShereHeyat
این روزها پر از تبِ مولا کجاییام
اما هنوز کوفهای از بیوفاییام
هم زخم میزنم به تو هم دوست دارمت
در گیر و دار تیرگی و روشناییام
گم کردهام مسیر تو را در غبار شهر
اما اسیر توست دل روستاییام
گفتند کربلای زمینی... نیامدم
حالا که راه بسته شده من هواییام
این بار چندم است که تا مرز آمدم
آه از شکستهبالی و بیدست و پاییام...
پلکم که گرم میشود از خواب میپرم
با سُرفههای همسفر شیمیاییام
آوردهام بضاعت مزجاة قوم را
انگشتر «عزیز»م و تسبیح «دایی»ام
آوردهام پناه به ششگوشهٔ غمت
برگشتهام به اصلیَتِ نینواییام
دستت همیشه روی سر ما پیادههاست
این اربعین به لطف خدا کربلاییام
::
شعر از سرم پرید... دلم پیش موکب است
این بار چندم است که یخ کرد چاییام
📝 #حسن_بیاتانی
🌐 shereheyat.ir/node/932
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#مربع_ترکیب
🔹اتفاق رؤیایی🔹
دوباره شهر پر از شور و شوق و شیداییست
دوباره حال همه عاشقان تماشاییست
که فصل پر زدن از انزوای تنهاییست
سفر، حکایت یک اتفاق رؤیاییست
ببند بار سفر را که یار نزدیک است
طلوع صبح شب انتظار نزدیک است
ببین که قفل قفس را شکسته، میآیند
کبوتران حرم دسته دسته میآیند
چو موج از همه سو دلشکسته میآیند
غریب، از نفس افتاده، خسته، میآیند
که باز بعد چهل شب، کنار او باشند
شبیه حضرت زینب کنار او باشند
تمام پشت سر جابر بن عبدالله
چه عاشقانه قدم میزنند در این راه
از اشتیاق حرم راه میشود کوتاه
هر آنکه خواهد از این جام عشق، بسم الله
که این پیادهروی برترین عزاداریست
قسم به نور، که این ابتدای بیداریست
دوباره حال من و شعر میشود مبهم
دلی که دست خودم نیست میشود کمکم
در آرزوی حرم غرق در غم و ماتم
اگر اجازه دهد زائرش شوم، من هم-
«غروب در نفس تنگ جاده خواهم رفت
پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت»
📝 #محمد_غفاری
🌐 shereheyat.ir/node/984
✅ @ShereHeyat
#امام_حسین علیهالسلام
#زیارت_اربعین
فرازی از یک #قصیده
🔹یا حسین🔹
صد بار اگر شویم فدای تو یا حسین
کاری نکردهایم برای تو یا حسین..
چشمان ماست در عطش نینوا، فرات
در جان ماست شور و نوای تو یا حسین
امسال اربعین تو به دیدار ما بیا
میقات ماست بزم عزای تو یا حسین..
شکر خدا که سجده به خاک تو میبریم
در هر نماز رو به خدای تو یا حسین
صد لعن و صد سلامِ زیارت، شهود ماست
تسبیح ماست اشک عزای تو یا حسین..
تا شاهراه «سیر الی الله» کربلاست
در قلب ماست شوق لقای تو یا حسین
از کوچهها به کربوبلا کوچ میکنیم
همراه دستههای عزای تو یا حسین
این روضهها مسیر رسیدن به کربلاست
قربان ذکر راهگشای تو یا حسین
::
میثاق ماست با شهدای تو یا حسین
آن وارثان صدق و وفای تو یا حسین
ای کربلا مقام شهیدان راه حق
ای کربلا حریم خدای تو یا حسین
ای اربعین روایت فتح قریب تو
قربان منطق شهدای تو یا حسین
ای اربعین رسانۀ خط قیام تو
ای اربعین پیام عزای تو یا حسین
ای اربعین قیامت «هل من معین» تو
ای اربعین صدای رسای تو یا حسین
باید که لب به نغمۀ لبیک باز کرد
باید که داد دل به ندای تو یا حسین
ما ملت امام حسین و شهادتیم
اسلام ناب ماست ولای تو یا حسین
یک ملتیم تابع هفتاد و دو شهید
یک اُمّتیم تحت لوای تو یا حسین
حُسن ختام آن به شهیدان رسیدن است
عمری که سر شود به هوای تو یا حسین..
تا انتقام خون تو آرام نیستیم
عمری گریستیم برای تو یا حسین
تا خیمهگاه سبز فرج میتوان رسید
از خیمۀ سیاه عزای تو یا حسین..
تو وارث رسولی و ما وارث توایم
میراث ماست مرثیههای تو یا حسین
از جد خود عمامه به سر داشتی چه شد؟
کو پیرهن؟ کجاست ردای تو یا حسین؟..
تیر سهشعبه بود و دل داغدار تو
تیری که خون گریست برای تو یا حسین
پنجاه سال سینۀ تو تیر میکشید
تیر سقیفه بود بلای تو یا حسین..
با خون محاسنت دم آخر خضاب شد
اینگونه بود رنگ حنای تو یا حسین
ای روی لالهگون تو هردم شکفتهتر
مشهود بود شوق لقای تو یا حسین
فریاد استغاثۀ تو تا بلند شد
لرزید پیکر شهدای تو یا حسین
دیدی حرامیان به حریم تو تاختند
طاقت نمانده بود برای تو یا حسین
تابی نبود تا بتوانی بایستی
نیزه شکسته بود عصای تو یا حسین..
از فرط تیر، جای جراحات محو شد
اثبات شد، مقام فنای تو یا حسین
ای ذکر تو «رضاً بقضائک» به قتلگاه
ای «ارجعی» جواب دعای تو یا حسین
ذکر خدا به لعل لب تشنۀ تو بود
جوهر ولی نداشت صدای تو یا حسین..
فریاد از آن دمی که صدایت نمیرسید
دردا به نی دمید نوای تو یا حسین
تن در نشیب مقتل و سر بر فراز نی
طی شد چگونه سعی و صفای تو یا حسین؟
آن خیمههای سوخته، غمخانۀ تو شد
آن شب چه گرم بود عزای تو یا حسین
زینب به هر نماز شبش بر تو میگریست
با یاد التماس دعای تو یا حسین
ای وای دخترت که به دستان بسته دید
در دست باد، زلف رهای تو یا حسین
پیچیده بود از سر گلدستههای نی
عطر اذان کربوبلای تو یا حسین..
📝 #سیدمحمدرضا_یعقوبی_آل
🌐 shereheyat.ir/node/5207
✅ @ShereHeyat
دشت
گامهای جابر و عطیّه را
یکهزار و چارصد بهار
در بغل گرفته است
خاک، زیر پوستش
ردّ پای این دو را هنوز
مثلِ خون تازه حفظ کرده است
اوّلین مسافران اربعین هنوز هم
در کنارِ ما پیاده سیر میکنند
از عطیّه در خیال خود سؤال میکنم:
«جابرِ هزار و چارصد بهار پیش
مدفن غریب و بینشان دوست را
بی فروغ دیدهاش، چگونه یافت؟
با کدام سوی چشم
بیامان به سوی کربلا شتافت؟»
پاسخ عطیّه یک کلام بود:
«بوی تربت حسین»
📝 #سیدمهدی_موسوی
🌐 shereheyat.ir/node/3266
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹صراط المستقیم🔹
ما به سوی چشمه از این خشکسالی میرویم
با گلوی تشنه و با مشک خالی میرویم
قطره قطره از میان روضهها جاری شدیم
بین گرد و خاک جاده با زلالی میرویم
نیمهشب از بین نخلستان کوفه رد شدیم
با صراط المستقیم از آن حوالی میرویم
راه را سلمان نشان دادهست، در نزد کریم
کولهباری نیست با ما، دست خالی میرویم
«سرزنشها میکند خار مغیلان در مسیر»
با تمام طعنههای احتمالی میرویم...
دسته دسته، تا حرم، پرچم به دوش، از شرق و غرب
با نسیم صبح و با باد شمالی میرویم
اربعینیها خبر دارند ما از این مسیر
«با چه حالی آمدیم و با چه حالی میرویم»
📝 #رضا_خورشیدیفرد
🌐 shereheyat.ir/node/4249
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹دست خالی برنگردی🔹
میروی دریا دل من! دست خالی برنگردی
از میان دردها با بیخیالی برنگردی
خاطر آشفتۀ من! میروی یادت بماند
تا سر و سامان نیابی این حوالی برنگردی
با تو نامی و نشانی از اسیران بلا نیست
از بیابانها اگر با خستهحالی برنگردی
با نسیم اشک و آهت پر بزن تا آستانش
تا نسوزد آتش عشق از تو بالی برنگردی
خانۀ ما کربلا و دوریِ از خانه تا کی!
میشود آیا به خانه چند سالی برنگردی؟
ماهی تنگ بلورم! ای دل بیتاب و تنگم
میروی و کاشکی از آن زلالی برنگردی
📝 #حسن_زرنقی
🌐 shereheyat.ir/node/5713
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹ابرهای روضهخوان🔹
ابرها زائر آن خاک معطر هستند
روضهخوانان بدنهای مطهر هستند
بادهایی که سراسیمه حرم میآیند
جزئی از لشکریان تنِ بیسر هستند
رودهایی که به عشق تو حرم میآیند
قطرهٔ کوچکی از این همه لشکر هستند
نخلها، زلف پریشان شده و آشفته
کوهها، از غم و اندوه تو مضطر هستند
محشری کرده به پا داغ غمت راهبهراه
فرش تا عرش در این پهنهٔ محشر هستند..
سفرهای پهن شده از نمک و نان شما
همه مهمان سر سفرهٔ مادر هستند
اربعین تو به صف کرده همه دلها را
عالمی راهی این خاک معطر هستند
📝 #مریم_سقلاطونی
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹صدای پای زائران🔹
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟
این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟
این که میکِشد مرا به سوی تو چه جذبهایست؟
حال و روز عاشقان همیشه اینچنینی است
تاول شکفته زیر پای زائر تو را
بوسه میزنم که موسم ستارهچینی است
کاش تاولی به پای زائر تو میشدم
تا نوازشم کنی که اوج نازنینی است
از نجف پیاده سوی کربلا روان شدن
مثل اشکهای الغدیری امینی است
کربلا چه قرنها بر او گذشته و هنوز
از معلمان مهربان درس دینی است
از کلاس عقل تا کلاس آخر جنون
سطری از کتاب «إن قَطعتُموا یمینی» است
عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق عشق
این صدای پای زائران اربعینی است
📝 #مهدی_جهاندار
🌐 shereheyat.ir/node/1703
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#چارپاره
🔹امیری حسین🔹
هوا پر شد از عطر نام حسین
به قربان عطر پراکندهاش
چه سرمست و شورآفرین میرود
سپاهی به دیدار فرماندهش
هوایی شدم، مقصدم کربلاست
کجا از همین سرزمین بهتر است؟
برای رسیدن به آغوش تو
هوای خوش اربعین بهتر است
چه باکیست از پای تاول زده
به عشق تو طی میشود این مسیر
نماندهست چیزی به کربوبلا
امیری حسینٌ و نعم الامیر
غریبم به آغوش تو دلخوشم
اسیرم به عشقت شدم مبتلا
در این روزها آرزویم شده
فقط کربلا کربلا کربلا
مرا مادرم از همان کودکی
به شیرینی نام تو شیر داد
پدر با خودش برد هیأت مرا
به من مهر و سربند و زنجیر داد
دلم خوش به داروی دیدار توست
حبیبم حسین و طبیبم حسین
غریبانه در کربلا خفتهای
نگاهی به من کن، غریبم حسین
قدم میگذاری به صحن بهشت
به یاد شهیدان والامقام
بگو با دلی عاشق و بیقرار
به لبهای عطشان مولا سلام
📝 #ناصر_حامدی
🌐 shereheyat.ir/node/1705
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#کربلا
#چارپاره
🔹کاروان...🔹
کاروان رفت و اهلِ آبادی
اشک بودند و راه افتادند
چند فرسخ نگاه بدرقه را
در پی کاروان فرستادند
شوق رفتن به سرزمین بهشت
خسته میکرد کوه و صحرا را
غافل از این که راهزنها نیز
در کمیناند کاروانها را
دور شو، کور شو! صدا برخاست
قلبها را پر از مخاطره کرد
کاروان را به طرفة العینی
دستۀ دزدها محاصره کرد
ما نه سوداگریم نه تاجر
نیست جز نان و آب رهتوشه
زاد راه است التماس دعا
بار ما هست شوق ششگوشه
چشم سردسته ناگهان تر شد
لرزش شانهاش نمایان شد
بار دیگر نقاب خود را بست
اشک او در غرور پنهان شد
روی زانوی خود نشست آرام
راه را با اشارهای وا کرد
بعد سی سال سردی و تلخی
چایی روضه کار خود را کرد
کاروان نقطۀ سپیدی شد
محو شد رفته رفته در تصویر
همچنان ایستاده در صحرا
راهزن، بیتپانچه، بیشمشیر
نه کلاهی، نه خرقهای، تنها
یک لباس سپید بر تن داشت
از پشیمانیاش خبر میداد
چکمهای که به دور گردن داشت
سال شصت و یک غم و اندوه
کاروان حسین برمیگشت
دست غارت حریص شد، حتی
از سر کهنه پیرهن نگذشت
آب آزاد شد ولی آتش
در دل خیمهها پراکندند
قافیه کاشکه ربودن بود
زیور از گوش دختران...
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
🌐 shereheyat.ir/node/1701
✅ @ShereHeyat
❗️این خطای بزرگ، از خودِ ماست!
✍🏻 نقد استاد سیدمهدی حسینی رکنآبادی
بر بعضی از نماهنگها و نوحههای امروزی (بخش اول)
این روزها که به نگارش تاریخ شفاهی میپردازم، سعی دارم در مواجهه با رویدادها و پدیدهها -که سوژههای متناسب با تاریخ شفاهیاند- از قضاوتهای شخصی و سلیقهمحور بپرهیزم.
در حال نگارش اَلباقی تاریخ شفاهی، و خاطرات اجتماعی و فرهنگیام با دو تن از مداحان، مرحوم حاج سیداحمد شمس و نیز حاج سیدمهدی میرداماد بودم، که انتشار نماهنگ (نوحه/ترانهٔ) ویژه اربعین با خوانش آقای عبدالرضا هلالی، ذهن مرا سخت به خود مشغول داشت و نتوانستم از کنار آن به سادگی بگذرم.
آنچه میخوانید، واکنش و دغدغههای من در قبال چنین نوحههایی است که بهظاهر خلاقانه است، اما درباره آن، باید تأملات مبنایی و بهویژه از نظر محتوایی، درنگهایی داشت.
بخش آغازین نوحه را مرور کنیم:
«انا لله و انا الیه راجعون
چهل روز گذشت،
چهل روز با سوز گذشت،
مجلس ختمی به مناسبت درگذشت خون خدا
تو کربلا
برگزار میشه
مجلس ترحیمی
تو موکبا
با مداحی تاول پا
برگزار میشه
بعد از هزار سال
بازم عمه سادات بیقرار میشه...»
این روزها، ابتذال دامنگیرِ ادب و هنر آیینی شده است -چه واقعگرایانه نگاه کنیم و بپذیریم، و چه متعصبانه بنگریم و آن را رد کنیم- و کمکم، این فکر دارد جا میافتد که به عشق اهلبیت(علیهمالسلام) هر کاری میتوان کرد و به زعم گروهی از افراد، حتی دانش، حکمت، فرهنگ و اندیشه را در مسلخ محبت و عشق باید فدا کرد...
* آنکسانی که با وجود فرهنگسازیها و فتاوای علما، قمه میزنند؛
* آنکسانی که با وجود ارشادها و تبیینها در عزای حسینی با زنجیر تیغدار بر بدن خود میکشند؛
* و...
میتوان رفتارشان را به حساب جنون عشق گذاشت.
بیگمان آنان به میزان ادراکشان از فرهنگ عزاداری، در عزاداریهای خاصشان مأجورند؛ مگر آنکه نیت دیگری جز عزاداری، (مثلاً لجبازی با دیدگاهی سیاسی یا فقهی) داشته باشند!
اما آنگاه که
* شاعر آیینی نکتهسنجی، تصویر تیغزنی را استوری کند؛
* یا دیگری، از قمهزنی دفاع کند؛
* این یکی از علمکشیها در برابر نظر علما دفاع کند؛
* آن دیگری به صراحت در برابر نظر صائب و مبنایی کارشناسان بگوید: «من قبول ندارم!»...
* و...
اینجاست که باید باور کرد به یک دوگانگی دچار شدهایم.
وقتی استاد دانشگاه، عمامه به سرِ حوزوی، کارشناس و نخبه اجتماعی و فرهنگی، در برابر این نوع رفتارها سکوت و یا حتی از آن دفاع و تمجید میکند، باید بپذیریم سطحینگری، دامنگیر برخی هیأتها شده است.
نشانههای این ابتذال را امروزه بهراحتی میتوان رصد کرد، که حاصل همان غفلت، یا سهلگیریها و التفاتهای نابهجای برخی نخبگان در برابر خطای برخی اهالی ادب و هنر آیینی است.
ادامه دارد...
✅ @smhroknabadi
✅ @ShereHeyat
❗️این خطای بزرگ، از خودِ ماست!
✍🏻 نقد استاد سیدمهدی حسینی رکنآبادی
بر بعضی از نماهنگها و نوحههای امروزی (بخش دوم)
از مصادیق ابتذال، یکی تکرار ناشیانه یا ملالآور مضامین سخن و یا رفتارهای دیگران به شکل کورکورانه است؛ و دیگری نادیده گرفتن حکمتها و باورها، طبق خواستهٔ عام و به بهانه خلاقیت و نوآوری، با هدف «جذب حداکثری»...
شکی نیست که باید به اقتضای حال و مقامِ مخاطب سخن گفت، اما نه به این مفهوم که: «محتوای سخن را به میزان فهم عام و خواستههای آنان، در سطحی فُرودین، عوامانه و خارج از مبانی فرهنگ شیعی مطرح کنیم!»
از بارزترین مصادیق مردمگرایی با هدف جذب حداکثری، نمونه اشعار و نوحههای زیر است که مهمترین ویژگی آن، در کنار خلاقیت و نوآوری در مضمون یا فرم، سطحینگری و طرح نکات و مضامین دمِ دست و عوامانه است؛ که گاه زمینهساز القای مفاهیم ناشایست نیز میشود:
برای دلخوشی نوکران این درگاه
دروغ روضه بخوانم، دروغ بسم الله!
دروغ روضه بخوانیم، شمر آبش داد
سنان رسید ولی با ادب جوابش داد...
و:
من ایرانم و تو عراقی... چه فراقی!
و این نوحه که خطاب به امام معصوم، امامِ عالم الغیب و الشهاده، به شکلهای مختلف خوانده شده:
امشب تکلیفمو معلوم کن
یا از خونه بیرون کن(!)
یا قلبم و آروم کن
امشب
این خیال و راحت کن
یا بزن منو(!) یا که باهام
یه خورده صحبت کن
اصلا میشنوی این صدامو؟
اصلا میبینی گریههامو؟
بیا دونه به دونه بشمرم غمامو
بیا یه کم بشین کنارم
پناه دل بیقرارم
تو زندگیم بهجز تو هیچکی رو ندارم...
و:
بغل وا کن که پناه خودمی
بغل وا کن تکیهگاه خودمی
اصلا میشنوی این صدامو؟
اصلا میبینی گریههامو؟...
و:
دست رو دلم نذار دیگه
اشکمو درنیار دیگه
قلب من آزاری نداره
من خودتو میخوام ازت
نگام کنی یه بار فقط
واسه تو که کاری نداره
اصلاً میشنوی این صدامو؟
اصلاً میبینی گریههامو؟
و این نوحه/ترانه(؟) که بهتازگی متناسب با اربعین ارائه شده است:
انا لله و انا الیه راجعون
چهل روز گذشت،
چهل روز با سوز گذشت،
مجلس ختمی به مناسبت درگذشت خون خدا
تو کربلا
برگزار میشه
چه بپذیریم، چه نخواهیم بپذیریم واقعیت امر این است که این ترانه به ظاهر نوحه، پیادهروی اربعین در آن سطح جهانی را تا سطح حضور در یک مجلس ختم و درگذشت امام، پایین میآورد!
موریانهٔ غفلت و عوامگرایی دارد ستونهای این خیمه را از بیخ و بن میجَود و ما دلخوشیم که از نوحههای خلاقانه ما مردم استقبال کردهاند! اما به عوارض و نتایج آن کاری نداریم... برخی نخبگان ما به مداح طیبالله میگویند و خوشحالند که مداحی ما بسیار پویا و خلاقانه است و همه چیز به خوبی و خوشی میگذرد! بله ظاهراً درست است؛ از نظر سبک! اما از نظر محتوا چه؟ آیا همه اشعار و نوحههایی که خلقالساعه، بی هیچ وسواس و سنجشی، و صرفاً خالصانه ارائه میشود، قابل دفاع است؟
اگر واقعگرایانه با این موضوع مواجهه داشته باشیم، بهراحتی میتوانیم به جمعبندی برسیم. نوحههایی همچون نمونهٔ مذکور، حاصل غفلت و عوامگرایی ما و در حقیقت به کام دشمن ماست؛ دشمنی که سالهاست پیادهروی اربعین و اهداف مقدس آن را میبیند، اما بهراحتی آن را انکار میکند. رسانههای جهانی بر این حرکت جهانی و تمدنساز شیعی، چشم بستهاند و نمیخواهند دیگران هم ببینند! اما سؤال مهم این است که چرا ما بر آن چشم بستهایم و چرا حقایق را نمیبینیم؟
چرا نوحهسرایان و مداحان ما ناخواسته اما همسو با دشمن، راهپیمایی اربعین را از منظری میبینند که مفهوم حرکت به سمت امام و برائت از دشمن امام در آن وجود ندارد؟
پاسخ آن روشن است...
به دنبال جاسوس و کیف انگلیسی و نقشههای پنهان دشمن برای انحراف در هیأت نباشید!
این خطای بزرگ از خودِ ماست و ریشه در همان سکوت نخبگان دارد و تشویق به عوامگرایی، که حاصل آن جذب حداکثری است؛ به هر قیمت ممکن!
تا زمانی که اوضاع چنین است و برخی نخبگان، در قبال این خطاها سکوت میکنند و یا تمجید و تایید؛
و آنگاه که هشدار «فأین تذهبون؟» نیز در آن جماعت، درنگی ایجاد نکرد، به نظر میرسد مثل شبهای کرونایی، فقط باید «الهی عظم البلاء» خواند و «وانقطع الرّجا» را با شدّت و حدّت تکرار کرد...
✅ @smhroknabadi
✅ @ShereHeyat
#زیارت_اربعین
#غزل
🔹فرصت نیست🔹
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
بیا به داد دل تنگ ما برس ای عشق!
اگر که حوصله داری، اگر که زحمت نیست
غمیست در دل جاماندههای کربوبلا
که هرچه هست یقین دارم از حسادت نیست
میان ما که نرفتیم و رفتهها، شاید
تفاوتیست در آغاز و در نهایت نیست
همیشه آنکه نرفتهست بیقرارتر است
همیشه آنکه نرفتهست، کمسعادت نیست
و آن کسی که در این راه اهل دل باشد
مدام اهل گله کردن و شکایت نیست
خودش نرفت و دلش را پیاده راهی کرد
نباید این همه دل دل کند که فرصت نیست
📝 #مریم_کرباسی
🌐 shereheyat.ir/node/3330
✅ @ShereHeyat