eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
979 دنبال‌کننده
142 عکس
28 ویدیو
7 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
ای خاک پای قنبرتان سرفرازها محتاج یک نگاه شما بی‌نیازها تا خیمه‌ی مودّت تو راه یافتیم اشک محبت است که داده جوازها یا بغض می‌شویم و یا التماس اشک با بیرق تو داشته‌ایم اهتزازها من الکنم؛ ولی به نگاه تو شعر من لطف سخن گرفت و شد از دلنوازها شعری اگر سروده‌ام از لطف عام توست آری تهی است قلب من از سوز و سازها *** هرکس تو را شناخت به غیر از تو را ندید دور از حقیقتند همیشه مجازها ما غیر خانه‌ات درِ دیگر نمی‌زنیم بی‌چاره‌اند بی‌مددت، چاره‌سازها وقتی به شاهراه وصالت نمی‌رسند جز پرتگاه نیست مسیر هراز‌ها ماه مبارک رمضان وعدگاه ماست رفتیم ما به شوق شما پیشوازها ماه مبارک رمضانِ تضرع است احیای از تو گفتن و سوز و گدازها... از التهاب و غصه‌ی شب‌های غربتت ناقوس مثل ناله‌ی نی، گفته رازها محراب، انتظار نماز تو می‌کشد دائم به خاک پای تو برده نمازها تیغ تو بود و مدّ «و لضّالین» او در جنگ با معاویه‌ها... حقه‌بازها... ما مؤمن ولای تو، «خَيْرُ الْبَرِيَّه‌ایم*» نور تو روشنای نشیب و فرازها... *** غصب فدک، حکایت تلخ شکستن است در زیر دست و پای هجوم گرازها تا یک نسیم از آه تو را ترجمان شوند ماندند در سکوت همه نغمه‌سازها... (گروهی از شاعران) هشتم اسفندماه 1403 *پ.ن: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّه (بیّنه:7) هنگامی که این آیه نازل شد، پیامبر(ص) خطاب به امام علی(ع) گفت: «آن «خیرالبریّه» تو و شیعیانت هستید. در روز قیامت، تو و شیعیانت، در حالی که شما از خدا خشنودید و خدا از شما خشنود است، می‌آیید».
۲۹ اسفند
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
طنین بغض مؤذن به گوش ماه رسید اذان صبح به «حی علی الفلاح» رسید.. دوید کینه‌ی مکاره از کمین بیرون همین که رأس مبارک به سجده‌گاه رسید صدای شیون محراب آن چنان برخاست که رفت و رفت و به زاری به قلب چاه رسید زبان نداشت زمانه برای حرف زدن از آن زمان همه‌ی قصه‌ها به آه رسید :: منم که خاکم و اینجا پناهگاه من است کجاست سایه‌ی مهرت که بی پناه رسید.. ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۳۰ اسفند
هدایت شده از شعر هیأت
علیه‌السلام 🔹عروة الوثقی‌🔹 دارد از جایی بشارت‌های پنهان می‌دهد بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن می‌دهد عروة الوثقی‌ست «بسم الله الرحمن الرحیم» هرچه کم داری بخواه از او، به قرآن می‌دهد این اگر «جناتُ تجری تحتها الانهار» نیست پس چرا یک جرعه از آن مرده را جان می‌دهد چشم می‌بندم میان بارش رحمانی‌اش سطر سطر آیه‌هایش بوی باران می‌دهد بعد قرآنش خدا با «هذهِ عَذبٌ فرات» جامی از این می‌چشاند جامی از آن می‌دهد این همان ذکر است یعنی «نحنُ نزّلنا علی» تا کتاب الله ناطق را به انسان می‌دهد گوش کن فریاد «اُوصیکِم بِتَقوَی الله» را دردها را با همین یک نسخه درمان می‌دهد آخرت جای خودش مردم، ولی هر حکمتش کار دنیای شما را نیز سامان می‌دهد مالک اشتر علی را خوب می‌فهمد نه ما او که با سر پای فرمان علی جان می‌دهد مکتب عشق است و شاگردی یک درس علی منصب «سَلمانُ مِنّا» را به سلمان می‌دهد جرج جرداق مسیحی هم حواری علی‌ست این مسیحی با علی بوی مسلمان می‌دهد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3922@ShereHeyat
۱ فروردین
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
چگونه دم بزند ذره از نهایت تو؟ که هیچ غم نرسیده به درک محنت تو چگونه شعر به لکنت نیفتد از وَصفت و کوه خم نشود پیش عزم و همت تو؟ به پای سفره‌ی شعریم... رزق ما برسان کرامت است و عنایت، همیشه عادت تو تو مرد اول ایمان، تو شیر حق بودی چگونه سر نسپردند بر اطاعت تو؟ عبادت همه‌ی جن و انس تا محشر نمی‌رسد به تو... حتی به شأن ضربت تو! تویی عبودیت‌ محض در برابر حق دگر چه وصف کنم از تب عبادت تو حسود همت و عزمت، فراریانِ اُحد که زخم و صبر، کم آورد پیش طاقت تو فقط تویی حق و، غیر از تو باطلند همه ولایتت، یکی از آن همه حقیقت تو به مرگ خویش چرا دشمن تو می‌بالد؟ که در مصاف، ندید از تو جز مروّت تو به پای جرأت تو، مَرحب است زانو زد و کودکانِ یتیمند محو الفت تو به زیر سایه‌ی تیغ چهل نفر خُفتی کجاست آنکه رسیده به پای جرأت تو؟ یتیم‌های تو در کوچه‌های هنوز به جستجوی تو و جلوه‌ی کرامت تو به نان سفره‌ی عدل تو سخت محتاجند جهان، یتیم تو ماند از شب شهادت تو به لهجه‌ی تو که عدل است غبطه‌ها خوردیم جهان، تعجب محض است از صراحت تو یتیم دیدن عدل توئیم و منتظریم امام عدل، تجلی کند به هیئت تو دم از عدالت موعود می‌زنیم، ولی هراس در دلمان هست از عدالت تو... ✍ (دوم فروردین‌ماه ١۴٠۴) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۲ فروردین
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
‌به من که آینه بودم، کمی نگاه بده به برکه‌ی شب تنها، جمال ماه بده شکسته‌ام ولی از من، دلِ شکسته بخواه شبی به آینه‌ی مرده، سنگِ آه بده چقدر آینه‌ی خواب، مثل مرداب است مرا نجات از این ظلمت تباه بده همیشه وسوسه کرده‌است در دلم شیطان: «به شوق توبه به خود فرصت گناه بده!» اگر «فَفرّوا الی الله» را به من گفتند به استغاثه‌ی من رنگ «لا اله» بده فراری‌ام، همه درها به روی من بسته است مرا به خویش بخوان، حال روبراه بده برای حُر شدنم یک نگاه تو کافی‌است از اشک و آه به من مرکب و سپاه بده به یک اشاره‌ی تو می‌دوم به سمت خودت به من سعادت برگشت از اشتباه بده دوباره کوفه‌ی دل، آه از تو دور افتاد مرا به بزم نُخیله دوباره راه بده هنوز چاه، گرفتار یوسف اشک است تو یوسفی و به من سرنوشت چاه بده بیا و قلب مرا وقف رازهایت کن به چاه سینه‌‌ی من نیز مدّ آه بده به آستان نگاهت پناه آوردم مرا به سایه‌ی آغوش خود پناه بده پر از غروب شدم حسّ کربلا دارم به این غزل، تب گودال قتلگاه بده ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۳ فروردین
هدایت شده از قاف
چه نقش‌ها ‌به روی برگ، از بهار کشیدی شبیه آینه‌ بر چهره، نقش یار کشیدی چقدر شعر شدی با نسیم، زمزمه کردی برای وا شدن غنچه، انتظار کشیدی برای اینکه نشان از جمال حسن تو باشد هزار گل به روی چادر بهار کشیدی کسی ندید یکی از هزار حسن تو را هم... اگرچه هر یک از آن را هزار بار کشیدی برای اینکه بگویی سقوط، فصل شروع است به چشم کوه و در و دشت، آبشار کشیدی به بوی اینکه پریشان زلف یار بمیرم به روی شاخه‌ی هر بید، زلف یار کشیدی برای اینکه بگویی که داغ، شرط وصال است چقدر لاله روی سنگ کوهسار کشیدی - «چگونه دست بشویم از این غبار دل خود؟» - به روی گونه‌ی من طرح جویبار کشیدی! شبیه این شفق رنگ و رو پریده‌ی مغرب بگو برای چه قلب مرا انار کشیدی؟ ششم‌اسفندماه١۴٠٣
۵ فروردین
هدایت شده از حامد کاشانی
😞 عباراتی قابل تأمل از مرحوم سید بن طاووس در فراق امام زمان عجّل‌الله‌فرجه در روزهای پایانی ماه مبارک رمضان مرحوم سید بن طاووس رضوان‌الله‌علیه در بخش وداع ماه مبارک رمضان از کتاب اقبال، چنین می‌نویسد: 🖌 از وظایف شیعیان امامیه، بلکه از وظایف امّت اسلام این است که در این روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، احساس تنهایی کنند و اینکه درک روزگار حکومتِ مهدی موعود را از دست داده‌اند تأسف خورده و اندوهگین باشند؛ چراکه مصیبتِ فراقِ او از مصیبت اتمام ماه مبارک سنگین‌تر است... مگر نه این است که اگر مردم یک پدر مهربان، یا یک برادر پشتیبان و باوفا یا یک فرزند صالح را از از دست دهند، وحشت و سرگردانی تمام وجودشان فرا می‌گيرد!؟ آیا از درد دوری‌اش، دچار غم و غصه نمی‌شوند؟! این فراق کجا و فراق مهدی فاطمه کجا؟! همو که خلیفه‌ی پیامبر خاتم، امام عیسی بن مریم، دافع بلایا و مصلح امور همگان است. وَمِن وَظائِفِ الشيعَةِ الإمامِيّةِ بَل مِن وَظائِفِ الأمَّةِ المُحَمَّدِيّةِ أن يَستَوحِشوا في هذِه الأوقات و يتأسفوا عند أمثال هذه المقامات عَلى ما فاتَهُم مِن أيّامِ المَهدِيِّ الَّذي بَشَّرَهُم وَوَعَدَهُم بِه جَدُّه مُحَمَّد صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم ..........فَالمُصيبَةُ بِفَقدِه عَلى أهل الأديانِ أعظَمُ مِن المُصيبَةِ بِفَقد شَهرِ رَمَضانَ. فَلَو كانوا قَد فَقَدوا والداً شَفيقاً أو أخاً مُعاضِداً شَقيقاً أو وَلَداً بارّاً رَفيقاً أما كانوا يَستَوحِشونَ لِفَقدِه وَيَتوجَّعون لِبُعدِه وأينَ الانتفاعُ بِهؤلاءِ مِنَ الانتفاعِ بِالمَهديِّ خَليفَةِ خاتَمِ الأنبِياءِ وإمامِ عيسَى بنِ مَريَمَ في الصَّلاةِ وَالوِلاءِ وَمُزيلِ أنواعِ البَلاءِ وَمُصلِحِ أمورِ جَميعِ مَن تَحتَ السَّماءِ... 📜 إقبال الأعمال (دار الكتب الإسلامية) _ ص ٢٦٠ @kashani1395
۱۰ فروردین
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به‌مناسبت لباس عید به تن کن! دوباره عید رسیده به او سلام کن! این‌بار با نوید رسیده قرار نیست به تقویم‌‌ها محل بگذاریم فراتر از خبرِ هرچه «سررسید» رسیده بعید نیست همین روزها خبر برسانند رسید آنکه به ذهن همه بعید رسیده... قدم‌زنان به حضورش نمی‌رسی، چه وصالی؟! در این مسیر کسی که به سر دوید رسیده بدون ماه، همه روزهای ما شب یلداست رسید عید و به دل مژده‌ی امید رسیده خوشا به بخت تو ای ماه اینکه چشم تو هرشب به درک سایه‌ی آن قامتِ رشید رسیده اگر چه بست گناهان، هزار بابِ کرم را فراتر از همه‌ی قفل‌ها، کلید رسیده حسینِ دیگری از راه می‌رسد؛ که دوباره زمان پس زدن فتنه‌ی یزید رسیده به جرم اینکه برای امام نامه نوشتم برایم از همه سو وعده‌ی وَعید رسیده به جستجوی تو... خیرالعمل مگر به‌جز این است؟ خبر رسید می‌آیی... خبر، جدید رسیده خوشا به ماه، به تن کرده است حوله‌ی احرام پی طواف تو با هاله‌ی سپید رسیده... خوشا به حال کسی که شهید زیسته عمری به بارگاه تو چون جون، روسپید رسیده تمام دشت پر از رد پای جستجویم شد پس از هزار تفحص، دلم شهید رسیده تبسمی کن و رنگی به زخم کهنه‌ی من ده به لطف عشق، به من زخم‌ نوپدید رسیده هماره بخشش و لطف است آیه‌های نگاهت امید بسته به تو آن که ناامید رسیده تورا ندیده‌ام اما، به سویت آمده‌ام که... اسیر مرگ شدم، وقت بازدید رسیده رسیده‌ها نرسیدند و هرکه گفت رسیدم به سیب سرخ شهادت اگر رسید، رسیده... :: نماز عید بپا شد بیا بحق محمد اذان تمام شد و وقت «یاحمید» رسیده... ✍ (گروه إِحیای امر) (دهم فروردین‌ماه ١۴٠۴) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۰ فروردین
هدایت شده از قاف
کسی با روح من آمیخت در طوفان دلتنگی مرا در ابر غم پیچید در کوران دلتنگی تمام آن‌چه با خود داشتم با خود از اینجا برد و اشکم روی دستم ماند بر دامان دلتنگی دلم سیر است ازاین دست شادی‌ها، شبی ای کاش به پای سفره‌ی غم می‌شدم مهمان دلتنگی دلم شد بیت‌الاحزانی، همه اشک و همه اندوه بقیعی تازه شد دل، این غریبستان دلتنگی در این حال و هوا همراه با اندوه شیرینت طراوت می‌دهد جان مرا باران دلتنگی صدایم کن، و گرنه در سکوتی گنگ می‌پوسم رهایم کن رهایم کن، ازین زندان دلتنگی در این فصل پریشانی، نگاهت را مگیر از من کنون من ماندم و یک روح سرگردان دلتنگی سلام ای غربت معصوم ای روح سترگ عشق درود ای بهترین آغاز بر پایان دلتنگی تمام شعر من اندوه شد ای عاشق صادق مگر از خاطراتت پر شده دیوان دلتنگی فروردین1372
۱۷ فروردین
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
آه از تا کی به چاه سر بگذاریم و بگذریم؟ دندان سر جگر بگذاریم و بگذریم؟ تا کی میان معرکه شیران شرزه را بی‌تیغ و بی‌سپر بگذاریم و بگذریم؟ یا دست روی دست بمانیم بی‌خیال یا دست بر کمر بگذاریم و بگذریم؟ باید بت بزرگ هم این بار بشکند هیهات اگر تبر بگذاریم و بگذریم! تردید و ناامیدی و تسلیم و ترس را وقت است پشت سر بگذاریم و بگذریم ای کودکان غزّه! نشستن حراممان تنهایتان اگر بگذاریم و بگذریم ✍ 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۸ فروردین
هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
به‌مناسبت چقدر اشك، بر اين ميله‌ميله قاب شود كه يك دعای زبان‌بسته مستجاب شود؟ چگونه می‌شود از غربت بقیع نوشت چگونه می‌شود این حرف‌ها کتاب شود شبانه سر بگذارم به روی شانه‌ی خاک برای گریه به تو چشمم انتخاب شود برای دیدن یک گوشه از ضریح گِلی دلم، نگاه صبورم چقدر آب شود؟ چگونه نور خدا در زمین شود خاموش ؟ مگر که ماء معین می‌شود سراب شود؟ چکید گریه‌ی ابری به روی خاک بقیع به این امید که خوش‌بوتر از گلاب شود زمین برای حضورت کم است و بی‌قیمت چگونه خاک، سزاوار آفتاب شود؟ چقدر لطف خدا جاری است در این خاک گناه آمده تا از خجالت آب شود سلام ای که نگاه تو شرح بی‌تابی است خوشا که متن سکوت دلت کتاب شود* بقیع ویران شد، کار ما تماشا بود سکوت بود، ولی مرگ ما حساب شود دریغ و درد، پر از موج‌های خشم نشد مرا ببخش که اشکم فقط حباب شود چه می‌شود که به جای هزار نرده‌ی اشک مسیر تا تو، پُر از صحن انقلاب شود حساب کرده دلم روی یک نگاه شما که بهره‌مند از الطاف بی‌حساب شود همیشه جستجوی رود، سمت دریاهاست که رود بی‌حرکت غرق در سراب شود خدا کند که دلم رزق روشنی یابد همیشه زائر تو مثل آفتاب شود درون سینه‌ی دلدادگان حرم دارید همان حرم که نشد لحظه‌ای خراب شود ✍ (گروه إِحیای امر) (پانزدهم فروردین‌ماه ١۴٠۴) *پ.ن: ...اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید (زنده‌یاد قیصر امین‌پور) 📝 | عضو شوید👇 ↳ https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e
۱۸ فروردین