eitaa logo
شعر هیأت
11هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
198 ویدیو
17 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
کسی که راه به باغ تو چون نسیم گرفته‌ست صراط را ز همین راه مستقیم گرفته‌ست تو از عشیرهٔ عشقی، تو از قبیلهٔ قبله که عطر، مرقدت از جنّة ‌النعیم گرفته‌ست گدای کوی تو امروزه نیستم من و، دانی سرم به خاک درت، اُنس از قدیم گرفته‌ست همیشه سفرهٔ دل باز کرده‌ام به حضورت که فیض باز شدن غنچه از نسیم گرفته‌ست همیشه عبد حقیر است در برابر معبود به جز تو کی سِمَت عبد، با عظیم گرفته‌ست؟ بر این بهشت مجسّم قَسَم که زائر صحنت به کف براتِ نجاتِ خود از جحیم گرفته‌ست مَلَک غبار، ز قبر تو تا نَرُفته نرَفته در این مقام، فلک خویش را مقیم گرفته‌ست چگونه چشم کرم زین حرم نداشته باشم؟ که هر کبوتر تو ذکر «یا کریم» گرفته‌ست کسی که زائر تو شد، حسین را شده زائر که رنگ و بو حرم تو، از آن حریم گرفته‌ست 📝 🌐 shereheyat.ir/node/520@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹باران گرفته است🔹 رود از جناب دریا فرمان گرفته است یعنی دوباره راه بیابان گرفته است تا حرف آب را برساند به گوش خاک در عین وصل، رخصت هجران گرفته است... تجدید نوبهار به باران رحمت است باران، که خوی حضرت رحمان گرفته است ای تشنگانِ شهرِ فراموش! خواب نیست آری، حقیقت است که باران گرفته است بر جاده‌های یخ‌زده این ردّ گامِ کیست؟ این بیرق از کجاست که جولان گرفته است؟ بوی مدینه می‌وزد، این شور از کجاست؟ آیا رضاست راه خراسان گرفته است؟ بر کشتیِ نجات بگوییدمان که کیست این ناخدا که دست به سکّان گرفته است؟ ری کربلاست یا تو حسینی که هجرتت بغداد را چو شام گریبان گرفته است؟ ری خاکِ مرده بود، بگو کیستی مگر کاینک به ضرب گام شما جان گرفته است ایران به دستِ تیغ مسلمان نشد، که حق این خاک را به قوّتِ برهان گرفته است برهان تویی، که آینه‌واری امام را نه نایبی که حکم ز سلطان گرفته است پیغام غیبت است که انشاد می‌کنی در نوبتِ حضور که پایان گرفته است غیبت حضورِ عالم غیب است، وز نهان خورشید سایه بر سر انسان گرفته است ری پایتخت عشق علی شد، چنان‌که قم عشقی که بال بر سر ایران گرفته است... یا سیّدالکریم! نگاهِ عنایتی تهران تو را دو دست به دامان گرفته است از تشنگانِ شهرِ فراموش یاد کن تا بشنویم باز که باران گرفته است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3172@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آیینهٔ عبرت🔹 چشم وا کن اُحُد آیینهٔ عبرت شده است دشمن باخته بر جنگ مسلط شده است آن که انگیزه‌اش از جنگ، غنیمت باشد با خبر نیست که طاعت به اطاعت باشد داد و بیداد که در قلب طلا آهن بود چه بگویم که غنیمت رکب دشمن بود داد و بیداد برادر که برادر تنهاست جنگ را وا مگذارید پیمبر تنهاست یک به یک در ملأ عام و نهانی رفتند همه دنبال فلانی و فلانی رفتند همه رفتند غمی نیست علی می‌ماند جای سالم به تنش نیست ولی می‌ماند در دل جنگ کجا خار و خسی می‌ماند؟ جگر حمزه اگر داشت کسی می‌ماند مرد مولاست که تا لحظهٔ آخر مانده دشمن از کشتن او خسته شده، درمانده مرد آن است که سر تا به قدم غرق به خون آن چنانی که علی از اُحُد آمد بیرون می‌رود قصۀ ما سوی سرانجام آرام دفتر قصه ورق می‌خورد آرام آرام... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/505@ShereHeyat
هدایت شده از جامعه ایمانی مشعر
🚩 اجتماع بزرگ مردمی در آستان مقدس مسجد جمکران 🔹 تجدید بیعت و استغاثه به (عجّل‌‌الله‌‌تعالی‌‌فرجه‌الشریف) به نیت رهایی و نجات مردم مظلوم غزه و نابودی رژیم کودک‌کش صهیونیستی 🗓 سه‌شنبه، ۲۶ فروردین ماه ۱۴۰۴ / ساعت ۱۶ 📍شروع پیاده‌روی بزرگ مردمی از عمود ۲۰ بلوار پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم به سمت آستان مقدس مسجد جمکران 👈 برنامه مراسم؛ سخنرانی و دعای توسل بلافاصله پس از نماز مغرب و عشاء در آستان مقدس مسجد جمکران 🚩 جامعه‌ایمانی‌مشعر ▫️@www1542org
🔹هر روز عاشوراست🔹 این روزها حال جهان در وضع هشدار است برخیز و فریادی بزن! این کمترین کار است در پیچ تاریخی دوران فتنه بسیار است شمشیر بردار ای برادر جنگ دشوار است تقدیر ما خورده گره با قلعۀ خیبر باید ببندی بر سرت سربند یا حیدر مردان میدان را بگو هر روز عاشوراست والتین والزیتون که پیروزی از آن ماست نور طلوع فجر صادق از افق پیداست بیت‌ المقدس تا همیشه پرچمش بالاست هر روز روز قدس و هر شب وقت بیداری‌ست تا انتفاضه در رگ این سرزمین جاری‌ست خون می‌چکد از شاخۀ زیتون در این ایام حرفی نمانده بین ما و قوم خون‌آشام جز این نصیحت که: بترس از امت اسلام شوخی نکن با خشم اقیانوس ناآرام این موج، شور بادها را با خودش دارد نابودی جلادها را با خودش دارد در چشم ما بار امانت بار سنگینی‌ست کاری که از دستت برآید واجب دینی‌ست شعری که از قدس و غم آن گفت، آیینی‌ست بیت المقدس تا ابد شهری فلسطینی‌ست هستیم ما از کودکی‌ها پای پیمانش بستیم عهدی تازه با خون شهیدانش کل فلسطین بوده عمری در پناه قدس روزی سحر خواهد شد این شام سیاه قدس از کربلا خواهد گذشت ای دوست! راه قدس دارد می‌آید «حاج قاسم» با «سپاه قدس» راهی که او رفته‌ست از اول جهت دارد از جانب فرماندهش مأموریت دارد با دست خود حکمی به او داده‌ست فرمانده او که تمام آیه‌های فتح را خوانده تکفیریان را از عراق و سوریه رانده هر کس که با او نیست در این جاده، جا مانده یک روز پایان می‌دهد راه درازش را می‌خواند او در مسجدالاقصی نمازش را 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5041@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹لا فتی الّا علی🔹 «هل من مبارز»... نعره دنیا را تکان می‌داد در خندقی خود کنده، شهر از ترس جان می‌داد اینک سوار کفر، زیر رقص شمشیرش لبخند شیطان را به پیغمبر نشان می‌داد «یک مرد آیا نیست؟»... این را کفر می‌پرسید آن روز ایمان مدینه امتحان می‌داد هرکس قدم پس می‌کشید و با نگاه خود بار امانت را به دوش دیگران می‌داد با شانه خالی کردن مردان پوشالی کم کم رجزها مزهٔ زخم زبان می‌داد «رخصت به تیغم می‌دهی؟»... این را علی پرسید مردی که خاک پاش بوی آسمان می‌داد فرمود نه بنشین علی جان! تو جوان هستی آری همیشه پاسخش را مهربان می‌داد :: «هل من مبارز»... نعره گویا از جگر می‌زد فریاد او بر قامت شهری تبر می‌زد او می‌خروشید و رجز می‌خواند و بر می‌گشت او مثل موجی بود که بر صخره سر می‌زد کم کم هوا حتی نفس را بند می‌آورد نبض مدینه پشت خندق تندتر می‌زد زن‌ها میان خانه‌ها شیون به‌ پا کردند انگار تک‌تک خانه‌ها را نعره در می‌زد فریاد بغض بچه‌های شهر را بلعید ساکت که می‌شد، دیو فریادی دگر می‌زد یکبار دیگر اذن میدان خواست از خورشید لب‌های شیرین علی حرف از خطر می‌زد فرمود: «نه» هرچند که قلب علی را دید مثل عقابی در قفس که بال و پر می‌زد :: «هل من مبارز»... باز زانوی علی تا شد این بار دیگر اذن میدان یک تمنا شد فرمود پیغمبر: «علی جان! یا علی! برخیز» خندید، بند از دست‌های شیر حق وا شد شمع شهادت شعله‌ور بود و خدا می‌دید پروانه در آتش بدون هیچ پروا شد برقی زد آهن، پاره شد بند دل دشمن تا تیغه‌های ذوالفقار از دور پیدا شد تا انعکاس صورتش بر ذوالفقار افتاد ابرو گره زد تیغ روی تیغ زیبا شد مثل عقابی در نگاه عَمرو می‌چرخید فرصت برای تیز پروازی مهیا شد اینک رجزها تن به لالی داده بودند و طوفانی از نام علی در دشت برپا شد اعجاز یعنی ضربهٔ دست علی آن روز دشمن اگر که رود، او مانند موسی شد تا لا فتی الّا علی را آسمان می‌خواند لا سیف الّا ذوالفقار این گونه معنا شد در وصف این ضربت خدا حتی غزل دارد آری علی با ضربتی عالی اعلا شد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/523@ShereHeyat
«شعر کاربردی» یکی از دغدغه‌های مهم مداحان انتخاب «شعر» است؛ و اگر مداح، کمی اهل مطالعه شعر و وسواس در انتخاب باشد در پیِ پاسخ به این سؤال مهم است: «این شعر در کدام بخش مداحی به کار می‌آید؟» انتخاب شعرهای «کاربردی» و استفاده دقیق و درست از آن، بخشی از دغدغه‌های مقدس مداح را پاسخ می‌دهد. 🔹 شعر کاربردی چیست؟ شعر کاربردی، شعری است که از نظر زمان و مکان و موضوع، مقید نیست. مثل این غزل معروف سعدی: در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم این شعر قابل تأویل و تبیین است؛ یعنی مخاطب «تو» می‌تواند اشخاص مختلفی باشد؛ می‌توان آن را خطاب به امام زمان(عجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌) خواند؛ یا خطاب به امام حسین(علیه‌السلام). می‌تواند زبان حال ما با ائمه اطهار(علیهم‌السلام) باشد؛ یا زبان حال اصحاب امام حسین(علیه‌السلام) با ایشان. می‌بینید که چقدر دایره محتوایی و تأویل این شعر گسترده است! خاصیت شعرهای کاربردی چنین است. 🔸 در واقع مداح براى تقويت اجرا، مى‏‌تواند در ميان اشعارى كه اشاره مستقيم به زندگانى اهل‌‏بيت(عليهم‏السلام) ندارند و حتى به ظاهر ولایی نيستند (يعنى براى اهل‌بيت سروده نشده‌‏اند) جست‌وجو نمايد و به نوعى آن را تأويل كند و مطابق نياز خود براى مستمع، تفهیم نماید. مثلاً اين بيت سعدى را مى‌‏توان از زبان حضرت رقيه(عليها‏السلام) با پدر خواند: گفته بودم چو بيايى غم دل با تو بگويم چه بگويم كه غم از دل برود چون تو بيايى! يا اين بيت حافظ، مى‌‏تواند زبان حال مداحان اهل‏‌بيت باشد: دل‌نشان شد سخنم تا تو قبولش كردى آرى آرى سخن عشق نشانى دارد! 🔹 راهکار انتخاب شعر کاربردی ۱. لازم است شعر را به دقت بخوانیم؛ ۲. بتوانیم از نظر حسی و مفهومی ارتباط ایجاد کنیم؛ یعنی بدانیم شعر چه حسی انتقال می‌دهد و چه فضایی دارد؟ ۳. بر شعر تسلط بیابیم؛ یعنی مفاهیم پنهان شعر را تحلیل کنیم؛ زیبایی‌های شعر را به‌خوبی درک کرده، از آن لذت ببریم. پس از آن می‌توانیم درباره انتخاب آن برای اجرا تصمیم بگیریم. ۴. در نهایت بتوانیم به این سؤالات پاسخ بدهیم: الف) آیا شعر فضایی متناسب با اجرای من دارد؟ ب) چه کلیدواژه‌هایی در شعر هست که می‌تواند مرا به فضایی که در نظر دارم رهنمون باشد؟ 🔸مثلاً در این شعر، کلیدواژه‌هایی است که غربت حضرت مسلم(علیه‌السلام) را در ذهن تداعی می‌کند. فضای شعر هم سراسر غربت و اندوه است. پس این شعر می‌تواند به عنوان شعر کاربردی اول مجلس انتخاب شود: بيدل و خسته در اين شهرم و دلدارى نيست غم دل با كه توان گفت كه غمخوارى نيست شب به بالين من خسته به غير از غم دوست ز آشنايان كهن، يار و پرستارى نيست يارب اين شهر چه شهرى‌ست كه صد يوسف دل به كلافى بفروشند و خريدارى نيست؟ به‌جز از بخت تو و ديدۀ من در غم تو شب در اين شهر به بالين، سرِ بيدارى نيست! هماى شيرازى 🔸 حرف آخر تسلط بر شعرکاربردی، می‌تواند زمینه‌ساز رفع برخی مشکلات مداحان باشد. مشکل بزرگ بسیاری از مداحان، عدم آشنایی آنان با دنیای شعر است. به همین جهت احساس فقر شعر دارند و دائم به دنبال شعر هستند! در حالی که بزرگ‌ترین ثروت مداحان گنجینه عظیم و ارزشمند شعر پارسی از گذشته تا امروز است... روزمرگی در انتخاب شعر؛ یک‌بار مصرف شدن اشعار؛ انتخاب شعر بر اساس نام شاعر یا اجرای فلان مداح معروف؛ و عیوبی از این دست، ریشه در عدم شناخت مداح و دوری او از فضای شعر است. امروزه همه شاهدیم که برخی مداحان، برای انتخاب شعر چه تکاپو و التهابی دارند! غافل از این که انتخاب شعر خوب در شمار ساده‌ترینِ کارهاست! شعر خوب بسیار فراوان است، اما چرا عده‌ای از آن غافلند؟ مدعی در همه احوال خدا با او بود او نمی‌دیدش و از دور، خدایا می‌کرد! حافظ 📝 استاد سیدمهدی حسینی رکن‌آبادی ✅ @ShereHeyat
برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است 📝 @ShereHeyat
| 💠 (علیه‌السلام) «يَا أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللهَ فِي نِعَمِ اللهِ عَلَيْكُمْ فَلَا تُنَفِّرُوهَا عَنْكُمْ بِمَعَاصِيهِ» ای مردم به پاس نعمت‌های الهی، تقوا پیشه کنید و نعمت‌ها را با گناه و معصیت از خود مرانید. 📗عیون أخبار الرضا(علیه‌السلام)، ج۲، ص۱۶۹ 🔹حفظ نعمت‌ها🔹 ای آن که به لب نشانده لبخندی را بشنو ز امام مهربان، پندی را با معصیت و جرم و نمک‌نشناسی از خویش مران لطف خداوندی را 📝 @ShereHeyat
💠 شعر ولایی، شعر انسان‌ساز 🔹روزگاری بر جامعۀ اسلامی گذشت که مردم فرسنگ‌ها از فرهنگ اسلام اصیل فاصله داشتند. عصر حکمرانی سقیفه، بنی‌امیه و بنی‌عباس نمونۀ بارزی از این دوره است. حاکمان جور واقف بودند که به ناحق بر منصب حکومت تکیه زده‌اند و این جایگاه تنها حق الهی امیرالمؤمنین علی و اولاد او(علیهم‌السلام) است. حقیقتی که افشای آن بزرگترین خطر برای حکمرانی آن‌ها محسوب می‌شد. برای همین تلاش کردند با ایجاد انحراف، جایگاه امامت را در نگاه مردم تضعیف کرده و بین مردم و ائمه(علیهم‌السلام) فاصله بیندازند. در این برهه دغدغۀ اندیشمندان شیعه، از جمله شعرا این بود که مردم را از تجمع به دور باتلاق‌‌های متعفّن و سراب‌های واهی برحذر داشته و مسیر رسیدن به اقیانوس بی‌کران حقایق را به آن‌ها نشان دهند. شاعران شیعی پرداختن به این امر را تکلیف شرعی خود می‌دانستند و سرمایۀ هنری خود را در راه تبیین جایگاه امامت و برگرداندن مردم به مسیر صحیح، صرف کردند. 🔸به عنوان مثال کُمیت بن زید اسدی شاعری بود که برای اثبات حقانیت علی‌بن‌ابی‌طالب(علیهماالسلام) مجاب شد تا پای استدلال‌های عقلی و منطقی را به قصیدۀ بائیۀ خود باز کند. آنجا که می‌گوید: فَإِنْ هِيَ لَم تَصلُحْ لِحَيٍّ سِوَاهُمُ فَإِنَّ ذَوِی القُربَى أَحَقُّ وَ أَوْجَبُ جانشین پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) جز آل او نمی‌تواند باشد، زیرا آن کس که به پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) نزدیک است می‌تواند راه او را ادامه دهد، نه دیگران. يَقُولُونَ لَمْ يُورَثْ وَ لَولَا تُرَاثُهُ لَقَدْ شَرِكَتْ فِيهِ «بکيلٌ» وَ «أَرْحَبُ» می‌گویند پیامبر(صلوات‌الله‌علیه‌وآله) جانشین تعیین نکرده است. اگر این‌گونه باشد که باید قبیله‌های «بکیل» و «ارحب» و... نیز در خلافت شریک باشند. جاحظ -ادیب نام‌آشنای عرب- در مورد این ابیات گفته است: «کسی جز کمیت دَرِ استدلال را به روی شیعه نگشود.»(۱) البته بر شخص محقق آشکار است که تفکر شیعی از همان ابتدا بر دلیل و برهان استوار بوده و به قول شیخ مفید(رحمه‌الله) کمیت حرفی از خود نزده، فقط سخنان امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) به معاویه را به نظم کشیده است.(۲) 🔸یا شاعری مانند سید حِمیَری که عمر خود را صرف سرودن اشعار ولایی کرد. او که در خانواده‌ای ناصبی‌مسلک متولد شده بود شیرینی محبت به آل‌الله(علیهم‌السلام) را بهتر از دیگران درک می‌کرد و در محفلی که سخنی از فضائل ایشان به میان نمی‌آمد، نمی‌نشست.(۳) روزی شاعر هم‌عصرش بشّار به او گفت: «اگر خدا تو را به سرودن شعر برای اهل‌بیت نبی(علیهم‌السلام) مشغول نمی‌کرد -و به جای ایشان حاکمان را مدح می‌کردی، دیگر شعر ما نزدشان خریدار نداشت و- ما به فقر و بیچارگی می‌افتادیم».(۴) 🔹در آن برهه هدف اصلی شعر ولایی تعریف جایگاه امامت و دفاع از آن بود. در چنین فضای مسمومی پرداختن به مسائل مهمی مانند سبک زندگی معصومین(علیهم‌السلام) چندان ضروری به نظر نمی‌رسید، چرا که جامعه هنوز به درک این جایگاه نرسیده بود و لزومی برای تبعیت از سیرۀ ایشان نمی‌دید. ابتدا مردم باید بدانند از چه کسانی تبعیت کنند و بعد بدانند در چه چیزی باید تابع باشند.
🔹به لطف خدا امروز استقرار حکومت اسلامی نشان از آن دارد که جایگاه امامت برای مردم به درستی تعریف شده و به پذیرش اجتماعی رسیده است. هم‌قدم با رشد عقلانی جامعه، شعر نیز باید به پویایی عقلانی و عاطفی برسد و درجا نزند. در واقع «الگوسازی» نخستین گام این حرکت بود که شعر در آن خوش درخشیده است و اکنون باید در راستای «انسان‌سازی» حرکت کند که گام دوم این مسیر است. همان‌گونه که معصومین(علیهم‌السلام) در تمام شئون زندگی اسوه هستند، شعر ولایی نیز باید آیینۀ تمام‌نمای آن شخصیت‌های برگزیده باشد و تصویری جامع از ایشان را برای جامعه به تصویر بکشد. پرداختن به زندگی فردی و اجتماعی معصومین(علیهم‌السلام) و گره زدن آن به زندگی انسانِ امروز، موضوعی است که بیش از پیش باید مورد توجه قرار گیرد. جامعۀ امروز، تشنۀ شنیدن است و نباید آن‌ها را از این دریای بی‌کران محروم کرد. نپرداختن به این امور اجحاف است در حق امام، مردم و خود. 🔸البته پرداختن به این مضامین تبحّر خاص خود را می‌طلبد تا شاعر در دام شعارزدگی یا نظم‌سرایی نیفتد. برای نمونه به غزلی موفق در بیان سبک زندگی امام صادق(علیه‌السلام) اشاره می‌شود: به کودکان و زنان احترام می‌فرمود به احترام فقیران قیام می‌فرمود سلام نام همه انبیاست؛ او می‌گفت سپس اشاره به دارالسّلام می‌فرمود کسی که در پی خورشید نیست، از ما نیست سحر می‌آمد و این را مدام می‌فرمود کجا حرام خدا را حلال می‌دانست؟ کجا حلال خدا را حرام می‌فرمود؟ اگر که دست به پهلو گرفته‌ای می‌دید به اشک و آه و دعا التیام می‌فرمود «خوشا به حال کسانی که راست‌گویان‌اند» امام صادق علیه‌السّلام می‌فرمود 📝 🔹در واقع صحبت از یک فرهنگ‌سازی گسترده است. فرهنگ مناجات با خدا، فرهنگ معاشرت با خانواده، فرهنگ حضور در جامعه، فرهنگ تعامل با اقشار مختلف، فرهنگ مناظره علمی، فرهنگ کنشگری سیاسی، فرهنگ امر به معروف، فرهنگ شهادت و تمام مسائلی که مردم چه به صورت فردی و چه جمعی با آن سر و کار دارند؛ همه و همه موضوعاتی است که نیاز است نوع رفتار معصوم در این موارد سرلوحه قرار گیرد. 🔹شخصی می‌گوید از امام رضا(عليه‌السلام) شنيدم كه مى‌فرمايند: «رَحِمَ اللّهُ عَبدًا أحيا أمرَنا. فَقُلتُ لَهُ: و كَيفَ يُحِيي أمرَكُم؟ قالَ: يَتَعَلَّمُ عُلومَنا و يُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَإِنَّ النّاس لَو عَلِموا مَحاسِنَ كَلامِنا لاَتَّبَعونا»(۵) رحمت خدا بر بنده‌اى كه امر ما را زنده گرداند. عرض كردم: چگونه امر شما را زنده كند؟ فرمود: تعاليم ما را فرا مى‌گيرد و آن‌ها را به مردم مى‌آموزد؛ زيرا مردم اگر زيبايی‌هاى سخن ما را بدانند، بى‌گمان از ما پيروى مى‌كنند. «انسان‌سازی» آرمانی است که شعر می‌تواند نقش مهمی در آن ایفا کند. و چه خوب است سخنان زیبای امام در قالب زیبای شعر به گوش مردم برسد. ✍🏻 ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ۱. شرح شواهدالمغنی، ص۳۸، رقم۶؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۰، ص۲۳۹. ۲. الفصول المختارة، ص۲۸۸. ۳. الاغانی، ج۷، ص۲۶۷. ۴. «لولا ان الله شغلک باهل‌بیت نبیه صلوات‌الله‌وسلامه‌علیهم لافتقرنا» اخبار السید الحمیری، ص۲۱. ۵. عيون أخبارالرضا(عليه‌السلام)، ج۱، ص۳۰۷. 🌐 shereheyat.ir@ShereHeyat
فرازی از یک 🔹حسن عاقبت🔹 فضل خدای را که تواند شمار کرد؟ یا کیست آن‌که شُکر یکی از هزار کرد؟... ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد بحر آفرید و بَرّ و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد... چندین هزار منظر زیبا بیافرید تا کیست کاو نظر ز سر اعتبار کرد توحیدگویِ او نه بنی‌آدم‌اند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد... لال است در دهان بلاغت زبان وصف از غایت کرم که نهان وآشکار کرد سر چیست تا به طاعت او بر زمین نهند؟ جان در رهش دریغ نباشد نثار کرد بخشنده‌ای که سابقۀ فضل و رحمتش ما را به حسن عاقبت امیدوار کرد... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2672@ShereHeyat