eitaa logo
شعر هیأت
9.2هزار دنبال‌کننده
892 عکس
162 ویدیو
12 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹السابقون السابقون🔹 تو را تا دیده‌ام محو جمال کبریا دیدم تو را غرق مناجات خدا، از خود رها دیدم تو را در سجدهٔ باران و بر سجّادهٔ صحرا به هنگام قنوت برگ‌ها، در «ربّنا» دیدم تو در هفت آسمان سیر و سفر می‌کردی امّا من تو را در سرزمین وحی، سرگرم دعا دیدم کنار «حجر اسماعیل» در سرچشمهٔ زمزم صفا و مروه را گرد تو در سعی و صفا دیدم «تو را دیدم که می‌چرخید گرد خانه‌ات کعبه خدا را در حرم گم کرده بودم در شما دیدم» تو را در دامن مادر، تو را در دست پیغمبر تو را مولود کعبه، قبلهٔ اهل ولا دیدم تو را فرمان برِ «یا ایها المدثر» از اول تو را «السابقون‌السابقون» از ابتدا دیدم تو را پابند پیمان الست از مطلع هستی تو را عاشق‌ترین دلدادهٔ «قالو بلی» دیدم تو افکندی حجاب از روی «کَرّمنا بنی‌آدم» که سیمای تو را آیینهٔ ایزدنما دیدم تو آدم را فراخواندی به علم «عَلَّمَ الأسماء» تو را در کشتی نوح پیمبر ناخدا دیدم اگر اعجاز موسایی عصا بود و ید بیضا سرانگشت تو را پرگار تقدیر و قضا دیدم نه تنها از تو شد عیسی مسیحادم، که از اوّل تو را هم عهد و پیمان با تمام انبیا دیدم سلیمان از تو حشمت یافت هنگام نگین‌بخشی تو را روح قناعت، اسوهٔ فقر و غنا دیدم زدی خود را به آب و آتش ای شمس جهان‌آرا تو را پروانهٔ پیغمبر از غارحرا دیدم به جولان‌گاه احزاب و نبرد خندق و خیبر به دستت تیغ «لا سیف» و به شأنت «لا فتی» دیدم به یک ضربت که در خندق زدی، در برق شمشیرت جهانی را به لب «اَهلاً و سَهلاً مَرحَبا» دیدم تلاوت کردی «آیات برائت» را به زیبایی تو را خورشید بام کعبه در «اُمُ القُری» دیدم تو را در مسجد و محراب، در میدان و بر منبر تو را در بی‌نهایت، در کجا در ناکجا دیدم چه می‌دیدم خدایا روز فتح مکّه با حیرت خلیل بت‌شکن را روی دوش مصطفی دیدم «و سُبحانَ الّذی أسری بِعَبدِه» را که می‌خواندم تو را در لیلةُ المعراج، با بدرُالدُّجا دیدم سراغ آیهٔ «اَلیَوم اَکملتُ لکُم» رفتم تمام آیه را وصف علی مرتضی دیدم شکوه و عزّت هستی! کمال عشق و سرمستی! چه گویم من که روی دست پیغمبر چه‌ها دیدم تو را در سایۀ باغ «اَلَم نَشرح لَکَ صَدرَک» شکوفا یافتم، مصداق «مِصباحُ الهُدی» دیدم گل روی تو را در «سَبِّح اسم ربَّکَ الاعلی» تَجَسُّم کردم آری، تا جمال کبریا دیدم تو را در سورۀ «حامیم تنزیلٌ منَ الرَّحمن» تو را در آیهٔ تطهیر و در «قُل اِنَّما» دیدم تو را در نون «اَلرَّحمن» و عین «عَلَّمَ القُرآن» تو را در یای «یاسین»، ترجمان طا و ها دیدم تو را در «قُل کَفی بِاالله» در «وَالتّین وَالزَّیتون» تو را در «لیسَ لِلانسانَ اِلّا ما سَعی» دیدم نه تنها هست اوج رفعتت در قافِ «وَالقرآن» تو را در سورهٔ «وَالشَّمس» و «طور» و «وَالضُّحی» دیدم تو را با چهرهٔ پوشیده و خرما و نان بر دوش کنار زاغه‌های شهر کوفه بارها دیدم نوازش از تو می‌دیدند فرزندان شاهد هم تو را با گوهر اشک یتیمان آشنا دیدم به مسکین و یتیم از بس محبت کردی و احسان تو را در سورهٔ انسان و متن «هل أتی» دیدم چه می‌دیدم خدا را در سکوت محض نخلستان تو را هر نیمه‌شب، در گریه‌های بی‌صدا دیدم شبی که شمع بیت‌المال را خاموش می‌کردی تو را با بی‌ریایی، خفته روی بوریا دیدم چو راز غربت خود را به گوش چاه می‌گفتی چو نیلوفر کشیدم قد، تو را ای ماه تا دیدم تو را پشت در آتش زده، با زهرةُالزّهرا صبور و مهربان، در تیرباران بلا دیدم اگر نامردمان دست تو را بستند، آن‌ها را اسیر پنجۀ تقدیر، در «تَبَّت یَدا» دیدم در ایوان نجف، در کوفه، در محراب مسجد هم شهادت‌نامهٔ «فُزتُ وَ رَبِّ الکَعبه» را دیدم پس از آن لیلة القدری، که شد شقُّ القَمَر، هرشب تو را در جوهر خون شهیدان خدا دیدم تو را یاری‌گر خون خدا، با عترت یاسین تو را دلجوی یاس ارغوان، در نینوا دیدم تو را در آسمان نیلگون ظهر عاشورا تو را در سایه‌روشن‌های شام و کربلا دیدم شب شام غریبان و پرستوهای سرگردان تو را دل‌سوخته در شعله‌زار خیمه‌ها دیدم اگر خورشید دشت کربلا از نوک نی سر زد تو را در موجی از آیات تسلیم و رضا دیدم تو را با کاروان اهل‌بیت وحی در غربت تو را در حیرت از خورشید در طشت طلا دیدم کسی از آستانت دست خالی برنمی‌گردد که در آیینهٔ آیین تو، مهر و وفا دیدم 📝 🌐 shereheyat.ir/node/645@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹عزای علی🔹 ناله كن اى دل به عزاى على گریه كن اى دیده براى على كعبه ز كف داده چو مولود خویش گشته سیه‌پوش عزاى على عمر على عمرۀ مقبوله بود هر قدمش سعى و صفاى على دیدۀ زمزم كه پر از اشک شد یاد كند، زمزمه‌‏هاى على تیغ شهادت سر او را شكافت كوفه بُوَد، كوه مناى على عالم امكان شده پر غلغله چون شده خاموش صداى على منبر و محراب كشد انتظار تا كه زند بوسه به پاى على ماه دگر در دل شب نشنود صوت مناجات و دعاى على آه كه محروم شد امشب دگر چشم یتیمان ز لقاى على مانده تهى سفرۀ بیچارگان منتظر نان و غذاى على واى امیر دو سرا كشته شد خانۀ غم گشته، سراى على پیش حسین و حسن و زینبین خون چكد از فرق هماى على خواهی اگر ملک دو عالم «حسان» از دل و جان باش گداى على 📝 🌐 shereheyat.ir/node/399@ShereHeyat
🔹یا منتهَی الرَّجا🔹 یارب به حق منزلت و جاه مصطفی آن اشرف خلائق و خاتم به انبیا یارب به حق پادشه انس و جان علی زوج بتول و شیر خدا شاه لا‌فَتا یارب به حق فاطمه آن بضعة‌الرسول اُمّ‌الائمه عصمت و ناموس کبریا یارب به حرمت حسن مجتبی که اوست بعد از علی امام و به خلق است مقتدا یارب به خون تشنه‌لب کربلا، حسین آن کشته‌ای که جان جهانش بُوَد فدا یارب به حق زین‌العباد نکوخصال نور خدا که بوده به عبّاد پیشوا یارب به جاه و منزلت باقرالعلوم پنجم امام و بر همه مولا و رهنما یارب به جعفر بن محمد ششم امام آن صادق مصدَّق و مصداق اتقیا یارب به حقِّ موسی جعفر همان که بود عبدی مطیع و صالح و تسلیم بر قضا یارب به حقّ خسرو دین ثامن‌الحجج یعنی رضا که بوده به تقدیر حق رضا یارب به حرمت نهمین مقتدا جواد کاو بود کانِ بخشش و سلطان اسخیا یارب به حق جاه و جلال دهم امام اِبن‌الرّضا علیِّ نقی فخر اولیا یارب به عزت حسن عسکری که اوست حجت به خلق عالَم و عالِم به ماسوا یارب به حقِّ مهدی غائب امام عصر شمس‌الضُّحی، امام هدا، ختم اوصیا سلطان دین و نور مبین صاحب‌الزَّمان آخر امام و، کهف ورا، سید‌الهُدی در پشت ابر گرچه نهان است همچو مهر روشن جهان از اوست چو خورشید در سما یارب به حق جاه و جلال مقرّبین یارب به انبیای عظام و به اولیا إغفِر لنا فَاِنَّکَ ذوالفضل و الکرم یا غافَر الذّنُوب و یا واسعَ الدُّعا ما بندگان خوار و ذلیلیم و خاکسار تو چاره‌ساز و بنده‌نوازی و ذوالعُلا از ما خطا و معصیت اندر تمام عمر از تو عطا و عفو و گذشتن ز هر خطا «خادم» که غیر جُرم و گناهش نبوده کار دارد امید عفو تو یا منتهَی الرَّجا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2686@ShereHeyat
🔹به حق شاه مردان🔹 بهارا! حال زارم را بگویم؟ دل بی برگ و بارم را بگویم؟ بخوانم سطری از دلتنگی‌ام را؟ گلوی بی‌قرارم را بگویم؟ تو با حال غریبان آشنایی دل دور از دیارم را بگویم؟ بگویم تشت من افتاده از بام؟ خطای بی‌شمارم را بگویم؟ چنان مرغی که پشت میله مانده پر و بال دچارم را بگویم؟ خدایا! کشتی‌ام بی‌بادبان است دلم را دل نگو، آتشفشان است پر از تنهایی‌ام، یاری ندارم گرفتارم، کس و کاری ندارم کویرم، روسیاهم، سوت و کورم الهی! هرچه هستم از تو دورم دلم خالی‌ست، امیدی ندارم به جز لبخند تو عیدی ندارم مرا گر صبح و ظهر و شام طی شد پر از قهر و پر از دشنام طی شد خداوندا! غم نان غافلم کرد غم نان غافل از حال دلم کرد سراپا گریه‌ام، صبری ندارم درون پلک خود ابری ندارم تنم خشکیده، بارانی به من ده از این جان خسته‌ام، جانی به من ده خداوندا! «به حق شاه مردان» مرا آنی جدا از خود مگردان.. شناساندی به من یکتایی‌ات را نمایاندی به من زیبایی‌ات را مرا خواندی به رستاخیز نورت مرا سرشار کردی از حضورت اسیرم کن که آزاد تو باشم خرابم کن که آباد تو باشم دچار راه و رسمی باطلم من کویری تشنه و بی‌حاصلم من همه از من گناه و شرمساری همه از تو صبوری، بردباری نشد روزی که خوارم کرده باشی به مردم واگذارم کرده باشی شنیدم عاشقان را دوست داری بگو دست مرا هم می‌فشاری؟ به فضل خود مرا دریاب، یا رب مرا بیدار کن از خواب، یا رب به جز تو هیچ امیدی ندارم به جز خوشنودی‌ات عیدی ندارم به جز نامت نخواهم نام دیگر کجا جز بام مهرت بام دیگر؟ در لطف تو بر من باز باز است به سوی تو وجودم در نماز است مبند ای ماه! درهای دعا را اجابت کن نوای بی‌نوا را به امید تو دل بستن چه زیباست به دریای تو پیوستن چه زیباست کویرم، بر سرم از نور قرآن بباران و بباران و بباران 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5506@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹ببخش...🔹 مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش دلم زبانهٔ آتش، دلم خرابهٔ شام مرا به خاطر این خانهٔ خراب ببخش ببین! خرابی من از حساب بیرون است مرا بگیر در آغوش و بی‌حساب ببخش تمام عمر حواست به حال و روزم بود تمام عمر خودم را زدم به خواب، ببخش اگر شکسته پر و روسیاه آمده‌ام مرا به نور حسین ابن آفتاب ببخش حسین گفتم و گفتی حسین عشق من است مرا به عشق عزیز ابوتراب ببخش همیشه جانب او گفتم «السلام علیک...» مرا به لطف فراوان آن جناب ببخش شنیده‌ام که تو با کودکان رفیق‌تری مرا به گریهٔ شش‌ماههٔ رباب ببخش 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1478@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آه از آن ساعت...🔹 توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری از گناهی می‌روم سوی گناه دیگری لحظه لحظه پشت هم شیطان فریبم می‌دهد می‌گذارد بر سر هر راه چاه دیگری گریه باید کرد تنها در عزای تو حسین توبه غیر از این ندارد هیچ راه دیگری مثل حر من نیز برگشتم که غیر از خیمه‌ات نیست ما را در همه عالم پناه دیگری از سیاهی نیست بالاتر ولی رنگ غمت هست بالاتر ز هر رنگ سیاه دیگری ای زمان در طول تاریخ اینچنین داری سراغ؟ بی‌کفن، لب‌تشنه، بی‌سر پادشاه دیگری؟ آه از آن ساعت از آن گودال و از آن قتلگاه آه از آن تل که خودش شد قتلگاه دیگری می‌کشیدند آه، هم شمشیرها هم نیزه‌ها از دل هر تیر برمی‌خاست آه دیگری کاش در آن لحظه‌ها یا خواهرش آنجا نبود یا نمی‌انداخت بر جسمش نگاه دیگری نقطۀ پایان دنیا نیست هرگز کربلا نه! جهان می‌ایستد در ایستگاه دیگری انتقام خون او را یک نفر خواهد گرفت از پس این ابرها پیداست ماه دیگری... 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1664@ShereHeyat
🔹الهی العفو🔹 بر عفو بی‌حسابت این نکته‌ام گواه است گفتی که یأس از من بالاترین گناه است من غرق در گناهم مسکین و رو سیاهم تنها تویی پناهم «لا تَقنَطُوا» گواه است هرگز نمی‌پسندی در بر رویم ببندی آخر کجا گریزد عبدی که بی‌پناه است در دیده اشک سُرخم بر چهره رنگ زردم مویم شده سفید و پرونده‌ام سیاه است بازآمدم به سویت برگشته‌ام به کویت این بندۀ فراری محتاج یک نگاه است من عهد خود شکستم من راه خویش بستم ور نه به جانب تو هر سو هزار راه است یک جمله با تو گفتن ذکر هزار سال است یک لحظه بی‌تو بودن یک‌عمر اشتباه است یک یا اِلهی اَلْعَفو جبرانِ جُرمِ یک عمر یک شام قدر با تو بِهْ از هزار ماه است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/1438@ShereHeyat
🔹شکسته‌دل🔹 «چرا تو ای شکسته‌دل! خدا خدا نمی‌کنی خدای چاره‌ساز را، چرا صدا نمی‌کنی» برای درد بی‌دوا، چرا دعا نمی‌کنی بیا چو مرغ شب بخوان، ترانۀ خدا خدا الا که نامه‌ای سیه، به دست خالی‌ات بود سر شک تو نشانه‌ای، ز خسته حالی‌ات بود دل شکسته شاهدِ شکسته‌بالی‌ات بود شکسته بال من بیا، سفر کنیم تا خدا شبی بیا و تا سحر به هر ستاره سر بزن از این قفس به آسمان، کبوترانه پر بزن به خاک عجز و بندگی، گلاب چشم تر بزن شتاب کن که می‌خرد، سِرشکِ توبه را خدا خدا به اشک نیمه‌شب، ثواب می‌دهد بیا خدا به نالۀ سحر، جواب می‌دهد بیا خدا براتِ دوری از عذاب می‌دهد بیا بیا و آشتی کن ای دل رمیده با خدا الا که بذر معرفت، به سینه کاشتی بیا شبی که اشک حسرتی، به دیده داشتی بیا بیا به درگه خدا، برای آشتی بیا بیا که می‌خرد ز ما‌، طاعت بی‌ریا خدا بیا و شست‌وشو بده، ز دل غبار کینه را چرا صفا نمی‌دهی، حریم پاک سینه را چرا صدا نمی‌زنی، شهیدۀ مدینه را به حرمت حبیبه‌اش، نظر کند به ما خدا چرا به خیل عاشقان، تو اقتدا نمی‌کنی؟ چرا به یاد نینوا، چو نی، نوا نمی‌کنی چرا به پای دل سفر به کربلا نمی‌کنی حسین اگر رضا شود، شود ز ما رضا خدا اگر که جام دیده‌ات، ز گریه لب به لب شود اگر به رسم عاشقی، دلت خدا‌طلب شود سفینة‌النجات ما، حسین تشنه‌لب شود خداست با حسین ما، حسین ماست با خدا 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5011@ShereHeyat_Nohe
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 مناجات‌خوانی استاد کریمخانی ✅ @ShereHeyat_Nohe
هدایت شده از KHAMENEI.IR
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | طوفان شن 🌀به‌مناسبت سالروز شكست آمريكا در تجاوز به ايران در صحرای 📥 سایر کیفیت‌ها👇 https://farsi.khamenei.ir/video-content?id=26252
🔹سپاه خار و خس🔹 خدا این بار می‌خواهد سپاهش خار و خس باشد برای خواری دشمن همین بایست بس باشد خدا اهل ستم را بر زمین گرم خواهد زد و شاید از زمین گرم منظورش طبس باشد طبس را شهر بی‌دیوار می‌پنداشتید اما گمان هرگز نمی‌بردید مانند قفس باشد طبس با خاکریز جبهه یکسان است تا وقتی که ما را دشمنی همچون شما در پیش و پس باشد غم این خاک بالین شما را سخت می‌گیرد غمش حتی اگر اندازۀ بال مگس باشد.. برای جبهه دلتنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم و می‌جنگیم تا وقتی نفس باشد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5350@ShereHeyat