eitaa logo
شعر هیأت
10.6هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
183 ویدیو
15 فایل
🔹انتخاب شعر خوب، استوار و سالم، تأثیرگذار و روشن‌گرانه همواره دغدغه ذاکران و مرثیه‌خوانان اهل معرفت و شناخت بوده است. 🔹کانال «شعر هیأت» قدمی کوچک در راستای تحقق این رسالت بزرگ است.
مشاهده در ایتا
دانلود
علیه‌السلام 🔹دردآشنای اهل درد🔹 تو که دردآشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ جهانِ ما و دردی سخت سنگین ستم، نامردمی، غم، دشمنی، کین بیا از مشرق آدینه‌ای سبز بتاب، ای آفتابِ آل یاسین! جهان در انحصار بیش و کم‌ها شکستن‌ها، بریدن‌ها، ستم‌ها تو حتماً خوب می‌دانی که بی‌تو به روز ما چه آوردند غم‌ها؟ بهارِ تا ابد! زخم است با ما زمان تا می‌رود، زخم است با ما بیا تاریخ ما را منتشر کن هزار و چارصد زخم است با ما بهار آشنای باغ برگرد! برای ما، برای باغ، برگرد! به خون ما تبرها تشنه هستند به جَدِّ لاله‌های باغ، برگرد! درختان بیشتر قد می‌کشیدند برای برگ و بر، قد می‌کشیدند به شوق دیدن خورشید رویت علی‌رغم تبر قد می‌کشیدند گل نرگس! جهان بی‌برگ و بار است خزان بی‌تو، خزانی ماندگار است تو که صدها بهار بی‌دریغی شکوفا شو،‌ جهان در انتظار است جهان در حسرت آیینه مانده‌ست گرفتار غمی دیرینه مانده‌ست شب تلخی‌ست، بی تو بودنِ ما بگو تا صبح چند آدینه مانده‌ست؟ جهان در انتظار آفتاب است تمام رنج‌هایش بی‌حساب است کسی با ذوالفقار از دور پیداست جهان در معرض یک انقلاب است 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مزار بی‌نشان🔹 نگاه تو... سکوت مبهم ما چرا غمگین نباشد عالم ما؟ تو هم غم داری،‌ امّا گفته بودم تفاوت دارد این غم با غم ما من و دل، شیعۀ دردیم مولا! بدون تو چه می‌کردیم مولا! تو هستی،‌ آن که حاضر نیست، ماییم دعا کن زود برگردیم مولا! تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ دلم، تنهاترین مرد است مولا! اگر چه بی‌تو دل‌سرد است مولا! تحمّل می‌کند زخم زبان را دل من شیعۀ درد است مولا! ببین، تاریخ در تکرار مانده‌ست جهان در حسرت بسیار مانده‌ست نمی‌آیی چرا؟ چشم‌انتظارت گلی بین در و دیوار مانده‌ست دل سبز و جوانی دارد این گل ولی قدِّ کمانی دارد این گل بیا، چشم‌انتظار توست آخر مزار بی‌نشانی دارد این گل 📝 📗 @ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹نورٌ علی نور🔹 برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است بیا تا موج دریا را ببینیم تماشا را تماشا را ببینیم نگاهی کن به ما تا در نگاهت شگفتی‌های دنیا را ببینیم تو را حس کرده‌ایم ای نور مستور که می‌تابد به ما گرمایت از دور اگر در نیمۀ شعبان بیایی جهانم می‌شود نورٌ علی نور دل ما شد پریشان در هوایت هواخواه نسیم سامرایت به پا خیز ای شکوه آفرینش که برخیزد همه عالم به پایت یقین دارم که باران خواهد آمد به استقبال چشمت باید آمد خوش آن روزی که از دیوار کعبه ندا آید که مهدی آمد آمد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3798@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹باران تشنه مانده🔹 کمی بشتاب، باران تشنه مانده‌ست دل آیینه‌داران تشنه مانده‌ست نگاه جاری‌ات کو؟ چند قرن است نگاه بی‌قراران، تشنه مانده‌ست گره خورده‌ست باران با نگاهت تمام چشمه‌ساران با نگاهت چه می‌شد لحظه‌ای پیوند می‌خورد نگاه بی‌قراران با نگاهت؟ بیا طی کن شب لب‌تشنگی را ببین تاب و تب لب‌تشنگی را هزاران سال شد چشم‌انتظاریم بنازم مکتب لب‌تشنگی را دعا کن هر گلی پرپر نمیرد کسی با چشم‌های تر نمیرد دوباره جمعه‌ای رد شد، دعا کن دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد بهار آشنای باغ برگرد! برای ما، برای باغ، برگرد! به خون ما تبرها تشنه هستند به جَدِّ لاله‌های باغ، برگرد! تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ دوباره تشنگی‌ها پا نگیرد دل ما و دل دریا نگیرد در این بی‌تکیه‌گاهی یا اباالفضل! خدا دست تو را از ما نگیرد عطش را با نگاه آورده بودند دلی سرشار آه آورده بودند تمام کودکانِ تشنه آن روز به دست تو پناه آورده بودند شبیه غنچه می‌پژمرد و می‌رفت تبر پشت تبر می‌خورد و می‌رفت بدون دست هم سقّاترین بود به دندان مشک را می‌برد و می‌رفت بگو بغض مرا پرپر کند مشک غم دست مرا باور کند مشک به دندان می‌برم اما خدایا لبانم را مبادا تر کند مشک هزاران چشم تر داریم از این دست به دل، خونِ جگر داریم از این دست دل ما خیمه‌ای چشم‌انتظار است چگونه دست برداریم از این دست! امام عشق را ماه منیری وفاداران عالم را امیری دو دستت گرچه افتادند بر خاک به خاک‌افتادگان را دست‌گیری 📝 🌐 shereheyat.ir/node/849@ShereHeyat
شعرخوانی؛ نورٌ علی نور.mp3
1.63M
علیه‌السلام 🔹نورٌ علی نور🔹 برای ما نگاهت آفتاب است چراغان کردن دنیا ثواب است دعا کردم بیایی زیر باران دعا در زیر باران مستجاب است بیا تا موج دریا را ببینیم تماشا را تماشا را ببینیم نگاهی کن به ما تا در نگاهت شگفتی‌های دنیا را ببینیم تو را حس کرده‌ایم ای نور مستور که می‌تابد به ما گرمایت از دور اگر در نیمۀ شعبان بیایی جهانم می‌شود نورٌ علی نور دل ما شد پریشان در هوایت هواخواه نسیم سامرایت به پا خیز ای شکوه آفرینش که برخیزد همه عالم به پایت یقین دارم که باران خواهد آمد به استقبال چشمت باید آمد خوش آن روزی که از دیوار کعبه ندا آید که مهدی آمد آمد 📝 🌐 shereheyat.ir/node/3815@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب آل یاسین🔹 شروع قصه با برگشتن تو کجا ما و کجا برگشتن تو ولی نه، مانده از چشم‌انتظاری فقط یک ندبه تا برگشتن تو زلال محض، باران نجابت! حضور مطلق نور و اجابت! بیا تا بندبندِ ندبۀ ما بگیرد رنگ و بوی استجابت! فراتر از تمام نام‌هایی نسیم دل‌کش الهام‌هایی عدالت، عشق، یک‌رنگی، کرامت رسولِ بهترین پیغام‌هایی تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ به ما کی می‌رسد پیغامی از تو نسیمِ تازۀ الهامی از تو چرا در ذهن سرد کوچه‌هامان نمی‌پیچد طنین گامی از تو؟ کناره پنجره، گلدان خالی شکوه عشق با دستان خالی بیا، چشم‌انتظار میهمان است صفای سفره‌ای با نان خالی! جهانِ ما و دردی سخت سنگین ستم، نامردمی، غم، دشمنی، کین بیا از مشرق آدینه‌ای سبز بتاب، ای آفتابِ آل یاسین! بمان ای جلوۀ گم با دل ما به شوق یک تبسّم با دل ما ببین در غیبت باران چه کرده است خزانِ بی‌ترحّم با دل ما! دل ما و غم سرخ حسینی دوباره ماتم سرخ حسینی سوار پرخروش دادگستر! بیا با پرچم سرخ حسینی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/526@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹باران تشنه مانده🔹 کمی بشتاب، باران تشنه مانده‌ست دل آیینه‌داران تشنه مانده‌ست نگاه جاری‌ات کو؟ چند قرن است نگاه بی‌قراران، تشنه مانده‌ست گره خورده‌ست باران با نگاهت تمام چشمه‌ساران با نگاهت چه می‌شد لحظه‌ای پیوند می‌خورد نگاه بی‌قراران با نگاهت؟ بیا طی کن شب لب‌تشنگی را ببین تاب و تب لب‌تشنگی را هزاران سال شد چشم‌انتظاریم بنازم مکتب لب‌تشنگی را دعا کن هر گلی پرپر نمیرد کسی با چشم‌های تر نمیرد دوباره جمعه‌ای رد شد، دعا کن دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد بهار آشنای باغ برگرد! برای ما، برای باغ، برگرد! به خون ما تبرها تشنه هستند به جَدِّ لاله‌های باغ، برگرد! تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ دوباره تشنگی‌ها پا نگیرد دل ما و دل دریا نگیرد در این بی‌تکیه‌گاهی یا اباالفضل! خدا دست تو را از ما نگیرد عطش را با نگاه آورده بودند دلی سرشار آه آورده بودند تمام کودکانِ تشنه آن روز به دست تو پناه آورده بودند شبیه غنچه می‌پژمرد و می‌رفت تبر پشت تبر می‌خورد و می‌رفت بدون دست هم سقّاترین بود به دندان مشک را می‌برد و می‌رفت بگو بغض مرا پرپر کند مشک غم دست مرا باور کند مشک به دندان می‌برم اما خدایا لبانم را مبادا تر کند مشک هزاران چشم تر داریم از این دست به دل، خونِ جگر داریم از این دست دل ما خیمه‌ای چشم‌انتظار است چگونه دست برداریم از این دست! امام عشق را ماه منیری وفاداران عالم را امیری دو دستت گرچه افتادند بر خاک به خاک‌افتادگان را دست‌گیری 📝 🌐 shereheyat.ir/node/849@ShereHeyat
علیه‌‌السلام 🔹علی جان!🔹 نمی‌جنبد ز جا مرداب کوفه چه دلگیر است و سنگین، خواب کوفه در این ظلمت بمانید؛ آی مردم! به خون آغشته شد مهتاب کوفه دل شب سوگباران شد همیشه و نخلستان، پریشان شد همیشه چه می‌گفتی مگر با چاه؟ مولا! که چشم چاه، گریان شد همیشه فدای دردهای بی‌دوایت! فدای گریه‌های بی‌صدایت خدا را می‌توان دیدن، علی‌جان! در آن گل‌پینه‌های دست‌هایت 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2317@ShereHeyat
🔹باران تشنه مانده🔹 کمی بشتاب، باران تشنه مانده‌ست دل آیینه‌داران تشنه مانده‌ست نگاه جاری‌ات کو؟ چند قرن است نگاه بی‌قراران، تشنه مانده‌ست گره خورده‌ست باران با نگاهت تمام چشمه‌ساران با نگاهت چه می‌شد لحظه‌ای پیوند می‌خورد نگاه بی‌قراران با نگاهت؟ بیا طی کن شب لب‌تشنگی را ببین تاب و تب لب‌تشنگی را هزاران سال شد چشم‌انتظاریم بنازم مکتب لب‌تشنگی را دعا کن هر گلی پرپر نمیرد کسی با چشم‌های تر نمیرد دوباره جمعه‌ای رد شد، دعا کن دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد بهار آشنای باغ برگرد! برای ما، برای باغ، برگرد! به خون ما تبرها تشنه هستند به جَدِّ لاله‌های باغ، برگرد! تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2779@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹مزار بی‌نشان🔹 ببین، تاریخ در تکرار مانده‌ست جهان در حسرت بسیار مانده‌ست نمی‌آیی چرا؟ چشم‌انتظارت گلی بین در و دیوار مانده‌ست دل سبز و جوانی دارد این گل ولی قدِّ کمانی دارد این گل بیا، چشم‌انتظار توست آخر مزار بی‌نشانی دارد این گل جهان در انتظار آفتاب است تمام رنج‌هایش بی‌حساب است کسی با ذوالفقار از دور پیداست جهان در معرض یک انقلاب است 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2409@ShereHeyat
علیه‌السلام 🔹آفتاب آل یاسین🔹 شروع قصه با برگشتن تو کجا ما و کجا برگشتن تو ولی نه، مانده از چشم‌انتظاری فقط یک ندبه تا برگشتن تو زلال محض، باران نجابت! حضور مطلق نور و اجابت! بیا تا بندبندِ ندبۀ ما بگیرد رنگ و بوی استجابت! فراتر از تمام نام‌هایی نسیم دل‌کش الهام‌هایی عدالت، عشق، یک‌رنگی، کرامت رسولِ بهترین پیغام‌هایی تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ به ما کی می‌رسد پیغامی از تو نسیمِ تازۀ الهامی از تو چرا در ذهن سرد کوچه‌هامان نمی‌پیچد طنین گامی از تو؟ کناره پنجره، گلدان خالی شکوه عشق با دستان خالی بیا، چشم‌انتظار میهمان است صفای سفره‌ای با نان خالی! جهانِ ما و دردی سخت سنگین ستم، نامردمی، غم، دشمنی، کین بیا از مشرق آدینه‌ای سبز بتاب، ای آفتابِ آل یاسین! بمان ای جلوۀ گم با دل ما به شوق یک تبسّم با دل ما ببین در غیبت باران چه کرده است خزانِ بی‌ترحّم با دل ما! دل ما و غم سرخ حسینی دوباره ماتم سرخ حسینی سوار پرخروش دادگستر! بیا با پرچم سرخ حسینی 📝 🌐 shereheyat.ir/node/526@ShereHeyat
🔹باران تشنه مانده🔹 کمی بشتاب، باران تشنه مانده‌ست دل آیینه‌داران تشنه مانده‌ست نگاه جاری‌ات کو؟ چند قرن است نگاه بی‌قراران، تشنه مانده‌ست گره خورده‌ست باران با نگاهت تمام چشمه‌ساران با نگاهت چه می‌شد لحظه‌ای پیوند می‌خورد نگاه بی‌قراران با نگاهت؟ بیا طی کن شب لب‌تشنگی را ببین تاب و تب لب‌تشنگی را هزاران سال شد چشم‌انتظاریم بنازم مکتب لب‌تشنگی را دعا کن هر گلی پرپر نمیرد کسی با چشم‌های تر نمیرد دوباره جمعه‌ای رد شد، دعا کن دلم تا جمعۀ دیگر نمیرد بهار آشنای باغ برگرد! برای ما، برای باغ، برگرد! به خون ما تبرها تشنه هستند به جَدِّ لاله‌های باغ، برگرد! تو که درد آشنای اهل دردی تو که دست کسی را رد نکردی بگو حالا که دل‌هامان شکسته‌ست دلت می‌آید آیا برنگردی؟ 📝 🌐 shereheyat.ir/node/2779@ShereHeyat