eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1.1هزار دنبال‌کننده
15.8هزار عکس
4هزار ویدیو
43 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
وه که جدا نمی‌شود نقشِ تو از خیال من تا چه شود به عاقبت، در طلب تو حال من
تو مثل قوم صهیونی که با آن چشم زیتونی به اشغالت درآوردی دلِ من، این فلسطین را غزل‌هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را برای ماه می‌خواندم نظر می‌کرد پایین را
ای دل ای گل صحرایی من کجایی ای همه زمزمه های جانی من کجایی من که صبح ز شب و سحر ترا می خوانم ای همه هست و نیست من کجایی کجایی مولا عالمی منتظرند که آیی ای ماه منیر من ای همه عشق من کجایی ناله ها سر دا ده ایم کوثران به لب ای فرزند کوثر و ساقی کوثر کجایی سراینده آدینه ای می سرایم مولا جان ای گل صحرایی من مهدی جان کجایی آرامش دل
طلب کردم ز دانایی یکی پند مرا فرمود : با نادان مپیوند سعدی ، شاعر بزرگ ایرانی قرن هفتم.....
غزل شماره 311.mp3
4.94M
غزل شمارهٔ ۳۱۱   حافظ » غزلیات   عاشق روی جوانی خوش نوخاسته‌ام وز خدا دولت این غم به دعا خواسته‌ام عاشق و رند و نظربازم و می‌گویم فاش تا بدانی که به چندین هنر آراسته‌ام شرمم از خرقه آلوده خود می‌آید که بر او وصله(پاره) به صد شعبده پیراسته‌ام خوش بسوز از غمش ای شمع که اینک(امشب) من نیز هم بدین کار کمربسته و برخاسته‌ام با چنین حیرتم(خبرتم) از دست بشد(نشد) صرفه کار در غم افزوده‌ام آنچ از دل و جان کاسته‌ام همچو حافظ به خرابات روم جامه قبا بو که در بر کشد آن دلبر نوخاسته‌ام  
🔻در اهتزاز (شعری از در پروندۀ ) ▪️این پرچمی که در همه عالم سرآمد است از انقلاب کاوه‌ی آهنگر آمده‌ست از گرگ و میش مبهم اسطوره‌های دور از روشن حماسه‌ی این کشور آمده‌ست در دست‌های رستم دستان در اهتزاز بر شانه‌ی سیاوش از آتش درآمده‌ست با سرخِ لعل و سبزِ زمرد، سپیدِ دُر در جلوه‌زار عشق به صد زیور آمده‌ست خون دل از خیانت تاریخ خورده است از خاک و خون و خنجر و خاکستر آمده‌ست از آتش تو نیست هراسش که بارها ققنوس‌وار از دل آتش برآمده‌ست در موج‌خیز حادثه افتاده است و باز خیزان به عزم معرکه‌ای دیگر آمده‌ست تنها نه با موالی مختار بوده است هر جای در حمایت حق با سر آمده‌ست با سربه‌دارها به سر دار رفته است چنگیز در برابر او مضطر آمده‌ست گاهی برای قوت قلب رئیسعلی در رزمگاه دشمن افسونگر آمده‌ست گاهی انیس جنگلیان بوده است و گاه مشروطه‌خواه را علَم لشکر آمده‌ست حبل‌المتین وحدت مستضعفان شده‌ست آیینه‌دار هیمنه‌ی رهبر آمده‌ست در جبهه تیر و ترکش و خمپاره خورده است شب زنده‌دار خلوت همسنگر آمده‌ست گاهی شده‌ست زینت تابوت لاله‌ای با عطر و بوی دسته گلی پرپر آمده‌ست چون بیرقی که در کف سردار کربلاست گاهی مدافع حرم حیدر آمده‌ست زخم سنان دشمن و زخم زبان دوست از هر طرف به پیکر او خنجر آمده‌ست با این همه همیشه سرافراز و پایدار در اهتزاز بر سر این کشور آمده‌ست
راه وصلِ تو، راه پُر آسیب دردِ عشق تو، دردِ بی درمان هاتف اصفهانی
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقتِ ما کافرى ست ، رنجیدن... حافظ
یارای بے تو زیستنم نیست بیش ازین... حسین منزوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زندگی برق نگار توست زیبا وی آنگاه که چشم مرا زان فریفتی آرامش دل
‍ ای دریغا روزگار کودکی که نمی دیدم از این غمها، یکی فکر ساده، درک کم، اندوه کم، شادمان با کودکان دم می زدم ای خوشا آن روزگاران، ای خوشا! یاد باد آن روزگار دلگشا! گم شد آن ایام، بگذشت آن زمان خود چه ماند در گذرگاه جهان؟ بگذرد آب روان جویبار تازگی و طلعت روز بهار گریه ی بیچاره ی شوریده حال خنده ی یاران و دوران وصال بگذرد ایام عشق و اشتیاق سوز خاطر سوز جان، درد فراق شادمانیها، خوشیهای غنی وین تعصبها و کین و دشمنی بگذرد درد گدایان ز احتیاج عهد را زین گونه برگردد مزاج این چنین هر شادی و غم بگذرد جمله بگذشتند، «این هم بگذرد» نیما یوشیج