تو با اغیار پیش چشم من می در سبو کردی
من از بیم شماتت گریه پنهان در گلو کردم!
#شهریار
گفتم امام خود را از ما چرا نهانی = ما را ببین که بی تو سخت است زندگانی
گفتا که با زبانت ما را طلب نمائی = اما به کردهٔ خود سوی دگر روانی
گفتم امام خوبم دانی که ناتوانم = جز تو کسی ندارم در این سرای فانی
گفتا که من همیشه همراه با تو هستم = اما تو در مقابل در فکر این و آنی
گفتم که گشته جانا عالم پر از مصیبت = ما را از این مصیبت مولا تو می رهانی
گفتا به یاری من ایمن ز هر بلائی = گویا در این عقیده در شک و در گمانی
گفتم که دشمن تو بهر هلاک شیعه = با یاوران شیطان کرده بسی تبانی
گفتا نترس و در دل همواره یاد ما کن = من نقشه های آنان باطل کنم به آنی
گفتم که ملت ما حب شما چو دارد = آزارها ز دشمن بیند به هر زبانی
گفتا که ملک ایران هست شیعه خانهٔ ما = ما حافظیم از اینکه بر او رسد زیانی
گفتم کجا بیایم از بهر دیدن تو = در سهله ای اماما یا اینکه جمکرانی
گفتا مثال مردم من نیز خانه دارم = اما صلاح بر این است این راز را ندانی
گفتم عزیز دلها بر ما عنایتی کن = از جایگاه پاکت ما را بده نشانی
گفتا نشانی من در قلبهای پاک است = آسان بود نشانم آیا تو می توانی
گفتم ز بهر چه من اینگونه از تو دورم = بنما جوابم اینک گنجینهٔ معانی
گفتا به وقت سختی ما را تو می شناسی = چون سختیت سرآمد ما را دگر نخوانی
گفتم که جان انوار در حسرت تو سوزد = او را به خویش مولا آیا تو می رسانی؟
« اللهم عجل لولیک الفرج »
🌹🌹
همراه بسیار اسٺ اما همدمی نیست
مثلِ تمـــام ِغصہ ها، این هم غمی نیست
#فاضل_نظرے
اهل آرامش که شدی
شاد کردن دیگران
بیشتر از شاد بودن خودت
به دلت می چسبد،
و از اين كار حال خوشی پیدا می کنی!
از درون به خود میبالی!
ارزشمندتر از همیشه ات
می شوی!
به این نقطه که برسی
آرامش وجودت را فرا می گیرد،
آرامشگر
می شوی!
نه به راحتی می رنجی
و نه به آسانی می رنجانی!
آرامش
سهم دل هايي ست
كه نگاه شان به نگاه خداست...
تذکرةالاولیا حکایت شیخ و نابینا.mp3
717.3K
شیخ صاحبدلی بود به شهری ، نابینایی متول نیز در آن شهر بودکه از بس که نام شیخ شنیده بود نادیده عاشق وی بود، روزی شیخ را بر او گذر افتاد،
گرده یی نان بر گرفت که میهمانت شوم ،مرد نابینا از دست او بازستد و او را جفا گفت.شیخ رفت کسی نابینا راگفت که : «او شیخ بود». آتش در وی افتاد. از پس شیخ برفت و در دست و پای او افتاد. و گفت: «می خواهم به عوض این جفا دعوتی بدهم ».
شیخ گفت: «چنان کن ». مرد دعوتی ساخت و قرب صد دینار در آن خرج کرد و بسی بزرگان را بخواند که: «شیخ امروز مهمان ماست ».
چون به سفره بنشستند، کسی از شیخ پرسید که : نشان بهشتی ودوزخی چیست؟». گفت: «دوزخی آن بود که گرده یی نان برای خدای - تعالی - نتواند داد و برای هوای نفس صد دینار در دعوتی خرج کند، و نشان بهشتی به خلاف این بود».
#نقل_حکایتی_از
#تذکرة_الاولیا
#به_روایت
#استاد
#ساعد_باقری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماهنگ_مداحی یاد دیدارِ شما🌹
نور باشد سایهای در پای دیوارِ شما
کور بینا میشود با یاد دیدارِ شما✨
🎙حاج علی ملائکه
اللّهُمَّ صَلِّ عَلى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضا الْمُرْتَضَى🤲
الاِمامِ التَّقِیِّ النَّقِیِّ
وَحُجَّتِکَ عَلى مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ
وَمَنْ تَحْتَ الثَّرى
الصِّدّیقِ الشَّهیدِ✨
صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً
مُتَواصِلَةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَةً
کَاَفْضَلِ ما صَلَّیْتَ عَلى اَحَد مِنْ اَوْلِیائِکَ
#چهارشنبه_های_زیارتی 💐
#وقت_سلام
شبِ قدری که دمی پیش تو ماندم خوش بود!
کامی از عمر که همراهِ تو راندم خوش بود!
در خیالم که نه پرهیز و نه پروای تو داشت
بوسهها کز لبِ نوشِ تو ستاندم خوش بود!
وآنهمه گل که نسیمانه به شکرانهی تو
چیدم از باغِ دل و بر تو فشاندم خوش بود!
به چمنزارِ غزل با نِیِ سِحرآورِ خود
وقتی آن چشمِ غزالانه چراندم خوش بود!
من چنان محوِ سخنگفتنِ گرمت بودم
که تو از هر چه که دم میزدی آندَم خوش بود!
فالی از دفترِ حافظ که برای دلِ تو
زدم و آن غزلِ ناب که خواندم خوش بود!
گر چه با ساعتِ من ثانیهها بیش نبود
ساعتی را که کنارت گذراندم خوش بود!
#حسین_منزوی
تو همانی که دلم لک زده لبخندش را
او که هرگز نتوان یافت همانندش را
منم آن شاعر دلخون که فقط خرج تو کرد
غزل و عاطفه و روح هنرمندش را
از رقیبان کمین کرده عقب می ماند
هر که تبلیغ کند خوبی دلبندش را
مثل آن خواب بعید است ببیند دیگر
هر که تعریف کند خواب خوشایندش را
مادرم بعد تو هی حال مرا می پرسد
مادرم تاب ندارد غم فرزندش را
عشق با اینکه مرا تجزیه کرده است به تو
به تو اصرار نکرده است فرایندش را
قلب من موقع اهدا به تو ایراد نداشت
مشکل از توست اگر پس زده پیوندش را
حفظ کن این غزلم را که به زودی شاید
بفرستند رفیقان به تو این بندش را
منم آن شیخ سیه روز که در آخر عمر
لای موهای تو گم کرد خداوندش را
#کاظم_بهمنی
.
.
من و دل بریدن از تو؟ چه محال خنده داری!
که کسی ندیده کافر، به اقامه ی نمازی
تو هر آنچه ای همانی که من آنچه ام همینم
تو نمی توانی از من بشری دگر بسازی
نه گلایه از تو دارم نه شکایتی از این عشق
تو اگر دلت میاید که به روح من بتازی
نه فقط همین دل من، دل خسته ی خرابم
که جهان شود گلستان، گل من! اگر بسازی
سیروس عبدی
. 🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
دلم میخواست می گفتم خلایق هر چه لایق را
ولی با چشم خود دیدم که جانم از تنم می رفت....
#پروانه_حسینی
من بی تو نیستم، تو بی من چه میکنی؟
بیصبح ای ستارهی روشن چه میکنی؟
شب را به خوابدیدن تو روز میکنم
با روزهای تلخ ندیدن چه میکنی؟
این شهر بی تو چند خیابان و خانه است
تو بین سنگ و آجر و آهن چه میکنی؟
گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد
میپوشمش هنوز، تو بر تن چه میکنی؟
من شعله شعله دیدهام ای آتش درون
با خوشه خوشه خوشهی خرمن چه میکنی!
پرسیدهای که با تو چه کردم هزار بار
یک بار هم بپرس تو با من چه میکنی؟!
مژگان عباسلو
🌹🦋💖🦋🌹
بس که مرغ سحری در غم گلزار بسوخت.mp3
821.4K
بس که مرغ سحری در غم گلزار بسوخت
جگر لاله بر آن دل شدهٔ زار بسوخت
حبذا شمع که از آتش دل چون مجنون
در هوای رخ لیلی به شب تار بسوخت
تو که احوال دل سوختگان میدانی
مکن انکار کسی کز غم ای نکار بسوخت
زان مفرح که جگرسوختگان را سازد
قدحی ده که دل خستهٔ بیمار بسوخت
داروی درد دل اکنون ز که جویم که طبیب
دل بیمار مرا در غم تیمار بسوخت
تاری از زلف تو افتاد به چین وز غیرت
خون دل در جگر نافهٔ تاتار بسوخت
بلبل سوخته دل را که دم از گل میزد
آتش عشق بزد شعله و چون خار بسوخت
اگر از هستی خواجو اثری باقی بود
این دم از آتش عشق تو به یکبار بسوخت
#خواجوی_کرمانی
#برنامه_قرار_شاعرانه
« فقر از نگاه علی( ع)»
گفت مالک را ، امیرالمومنین
پندِ قندم رابه جان بسپار،هین!
گر بدیدی مردمَت را #تنگدست
#والیان راکج بِدان،اَفکارودست
همت آنان زَر اَندوزی بوَد
آزِ شان اسباب دین سوزی بوَد
فقر بنْماید همی مُلکت ، تَبه
نیست آنگه سود،از تیغ و سِپه
از کفَت گردد برون آنک زمام
توسَن سرکش نشاید زد لجام
آری،مولا را به دل بوده هراس
ازفسادِ مال و رانْت و اِختلاس
دزد در خلوت زند بر مال خلق
لیکخواجه می برد در زیردَلق
ادّعای شیعه گر باشد به ما
باید افشاء کرد، هر زاهد نما
آنکه درمَسندزند،مالی به جیب
تیغ حیدرخواهد ونقد«حبیب»
آمل-نیک نژادنیاکی ۱۳۹۷/۵/۳
*نفس باد صبا گل فشان می آید*
*چون خورشید به فلک درفشان می آید*
*صف به صف هلهله و شادی کنید*
*چون ماه منیر یوسف خوبان می آید*
*سروش.ش*
خدایا دوست دارم:
🌸❄️🌸
نوروز یعنی🌸
هیچ زمستانی❄️
ماندنی نیست ... 🎈
سال نو🌸
زندگی نو 🌸
احساس نو 🌸
🌸 بهاری شدنتون
پیشاپیش مبارک 🌸
🌷دستهایت پرڪَل
🌿شادیت پاینده
🌷خنده ارزاني چشماڹ پراز عاطفہات
🌿صبح همسایہ دیوار بہ دیوار دل پاڪت باد
🌷روز، آغاز حیات است و امید
#سلام_صبحتوڹ_زیبا🌷🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💦💦💦💦💦💦💦 ﻭﻋﺪﻩ ﻱ ﺧﺪﺍ ﺍﻳﻦ ﺍﺳﺖ :
ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺑﺪﻩ ..
ﺗﺎ ﻓﺘﺢ ﻛﻨﻲ ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ...
ﻭ ﻣﻤﻜﻦ ﻛﻨﻲ،ﻧﺎﻣﻤﻜﻦ ﻫﺎ ﺭﺍ ...
ﻭ ﺑﺪﺳﺖ ﺑﻴﺎﻭﺭﻱ ...
ﺩﺳﺖ ﻧﻴﺎﻓﺘﻨﻴﻬﺎ ﺭﺍ ...
ﭘﺲ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺴﭙﺎﺭ ...
ﺗﺎ ﺑﻴﺪﺍﺭﻱ ﺍﺕ ﺁﺭﺍﻡ ﺷﻮﺩ،ﻫﻤﭽﻮﻥ ﺧﻮﺍﺏ ...
ﺧﻮﺍﺑﺖ ﺷﻴﺮﻳﻦ ﺷﻮﺩ،ﭼﻮﻥ ﺭﻭﻳﺎ ...
ﺭﻭﻳﺎﻫﺎﻳﺖ ﻗﺎﺑﻞ ﻟﻤﺲ ﺷﻮﻧﺪ،ﭼﻮﻥ ﻭﺍﻗﻌﻴﺖ..
ﻭ ﻭﺍﻗﻴﻌﺘﻬﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻲ ﺍﺕ ﺯﻳﺒﺎ ﺷﻮﻧﺪ،ﭼﻮﻥ ﺁﺭﺍﻣﺶ ...
ﻭ ﺁﺭﺍﻣﺸﺖ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﻋﺸﻖ ﺷﻮﺩ،ﭼﻮﻥ ﺧﺪﺍ ...
ﻭ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﺮﺍﻫﺖ ﺷﻮﺩ،ﻣﺜﻞ ﻫﻤﻴﺸﻪ ...
ﺍﺯ ﻫﻤﻴﺸﻪ ...
ﺗﺎ ﻫﻤﻴﺸﻪ ...
ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﺍ ﺍﻧﺘﻬﺎﻱ ﺍﻳﻦ ﻗﺼﻪ ﺩﻳﺪﻧﻴﺴﺖ ...
خداوندا توڪلم به توست....
✋ سلام صبح پنجشنبه اتان بخیر و شادی ،
التماس دعا
💞💞ذکر روز پنجشنبه صد مرتبه لااله الا الله الملک الحق المبین 💞💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺آخر هفته تون زیبا
🌸آخر هفته تون پراز حال خوب
🌺آخر هفته تون پراز حضورخدا
🌸آخر هفته تون پراز خوشی
🌺آخر هفته تون پراز آرامش
🌸آخر هفته تون شاد و
🌺آخر هفته تون پراز نعمتهای خدا
☘🌺☘🌺☘🌺
🌸 سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
🍀بسم الله الرحمن الرحیم
🌺 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
☀️ صبح روز پنجشنبه ، چهاردهم اسفند ماه به خیر
📿 ذکر روز پنجشنبه ، صد مرتبه
💐لااله الاالله الملک الحق المبین💐
☘️🌸☘️🌸☘️🌸☘️
خوشترين نغمه در آفاق بود نام حسين
نمك مجلس عشاق بود نام حسين
بردن نام حسين اذن خدا ميطلبد
نظر مرحمت فاطمه را ميطلبد
بردن نام حسين ديده ي تر ميخواهد
سينه اي سوخته از سوز جگر ميخواهد
نام او اعظم اسماء خداوند جلي است
دلربايي ز خدا كار حسين بن علي است
بردن نام حسين عز و شرف داده مرا
سرفرازي پسر شاه نجف داده مرا
گوهر اشك عزايش سبب فخر من است
خواندن نوحه برايش سبب فخر من است
هر كجا بزم عزاي گل زهرا بر پاست
سر من خاك ره سينه زنانِ مولاست
من محب قافلهٔ عشق حسينم مردم
بسته در سلسلۀ عشق حسينم مردم
يا حسين جان نظري كن به من دلداده
نشود باز مرا از در تو دل داده
جز تو كس نيست خريدار من بيچاره
جان زينب نظری تا نشوم آواره...
نوكر نوشت :
حسین جان
گاهی ز چشم عاطفه تقدیر میشویم
موریم و با نگاه شما میر میشویم
این افتخار ماست که با اذن فاطمه
داریم با حسین حسین ، پیر میشویم...
صلي الله عليك يا سيدنا الشهيد يا اباعبدالله الحسين
معنای زن بودن لیلی بودن تنها نبود
همراهی مجنون عاشقونه بودن تنها نبود
محبت و عشق و ایثار خصلت زن است
بر دامن خود فقط فرزند آوردن نبود
مادری و عشق دو وجه نیک مادران است
چون نقش وفاداری ز غیر مادر نبود
جه زیباست وصف حال بانوان نیک نام
چون ز نیکی صفای غیر بانوان نبود
سروش.ش
چشم زیبای تو همیشه زیباست زیباروی
من وز نگاه ان چشم زیبای تو بینا شدم
لب ز غنچه ناز تو بشکفت لبم
من کنون لایق بوسه ی ان گلنار شدم
بس که زیبایی در این دشت خرم و سبز
من به گل و رخسار زیبای تو گرفتار شدم
ماه من گرد تو بچرخد همچو خورشید به فلک
من به ان دور گل فشانت نیک دلبسته شدم
لحظه ای نیست که یاد تو نرود ز خاطرم
من عاشق ان لحظه های پرشور و نوای تو شدم
دست بگشودم و ترا ز آغوش خویش بنهادم
من عاشق این آغوش گرم و نرم تو شدم
تو شدی هم جان و نفس و عشق من امشب
من سروشانه ، عاشق گل رعنای وجود تو شدم
سروش.ش
صفای عشق
دگر ناله مکن سر سودای عشق
من ندارم جز تو به سر صفای عشق
همه حال و شور مستی ام تویی جانا
چون همه شیدایی ام تویی نوای عشق
آواز نوای تو دلم را کن فیکون می کند
ای همه نور و صفایم تویی شیدای عشق
سروشانه عشق توام می سرایم ترا
ماه نشان و جانم همه تویی صفای عشق
سروش.ش