eitaa logo
کانال ܢܚ݅ܫܝ‌ ܫܠࡐ‌ܨ
1هزار دنبال‌کننده
15.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
42 فایل
ادمین @GAFKTH 💐شکر خدا که نام "علی" علیه السلام بر زبان ماست 💝ما شیعه ایم و عشق "علی" علیه السلام هم از آن ماست 💐از "یا علی" علیه السلام زبان و دهان خسته کی شود؟ 💝اصلا زبان برای همین در دهان ماست.
مشاهده در ایتا
دانلود
☆حضرت خورشید🌞 سلام☆ حاجتی سبز شد و قفلِ در بغض شکست رودِ جاری شده از چشم، به دریا پیوست شاعری دست به دامان دل خود شده بود غزلش غنچه زد و بر دل اوراق نشست مصرع اول شعرش قدم باران بود مصرع آخر آن زائر سر تا پا مست وسط شعر فقط بوی اجابت میداد لحظهء دیدن خورشید حرم، نزدیک است کفتر جلدِ حرم میشود و از شوقش میرود پنجره فولاد، هوایی دربست...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌱تا قیامت اسیر او می شد هرکه سلطان طوس را میدید مولوی، شمس را رها می کرد گرکه شمسالشموس رامیدید چیـسـت تازه برات؟ ای حافـظ! گــر بــگـیــری بــرات مـــشـهــد را عشق شاخهنبات جایخودش امـتـحان کـن نـبـات مـشـهـد را در اذان های عاشقی، دلمن وقتخیرالعمل به مشهدرفت درتمامی عمر خوشبختاست هرکه ماهعـسل به مشهدرفت خوش به حالم که اهل ایرانم خــادم بــارگـاه ســلـــطــانــم🌕 از مــحـــل های دیـدنی جـهـان بـیـشــتــر عـــاشــق خــراســـانــم راه و رســـم گــدا شــدن بــلــدم حاجتم گاه مستجاب تر است دم بــاب الـــجــــواد فــهـمــیــدم اینپدر سختعاشق پسراست
صبح، وقتی به شما عرضِ ارادت می‌کرد رج‌به‌رج فرشِ حرم داشت عبادت می‌کرد پیکِ حق گوشۀ صحن آمد و نقاره به دست آیۀ "یُنفَخُ فی الصُّور..." تلاوت می‌کرد‌ با همین چشمِ پر از شرمِ گناهم دیدم ماه، یک بار نه، صد بار سلامت می‌کرد زیر باران کرم قلب گناه‌آلودم کنج ایوان طلا قصد طهارت می‌کرد کوهِ ابیات فرو ریخت، غزل‌ می لرزید در سرم قافیه و وزن قیامت می‌کرد اشهد انَّ غزل...قافیه ها صف بستند شعر مأموم شد و عشق امامت می‌کرد ‌وای انگار جهان دور حرم می‌چرخید به گمانم که خدا داشت زیارت می‌کرد
طلب مزد نداریم همین ما را بس اگر از مادر تو چند دعایی برسد...
🖼 هر روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنیم: 📖حدیث امروز: ✳️ امام رضا علیه السلام اگر نیکی کنید بر خودتان نیکی کرده اید اگر بدی کردید پشیمان شوید و جبران کنید خدایی هست که ببخشد 📚عیون اخبار،ج۱،ص۲۹۴ 🪧تقویم امروز: 📌 پنجشنبه ☀️ ۱۵ شهریور ۱۴۰۳ هجری شمسی 🌙 ۱ ربیع الاول ۱۴۴۷ هجری قمری 🎄 5 سپتامبر 2024 میلادی 🔖مناسبت امروز: 🔰هجرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از مکه به مدینه
مےرسد از هر طرف زائر مدام از راهِ دور سهم من در حدّ یک عرض سلام از راه دور اشک مےریزد دلم!از شوق٬پرپر مےزند دور گنبد؛بر فراز پشتِ بام از راه دور سلام ارباب خوبم✋
سلام امام زمانم✋🌸 ای غایب از نظر ها کی میشود بیایی برقع زرخ بگیری صورت به ماگشایی هم دست تو ببوسم هم دور تو بگردم هم رونِما ستانی هم به ما نمایی جانم شود فدایت تابشنوم ندایت دائم زنم صدایت کجایی ◾️الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـرَج◾️
🌸🍃 شکر حق ماه صفر رفت و بهاران آمد  باز از باغ وَلا صوت هَزاران آمد عطر گلخنده ی لب ها به مشام دلهاست عاشقان ! موسم لبخند امامان آمد 🌸🍃🍃 سلام علیکم : ضمن آرزوی قبولی عزاداری ها حلول ماه ربیع الاول ماه شادی آل الله بر همگان تهنیت باد اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم 🍃🌸🌸🌸🍃🍃🍃
مثل كوهیم و از این فاصله هامان چه غم است لذت عشق من و تو نرسیدن به هم است . ما دو مغرور، دو خودخواه، دو بد تقدیریم عاشقى كردن ما شرح عدم در عدم است . مثل یك تابلوى نیمه ى نفرین شده اى دست هر كس كه به سوى تو بیاید قلم است . عشق را پس زدى اى دوست ولى پیش خدا هر كه از عشق مبّرا بشود ، متهم است . مى روى دور نرو قبل پشيمان شدنت فكر برگشتن خود باش و زمانى كه كم است . قبل رفتن بنشین خاطره اى زنده كنیم بنشین چاى بریزم ، بنشین تازه دم است 🍃
پشت دیوار همین کوچه به دارم بزنید من که رفتم بنشینید و... هوارم بزنید باد هم آگهی مرگ مرا خواهد برد بنویسید که: "بد بودم" و جارم بزنید من از آیین شما سیر شدم... سیر شدم پنجه در هر چه که من واهمه دارم بزنید دست هایم چقدر بود و به دریا نرسید؟! خبر مرگ مرا طعنه به یارم بزنید آی! آنها! که به بی برگی من می خندید! مرد باشید و... بیایید... و... کنارم بزنید
به تاوان یکرنگ بودن، دل تو مرا هم ردیف نبودن شمارد پس از تو چه توفیر اگر ابر و باران بیاید نیاید  نبارد ببارد جوان پیری ام در مسیر نگاهت زده بردلم این ضررها شررها غزل ها دوبیتی شد از زخم اخمت به دفتر زده این شرر ها ضررها
ميخواهی دلتنگت نباشم انگار كه بخواهی شيروانیهای "رشت" خيس نباشند انگار كه بخواهی زمستانهای "الموت" سرد نباشد انگار كه بخواهی پاييزهای روستای چنار "كاشان" زرد نباشد دنيا اما كاری به خواستن هيچكس ندارد.
پدری به فرزندش گفت: این هزار تا چسب زخم را بفروش تا برایت کفش بخرم. بچه با خود فکر کرد یعنی باید آرزو کنم هزار نفر زخمی بشن تا من کفش بخرم؟! ولش کن... همین کفش‌های پاره خوبن! گاهی دل‌های بزرگ را آنچنان درون سینه‌هایی کوچک می‌بینی که شرمسار می‌شویم از احساس بزرگ بودن‌مان.
کوتاه کن این قصه که محتاج غزل نیست  بین من و چشمان تو عشق است و سه نقطه
من که جز هم نفسی با تو ندارم هوسی با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی؟ - فاضل نظری
تا تو برگردی و از نو غزلی بنویسم می‌گذارم که قلم پر شود از شیدایی 🌱
تا که فانی نشود اشک دو ماهم، آنرا در سبویی به شه طوس امانت دادم
یه بزرگی میگفت ما هر وقت یه کار خوبی میکنیم، بعدش طی زمانهای مختلف اونقدر کارهای بد انجام میدیم که نور و اثر اون کار خوب هم رفته رفته کم میشه و دیگه از بین میره. لذا میگفت هر سال مشهد که رفتین به اقا بگین اقا من هر چی نماز خوندم امسال و هر چی کارهای خوب انجام دادم در این یه سال، الان امانت میذارم پیشتون و روز قیامت امانت رو بهم برگردونید. میگفت ائمه امانتدارترین انسانها هستند، و لذا این امانتی که سپردی به دست اقا، طی سالها نه تنها نقصان پیدا نمیکنه، بلکه به علت اینکه سالها مجاور نور اقا بوده، امانتی هامون هی نورانی تر و شکوفاتر میشه و روز قیامت وقتی بهمون برگردونه اونوقت میفهمیم چقدر زرنگی کردیم و این کار رو انجام دادیم.
✨ساعت ۸ به وقت امام هشتم✨ دوباره عرض‌‌ ِادب، عرض‌ ِ احترام از دور دوباره قسمت ما می‌شود "سلام از دور" سلام حضرت سلطان، مرا نمی‌طلبی؟ ببین چقدر فرستاده‌ام پیام از دور... منی که دست به‌سینه گذاشتم هرصبح، سلام داده‌ام از روی پشت‌ِبام، از دور! اویس نیستم، اما نسیم رحمتِ تو همیشه درد مرا داده التیام از دور نگاه نافذ تو آهوی خیالِ مرا به یک اشاره‌ی کوتاه کرده رام از دور به‌رغم فاصله، گلدسته‌های تو انداخت کبوترِ دلِ تنگ مرا به دام از دور دلم هواییِ دیدارِ توست از نزدیک... اگرچه لطف‌ِ تو بوده‌ست مستدام از دور 🔸شاعر: مجتبی_خرسندی
17.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شعرخوانی بسیار زیبای حمیدرضا برقعی در توصیف لیله المبیت
♦️‌سلام امام زمانم 🔹‌بوی گل‌های بهشتی ز فضا می‌آید 🔹‌عطر فردوس هم آغوش صبا می‌آید 🔹‌نوگل مصطفوی، زینت باغ علوی 🔹‌مظهر پنج تن آل عبا می‌آید 🔹‌ولادت حضرت حق، یگانه منجی عالم بشریت، مهدی صاحب الزمان بر عاشقانش مبارک ...
آه از فراق و بغض گلو، اشک های داغ درکوچه های سرد مه آلودِ بی چراغ در گریه های ممتد من حرف تازه ایست از خاطرات دیدن تو، توی کوچه باغ رفتی، ولی نرفت هوای تو از سرم دیگر نگیر از من یک لاقبا سراغ تقدیر نحس زندگی ام روی ریل نیست این سوت آخر است که می خندد آن کلاغ پایان ناتمام تمامی عشق هاست قلبی شکسته، بغض گلو، اشک های داغ