از زلزله و عشق خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شده ای...
#شفیعیکدکنی
@sherziba110
🌹🌹🌹
من و دریا
از دکتر شفیعی کدکنی
اگر ساحل، خموش و صخره، آرام
و گر کار صدف، چشمانتظاری است
من و دریا نیاساییم هرگز
قرارِ کار ما، بر بیقراری است
هزارهی دوم آهوی کوهی، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۴۱۶.
#دریا
#شفیعیکدکنی
زلزله و عشق
از دکتر شفیعی کدکنی
بیهوده مگو که دوش حیران شدهای
سرحلقهی عاشقانِ دوران شدهای
از زلزله و عشق، خبر کس ندهد
آن لحظه خبر شوی که ویران شدهای
طفلی به نام شادی، دکتر شفیعی کدکنی، ص ۳۳۱.
#عشق
#زلزله
#شفیعیکدکنی
@sherziba110
🍒🍒🍒
عشق
از دکتر شفیعی کدکنی
عشق، یک واژه نیست؛ یک معناست
نردبانی به عالم بالاست
هزارهی دوم آهوی کوهی، غزل برای گل آفتابگردن، ص ۱۹۱.
#عشق
#معنا
#نردبان
#شفیعیکدکنی
آرزوی قناریها
از دکتر شفیعی کدکنی
کمترین تحریری از یک آرزو، این است
آدمی را آب و نانی باید و آن گاه آوازی
در قناریها نگه کن، در قفس، تا نیک دریابی
کز چه در آن تنگناشان، باز شادیهای شیرین است
هزارهی دوم آهوی کوهی، در ستایش کبوترها، ص ۳۳۴.
#آرزو
#آدمی
#قناری
#شفیعیکدکنی
گل سرخ
از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
بخوان به نامِ گل سرخ در صَحاریِ* شب
که باغها، همه بیدار و بارور گردند
بخوان دوباره بخوان، تا کبوتران سپید
به آشیانهی خونین، دوباره برگردند
*صحاری: جمع صحرا.
بر کران بیکران، دکتر داریوش صبور، ص ۴۸۷.
#گلسرخ
#شفیعیکدکنی
خَموشانه
از دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی
شهر خاموش من، آن روحِ بهارانت کو؟
شور و شیداییِ انبوهِ هَزارانت* کو؟
چهرهها، درهم و دلها، همه بیگانه ز هم
روز پیوند و صفای دل یارانت کو؟
*هَزار: هزاردستان، بلبل.
یک پنجره برای دیدن، گزینهی شعر معاصر، محمدحسن ملا حاجی آقایی، ص ۱۰۱.
#خموشانه
#شفیعیکدکنی