eitaa logo
🇮🇷🦋 شعـر زیبـا 🦋🇮🇷
3.1هزار دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.5هزار ویدیو
6 فایل
[ لـیـنـک ڪـانـال ] http://eitaa.com/joinchat/291176566C5b2b957abf [ مدیر اصلی کانال @Hasibaa6 ]
مشاهده در ایتا
دانلود
دزد و پارسا از گلستان سعدی دزدی به خانه‌ی پارسایی درآمد. چندان که جُست، چیزی نیافت. دل‌تنگ شد. پارسا خبر شد. گلیمی که بر آن خُفته* بود، در راه دزد انداخت تا محروم نشود. شنیدم که مردان راه خدای دل دشمنان را نکردند تنگ تو را کی مُیَسّر* شود این مقام که با دوستانت، خلاف است و جنگ؟... *خفته: خوابیده. *میسّر: ممکن. کلیات سعدی، گلستان، باب دوم در اخلاق درویشان، ص ۷۱.
حکایتی از گلستان سعدی حکیمی را پرسیدند: از سخاوت و شجاعت، کدام بهتر است؟ گفت: آن که را سخاوت است، به شجاعت، حاجت نیست. نماند حاتم طایی؛ ولیک تا به ابد بماند نام بلندش، به نیکُوی مشهور زکات مال، به در کن که فَضله‌ی رَز* را چو باغبان ببُرَد، بیشتر دهد انگور 🌹🌹🌹 نبشته‌* است بر گورِ بهرامِ گور که دست کَرَم، بِه ز بازوی زور لغات: *فضله‌ی رز: زیادی شاخه‌های انگور. *نبشته: نوشته. کلیات سعدی، گلستان، باب دوم: در اخلاق درویشان، ص ۹۸.
هدایت شده از گلزار ادبیات
حکایتی از گلستان سعدی جوان کم‌گوی جوانی خردمند، از فضایل فنون، حَظّی وافِر داشت و طبعی نافِر. چندان‌ که در محافل دانشمندان نشستی، زبان سخن ببستی. باری، پدرش گفت: ای پسر، تو نیز آنچه دانی، بگوی. گفت: ترسم که بپرسند از آنچه ندانم و شرمساری بَرَم. نشنیدی که صوفیی می‌کوفت زیر نَعلین خویش میخی چند؟ آستینش گرفت سرهنگی که: بیا نعل بر ستورم بند لغات: حظّ: بهره، نصیب. وافر: فراوان. طبع نافر: طبیعت و خوی رمنده، دوری‌گزین، کم‌گوی. نعلین: کفش. ستور: چهارپا. کلیات سعدی، گلستان، باب چهارم: در فواید خاموشی، ص ۱۲۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از گلستان سعدی دوستی را که به عمری فرا چنگ آرند، نشاید که به یک دَم بیازارند. سنگی به چند سال شود لَعل‌ پاره‌ای زِنهار تا به یک نفَسَش، نشکنی به سنگ! لغات: فرا چنگ آرند: به دست آورند. دَم: لحظه. لعل: سنگی قیمتی و سرخ. زنهار: بپرهیز. کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۲. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از گلستان سعدی جوانمرد که بخورَد و بدهد، بِه از عابد که روزه دارد و بنهد. هر که ترک شهوت ازبهرِ خلق داده است، از شهوتی حلال، در شهوتی حرام افتاده است. عابد که نه از بهرِ خدا، گوشه نشیند بیچاره در آیینه‌ی تاریک، چه بیند؟ نکات: شهوت حلال: بهره‌گیری از زندگی. شهوت حرام: ریاکاری. 🔵🟣🔵🟣🔵🟣 کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۲ و ۱۸۳. https://eitaa.com/joinchat/3003253043Ce1ab333303
سخنی از گلستان سعدی [کمک به نیازمندان] درویش ضعیف‌حال را، در خشکی تنگ‌سال، مپُرس که: چونی؟ اِلّا به شرط آن که مرهم ریشش بنهی و معلومی، پیشش. خری که بینی و باری به گِل در افتاده به دل بر او شَفَقَت کن؛ ولی مرو به سرش کنون که رفتی و پرسیدی‌اش که: چون افتاد میان ببند و چو مردان، بگیر دُمبِ خرش لغات: درویش: فقیر. چونی: چگونه‌ای؟ ریش: جراحت. معلوم: پول. شفقت: دلسوزی. میان: کمر. میان بستن: اراده کردن، آماده شدن. کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۴.
سخنی از گلستان سعدی در آداب معاشرت یکی از لوازم صحبت، آن است که خانه بپردازی؛ یا با خانه‌خدای، درسازی. حکایت بر مزاج مُستمِع گوی اگر خواهی که دارد با تو میلی هر آن عاقل که با مجنون نشیند نباید کردنش جز ذکر لیلی! لغات: صحبت: همنشینی و معاشرت. پرداختن: خالی کردن. خانه پرداختن: کنایه از دوری و دوستی. با خانه‌خدای درسازی: با صاحب‌خانه، سازگار باشی. بر مزاج مستمع: به تناسب حال شنونده. 🌺🌼🌺🌼🌺🌼 کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۷.
سخنی از گلستان سعدی [توانگری و تنگ‌دستی و ذکر خدا] در انجیل آمده است که: ای فرزند آدم، گر توانگری دَهَمت، مُشتَغِل* شوی به مال از من و گر درویش* کُنَمت، تنگ‌دل نشینی؛ پس حَلاوتِ* ذکر من کجا دریابی و به عبادت من، کی شتابی؟ گه اندر نعمتی، مغرور و غافل گه اندر تنگ‌دستی، خسته* و ریش* چو در سَرّا و ضَرّا* حالت این است ندانم کی به حق پردازی از خویش! 🟢🔵🟢🔵🟢🔵 لغات: مشتغل: سرگرم، مشغول. درویش: فقیر، تهی‌دست. حَلاوت: شیرینی، دلپذیری. خسته: مجروح، ریش. ریش: آزرده‌خاطر. سرّا و ضرّا: خوشی و ناخوشی، راحتی و ناراحتی. 📚📚📚📚📚 کلیات سعدی، گلستان، باب هشتم: در آداب صحبت، ص ۱۸۹. ‌‌‌‌‌‌ 🍃🌸🍃💔 •┈┈┅┅┅⭑┅┅┅┈┈• -𝐉𝗼𝗶𝗻 𝐈𝗻↹ ــــــــــــــــــــــــــ❤ℒℴνℯ❤ــــــــــــــــــــــ @sherziba110