eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.5هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
19.3هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
شیفتگان تربیت
#رنج_مقدس #قسمت_بیست_و_سوم خداحافظی می‌کنیم. خوابم پریده، انگار رفته کنار ماه و دارد به من دهن‌کجی
جواب گرفت: – «چه خوب که آمده بودید و چه بد که ندیدمتان. تنهایی‌ها گاه شکسته می‌شود و به گمانم این صدای شکستنش بود.» در کشمکشی میان خواستن و پرهیز افتاده بود. مدام در ذهنش حرف‌ها و فکرها می‌رفت و می‌آمد. – چرا باید با دختری که هیچ ربطی به من ندارد کل‌کل کنم؟ – خب بیچاره تنهاست. لابد از دست من کاری برمی‌آید که ممکن است از دست دیگری برنیاید… – دخترها و پسرها رابطه‌شان با هم در هر مرحله‌ای که باشد یک دزدی است. سراغ جسم و روحی می‌روی که برای تو نیست. آینده‌ای را خراب می‌کنی با دزدیدن امروزش، چون می‌خواهی لذتی نقد را ببری. لذتی که زاویه‌های دیگر مثل اعتماد و صداقت و اعتقاد را خراب می‌کند. به خودش که آمد، صدای اذان در خیابان پیچیده بود. ترم جدید که شروع شد. واحد‌های بیش‌تری گرفته بود. خیز برداشته بود برای این‌که هفت‌ترمه از درس‌ها و دانشگاه خلاص شود. صحرا کفیلی دست‌بردار نبود و گاه ‌و بی‌گاه پیام می‌داد. وسوسه می‌شد که او هم در این گاه‌وبی‌گاه، گاهی جوابش را بدهد، اما سکوت می‌کرد. حالا گرفتاری‌اش به صحرا بیشتر هم شده بود. هر وقت ایمیلش را باز می‌کرد، نامه‌ای از صحرا داشت. آخرین امتحان پایان ترم را که داد، فکر همه چیز را می‌کرد به جز دیدن صحرا که درست مقابل در ورودی ساختمان نشسته بود. سرش را انداخت پایین و راهش را کج کرد. تلفنش زنگ خورد. تردید کرد که جواب بدهد یا نه. در کشمکش میان خواستن و پرهیز، تماس را وصل کرد. صحرا اصرار داشت که هم‌دیگر را ببینند. می‌گفت توی یک کافی‌شاپ قرار بگذاریم. انگار کار مهمی و فوری داشته باشد، خواهش کرد که من منتظرم. هرچه تلاش کرده بود که او را قانع کند اگر کاری دارد، تلفنی بگوید، نپذیرفته بود و گفته بود که توی کافی‌شاپ منتظرم و قطع کرده بود. دلیلی قانع‌کننده‌تر از این‌که ممکن است بچه‌ها ببینند دارد با صحرا صحبت می‌کند، نداشت. اما همین یک دلیل برای نرفتنش کافی بود. شب باز هم ایمیلی از صحرا دریافت کرده بود. شاکی بود از نیامدنش و از برادرش گفته بود و نگرانی‌ای که فقط او می‌توانست برطرفش کند. به عقل او که هیچ، به عقل جن هم نمی‌رسید که صحرا فعالیت‌های فرهنگی‌اش در مسجد را هم رصد کرده باشد. این را وقتی فهمید که پسری دوازده‌‌ سیزده ساله خودش را معرفی کرده و گفته بود که برادر صحرا کفیلی است و می‌‌خواست در کلاس‌های تقویتی مسجد شرکت کند. شب دوباره ایمیل تشکر صحرا رسید. نتوانسته بود جواب ندهد. پرسیده بود: – «چرا خود شما با برادرتان ریاضی کار نمی‌کنید؟» پاسخ آمد: – «همیشه یک غریبه، یک راه حلی بلد است که آشنا بلد نیست. امیدوارم کمک شما برای برادرم مؤثر باشد.» برادر صحرا می‌آمد و می‌رفت. با بچه‌های مسجد گرم گرفته بود و گاه کیک‌هایی که می‌آورد، بچه‌ها را خوشحال می‌کرد. آخر فصل برای بچه‌ها اردوی سه‌روزه گذاشته بودند. ماشین راه افتاد و رفت که کفیلی و برادرش رسیدند. خواهش کرد و گفت که نتوانسته برادرش را زودتر آماده کند. این درخواست را نمی‌توانست رد کند. ماشین را روشن کرد و صحرا و برادرش را سوار کرد تا به اتوبوس برساند. دل‌شوره به جانش افتاده بود. وقتی به اتوبوس رسیدند و برادر صحرا سوار شد و با او توی ماشین تنها شدند، تازه فهمید که چرا دلش جوشیدن گرفته است. لرزشی ته وجودش حس کرد. فرمان را محکم گرفته بود. شیشه‌ها را پایین داد و دستش را به لبه پنجره تکیه داد تا بلکه صدای باد، او را از سکوتی که بر ماشین حاکم شده بود، رهایی بخشد. – هرشب که می‌نویسم آروم می‌شم. لحظاتی به سکوت گذشت. – از این‌که اجازه می‌دید خلوت‌هامو با شما تقسیم کنم، واقعا نمی‌دونم چطور تشکر کنم. از این‌که به برادرم محبت می‌کنید واقعا ممنونم. طوری فرمان را دست گرفته بود و خیابان‌ها را می‌کاوید که انگار دنبال منجی می‌گردد. این‌طور وقت‌ها گویی زمان هیچ که به نفع نیست، خودش را به بی‌خیالی هم می‌زند و آن‌قدر کشدار جلو می‌رود که تو زمین و زمان را به فحش می‌کشی. – کجا برسونمتون؟ این سؤال، پاسخ حرف‌های صحرا نبود، اما حرفی بود که وسوسه‌هایش را بی‌اثر می‌کرد. – کار دارم و نزدیک مسجد پیاده می‌شم. آن اردو بهانه شد تا در سه روز، سه بار تماس بگیرد برای تشکر، خبر گرفتن و تمجید از اردوی خوب؛ حالا دیگر مجبور شده بود این شماره آشنا را که هنوز ذخیره‌اش نکرده بود جواب بدهد. •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بزرگداشت هر ساله عاشورا؛ چرا؟ 🎙سخنرانی استاد شهید مرتضی مطهری 🏴حتما بشنوید •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
🔴 عاقبت بدون امام حرکت کردن 🔹 اولین کلام امام حسین علیه السلام در لحظه ی ورود به کربلا : 🔺الناس عبیدالدنیا و الدین لعق علی السنتهم، یحوطونه ما درّت معایشهم فاذا محصوا بالبلاء قل الدیانون 🔸 مردم کارشان به جایی رسیده که به صورت ظاهر دین دارند، اما با همین دینداریشان بنده دنیا شدند و دین هم لقلقه زبانشان هست. 🔹 نماز و روزه و خمس و زکات را انجام می دهند اما این ها تا زندگی شان رونق دارد، شاید نماز شب هم بخوانند، امّا چرا عبید دنیا می شوند و دین لقلقه ی زبان شده است؟ هنگامی که با مشکلات روبرو شدند قل الدیانون؛ دین داران کم می شوند. 🔹 روح دین از دین خارج می شود! 🔺 خیلی جالب است ذیل همین فرمایش حضرت که در ورودی کربلا تبیین فرمودند، جمله ای را علامه مجلسی رحمه الله علیه بیان می فرماید: 🔺 چرا قلّ الدیّانون می شوند؟ 🔺 چرا بلا را نمی توانند تحمل کنند؟ 🔺 چرا عبید الدنیا می شوند؟ 🔺 چرا دین لقلقه زبان می شود؟ دلیل این است: خرجت روح الدین من الدین؛ روح دین از دین خارج شده است. بعد می فرماید: فهو الامام وقتی امام ندارند، معلوم است بلیه به واسطه ی همین هست که دین دار کم می شود، امام و پیشوا ندارند و اقتدای به امام نمی کنند. 🔸عاقبت بدون امام حرکت کردن همین است نماز بخوان، روزه بگیر، همه کاری را انجام بده اما فایده ندارد. 🔹 خیلی جالب است، ببینید، اینکه ظاهر دین می ماند ولی حقیقت دین نیست، در دعای عصر غیبت که دعای از امام زمان ارواحنافداست می گوییم: 🔹 اللهُمَّ وَ أَحْیِ بِوَلِیِّکَ الْقُرْآنَ 🔺 خدایا به ولیت قرآن را زنده کن اری جسم قران هست که روح ندارد 🔹و اینکه حضرت پشت به دیوار کعبه مردم عالم را صدا می زند یعنی روح کعبه در جسم کعبه دمیده می شود. 🌷 ا‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌لهی بعطش الحسين عجل لولیک الفرج
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : در همین دنیا مشغول عبور از صراط یا سقوط از آن هستیم! 👤 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خیمه ی تو تا همیشه سر پناه من 👤 🔸 (علیه‌السلام) 🔸 🔳 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
نکاتی_درباره_هیأت_داری_89c5dbt.pdf
712.7K
🔸| ویژگی خادم هیات امام حسین (نکاتی در مورد هیئت داری) ▪️گفتاری از حجت الاسلام پناهیان 🔺جلسه خدام هیات میثاق با شهدا •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دوربین مخفی | حالا بگو قیمت چند؟ 🔹دختر شهید مدافع حرم از مردم میخواهد برای پدرش نامه بنویسند •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇮🇷 🎞 یتیم حسنم من ... •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴انَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
rozwh-97-zohr-6.mp3
6.27M
🔵 ⚫️ •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴 احلی من العسل... ◼️ ببینید | ماجرای شهادت حضرت قاسم ابن‌الحسن به روایت رهبر انقلاب اسلامی •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا : 🍃@ShifteganeTarbiat