eitaa logo
شیفتگان تربیت
11.9هزار دنبال‌کننده
3.3هزار عکس
19.1هزار ویدیو
1.4هزار فایل
﷽ « تربیت : یعنی که #خـــــــــود را ساختن بعد از آن بر دیگـــــــــران پرداختنـ ...💡» • مباحث تربیتی - معرفتی و بصیرتی 🪔 • راه ارتباطی در صورت کاملا خیلی ضروری : ⊹ @Gamedooiran 🕊༉ - کانال را به دیگران هم معرفی فرمائید🌱؛ #تبلیغات نداریم!
مشاهده در ایتا
دانلود
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «نَّحْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ إِذْ يَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِيقَةً إِن لَّبِثْتُمْ إِلَّا يَوْمًا» ما به آنچه آن‌ها می‌گویند آگاهتریم، هنگامی که نیکوروش‌ترین آن‌ها می‌گوید: «شما تنها یک روز درنگ کردید!» (سوره مبارکه طه/ آیه ۱۰۴) تفسیر: سپس اضافه مى کند: ما به آنچه مى گویند کاملاً آگاهیم (نَحْنُ أَعْلَمُ بِما یَقُولُونَ). خواه، آهسته بگویند یا بلند. و در این هنگام کسى که از همه آن‌ها راه و روشى بهتر و عقل و درایتى بیشتر دارد، مى گوید تنها شما یک روز درنگ کردید! (إِذْ یَقُولُ أَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً إِنْ لَبِثْتُمْ إِلاّ یَوْماً). 🌺🌺🌺 مسلماً نه ده روز مدتى است طولانى و نه یک روز، ولى این تفاوت را با هم دارند که یک روز اشاره به کمترین اعداد آحاد است، و ده روز به کمترین اعداد عشرات، لذا اولى به مدت کمترى اشاره مى کند، به همین دلیل قرآن در مورد گوینده این سخن تعبیر به اَمْثَلُهُمْ طَرِیقَةً کرده است (کسى که روش و فکر او بهتر است) زیرا کوتاهى عمر دنیا یا برزخ، در برابر عمر آخرت و همچنین ناچیز بودن کیفیت اینها در برابر کیفیت آن، با کمترین عدد سازگارتر مى باشد (دقت کنید). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۴ سوره‌ مبارکه طه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 کلیپ : عنایات خاص پروردگار به حضرت ختمی مرتبت (صلی الله علیه و آله)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷زیارت (عج) در روز جمعه 🎤با نوای استاد 📡حداقل برای☝️نفر ارسال کنید.
شیفتگان تربیت
* #هـــو_العشــــق🌹 #پـلاک_پنهــان #قسمت54 پو خندی زد و گفت: ــ از همه رودس
* 🌹 سمانه با تعجب به کمیل خیره شد و با تعجب زیر لب زمزمه کرد: ــ یعنی چی نمیاید؟ ــ سمانه خانم،الان تو اون خونه هیچکس نمیدونه من کارم اینه،من چطور با شما بیام؟ سمانه با استرس گفت : ــ خب بگید که منو پیدا کردید یا هرچیز دیگه ای! کمیل از روی صندلی چرخدارش بلند شد و روبه روی سمانه به میز تکیه داد. ــ سمانه خانم،من چطور میتونم پیداتون کنم وقتی که همه فک میکنن من از این چیزا سر درنمیارم. ــ یعنی چی؟یعنی میخواید تنها برم اونجا؟من،من حتی نمیدونم چی بگم بهشون،حقیقتو یا خودم قصه ای ببافم ــ ما به دایی محمد و محسن خبر دادیم،اونا در جریان هستن کل قضیه رو تعریف کردیم تا قبلش کل خانواده رو آماده کنن،شما لازم نیست چیزی بگید. ــ اما گفتید اونا از کارتون خبر ندارن. ــ امیرعلی،دوستم تماس گرفت ،الانم همکارم میرسونتتون تا دم در خونتون،یادتون نره که نباید از من حرفی بزنید سمانه به علامت تاییدسری تکان داد. ــ سمانه خانم دیگه باید برید،امیرعلی دم در منتظرتونه سمانه از جایش بلند شد،چادر را بر سرش مرتب کرد،همقدم با کمیل به طرف بیرون رفت با دیدن امیرعلی که منتظر به ماشین تکیه داده است،روبه روی کمیل ایستاد،نگاه کوتاهی به او کرد و سریع سرش را پایین انداخت و با لبخند مودبانه گفت: ــ آقا کمیل‌،خیلی ممنون بابت همه چیز،واقعیتش نمیدونم چطور ازتون تشکر کنم،اگه نبودید معلوم نبود چه به سر من میومد،امیدوارم که بتونم جبران کنم. از صحبت های سمانه لبخندی بر روی لب های کمیل نقش بست ؛ ــ خواهش میکنم این چه حرفیه‌،این وظیفه ی من هست،شما هم مثل صغری عزیز هستید پس جای جبرانی باقی نمیمونه. سمانه خودش هم نمی دانست که چرا از اینکه او را مانند صغری می دانست احساس بدی به او دست داد،لبخند بر روی لبانش خشک شد و دیگر در جواب صحبت های کمیل فقط سری به علامت تایید تکان می داد. ــ یادتون نره،پیام یا زنگ مشکوکی داشتید یا کسی تعقیبتون کرد هر وقتی باشه با من تماس بگیرید ــ حتما ــ امیرعلی منتظره،برید بسلامت سمانه بعد از خداحافظی کوتاهی سوار ماشین شد. کمیل خیره به ماشینی که هر لحظه از او دور می شد، ماند.احساس کرد سمانه بعد از صحبت هایش ناراحت شده بود اما دلیلش را نمی دانست. نگاهی به ساعتش انداخت و نفس عمیقی کشید،باورش نمی شد که سمانه را از این قضیه دور کرده بود،با اینکه حدس می زد که ممکنه باز هم به سراغش بیایند، اما دیگر او نمی زارد سمانه را در این مخمصه ای بیندازند.... * ادامه.دارد.... * 💠
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻گزارش عجیبِ سازمان سیا تنها دو روز پس از پیروزی انقلاب، رئیس سازمانِ سیا گزارشی به آمریکا مخابره کرد: انقلاب ایران مهم و فوق‌العاده نیست! بلکه عجیب و باورنکردنی است...
685321441524152.mp3
3.11M
یک سنت خوب در روز جمعه سوره مبارکه 🌸 کوتاه با قرائت زیبای رهبر معظم انقلاب
و ما ادراک ماالسلبریتی؟!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امان از هجر بی پایان مهدی غروب جمعه و هجران مهدی امان از آن زمانی که بیفتد به روی نامه‌ام، چشمان مهدی دلش می‌گیرد و با چشم گریان بگوید این هم از یاران مهدی! تقدیم به شما خوبان🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‏ ﷽ ⭕️ ‏ ⭕️ 📢 نوبت مسابقه کانال هست که در نظر داریم از مسابقه ای برگزار کنیم. 🎁به ۲۰ نفر از نفرات برتر به قید قرعه هدیه ۵،۰۰۰،۰۰۰ریالی نقدی تقدیم می گردد 📣📣📣🎁🎁🎁 جمعا ۱۰۰،۰۰۰،۰۰۰ صد میلیون ریال 📆 یکم اسفند ماه تا دوم اسفند ماه ۱۴۰۲/۱۲/۰۱ الی۰۲/۱۲/۱۴۰۲ ۱۰صبح اول اسفندماه 🕓 الی ۲۱ شب دوم اسفندماه🕗 برگزار خواهد شد. 👈منبع مسابقه سنجاق شده🌹👌 شرکت برای عموم آزاد می باشد✌🏻 لطفا به همه فرمائید🙏🙏 •┈┈••✾❀🍃🌺🍃❀✾••┈┈• 🔗 ایتا :کانال شیفتگان تربیت 🍃@ShifteganeTarbiat 🌹👇🌹👇🌹👇🌹👇🌹 🌱https://eitaa.com/joinchat/2153840705Cd3695f0b90
هر روز یک آیه: 🌺اَعوذُ باللّهِ مِنَ الشَّیطانِ الرَّجیم🌺 🌹بسم الله الرحمن الرحیم🌹 «وَيَسْأَلُونَكَ عَنِ الْجِبَالِ فَقُلْ يَنسِفُهَا رَبِّي نَسْفًا» و از تو درباره کوه‌ها سؤال می‌کنند؛ بگو: «پروردگارم آن‌ها را (متلاشی کرده) برباد می‌دهد! (سوره مبارکه طه/ آیه ۱۰۵) تفسیر: از آنجا که در آیات گذشته، سخن از حوادث مربوط به پایان دنیا و آغاز قیامت بود، آیات بعد، نیز همین مسأله را پیگیرى مى کند. از این آیه چنین برمى آید که مردم از پیامبر(صلى الله علیه وآله) درباره سرنوشت کوه‌ها به هنگام پایان گرفتن دنیا سؤال کرده بودند، شاید از این جهت که باور نمى‌کردند، موجودات با عظمتى که ریشه هاى آن‌ها در اعماق زمین فرو رفته و سر به آسمان کشیده، قابل تزلزل بوده باشد، و اگر بخواهد از جا کنده شود کدام باد و طوفان چنین قدرتى را دارد؟ لذا مى گوید: از تو درباره کوه‌ها سؤال مى کنند (وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْجِبالِ). در پاسخ: بگو پروردگار من آن‌ها را از هم متلاشى و تبدیل به سنگریزه کرده، سپس بر باد مى دهد! (فَقُلْ یَنْسِفُها رَبِّی نَسْفاً). 🌺🌺🌺 از مجموع آیات قرآن در مورد سرنوشت کوه ها چنین استفاده مى شود: آن‌ها در آستانه رستاخیز مراحل مختلفى را طى مى کنند: نخست به لرزه در مى آیند (یَوْمَ تَرْجُفُ الاْ َرْضُ وَ الْجِبالُ). در مرحله دیگر به حرکت درمى آیند (وَ تَسِیرُ الْجِبالُ سَیْراً). در سومین مرحله از هم متلاشى مى شوند و به صورت انبوهى از شن درمى آیند (وَ کانَتِ الْجِبالُ کَثِیباً مَهِیلاً). و در آخرین مرحله آن چنان طوفان و باد آن‌ها را از جا حرکت مى دهد و در فضا مى پاشد که همچون پشم هاى زده شده به نظر مى رسد (وَ تَکُونُ الْجِبالُ کَالْعِهْنِ الْمَنْفُوشِ). (تفسیر نمونه/ ذیل آیه ۱۰۵ سوره‌ مبارکه طه)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 با همسرتان رفیق باشید💞 - برخی مشکلات را نمی‌توان به همسر یا پدر و مادر گفت.
شیفتگان تربیت
* #هــو_العشـــق🌹 #پـلاک_پنهــان #قسمت55 سمانه با تعجب به کمیل خیره شد و با تعجب
* 🌹 نگاهش را به بیرون دوخته بود،همه جا را دید می زد احساس می کرد سال هاست که در زندان است،و شهر حسابی تغییر کرده است،از این فکر خنده اش گرفته بود. سرش را به صندلی تکیه داد و چشمانش را بست،هوای خنکی که به صورتش برخورد می کرد،لبخند زیبایی را بر لبانش حک کرد،باورش خیلی سخت بود، که در این مدت چه اتفاقاتی برایش رخ داده است،و به این نتیجه رسیده بود ،او آن دختر قوی که همیشه نشان می داد نیست و یک دختر ضعیفی است،اعتراف می کرد روز های آخر دیگر ناامید شده بود،خودش هم نمی دانست چرا،شاید چون همه ی مدارک ضد او بودند یا شاید هم بخاطر اینکه به کمیل اعتماد نداشت. با آمدن اسم کمیل ناخواسته لبخندش عمیق شد،باورش نمی شد پسرخاله ای که همیشه او را به عنوان یک ضد انقلابی می دید‌،یکی از ماموران وزارت اطلاعات هستش،بگو با یادآوری حرف ها و تهمت هایی که به کمیل می زد خجالت زده چشمانش را محکم بر هم فشار داد... با صدای امیرعلی سریع چشمانش را باز کرد! ــ بفرمایید سمانه نگاهی به خانه شان انداخت،باورش نمی شد ،سریع از ماشین پیاده شد و به سمت خانه رفت که وسط راه ایستاد و به سمت امیرعلی رفت: ــ شرمنده حواسم نبود،خیلی ممنون ــ خواهش میکنم خانم حسینی وظیفه است سمانه خداحافظی گفت و دوباره به طرف خانه رفت و تا می خواست دکمه آیفون را فشار دهد در با شتاب باز شد و محسن در چارچوب در نمایان شد،تا می خواست عکس العملی نشان داد سریع در آغوش برادرش کشیده شد،بوسه های مهربانی که محسن بر سرش می نشاند،اشک هایش را بر گونه هایش سرازیر کرد. با صدای محمد به خودشان امدند: ــ ای بابا محسن ول کن بدبختو محسن با لبخند از سمانه جدا شد ،سمانه به خانواده اش که از خانه خارج شده بودند و با سرعت حیاط را برای رسیدن به او طی می کردند ،لبخندی زد. فرحناز خانم دخترکش را محکم در آغوش گرفت و سرو صورتش را بوسه باران می کرد، سمانه هم پابه پای مادرش گریه می کرد،محمود آقا هم بعد از در آغوش گرفتن دخترکش مدام زیر لب ذکر می گفت و خدا را شکر می کرد. سمانه به طرف بقیه رفت و باهمه سلام کرد،محمد با خنده به سمتشان آمد و گفت: ــ بس کنید دیگه،مگه مجلس عزاست گریه میکنید،بریم داخل یخ کردیم همه باهم به داخل خانه برگشتند،مژگان و ثریا و زهره زن محمد مشغول پذیرایی از همه بودند ،سمانه هم کنار مادر و خاله اش و عزیز که بخاطر پادردش بیرون نیامده نشسته بود،فرحناز خانم دست سمانه را محکم گرفته بود،میترسید دوباره سمانه برود ،سمانه هم که ترس مادرش را درک می کند حرفی نمی زد و هر از گاهی دست مادرش را می فشرد. به نیلوفر نگاهی انداخت که مشغول صحبت با صغرا بود و ضغرا بی حوصله فقط سری تکان می داد ،متوجه خاله اش شد که کلافه با گوش اش مشغول بود،آرام زمزمه کرد: ــ خاله چیزی شده سمیه لبخندی زد و بوسه ای بر گونه اش نشاند: ــ نه قربونت برم،چیزی نیست ولی این کمیل نمیدونم تو این شرایط کجا گذاشته رفته ــ حتما کار داره ــ نمیدونم هیچ از کاراش سر در نمیارم ،همیشه همینطوره و سمانه در دل" بیچاره کمیلی"گفت. بعد از صحبت کوتاهی با مادرش بلند شد و به سمت آشپزخانه رفت. ــ کمک نمیخواید خانما... * ادامه.دارد.... *
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥انیمیشن دیدنی پیچ تاریخی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
Roozbeh Nematollahi - Iran Khake Daliran (320).mp3
7.32M
🇮🇷✌️ ایران خاک دلیران...
2682670868629.pdf
189.1K
⭕️ ایده‌هایی برای بازنمایی کیفی جمعیت راهپیمایی ۲۲ بهمن در رسانه‌ها
❇️ چرایی حضور در ۲۲ بهمن از منظر امام خامنه ای 🔹چون بیست‌ودوّم بهمن امسال ان‌شاءالله به توفیق الهی، 🔺مظهر حضور مردم، 🔺 مظهر عزّت مردم، 🔺مظهر اعتماد مردم به یکدیگر است؛ 🔺مظهر اتّحاد ملّی است. 🔹توصیه‌‌ی من هم به همه‌ی آحاد مردم عزیزمان این است که سعی کنند: 🔺 این راه‌پیمایی را، 🔺این روز بزرگ را، 🔺این حرکت باشکوه را مظهر اتّحاد ملّی و وحدت ملّی قرار بدهند 🔺و این پیام را به طور صریح به دشمن برسانند که تلاش او برای از بین بردن اتحاد ملّی، تلاش خنثی‌شده‌ای است 🔺 و نمیتوانند مردم را از هم جدا کنند، نمیتوانند مردم را از نظام جدا کنند، 🔺نمیتوانند نظام را به مردم بدبین کنند، 🔺 نمیتوانند گروه‌های مختلف مردم را به جنگ با یکدیگر وادار کنند. پس به فرمان ولی امرمان، نائب امام زمان عجل‌الله، در راهپیمایی ۲۲ بهمن با خانواده شرکت می کنیم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 ماه شعبان از اول تا آخرش عید است 🌷حلول ماه شعبان، این ماه شیرین بر همه ی شما مبارک باد